آبله – تاریخچه ویروس آبله – دیپ پادکست

 

 

 

 

تاریخچه آبله

منشا آبله

منشا آبله ناشناخته است. یافته های بثورات آبله مانند روی مومیایی های مصری نشان می دهد که آبله حداقل 3000 سال است که وجود داشته است. اولین توصیف مکتوب بیماری مانند آبله در چین در قرن چهارم میلادی (عصر رایج) ظاهر شد. توصیفات مکتوب اولیه نیز در قرن هفتم دهم در آسیای صغیر در هند و در قرن ظاهر شد .

گسترش آبله

مورخان گسترش جهانی آبله را در رشد تمدن ها و اکتشافات دنبال می کنند. گسترش راه های تجاری در طول قرن ها نیز به گسترش این بیماری منجر شد.

نکات برجسته تاریخ:

  • ششم- قرن افزایش تجارت با چین و کره آبله را به ژاپن آورد.
  • قرن هفتم گسترش اعراب باعث گسترش آبله در شمال آفریقا، اسپانیا و پرتغال شد.
  • یازدهم قرن – جنگهای صلیبی باعث گسترش بیشتر آبله در اروپا شد.
  • پانزدهم قرن – پرتغال بخشی از غرب آفریقا را اشغال می کند و آبله می آورد.
  • شانزدهم قرن – مهاجران اروپایی و تجارت برده آفریقایی آبله را وارد کشورهای زیر می کنند:
    • کارائیب
    • آمریکای مرکزی و جنوبی
  • هفدهم قرن – مهاجران اروپایی آبله را به آمریکای شمالی می آورند.
  • هجدهم قرن – کاوشگرانی از بریتانیای کبیر آبله را به استرالیا می آورند.

اقدامات کنترل اولیه

آبله یک بیماری وحشتناک بود. به طور متوسط ​​از هر 10 نفری که به آن مبتلا شده بودند، 3 نفر جان خود را از دست دادند. افرادی که زنده می ماندند معمولاً زخم هایی داشتند که گاهی اوقات شدید بود.

یکی از اولین روش‌ها برای کنترل آبله، واریولاسیون بود، فرآیندی که به نام ویروس عامل آبله (ویروس واریولا) نامگذاری شد. در طول واریاسیون، افرادی که هرگز آبله نگرفته بودند، با خراشیدن مواد در بازوی خود یا استنشاق آن از طریق بینی، در معرض مواد ناشی از زخم های آبله (پوستول) قرار می گرفتند. پس از تغییرات، معمولاً افراد علائم مرتبط با آبله مانند تب و بثورات پوستی را بروز می‌دهند. با این حال، افراد کمتری نسبت به زمانی که به طور طبیعی به آبله مبتلا شده بودند، بر اثر تغییرات جان خود را از دست دادند.

اساس واکسیناسیون در سال 1796 زمانی آغاز شد که پزشک انگلیسی ادوارد جنر متوجه شد که خدمتکارانی که به آبله گاوی مبتلا شده بودند از آبله محافظت می شوند. جنر همچنین در مورد تغییر رنگ می دانست و حدس زد که قرار گرفتن در معرض آبله گاوی می تواند برای محافظت در برابر آبله استفاده شود. دکتر جنر برای آزمایش تئوری خود، موادی را از زخم آبله گاوی روی دست شیر ​​دوش سارا نلمز برداشت و آن را به بازوی جیمز فیپس، پسر 9 ساله باغبان جنر تلقیح کرد. ماه‌ها بعد، جنر چندین بار فیپس را در معرض ویروس واریولا قرار داد، اما فیپس هرگز به آبله مبتلا نشد. آزمایش‌های بیشتری انجام شد و در سال 1801، جنر رساله‌اش را «درباره منشأ تلقیح واکسن» منتشر کرد. او در این اثر، اکتشافات خود را خلاصه کرد و ابراز امیدواری کرد که “نابودی آبله، وحشتناک ترین بلای نوع بشر، باید نتیجه نهایی این عمل باشد.”

واکسیناسیون به طور گسترده پذیرفته شد و به تدریج جایگزین عمل واریولاسیون شد. در دهه 1800، ویروسی که برای ساخت واکسن آبله استفاده می‌شد، از آبله گاوی به ویروس واکسینیا تبدیل شد.

 آثار جوش های آبله بر روی سر مومیایی 3000 ساله فرعون رامسس پنجم پیدا شد. عکس با اجازه سازمان جهانی بهداشت (WHO)

آثاری از جوش های آبله روی سر مومیایی 3000 ساله فرعون رامسس پنجم یافت شد. عکس با اجازه سازمان جهانی بهداشت (WHO)

ریشه کنی جهانی آبله

smallpix map date-line capture

دانلود نماد پی دی اف [PDF – 1 صفحه]

ادوارد جنر (1749–1823). عکس از کتابخانه ملی پزشکی.

ادوارد جنر (1749-1823). عکس از کتابخانه ملی پزشکی.

 

برنامه جهانی ریشه کنی آبله

در سال 1959، سازمان بهداشت جهانی (WHO) طرحی را برای خلاصی جهان از شر آبله آغاز کرد. متأسفانه، این کمپین ریشه‌کنی جهانی از کمبود بودجه، پرسنل و تعهد کشورها و کمبود اهدای واکسن رنج می‌برد. علیرغم بهترین تلاش آنها، آبله هنوز در سال 1966 گسترده بود و باعث شیوع منظم در سراسر آمریکای جنوبی، آفریقا و آسیا شد.

برنامه ریشه کن سازی تشدید شده در سال 1967 با وعده تلاش های مجدد آغاز شد. آزمایشگاه‌های بسیاری از کشورهایی که آبله به طور مرتب اتفاق می‌افتد، قادر به تولید واکسن خشک انجمادی با کیفیت بالاتر بودند. عوامل دیگری که نقش مهمی در موفقیت تلاش های تشدید شده ایفا کردند عبارتند از: توسعه سوزن دوشاخه، استقرار یک سیستم نظارت بر پرونده و کمپین های واکسیناسیون انبوه.

در زمان شروع برنامه ریشه کنی تشدید شده در سال 1967، آبله در آمریکای شمالی (1952) و اروپا (1953) از بین رفته بود. موارد هنوز در آمریکای جنوبی، آسیا و آفریقا رخ می‌داد (ابله هرگز در استرالیا گسترده نبود). این برنامه در جهت خلاصی جهان از این بیماری پیشرفت مداومی داشت و تا سال 1971 آبله از آمریکای جنوبی و به دنبال آن آسیا (1975) و سرانجام آفریقا (1977) ریشه کن شد.

آخرین موارد آبله

در اواخر سال 1975، رحیما بانو سه ساله از بنگلادش آخرین فردی در جهان بود که به طور طبیعی به بیماری واریولا ماژور مبتلا شد. او همچنین آخرین فردی در آسیا بود که به آبله فعال مبتلا شد. او در خانه با نگهبانان 24 ساعته ایزوله شده بود تا اینکه دیگر مسری نبود. کمپین واکسیناسیون خانه به خانه در شعاع 1.5 مایلی از خانه او بلافاصله آغاز شد. یکی از اعضای تیم برنامه ریشه کنی آبله از هر خانه، محل ملاقات عمومی، مدرسه و شفادهنده در فاصله 5 مایلی بازدید کرد تا مطمئن شود که بیماری گسترش نمی یابد. آنها همچنین برای هر کسی که یک مورد آبله را گزارش کند، جایزه تعیین کردند.

علی مائو معلین آخرین فردی بود که به طور طبیعی به آبله ناشی از واریولای مینور مبتلا شد. مالین آشپز بیمارستانی در مرکا، سومالی بود. در 12 اکتبر 1977 با دو بیمار آبله سوار بر وسیله نقلیه از بیمارستان به اداره آبله محلی رفت. در 22 اکتبر تب کرد. در ابتدا کارکنان مراقبت های بهداشتی او را به مالاریا و سپس آبله مرغان تشخیص دادند. سپس کارکنان ریشه کنی آبله در 30 اکتبر به درستی تشخیص دادند که او مبتلا به آبله است. Maalin جدا شد و بهبودی کامل پیدا کرد. مالین در 22 ژوئیه 2013 در حالی که در کمپین ریشه کنی فلج اطفال کار می کرد بر اثر مالاریا درگذشت.

جانت پارکر آخرین فردی بود که بر اثر آبله مرد. در سال 1978، پارکر یک عکاس پزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه بیرمنگام انگلستان بود. او یک طبقه بالاتر از دپارتمان میکروبیولوژی پزشکی کار می کرد که در آن کارکنان و دانش آموزان تحقیقات آبله را انجام می دادند. او در 11 آگوست بیمار شد و در 15 آگوست دچار جوش شد، اما تا 9 روز بعد تشخیص داده نشد که به آبله مبتلا شده است. او در 11 سپتامبر 1978 درگذشت. مادرش که از او مراقبت می کرد، با وجود اینکه دو هفته قبل از آن واکسینه شده بود، در 7 سپتامبر به آبله مبتلا شد. تحقیقات نشان داد که جانت پارکر یا از طریق یک مسیر هوایی از طریق سیستم مجرای ساختمان دانشکده پزشکی یا از طریق تماس مستقیم هنگام بازدید از راهرو میکروبیولوژی آلوده شده است.

جهان عاری از آبله

تقریباً دو قرن پس از اینکه جنر امیدوار بود که واکسیناسیون می تواند آبله را از بین ببرد، سی و سومین مجمع جهانی بهداشت جهان را عاری از این بیماری در 8 می 1980 اعلام کرد. بسیاری از مردم ریشه کنی آبله را بزرگترین دستاورد در بهداشت عمومی بین المللی می دانند.

سهام ویروس واریولا

پس از ریشه کنی آبله، دانشمندان و مقامات بهداشت عمومی به این نتیجه رسیدند که هنوز نیاز به انجام تحقیقات با استفاده از ویروس واریولا وجود دارد. آنها موافقت کردند که تعداد آزمایشگاه های دارای ذخایر ویروس واریولا را تنها به چهار مکان کاهش دهند. در سال 1981، چهار کشوری که یا به‌عنوان مرکز همکاری سازمان بهداشت جهانی یا به طور فعال با ویروس واریولا کار می‌کردند، ایالات متحده، انگلیس، روسیه و آفریقای جنوبی بودند. تا سال 1984، انگلستان و آفریقای جنوبی یا ذخایر خود را نابود کردند یا به آزمایشگاه های تایید شده دیگر منتقل کردند. اکنون تنها دو مکان وجود دارد که رسماً ویروس واریولا را تحت نظارت WHO ذخیره و نگهداری می‌کند: مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری در آتلانتا، جورجیا، و مرکز تحقیقات دولتی ویروس‌شناسی و بیوتکنولوژی (موسسه VECTOR) در کولتسوو، روسیه.

 

ابله
نامهای دیگر آبله، [1] آبله، [2 ] آبله ، [3] طاعون سرخ [4]
 مبتلا به آبله بنگلادش
کودک مبتلا به آبله در بنگلادش در سال 1973. برجستگی های پر از مایع غلیظ و فرورفتگی یا گودی در مرکز مشخص است.
تخصص بیماری عفونی
علائم
  • زودرس : تب، استفراغ، زخم های دهان [5]
  • بعداً پر از مایع : تاول های که پوسته پوسته می شوند [5]
عوارض جای زخم پوست، کوری [6]
شروع معمول 1 تا 3 هفته پس از قرار گرفتن در معرض [5]
مدت زمان حدود 4 هفته [5]
علل ویروس ویروس واریولای ماژور ، واریولای مینور (در بین افراد پخش می شود) [6] [7]
روش تشخیصی بر اساس علائم و تایید شده توسط PCR [8]
تشخیص های افتراقی آبله مرغان ، زرد زخم ، نرم تنان ، آبله میمون [8]
جلوگیری واکسن آبله [9]
رفتار مراقبت های حمایتی [10]
دارو برینسیدوفوویر
پیش بینی خطر مرگ 30 درصد [5]
فرکانس ریشه کن شد (آخرین مورد وحشی در سال 1977)

آبله یک بیماری عفونی ناشی از ویروس واریولا (که اغلب به آن ویروس آبله می گویند) که متعلق به جنس Orthopoxvirus است، ایجاد می شود. [7] [11] آخرین مورد طبیعی در اکتبر 1977 تشخیص داده شد، و سازمان بهداشت جهانی (WHO) ریشه‌کنی جهانی این بیماری را در سال 1980 تایید کرد، [10] آن را تنها بیماری انسانی است که ریشه‌کن می‌شود. [12]

علائم اولیه بیماری شامل تب و استفراغ بود. [5] به دنبال آن زخم‌هایی در دهان و بثورات پوستی ایجاد شد. [5] در طی چند روز، بثورات پوستی به تاول‌های مشخصه پر از مایع با فرورفتگی در مرکز تبدیل شد. [5] سپس برجستگی ها پوسته شدند و افتادند و جای زخم باقی ماندند. [5] این بیماری بین افراد یا از طریق اشیاء آلوده پخش می شد. [6] [13] پیشگیری عمدتاً از طریق واکسن آبله حاصل شد . [9] هنگامی که بیماری ایجاد شد، برخی داروهای ضد ویروسی ممکن است کمک کرده باشند. [9] خطر مرگ حدود 30 درصد بود که این میزان در میان نوزادان بالاتر بود. [6] [14] اغلب، کسانی که جان سالم به در می‌بردند، زخم‌های گسترده‌ای در پوست خود داشتند و برخی نابینا می‌ماندند. [6]

اولین شواهد این بیماری به حدود 1500 سال قبل از میلاد مسیح در مومیایی های مصری مربوط می شود.

[15] [16] این بیماری به طور تاریخی در شیوع بیماری رخ داده است. [10] در اروپای قرن هجدهم، تخمین زده می‌شود که سالانه 400000 نفر بر اثر این بیماری جان خود را از دست می‌دادند و یک سوم موارد نابینایی به دلیل آبله بود. [10] [17] تخمین زده می شود که آبله در قرن بیستم تا 300 میلیون نفر را کشته است [18] [19] و حدود 500 میلیون نفر را در 100 سال گذشته از وجود خود گرفته است. [20] مرگ‌های قبلی شامل شش پادشاه اروپایی بود . [10] [17] تا سال 1967، 15 میلیون مورد در سال رخ داده است. [10]

تلقیح به نظر می رسد آبله در چین در حدود دهه 1500 آغاز شده است. [21] [22] اروپا این عمل را از آسیا در نیمه اول قرن 18 اتخاذ کرد. [23] در سال 1796، ادوارد جنر واکسن مدرن آبله را معرفی کرد. [24] [25] در سال 1967، WHO تلاش ها را برای از بین بردن این بیماری تشدید کرد. 10] یکی از دو بیماری عفونی است که ریشه کن شده است، و دیگری آفت سال 2011 [ آبله گاو بود در . که در آن زمان به “آبله بزرگ” معروف بود. [28] [29] نام‌های تاریخی دیگر این بیماری شامل آبله، هیولای خالدار و طاعون قرمز است. [3] [4] [29]

طبقه بندی

میزان مرگ و میر مورد (CFR) و فراوانی آبله بر اساس نوع و وضعیت واکسیناسیون طبق مطالعه موردی رائو [30]
نوع بیماری آبراهه معمولی نیمه هم جریان معمولی گسسته معمولی اصلاح شده تخت هموراژیک زودرس هموراژیک دیررس
CFR واکسینه نشده 62% 37% 9.3٪ 0% 96.5٪ 100% 96.8٪
CFR واکسینه شده 26.3٪ 8.4٪ 0.7٪ 0% 66.7٪ 100% 89.8٪
فرکانس واکسینه نشده 22.8٪ 23.9٪ 42.1٪ 2.1٪ 6.7٪ 0.7٪ 1.7٪
فرکانس واکسینه شده 4.6٪ 7% 58.4٪ 25.3٪ 1.3٪ 1.4٪ 2.0٪

دو شکل آبله وجود دارد که واریولای ماژور شدیدترین و شایع‌ترین شکل آن است که با راش‌های شدیدتر و تب بالاتر همراه است. واریولای مینور تظاهرات کمتر شایعی است که باعث بیماری کمتر شدید، معمولاً آبله مجزا، با نرخ مرگ و میر تاریخی 1٪ یا کمتر می شود. [31] عفونت های تحت بالینی ( بدون علامت ) با ویروس واریولا مشاهده شد اما شایع نبود. [32] علاوه بر این، شکلی به نام واریولای سینوسی (آبله بدون بثورات پوستی) به طور کلی در افراد واکسینه شده مشاهده شد. این شکل با تبی که پس از دوره کمون معمول رخ می‌دهد مشخص می‌شود و تنها با آنتی‌بادی مطالعات یا به ندرت با کشت ویروسی تأیید می‌شود . [32] علاوه بر این، دو نوع بسیار نادر و سوزان‌آور آبله وجود داشت، شکل بدخیم (مسطح) و هموراژیک که معمولاً کشنده بودند.

علائم و نشانه ها

ویدئوی خارجی
نشان‌واره YouTube
فیلم ۱۹۶۷ ارتش ایالات متحده درباره آبله
 نماد ویدیو [1]

علائم اولیه مشابه سایر بیماری‌های ویروسی بود که هنوز وجود دارد، مانند آنفولانزا و سرماخوردگی : تب حداقل 38.3 درجه سانتی‌گراد (101 درجه فارنهایت)، درد عضلانی ، ضعف ، سردرد و خستگی. از آنجایی که دستگاه گوارش معمولاً درگیر بود، حالت تهوع، استفراغ و کمردرد اغلب رخ می داد. مرحله اولیه پرودرومال معمولاً 2 تا 4 روز به طول انجامید. در روزهای 12 تا 15، اولین ضایعات قابل مشاهده – لکه های کوچک قرمز رنگ به نام enanthem – روی غشاهای مخاطی دهان، زبان، کام و گلو ظاهر شدند و درجه حرارت تقریباً به حالت طبیعی کاهش یافت. این ضایعات به سرعت بزرگ شده و پاره شده و مقادیر زیادی ویروس در بزاق آزاد می شود. [33]

ویروس واریولا تمایل داشت به سلول های پوست حمله کند

و باعث ایجاد جوش های مشخصه یا ماکول های مرتبط با بیماری شود. 24 تا 48 ساعت پس از ظاهر شدن ضایعات روی غشاهای مخاطی، بثورات روی پوست ایجاد شد. معمولاً ماکول‌ها ابتدا روی پیشانی ظاهر می‌شوند، سپس به سرعت به کل صورت، قسمت‌های انتهایی قسمت‌های نزدیک اندام‌ها، تنه و در نهایت به اندام‌ها گسترش می‌یابند . این فرآیند بیش از 24 تا 36 ساعت طول نکشید و پس از آن هیچ ضایعه جدیدی ظاهر نشد. [33] در این مرحله، بیماری واریولای ماژور می‌تواند چندین دوره بسیار متفاوت را طی کند، که منجر به چهار نوع بیماری آبله بر اساس طبقه‌بندی رائو شد: [34] آبله معمولی، اصلاح‌شده، بدخیم (یا مسطح)، و آبله خونریزی‌دهنده. از نظر تاریخی، آبله معمولی میزان مرگ و میر کلی حدود 30 درصد داشت و اشکال بدخیم و خونریزی دهنده معمولاً کشنده بودند. شکل اصلاح شده تقریباً هرگز کشنده نبود. در موارد هموراژیک اولیه، خونریزی قبل از ایجاد هر گونه ضایعات پوستی رخ می دهد. [35] دوره نهفتگی بین انقباض و اولین علائم آشکار بیماری 7-14 روز بود. [36]

معمولی

کودکی که به دلیل آبله معمولی (واریولا ماژور) راش نشان می دهد.

90 درصد یا بیشتر موارد آبله در افراد واکسینه نشده از نوع معمولی بود. [32] در این شکل از بیماری، در روز دوم بثورات، ماکول ها به پاپول های برجسته تبدیل شده بودند . در روز سوم یا چهارم، پاپول‌ها با مایع اپالسنت پر شده و تبدیل به وزیکول شدند. این مایع کدر در عرض 24 تا 48 ساعت مات و شد و منجر به ایجاد پوسچول شد.

در روز ششم یا هفتم، تمام ضایعات پوستی تبدیل به پوسچول شدند. بین هفت تا ده روز پوسچول بالغ شده بود و به حداکثر اندازه خود رسیده بود. پوسچول ها به شدت بالا آمده بودند، معمولا گرد، منقبض و در لمس محکم بودند. پوسچول ها عمیقاً در درم فرو رفته بودند و به آنها احساس یک مهره کوچک در پوست می دادند. مایع به آرامی از پوسچول ها نشت کرد و در پایان هفته دوم، پوسچول ها تخلیه شده و شروع به خشک شدن کردند و پوسته ها یا دلمه ها را تشکیل دادند. در روز 16 تا 20 پوسته روی تمام ضایعات ایجاد شده بود که شروع به پوسته پوسته شدن کرده بود و بدون رنگدانه جای زخم های را به جا می گذاشت. [37]

آبله معمولی معمولاً یک بثورات مجزا ایجاد می کند که در آن جوش ها به طور جداگانه روی پوست ظاهر می شوند. توزیع بثورات در صورت متراکم‌تر، در اندام‌ها نسبت به تنه، و در قسمت‌های انتهایی اندام‌ها نسبت به قسمت پروگزیمال متراکم‌تر بود. کف دست و کف پا در بیشتر موارد درگیر بود. گاهی اوقات، تاول‌ها به ورقه‌هایی با هم ادغام می‌شوند و راش‌هایی به هم پیوسته ایجاد می‌کنند که شروع به جدا شدن لایه‌های خارجی پوست از گوشت زیرین می‌کند. بیماران مبتلا به آبله همریز اغلب بیمار بودند حتی پس از ایجاد دلمه روی تمام ضایعات. در یک سری موارد، میزان مرگ و میر در آبله همرو 62 درصد بود. [32]

اصلاح شده

آبله اصلاح شده در یک کودک 4 ساله واکسینه شده در کاردیف ، ولز ، 1962

با اشاره به ویژگی فوران و سرعت توسعه آن، آبله اصلاح شده بیشتر در افرادی که قبلا واکسینه شده بودند رخ داد. در افراد واکسینه نشده نادر بود، با یک مطالعه موردی 1-2٪ موارد اصلاح شده در مقایسه با حدود 25٪ در افراد واکسینه شده را نشان داد. در این شکل، بیماری پرودرومال همچنان رخ می‌دهد، اما ممکن است شدت کمتری نسبت به نوع معمولی داشته باشد. معمولاً در طول تکامل بثورات تب وجود نداشت. ضایعات پوستی کمتر بوده و سریعتر تکامل می‌یابند، سطحی‌تر بوده و ممکن است ویژگی یکنواخت آبله معمولی را نشان ندهند. [37] آبله اصلاح شده به ندرت کشنده بود. این شکل از واریولای ماژور به راحتی با آبله مرغان اشتباه گرفته شد. [32]

بدخیم

آبله خونریزی دهنده بدخیم در نانوایی در طی یک اپیدمی در سال 1896 گلاستر در انگلستان . 8 روز پس از بستری درگذشت.

در آبله نوع بدخیم (که آبله مسطح نیز نامیده می شود) ضایعات تقریباً هم سطح با پوست در زمانی که وزیکول های برجسته در نوع معمولی تشکیل می شدند باقی می ماند. ناشناخته است که چرا برخی افراد این نوع را ایجاد کردند. از نظر تاریخی، 5 تا 10 درصد موارد را تشکیل می‌داد و بیشتر (72 درصد) کودکان بودند. [3] آبله بدخیم با یک فاز پیش‌درومال شدید که 3 تا 4 روز طول کشید، تب بالا طولانی‌مدت و علائم شدید ویرمی همراه بود. علائم پرودرومال حتی پس از شروع بثورات نیز ادامه یافت. [3] بثورات روی غشاهای مخاطی ( enanthem ) گسترده بود. ضایعات پوستی به آهستگی بالغ می‌شوند، معمولاً به هم پیوسته یا نیمه همجوار بوده و در روز هفتم یا هشتم، صاف بوده و به نظر می‌رسد که در پوست مدفون شده‌اند. بر خلاف آبله معمولی، وزیکول ها حاوی مایع کمی بودند، در لمس نرم و مخملی بودند و ممکن است حاوی خونریزی باشند. آبله بدخیم تقریباً همیشه کشنده بود و مرگ معمولاً بین روز هشتم و دوازدهم بیماری رخ می داد. اغلب، یک یا دو روز قبل از مرگ، ضایعات خاکستری مایل به خاکستری می‌شدند که همراه با اتساع شکم، علامت پیش آگهی بدی بود. [3] تصور می‌شود که این شکل ناشی از کمبود ایمنی سلولی در برابر آبله است. اگر فرد بهبود می یافت، ضایعات به تدریج محو می شدند و زخم یا دلمه ایجاد نمی کردند. [38]

هموراژیک

آبله هموراژیک شکل شدیدی است که با خونریزی شدید در پوست، غشاهای مخاطی، دستگاه گوارش و احشاء همراه است. این شکل تقریباً در دو درصد از عفونت ها ایجاد می شود و بیشتر در بزرگسالان رخ می دهد. [32] پوسچول معمولاً در آبله هموراژیک ایجاد نمی شود. درعوض، خونریزی در زیر پوست رخ می‌دهد و آن را زغالی و سیاه نشان می‌دهد، [32] از این رو به این شکل از بیماری به عنوان واریس سیاه یا «آبله سیاه» نیز گفته می‌شود. [39] آبله خونریزی دهنده به ندرت توسط ویروس واریولای مینور ایجاد می شود. [40] در حالی که خونریزی ممکن است در موارد خفیف رخ دهد و بر نتایج تأثیری نداشته باشد، [41] آبله خونریزی دهنده معمولاً کشنده است. [42] به نظر نمی رسد که واکسیناسیون هیچ مصونیتی در برابر هر دو شکل آبله خونریزی دهنده ایجاد کند و حتی برخی موارد در میان افرادی که مدت کوتاهی قبل مجدداً واکسینه شده بودند رخ داده است. دو شکل دارد. [3]

زود

آبله خونریزی‌دهنده احتمالی در طی یک اپیدمی 1925 میلواکی ، ویسکانسین در یک بیمار که بعداً درگذشت. بیمار به عنوان یک دانشمند مسیحی واکسینه نشده توصیف می شود که “فکر می کرد که با قدرت ذهن می تواند از ابتلا به آبله جلوگیری کند.”

شکل اولیه

یا برق‌آب آبله خونریزی‌دهنده (که به آن پورپورا واریولوزا گفته می‌شود ) با یک مرحله پیش‌درومال که با تب بالا، سردرد شدید و درد شکمی مشخص می‌شود، شروع می‌شود. [43] پوست تیره‌آلود و اریتماتوز می‌شود و این به‌سرعت با ایجاد پتشی و خونریزی در پوست، ملتحمه و غشاهای مخاطی همراه است. مرگ اغلب به طور ناگهانی بین روزهای پنجم و هفتم بیماری رخ می دهد، زمانی که فقط چند ضایعات پوستی ناچیز وجود دارد. برخی از افراد چند روز بیشتر زنده می مانند و در این مدت پوست جدا می شود و مایع زیر آن جمع می شود و با کوچکترین آسیبی پاره می شود. مردم معمولاً تا زمان مرگ یا اندکی قبل از آن هوشیار هستند. [42] کالبد شکافی پتشی و خونریزی در طحال، کلیه، غشاهای سروزی ، ماهیچه های اسکلتی، پریکارد ، کبد، غدد جنسی و مثانه را نشان می دهد. [40] از نظر تاریخی، این بیماری اغلب به اشتباه تشخیص داده می‌شد و تشخیص صحیح تنها در کالبد شکافی انجام می‌شد. [40] احتمال بروز این شکل در زنان باردار بیشتر از جمعیت عمومی است (تقریباً 16٪ موارد در زنان باردار واکسینه نشده آبله خونریزی دهنده اولیه بود، در مقابل تقریباً 1٪ در زنان غیرباردار و مردان بالغ). [42] میزان مرگ و میر موارد آبله خونریزی دهنده اولیه به 100٪ نزدیک می شود. [42]

دیر

نوع بعدی آبله خونریزی دهنده نیز وجود دارد (که به آبله خونریزی دهنده دیررس یا variolosa pustula hemorrhagica اطلاق می شود ). این پرودروم شدید و شبیه به آنچه در آبله خونریزی دهنده اولیه مشاهده می شود، است و تب در طول دوره بیماری ادامه دارد. [3] خونریزی در اوایل دوره فوران ظاهر می شود (اما دیرتر از آنچه در پورپورا واریلوزا مشاهده می شود )، و بثورات اغلب صاف هستند و از مرحله تاولی پیشرفت نمی کنند. به نظر می رسد خونریزی در غشاهای مخاطی کمتر از شکل خونریزی دهنده اولیه رخ می دهد. [32] گاهی اوقات بثورات پوستی ایجاد می کنند که در پایه خونریزی می کنند و سپس مانند آبله معمولی تحت فرآیند قرار می گیرند. این شکل از بیماری با کاهش در تمام عناصر آبشار انعقادی و افزایش آنتی ترومبین در گردش مشخص می شود. [33] این شکل از آبله در هر جایی از 3 تا 25 درصد موارد کشنده، بسته به حدت سویه آبله رخ می دهد. [35] اکثر افراد مبتلا به این فرم در مراحل پایانی طی 8 تا 10 روز پس از بیماری می میرند. در میان معدود افرادی که بهبود می یابند، ضایعات هموراژیک به تدریج پس از دوره نقاهت طولانی ناپدید می شوند. [3] میزان مرگ و میر در مورد آبله هموراژیک دیررس حدود 90-95٪ است. [34] زنان باردار اندکی بیشتر احتمال دارد این شکل از بیماری را تجربه کنند، البته نه به اندازه آبله خونریزی دهنده اولیه. [3]

علت

ویروس آبله
این میکروگراف الکترونی عبوری تعدادی ویریون آبله را نشان می دهد. ساختار "دمبل شکل" داخل ویریون، هسته ویروسی است که حاوی DNA ویروسی است. Mag. = ~370,000×
این میکروگراف الکترونی عبوری تعدادی ویریون آبله را نشان می دهد . ساختار “دمبل شکل” داخل ویریون، هسته ویروسی است که حاوی DNA ویروسی است. Mag. = ~370000×
طبقه بندی ویروس ها e
(بدون رتبه): ویروس
قلمرو : واریدناویریا
پادشاهی: بامفوردویرا
شاخه: نوکلئوسیتوویریکوتا
کلاس: در ویروس های آبله
سفارش: کیتوویرالس
خانواده: Poxviridae
جنس: ارتوپاکس ویروس
گونه ها: ویروس آبله

آبله در اثر عفونت با ویروس واریولا، که متعلق به خانواده Poxviridae ، زیر خانواده Chordopoxvirinae و جنس Orthopoxvirus است، ایجاد شد.

سیر تکاملی

تاریخ ظهور آبله مشخص نیست. به احتمال زیاد بین 68000 تا 16000 سال پیش از یک ویروس جوندگان آفریقایی شکل گرفته است. [44] گستره وسیع تاریخ ها به دلیل رکوردهای مختلف مورد استفاده برای کالیبره کردن ساعت مولکولی است . یک کلاد سویه های واریولای ماژور (شکل بالینی شدیدتر آبله) بود که بین 400 تا 1600 سال پیش از آسیا پخش شد. کلاد دوم شامل آلاستریم (یک آبله خفیف فنوتیپی) توصیف شده از قاره های آمریکا و جدایه هایی از غرب آفریقا بود که از سویه اجدادی بین 1400 تا 6300 سال قبل از حال جدا شده بودند. این کلاد حداقل 800 سال پیش به دو زیرشاخه تقسیم شد. [45]

تخمین دوم جداسازی ویروس واریولا از تاتراپوکس (یک ویروس ارتوپوکس برخی از جوندگان آفریقایی از جمله ژربیل ها ) را در 3000 تا 4000 سال پیش نشان می دهد. [46] این با شواهد باستان شناسی و تاریخی در مورد ظهور آبله به عنوان یک بیماری انسانی که منشا نسبتاً جدید را نشان می دهد مطابقت دارد. اگر نرخ جهش مشابه با ویروس هرپس فرض شود ، تاریخ واگرایی ویروس واریولا از Taterapox 50000 سال پیش تخمین زده شده است. [46] در حالی که این با سایر برآوردهای منتشر شده سازگار است، نشان می دهد که شواهد باستان شناسی و تاریخی بسیار ناقص است. برآوردهای بهتری از میزان جهش در این ویروس ها مورد نیاز است.

بررسی سویه ای که از ج. 1650 دریافت که این سویه نسبت به سویه ، پایه های دیگر که در حال حاضر توالی شده اند است. [47] نرخ جهش این ویروس به خوبی توسط یک ساعت مولکولی مدل‌سازی شده است. تنوع گونه ها فقط در قرن 18 و 19 رخ داد.

ویروس شناسی

ویروس واریولا آجری شکل بزرگی است و تقریباً 302 تا 350 نانومتر در 244 تا 270 نانومتر است، [48] با یک DNA دو رشته‌ای ژنوم خطی به اندازه 186 جفت کیلوباز (kbp) و حاوی یک حلقه سنجاق سر در هر انتها. [49] [50]

چهار ارتوپاکس ویروس در انسان باعث عفونت می شوند: واریولا، واکسینیا ، آبله گاوی و آبله میمون . ویروس واریولا فقط انسان ها را در طبیعت آلوده می کند، اگرچه نخستی ها و سایر حیوانات در یک محیط آزمایشی آلوده شده اند. ویروس های واکسینیا، آبله گاوی و آبله میمون می توانند انسان و سایر حیوانات را در طبیعت آلوده کنند. [32]

چرخه زندگی ویروس‌های آبله با داشتن اشکال عفونی متعدد، با مکانیسم‌های مختلف ورود به سلول، پیچیده است. ویروس های پوکس در بین ویروس های DNA انسانی منحصر به فرد هستند زیرا در سیتوپلاسم سلول به جای هسته تکثیر می شوند . برای تکثیر، ویروس‌های آبله انواع مختلفی از پروتئین‌های تخصصی تولید می‌کنند که توسط سایر ویروس‌های DNA تولید نمی‌شوند ، که مهمترین آنها یک RNA پلیمراز وابسته به DNA وابسته به ویروس است.

ویریون های بدون پوشش و بدون پوشش عفونی هستند. پوشش ویروسی از غشاهای گلژی اصلاح شده حاوی پلی پپتیدهای خاص ویروسی از جمله هماگلوتینین ساخته شده است. [49] عفونت با ویروس واریولای ماژور یا ویروس واریولای مینور باعث ایجاد ایمنی در برابر دیگری می شود. [33]

ماژور آبله

شایع‌ترین شکل عفونی این بیماری توسط سویه ویروس واریولای ماژور ایجاد می‌شود.

ابله

ویروس واریولا مینور، که آلاستریم نیز نامیده می شود، شکل کمتری از ویروس و بسیار کمتر کشنده بود. اگرچه واریولای مینور دوره نهفتگی و مراحل بیماریزایی مشابه آبله داشت، اعتقاد بر این است که میزان مرگ و میر آن کمتر از 1% در مقایسه با آبله 30% است. واریولای ماژور مانند واریولای ماژور از طریق استنشاق ویروس در هوا پخش می‌شود که می‌تواند از طریق تماس چهره به چهره یا از طریق فومیت‌ها رخ دهد. عفونت با ویروس واریولای مینور ایمنی را در برابر ویروس خطرناکتر واریولای ماژور ایجاد کرد.

از آنجایی که واریولای مینور نسبت به آبله یک بیماری ناتوان کننده کمتر بود، مردم بیشتر در حال سرپایی بودند و بنابراین می توانستند دیگران را با سرعت بیشتری آلوده کنند. به این ترتیب، واریولای مینور در اوایل قرن بیستم ایالات متحده، بریتانیای کبیر و آفریقای جنوبی را درنوردید و به شکل غالب این بیماری در آن مناطق تبدیل شد و در نتیجه نرخ مرگ و میر را به سرعت کاهش داد. همراه با واریولای ماژور، شکل مینور اکنون به طور کامل از جهان ریشه کن شده است. واریولای مینور بومی در یک آشپز سومالیایی به نام علی مائو ماالین در اکتبر 1977 گزارش شد و آبله در ماه مه 1980 رسماً ریشه کن شده در سراسر جهان اعلام شد آخرین مورد . آبله هندی غربی، آبله شیر و سودوواریولا.

ترکیب ژنوم

طول ژنوم ویروس واریولای ماژور حدود 186000 جفت باز است. [52] خطی دو رشته ای ساخته شده است از DNA و حاوی توالی کد کننده حدود 200 ژن است. [53] ژن‌ها معمولاً روی هم قرار نمی‌گیرند و معمولاً در بلوک‌هایی رخ می‌دهند که به سمت ناحیه انتهایی ژنوم نزدیک‌تر هستند. [54] توالی کد کننده ناحیه مرکزی ژنوم در بین ارتوپاکس ویروس ها بسیار سازگار است و آرایش ژن ها در بین کوردوپوکس ویروس ها سازگار است [53] [54]

مرکز ژنوم ویروس واریولا شامل اکثر ژن‌های ضروری ویروسی از جمله ژن‌های پروتئین‌های ساختاری ، همانندسازی DNA ، رونویسی و mRNA سنتز است. [53] انتهای ژنوم در بین سویه ها و گونه های ارتوپاکس ویروس ها بیشتر متفاوت است. [53] این نواحی حاوی پروتئین‌هایی هستند که سیستم ایمنی میزبان را تعدیل می‌کنند و اساساً مسئول تنوع در حدت در خانواده ارتوپاکس ویروس‌ها هستند. [53] این نواحی انتهایی در ویروس‌های پوکس، توالی‌های تکرار انتهایی معکوس (ITR) هستند. [54] این توالی‌ها یکسان هستند اما در دو انتهای ژنوم جهت‌گیری مخالف دارند، که منجر به این می‌شود که ژنوم یک حلقه پیوسته از DNA باشد [54] اجزای توالی‌های ITR شامل یک حلقه گیره موی غنی از A/T جفت ناقص پایه ، ناحیه‌ای از تقریباً 100 جفت باز برای حل DNA کونکاتومریک (کشتی از DNA حاوی چندین نسخه از یک توالی) لازم است، چند فریم خواندن باز ، و توالی های کوتاه پشت سر هم تکرار شونده با تعداد و طول های مختلف. [54] ITRs poxviridae در طول سویه ها و گونه ها متفاوت است. [54] توالی کد کننده اکثر پروتئین های ویروسی در ویروس واریولای ماژور حداقل 90% شباهت با ژنوم vaccinia دارد، یک ویروس مرتبط که برای واکسیناسیون علیه آبله استفاده می شود. [54]

بیان ژن

بیان ژن ویروس واریولا به طور کامل در سیتوپلاسم میزبان سلول رخ می دهد و در طول عفونت پیشرفت مشخصی را دنبال می کند. [54] پس از ورود ویریون عفونی به سلول میزبان، سنتز mRNA ویروسی را می توان در عرض 20 دقیقه تشخیص داد. [54] حدود نیمی از ژنوم ویروس . قبل از تکثیر DNA ویروسی رونویسی می شود [54] اولین مجموعه از ژن های بیان شده توسط دستگاه های ویروسی از قبل موجود بسته بندی شده در ویریون آلوده رونویسی می شوند. [54] این ژن ها فاکتورهای لازم برای سنتز DNA ویروسی و رونویسی مجموعه بعدی ژن های بیان شده را رمزگذاری می کنند. [54] برخلاف اکثر ویروس‌های DNA، تکثیر DNA در ویروس واریولا و سایر ویروس‌های آبله در سیتوپلاسم سلول آلوده انجام می‌شود. [54] زمان دقیق تکثیر DNA پس از عفونت یک سلول میزبان در بین poxviridae متفاوت است. [54] نوترکیبی ژنوم در سلول‌های آلوده به طور فعال رخ می‌دهد. [54] پس از شروع تکثیر DNA ویروسی، مجموعه‌ای از ژن‌ها برای فاکتورهای رونویسی کد می‌کنند. بیان ژن دیررس [54] ژن‌های محصولات بعدی شامل فاکتورهای رونویسی لازم برای رونویسی ژن‌های اولیه برای ویریون‌های جدید، و همچنین RNA پلیمراز ویروسی و دیگر آنزیم‌های ضروری برای ذرات ویروسی جدید است. [54] سپس این پروتئین‌ها در ویریون‌های عفونی جدید که قادر به آلوده کردن سلول‌های دیگر هستند، بسته‌بندی می‌شوند. [54]

پژوهش

دو نمونه زنده از ویروس واریولای ماژور باقی مانده است، یکی در ایالات متحده در CDC در آتلانتا، و دیگری در موسسه Vector در Koltsovo، روسیه. [55] تحقیقات با نمونه‌های ویروس باقی‌مانده به شدت کنترل می‌شود و هر پیشنهاد تحقیقاتی باید توسط WHO و مجمع جهانی بهداشت (WHA) تأیید شود. [55] بیشتر تحقیقات در مورد ویروس های آبله با استفاده از ویروس Vaccinia به عنوان ارگانیسم مدل انجام می شود. [54] ویروس واکسینیا، که برای واکسیناسیون آبله استفاده می‌شود، به‌عنوان یک ناقل ویروسی برای واکسن‌های بیماری‌های غیرمرتبط نیز در دست تحقیق است. [56]

ژنوم ویروس واریولای ماژور برای اولین بار توالی در دهه 1990 به طور کامل یابی شد. [53] توالی کدگذاری کامل به صورت آنلاین در دسترس عموم است. توالی مرجع فعلی برای ویروس واریولای ماژور از سویه‌ای که در سال 1967 در هند در گردش بود تعیین شد. علاوه بر این، توالی‌هایی برای نمونه‌هایی از سویه‌های دیگر وجود دارد که در طول ریشه‌کنی WHO جمع‌آوری شدند. پویش. [53] یک مرورگر ژنوم برای یک پایگاه داده کامل از توالی های حاشیه نویسی شده از ویروس واریولا و سایر ویروس های آبله از طریق مرکز منابع بیوانفورماتیک ویروسی در دسترس عموم است . [57]

مهندسی ژنتیک

سازمان جهانی بهداشت در حال حاضر مهندسی ژنتیک ویروس واریولا را ممنوع کرده است. [58] با این حال، در سال 2004، کمیته مشورتی WHO به اجازه ویرایش ژنوم دو نمونه باقی مانده از ویروس واریولای ماژور برای افزودن یک ژن نشانگر رای مثبت داد . [58] این ژن که GFP یا پروتئین فلورسنت سبز نامیده می‌شود، باعث می‌شود نمونه‌های زنده ویروس در زیر نور فلورسنت سبز بدرخشند. [59] درج این ژن، که بر حدت ویروس تأثیر نمی گذارد، تنها اصلاح مجاز ژنوم خواهد بود. [59] کمیته اظهار داشت که اصلاح پیشنهادی با آسان‌تر کردن ارزیابی موثر بودن یک درمان بالقوه در کشتن نمونه‌های ویروسی، به تحقیق در مورد درمان‌ها کمک می‌کند. [59] این توصیه تنها در صورت تأیید WHA می تواند مؤثر باشد . [59] هنگامی که WHA در سال 2005 این پیشنهاد را مورد بحث قرار داد، از رای گیری رسمی در مورد این پیشنهاد خودداری کرد و اظهار داشت که پیشنهادات تحقیقاتی را یک به یک بررسی خواهد کرد. [60] افزودن ژن GFP به ژنوم Vaccinia به طور معمول در طول تحقیقات در مورد مرتبط نزدیک انجام می شود. واکسینیا ویروس [61]

جنجال ها

در دسترس بودن عمومی توالی کامل ویروس واریولا نگرانی هایی را در مورد امکان سنتز غیرقانونی ویروس عفونی ایجاد کرده است. [62] واکسینیا ، پسرعموی ویروس واریولا، در سال 2002 توسط NIH دانشمندان سنتز شد. [63] آنها از روشی که قبلاً ایجاد شده بود استفاده کردند که شامل استفاده از ژنوم ویروسی نوترکیب باکتریایی خودتکثیر شونده برای ایجاد یک پلاسمید بود که ذرات ویروسی تولید می کرد. [63]

در سال 2016، گروه دیگری آبله اسب با استفاده از داده های توالی در دسترس عموم برای آبله اسب، ویروس را سنتز کردند. [64] ایمن‌تر و مؤثرتر محققان استدلال کردند که کار آنها برای ایجاد واکسن برای آبله مفید خواهد بود، اگرچه یک واکسن مؤثر در حال حاضر موجود است. [64] به نظر می رسید که ویروس آبله اسب قبلاً منقرض شده است، که نگرانی در مورد احیای احتمالی واریولای ماژور را برانگیخت و باعث شد دانشمندان دیگر انگیزه های آنها را زیر سوال ببرند. [62] منتقدان متوجه شدند که این گروه قادر است ویروس زنده را در یک بازه زمانی کوتاه با هزینه یا تلاش نسبتاً کمی دوباره ایجاد کند. [64] اگرچه WHO آزمایشگاه‌های منفرد را از سنتز بیش از 20 درصد ژنوم در یک زمان منع می‌کند و خرید قطعات ژنوم آبله تحت نظارت و تنظیم قرار می‌گیرد، گروهی با نیت‌های مخرب می‌توانند از منابع متعدد، ژنوم مصنوعی کامل لازم را جمع‌آوری کنند. برای تولید ویروس زنده [64]

انتقال

انتقال از طریق استنشاق ویروس واریولای معلق در هوا دهان، بینی یا حلق رخ می دهد، معمولاً قطراتی که از مخاط فرد آلوده بیان می شود. این بیماری عمدتاً از طریق تماس طولانی مدت چهره به چهره با یک فرد آلوده، معمولاً در فاصله 1.8 متری (6 فوت) از فردی به فرد دیگر منتقل می شود، اما می تواند از طریق تماس مستقیم با مایعات بدن آلوده یا اشیاء آلوده نیز سرایت کند. ( فومیت ها ) مانند رختخواب یا لباس. به ندرت، آبله توسط ویروسی که در هوا در محیط‌های بسته مانند ساختمان‌ها، اتوبوس‌ها و قطارها منتقل می‌شود، منتقل می‌شود. [31] ویروس می تواند از جفت عبور کند ، اما بروز مادرزادی آبله نسبتا کم بود. [33] آبله در دوره پرودرومال به طور قابل توجهی عفونی نبود و ریزش ویروس معمولاً تا ظهور بثورات به تعویق می افتاد که اغلب با ضایعات در دهان و حلق همراه بود. این ویروس می تواند در طول دوره بیماری منتقل شود، اما این اتفاق بیشتر در هفته اول بثورات، زمانی که بیشتر ضایعات پوستی دست نخورده بودند، رخ داد. [32] با ایجاد دلمه روی ضایعات، عفونت در 7 تا 10 روز کاهش یافت، اما فرد آلوده تا زمانی که آخرین دلمه آبله افتاد، مسری بود. [65]

آبله بسیار مسری بود، اما عموماً آهسته‌تر و کمتر از سایر بیماری‌های ویروسی گسترش می‌یابد، شاید به این دلیل که انتقال نیاز به تماس نزدیک داشت و پس از شروع بثورات رخ می‌داد. میزان کلی عفونت نیز تحت تأثیر کوتاه مدت مرحله عفونی بود. در نواحی معتدل ، تعداد عفونت های آبله در زمستان و بهار بالاترین میزان بود. در مناطق گرمسیری، تغییرات فصلی کمتر مشهود بود و بیماری در طول سال وجود داشت. [32] بستگی داشت توزیع سنی عفونت های آبله به ایمنی اکتسابی . واکسیناسیون ایمنی با گذشت زمان کاهش یافت و احتمالاً ظرف سی سال از بین رفت. [33] آبله از طریق حشرات یا حیوانات منتقل نمی شود و هیچ حالت ناقل بدون علامتی وجود نداشت . [32]

سازوکار

ویروس واریولا پس از استنشاق به غشاهای مخاطی دهان، گلو و دستگاه تنفسی حمله کرد. از آنجا به غدد لنفاوی منطقه ای مهاجرت کرد و شروع به تکثیر کرد. در مرحله رشد اولیه، به نظر می‌رسید ویروس از سلولی به سلول دیگر حرکت می‌کند، اما در حدود روز دوازدهم، لیز گسترده سلول‌های آلوده رخ داد و ویروس را می‌توان در تعداد زیادی در جریان خون یافت، وضعیتی که به عنوان ویرمی شناخته می‌شود . این منجر به موج دوم تکثیر در طحال ، مغز استخوان و غدد لنفاوی شد.

تشخیص

تعریف بالینی آبله معمولی یک بیماری با شروع حاد تب برابر یا بیشتر از 38.3 درجه سانتیگراد (101 درجه فارنهایت) است که با بثورات پوستی همراه با وزیکول های سفت و عمیق در همان مرحله رشد بدون علائم ظاهری مشخص می شود. علت. [32] هنگامی که یک مورد بالینی مشاهده شد، آبله با استفاده از تست های آزمایشگاهی تایید شد.

از نظر میکروسکوپی , poxviruses انکلوژن سیتوپلاسمی اجسام مشخصی تولید می کنند که مهمترین آنها به نام اجسام Guarnieri شناخته می شوند و محل تکثیر ویروسی هستند . اجسام گوارنیری به راحتی در بیوپسی های پوستی که با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شده اند شناسایی می شوند و به صورت لکه های صورتی ظاهر می شوند. آنها تقریباً در تمام عفونت‌های ویروس آبله یافت می‌شوند، اما عدم وجود اجسام گوارنیری برای رد آبله قابل استفاده نیست. [66] تشخیص عفونت ارتوپاکس ویروس نیز می تواند به سرعت با بررسی میکروسکوپی الکترونی مایع پوسچول یا دلمه انجام شود. های آجری شکل یکسانی را همه ارتوپاکس ویروس ها ویریون با میکروسکوپ الکترونی نشان می دهند. [33] اگر ذرات با مورفولوژی مشخصه ویروس هرپس دیده شوند، آبله و سایر عفونت‌های ارتوپاکس ویروس را از بین می‌برد.

شناسایی آزمایشگاهی قطعی ویروس واریولا شامل رشد ویروس بر روی غشای کوریوآلانتوئیک (بخشی از جنین مرغ ) و بررسی ضایعات پوک حاصل در شرایط دمایی تعریف شده بود. [67] سویه ها با واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) و تجزیه و تحلیل پلی مورفیسم طول قطعه محدود (RFLP) مشخص شدند. سرولوژیک آزمایش‌های و سنجش‌های ایمونوسوربنت مرتبط با آنزیم (ELISA)، که ایمونوگلوبولین و آنتی‌ژن اختصاصی ویروس واریولا را اندازه‌گیری می‌کرد، نیز برای کمک به تشخیص عفونت ایجاد شد. [68]

آبله مرغان در دوران بلافاصله پس از ریشه کنی معمولاً با آبله اشتباه گرفته می شد. آبله مرغان و آبله مرغان را می توان با چندین روش تشخیص داد. برخلاف آبله، آبله مرغان معمولا کف دست و پا را درگیر نمی کند. علاوه بر این، چروک‌های آبله مرغان به دلیل تغییر در زمان فوران جوش، اندازه‌های متفاوتی دارند: جوش‌های آبله مرغان تقریباً به یک اندازه هستند زیرا اثر ویروسی به طور یکنواخت‌تر پیشرفت می‌کند. انواع روش های آزمایشگاهی برای تشخیص آبله مرغان در ارزیابی موارد مشکوک به آبله در دسترس بود. [32]

جلوگیری

اجزای یک مدرن واکسیناسیون کیت آبله شامل رقیق کننده ، یک ویال واکسن Dryvax vaccinia و یک سوزن دوشاخه .

اولین روشی که برای جلوگیری از آبله استفاده شد تلقیح با ویروس واریولای مینور (که پس از معرفی واکسن آبله برای جلوگیری از سردرگمی احتمالی به عنوان واریولاسیون شناخته می شود) بود که احتمالاً در هند، آفریقا و چین بسیار قبل از ورود این عمل به اروپا اتفاق افتاده است. [14] باستانی این ایده که تلقیح در هند سرچشمه گرفته است به چالش کشیده شده است، زیرا تعداد کمی از متون پزشکی سانسکریت فرآیند تلقیح را توصیف کرده اند. [69] گزارش های تلقیح علیه آبله در چین را می توان در اواخر قرن 10 یافت، و این روش به طور گسترده در قرن شانزدهم، در طول سلسله مینگ انجام شد . [70] در پایدار صورت موفقیت آمیز بودن، تلقیح ایمنی در برابر آبله ایجاد می کند. از آنجایی که فرد مبتلا به ویروس واریولا بود، ممکن است عفونت شدید ایجاد شود و فرد آبله را به دیگران منتقل کند. واریاسیون دارای نرخ مرگ و میر 0.5 تا 2 درصد بود که به طور قابل توجهی کمتر از نرخ مرگ و میر 20 تا 30 درصد بیماری بود. [32] دو گزارش در مورد عمل چینی از تلقیح دریافت شد انجمن سلطنتی در لندن در 1700; یکی توسط دکتر مارتین لیستر که گزارشی توسط یکی از کارمندان شرکت هند شرقی مستقر در چین و دیگری توسط کلوپتون هاورز دریافت کرد. [71]

بانو مری وورتلی مونتاگو ، تلقیح آبله را مشاهده کرد در طول اقامت خود در امپراتوری عثمانی ، و در نامه‌های خود گزارش‌های مفصلی از این عمل نوشت و پس از بازگشت در سال 1718، این روش را در انگلستان ترویج کرد. [72] به گفته ولتر (1742)، ترک‌ها استفاده خود را از تلقیح از چرکس همسایه گرفته اند. ولتر در مورد اینکه چرکس‌ها تکنیک خود را از کجا گرفته‌اند، حدس نمی‌زند، اگرچه او گزارش می‌دهد که چینی‌ها آن را «در این صد سال» تمرین کرده‌اند. [73] در سال 1721، کاتن ماتر و همکارانش با تلقیح صدها نفر در بوستون جنجال برانگیختند. پس از انتشار روش فعلی تلقیح آبله در سال 1767، دکتر توماس دیمزدیل به روسیه دعوت شد تا امپراتور کاترین کبیر روسیه و پسرش، دوک بزرگ، پل را تغییر دهد ، که در سال 1768 با موفقیت انجام داد. در سال 1796، ادوارد جنر ، یک پزشک در برکلی، گلوسسترشر ، روستایی انگلستان، کشف کرد که ایمنی در برابر آبله را می توان با تلقیح یک فرد با مواد حاصل از ضایعه آبله گاوی ایجاد کرد. آبله گاوی یک ویروس آبله از خانواده واریولا است. جنر ماده مورد استفاده برای تلقیح واکسن را از ریشه کلمه vacca که در لاتین به معنای گاو است. این روش بسیار ایمن تر از واریولاسیون بود و خطر انتقال آبله را در بر نداشت. واکسیناسیون برای جلوگیری از آبله به زودی در سراسر جهان انجام شد. در قرن نوزدهم، ویروس آبله گاوی که برای واکسیناسیون آبله استفاده می‌شد، با ویروس واکسینیا جایگزین شد. واکسینیا با ویروس آبله گاوی و واریولا هم خانواده است اما از نظر ژنتیکی از هر دو متمایز است. منشا ویروس واکسینیا و چگونگی پیدایش آن در واکسن مشخص نیست. [32]

کارتون 1802 جیمز گیلری از جنجال‌های اولیه پیرامون روش واکسیناسیون ادوارد جنر مشتق شده از ، که نشان می‌دهد استفاده از واکسن آبله آبله گاوی او باعث بیرون آمدن گاو از بیماران می‌شود.

فرمول فعلی واکسن آبله یک تهیه ویروس زنده از ویروس واکسینیا عفونی است. واکسن با استفاده از سوزن دو شاخه ای (دو شاخه) که در محلول واکسن فرو می رود، تزریق می شود. از سوزن برای سوراخ کردن پوست (معمولاً بالای بازو) در عرض چند ثانیه چندین بار استفاده می شود. در صورت موفقیت آمیز بودن، یک برآمدگی قرمز و خارش دار در محل واکسن طی سه یا چهار روز ایجاد می شود. در هفته اول، برجستگی تبدیل به یک تاول بزرگ (به نام “وزیکول جنری”) می شود که با چرک پر شده و شروع به تخلیه می کند. در هفته دوم، تاول شروع به خشک شدن می کند و دلمه ایجاد می شود. دلمه در هفته سوم می افتد و زخم کوچکی بر جای می گذارد. [74]

القا آنتی بادی های شده توسط واکسن واکسینیا برای سایر ارتوپاکس ویروس ها مانند ویروس های آبله میمون، آبله گاوی و واریولا (آبله) محافظت متقابل دارند. آنتی بادی های خنثی کننده 10 روز پس از اولین بار واکسیناسیون و هفت روز پس از واکسیناسیون مجدد قابل تشخیص هستند. از نظر تاریخی، این واکسن در پیشگیری از عفونت آبله در 95 درصد از واکسینه‌شدگان مؤثر بوده است. [75] واکسیناسیون آبله سطح بالایی از ایمنی را برای سه تا پنج سال ایجاد می کند و پس از آن ایمنی را کاهش می دهد. اگر فرد بعداً دوباره واکسینه شود، مصونیت حتی بیشتر طول می کشد. مطالعات موارد آبله در اروپا در دهه 1950 و 1960 نشان داد که میزان مرگ و میر در میان افرادی که کمتر از 10 سال قبل از قرار گرفتن در معرض واکسینه شده بودند 1.3 درصد بود. 7 درصد در بین کسانی که 11 تا 20 سال قبل واکسینه شده بودند و 11 درصد در بین کسانی که 20 سال یا بیشتر قبل از عفونت واکسینه شده بودند، بود. در مقابل، 52 درصد از افراد واکسینه نشده جان خود را از دست دادند. [76]

نمایشی توسط پرسنل پزشکی در مورد استفاده از یک سوزن دو شاخه برای تحویل واکسن آبله، 2002.

عوارض جانبی و خطراتی در ارتباط با واکسن آبله وجود دارد. در گذشته، حدود 1 نفر از هر 1000 نفری که برای اولین بار واکسینه شده بودند، واکنش های جدی، اما غیر تهدید کننده زندگی، از جمله واکنش سمی یا آلرژیک در محل واکسیناسیون ( اریتم مولتی فرم )، انتشار ویروس واکسینیا به سایرین را تجربه کردند. قسمت هایی از بدن، و به افراد دیگر سرایت می کند. واکنش های بالقوه تهدید کننده زندگی در 14 تا 500 نفر از هر 1 میلیون نفری که برای اولین بار واکسینه شده بودند رخ داد. بر اساس تجربیات گذشته، تخمین زده می‌شود که از هر یک میلیون نفر (0.000198 درصد) 1 یا 2 نفر که واکسن را دریافت می‌کنند، ممکن است در نتیجه جان خود را از دست بدهند، که اغلب در نتیجه آنسفالیت شدید پس از واکسن یا نکروز در ناحیه واکسیناسیون (به نام واکسن پیشرونده ) است. . [75]

با توجه به این خطرات، از آنجایی که آبله به طور موثر ریشه کن شد و تعداد موارد طبیعی از تعداد بیماری ها و مرگ و میر ناشی از واکسن کمتر شد، واکسیناسیون معمول کودکان در سال 1972 در ایالات متحده متوقف شد و در اوایل دهه 1970 در اکثر کشورهای اروپایی کنار گذاشته شد. . [10] [77] واکسیناسیون معمول کارکنان مراقبت های بهداشتی در ایالات متحده در سال 1976 و در میان سربازان استخدام شده در سال 1990 متوقف شد (اگرچه پرسنل نظامی مستقر در خاورمیانه و کره هنوز واکسیناسیون را دریافت می کنند [78] ). تا سال 1986، واکسیناسیون معمول در همه کشورها متوقف شد. [10] در حال حاضر در درجه اول برای کارگران آزمایشگاهی که در معرض خطر قرار گرفتن در معرض شغلی هستند توصیه می شود. [32] با این حال، احتمال استفاده از ویروس واریولا به عنوان یک سلاح بیولوژیکی، علاقه به توسعه واکسن های جدیدتر را دوباره برانگیخته است. [79] واکسن آبله در پیشگیری از آبله میمون نیز موثر است و بنابراین برای آن تجویز می شود. [80]

رفتار

واکسیناسیون آبله طی سه روز پس از قرار گرفتن در معرض، از شدت علائم آبله در اکثریت قریب به اتفاق افراد جلوگیری می کند یا به طور قابل توجهی کاهش می دهد. واکسیناسیون چهار تا هفت روز پس از قرار گرفتن در معرض می تواند محافظت در برابر بیماری داشته باشد یا ممکن است شدت بیماری را تغییر دهد. [75] به غیر از واکسیناسیون، درمان آبله در درجه اول حمایتی است، مانند مراقبت از زخم و کنترل عفونت، مایع درمانی، و کمک احتمالی ونتیلاتور . انواع مسطح و هموراژیک آبله با همان درمان هایی که برای درمان شوک استفاده می شود ، مانند احیای مایعات ، درمان می شوند . افراد مبتلا به انواع نیمه همجوار و متلاشی آبله ممکن است مشکلات درمانی مشابه بیماران مبتلا به سوختگی پوستی گسترده داشته باشند. [81]

در جولای 2018، سازمان غذا و داروی را تایید تکوویریمات کرد ، اولین دارویی که برای درمان آبله تایید شده است. [۸۲] درمان‌های ضد ویروسی از آخرین اپیدمی‌های بزرگ آبله بهبود یافته‌اند، و مطالعات نشان می‌دهد که داروی ضد ویروسی سیدوفوویر ممکن است به عنوان یک عامل درمانی مفید باشد. دارو باید به صورت داخل وریدی تجویز شود و ممکن است باعث مسمومیت جدی کلیه شود. [83]

ACAM2000 یک واکسن آبله است که توسط Acambis ساخته شده است. این دارو برای استفاده در ایالات متحده توسط FDA ایالات متحده در 31 آگوست 2007 تأیید شد. حاوی ویروس واکسینیا زنده است که از همان سویه استفاده شده در واکسن قبلی ، Dryvax ، شبیه سازی شده است. در حالی که ویروس Dryvax در پوست گوساله ها کشت داده شد و در انجماد خشک شد، ویروس ACAM2000s در سلول های اپیتلیال کلیه (سلول های Vero ) از یک میمون سبز آفریقایی کشت می شود . اثربخشی و بروز واکنش های جانبی مشابه دریواکس است. [79] این واکسن به طور معمول در دسترس عموم مردم ایالات متحده نیست. با این حال، در ارتش استفاده می شود و در انبار استراتژیک ملی نگهداری می شود. [84]

در ژوئن 2021، برینسیدوفوویر برای استفاده پزشکی در ایالات متحده برای درمان بیماری آبله انسانی ناشی از ویروس واریولا تایید شد. [85] [86]

پیش بینی

نجات یافته از آبله با اسکار صورت، کوری و اسکار سفید قرنیه در چشم چپش، 1972

میزان مرگ و میر ناشی از واریولای ماژور تقریباً 1٪ است در حالی که میزان مرگ و میر ناشی از واریولای ماژور تقریباً 30٪ است. [87]

آبراهه معمولی در حدود 50 تا 75 درصد موارد کشنده است، نوع معمولی نیمه همجوار در حدود 25 تا 50 درصد مواقع کشنده است، در مواردی که بثورات گسسته هستند، میزان مرگ و میر کمتر از 10 درصد است. میزان کلی مرگ و میر برای کودکان زیر 1 سال 40 تا 50 درصد است. انواع هموراژیک و تخت بیشترین میزان مرگ و میر را دارند. میزان مرگ و میر برای آبله نوع هموراژیک صاف یا دیررس 90 درصد یا بیشتر است و در موارد آبله هموراژیک زودرس نزدیک به 100 درصد مشاهده می شود. [42] میزان مرگ و میر برای واریولای مینور 1٪ یا کمتر است. [37] شواهدی مبنی بر عفونت مزمن یا عود کننده با ویروس واریولا وجود ندارد. [37] در موارد آبله صاف در افراد واکسینه شده، این وضعیت بسیار نادر اما کمتر کشنده بود، با یک سری از موارد میزان مرگ و میر 66.7٪ را نشان داد. [3]

در موارد کشنده آبله معمولی، مرگ معمولا بین روزهای 10-16 بیماری رخ می دهد. علت مرگ بر اثر آبله مشخص نیست، اما اکنون مشخص شده است که عفونت چندین اندام را درگیر کرده است. گردش کمپلکس های ایمنی در ، ویرمی شدید، یا یک پاسخ ایمنی کنترل نشده ممکن است از عوامل کمک کننده باشند. [32] در آبله هموراژیک اولیه، مرگ به طور ناگهانی حدود شش روز پس از ایجاد تب اتفاق می‌افتد. علت مرگ در موارد هموراژیک اولیه معمولاً به دلیل نارسایی قلبی و ادم ریوی است. در موارد هموراژیک دیررس، ویرمی بالا و پایدار، از دست دادن شدید پلاکت ها و پاسخ ایمنی ضعیف اغلب به عنوان علل مرگ ذکر شده است. [3] در آبله مسطح، حالت‌های مرگ مانند سوختگی‌ها، با از دست دادن مایعات ، پروتئین و الکترولیت‌ها و سپسیس سوزان‌دهنده است. [81]

عوارض

عوارض آبله بیشتر در سیستم تنفسی ایجاد می شود و از برونشیت کشنده ساده تا ذات الریه متغیر است. عوارض تنفسی تقریباً در روز هشتم بیماری ایجاد می شود و می تواند منشا ویروسی یا باکتریایی داشته باشد. عفونت باکتریایی ثانویه پوست یک عارضه نسبتاً غیر معمول آبله است. هنگامی که این اتفاق می افتد، تب معمولاً بالا باقی می ماند. [32]

سایر عوارض شامل آنسفالیت (1 در 500 بیمار) است که در بزرگسالان شایع تر است و ممکن است باعث ناتوانی موقت شود. اسکارهای دائمی حفره دار، به ویژه در صورت؛ و عوارض مربوط به چشم (2٪ از کل موارد). پوسچول ها می توانند روی پلک، ملتحمه و قرنیه ایجاد شوند و منجر به عوارضی مانند ورم ملتحمه ، کراتیت ، زخم قرنیه ، عنبیه ، ایریدوسیکلیت و آتروفی عصب بینایی شوند. نابینایی تقریباً در 35 تا 40 درصد از چشم‌ها به کراتیت و زخم قرنیه منجر می‌شود. آبله هموراژیک می تواند باعث خونریزی زیر ملتحمه و شبکیه شود. در 2 تا 5 درصد از کودکان خردسال مبتلا به آبله، ویریون ها به مفاصل و استخوان می رسند و باعث استئومیلیت واریولوزا می شوند . ضایعات استخوانی متقارن هستند و بیشتر در آرنج ها، پاها شایع هستند و مشخصاً باعث جدا شدن اپی فیز مشخص و واکنش های پریوستال می شوند. مفاصل متورم حرکات را محدود می‌کنند و آرتریت ممکن است منجر به بدشکلی اندام، انکیلوز ، بدشکلی استخوان‌ها، مفاصل ورقه‌دار، و انگشتان دست شود. [33]

بین 65 تا 80 درصد از بازماندگان با اسکارهای عمیق حفره‌ای (پاک‌مارک) مشخص می‌شوند که برجسته‌ترین آنها در صورت است.

تاریخ

ظهور بیماری

مجسمه سوپونا ، خدای یوروبا که فکر می‌کرد عامل بیماری است

اولین شواهد بالینی معتبر از آبله در توصیف بیماری آبله مانند در نوشته های پزشکی از هند باستان (در اوایل 1500 قبل از میلاد)، [88] [89] و چین (1122 قبل از میلاد)، [90] و همچنین یافت می شود. مطالعه مصری مومیایی ، رامسس پنجم که بیش از 3000 سال پیش (1145 قبل از میلاد) درگذشت. [89] [91] حدس زده شده است که تاجران مصری آبله را در هزاره اول پیش از میلاد به هند آوردند، جایی که به عنوان یک بیماری بومی حداقل 2000 سال انسانی باقی ماند. آبله احتمالاً در قرن اول میلادی از جنوب غربی به چین وارد شد و در قرن ششم از چین به ژاپن منتقل شد. [3] در ژاپن، اپیدمی 735-737 اعتقاد بر این است که یک سوم جمعیت را کشته است. [17] [92] حداقل هفت خدای مذهبی به طور خاص به آبله اختصاص داده شده اند، مانند خدای سوپونا در دین یوروبا در غرب آفریقا. در هند، الهه هندو آبله، شیتالا ، در معابد سراسر کشور پرستش می شد. [93]

دیدگاه متفاوت این است که آبله در سال 1588 میلادی ظاهر شد و موارد گزارش شده قبلی به اشتباه به عنوان آبله شناسایی شدند. [94] [95]

زمان ورود آبله به اروپا و آسیای جنوب غربی کمتر مشخص است. به وضوح توصیف نشده است آبله در عهد عتیق یا جدید کتاب مقدس و یا در ادبیات یونانی یا رومی . در حالی که برخی طاعون آتن را – که گفته می شد منشأ آن در ” اتیوپی توسط کارتاژ در سال 396 قبل از میلاد را برانگیخت ” و مصر بوده است – یا طاعونی که محاصره سیراکوز – با آبله شناسایی کرده اند، [3] بسیاری از محققان بر این باورند که بسیار بعید است که چنین جدی باشد. بیماری به عنوان واریولای ماژور از توصیف آن در امان بود اگر بقراط در طول زندگی خود در منطقه مدیترانه وجود داشت، . [41]

در حالی که طاعون آنتونین که در امپراتوری روم در 165 تا 180 بعد از میلاد در گرفت، ممکن است ناشی از آبله باشد، [96] سنت نیکاسیوس ریمز به دلیل اینکه ظاهراً از یک مبارزه در سال 450 جان سالم به در برده بود، قدیس حامی قربانیان آبله شد، [3] و سنت . گرگوری تورز شیوع مشابهی را در فرانسه و ایتالیا در سال 580 ثبت کرد، اولین استفاده از اصطلاح واریولا . [3] مورخان دیگر حدس می زنند که ارتش های عرب برای اولین بار آبله را از آفریقا به اروپای جنوب غربی در طول قرن های 7 و 8 حمل کردند. [3] در قرن نهم ، پزشک ایرانی ، رازز ، یکی از قطعی ترین توصیفات آبله را ارائه کرد و اولین کسی بود که آبله را از سرخک و آبله مرغان در کتاب فی الجدری و الحسبه خود متمایز کرد ( کتاب آبله). و سرخک ). [97] در طول قرون وسطی چندین شیوع آبله در اروپا رخ داد. با این حال، آبله در آنجا مستقر نشده بود تا زمانی که رشد جمعیت و تحرک مشخص شده توسط جنگ های صلیبی به آن اجازه انجام این کار را داد. در قرن شانزدهم، آبله در بیشتر اروپا نفوذ کرده بود. [3] جایی که میزان مرگ و میر آن به 30 درصد می رسید. این رخداد بومی آبله در اروپا از اهمیت تاریخی خاصی برخوردار است، زیرا اکتشافات و استعمار پی در پی توسط اروپایی ها باعث گسترش بیماری به سایر ملل می شود. در قرن شانزدهم، آبله یکی از علل اصلی بیماری و مرگ و میر در بسیاری از نقاط جهان شده بود. [3]

قرن شانزدهم ترسیم متن همراه در کتاب دوازدهم کدکس فلورانسی (تدوین شده 1555-1576)، که ناهواهای مکزیک مرکزی دوران فتح را با آبله نشان می‌دهد.

هیچ توصیف معتبری از بیماری آبله مانند در قاره آمریکا قبل از اکتشاف به سوی غرب توسط اروپایی ها در قرن 15 میلادی وجود نداشت. [45] آبله در سال 1507 به جزیره هیسپانیولا در دریای کارائیب و در سال 1520، زمانی که مهاجران اسپانیایی از هیسپانیولا به مکزیک رسیدند و ناخواسته آبله را با خود حمل کردند، وارد سرزمین اصلی شد. از آنجایی که مردم بومی آمریکا در برابر این بیماری جدید مصونیت اکتسابی نداشتند، مردم آن‌ها در اثر اپیدمی‌ها نابود شدند. چنین اختلالات و تلفات جمعیت عامل مهمی در فتح آزتک ها و اینکاها توسط اسپانیا بود . [3] به طور مشابه، سکونت انگلیسی در سواحل شرقی آمریکای شمالی در سال 1633 در پلیموث، ماساچوست با شیوع ویرانگر آبله در میان بومیان آمریکا، [98] و متعاقباً در میان استعمارگران بومی همراه بود. [99] میزان مرگ و میر موارد در طول شیوع بیماری در جمعیت بومیان آمریکا تا 90٪ بود. [100] آبله به استرالیا معرفی شد. در سال 1789 و دوباره در سال 1829 [3] اگرچه جراحان استعماری که تا سال 1829 در تلاش بودند بین آبله و آبله مرغان (که تقریباً به همان اندازه برای بومیان کشنده باشد) تمایز قائل شوند، در مورد اینکه آیا اپیدمی 1829-1830 آبله مرغان بود یا آبله مرغان اختلاف نظر داشتند. [101] اگرچه آبله هرگز در این قاره بومی نبود، [3] به عنوان عامل اصلی مرگ و میر در جمعیت بومی بین سال‌های 1780 و 1870 توصیف شده است. [102]

تعداد جهانی موارد گزارش شده آبله از سال 1920 تا 2016.

در اواسط قرن هجدهم، آبله یک بیماری بومی عمده در همه جای جهان بود، به جز استرالیا و جزایر کوچکی که توسط اکتشافات خارجی دست نخورده بودند. در اروپای قرن هجدهم، آبله یکی از علل اصلی مرگ و میر بود و تخمین زده می شود که سالانه 400000 اروپایی جان خود را از دست می دهند. [103] تا 10 درصد از نوزادان سوئدی هر سال بر اثر آبله جان خود را از دست می دادند، [17] و نرخ مرگ و میر نوزادان در روسیه ممکن است حتی بالاتر باشد. [90] استفاده گسترده از تنوع در چند کشور، به ویژه بریتانیای کبیر، مستعمرات آمریکای شمالی آن، و چین، تا حدودی تأثیر آبله را در میان طبقات ثروتمند در اواخر قرن 18 کاهش داد، اما کاهش واقعی آن تا زمانی که واکسیناسیون در اواخر قرن نوزدهم به یک روش رایج تبدیل شد، این شیوع رخ نداد. بهبود واکسن‌ها و عمل واکسیناسیون مجدد منجر به کاهش قابل توجه موارد در اروپا و آمریکای شمالی شد، اما آبله تقریباً در همه جای دنیا کنترل نشده باقی ماند. در اواسط قرن بیستم، واریولای مینور همراه با واریولای ماژور، به نسبت های مختلف، در بسیاری از مناطق آفریقا رخ داد. بیماران مبتلا به واریولای مینور فقط یک بیماری سیستمیک خفیف را تجربه می کنند سرپایی در طول دوره بیماری می کنند و بنابراین می توانند به راحتی بیماری را گسترش دهند. عفونت با ویروس واریولای مینور باعث ایجاد ایمنی در برابر شکل مرگبارتر واریولای ماژور می شود. بنابراین، با گسترش واریولای مینور در سراسر ایالات متحده، به کانادا، کشورهای آمریکای جنوبی و بریتانیای کبیر، به شکل غالب آبله تبدیل شد و نرخ مرگ و میر را بیشتر کاهش داد. [3]

قلع و قمع

 

متوقف شد دهه ای که در آن آبله بومی در هر کشور

اولین اشاره واضح به تلقیح آبله توسط نویسنده چینی Wan Quan (1499-1582) در Dòuzhěn xīnfǎ ( 痘疹心法 ) منتشر شده در سال 1549، [104] با اولین اشارات از این عمل در چین در قرن دهم انجام شد. [105] در چین، پوسته های آبله پودری بینی افراد سالم را منفجر کردند. پس از آن افراد به یک مورد خفیف از این بیماری مبتلا می شدند و از آن به بعد در برابر آن مصون بودند. این تکنیک نرخ مرگ و میر 0.5-2.0٪ داشت، اما این میزان به طور قابل توجهی کمتر از میزان مرگ و میر 20-30٪ خود بیماری بود. دو گزارش در مورد عمل چینی تلقیح توسط انجمن سلطنتی لندن در سال 1700 دریافت شد. یکی توسط دکتر مارتین لیستر که گزارشی توسط یکی از کارمندان شرکت هند شرقی مستقر در چین و دیگری توسط کلوپتون هاورز دریافت کرد. [106] ولتر (1742) گزارش می دهد که چینی ها در این صد سال تلقیح آبله را انجام داده اند. [73] نیز مشاهده تغییرات در ترکیه توسط بانو مری ورتلی مونتاگو شد که بعداً آن را در بریتانیا معرفی کرد. [107]

اشاره اولیه به احتمال ریشه‌کنی آبله با اشاره به کار جانی مفاهیم ، ​​یک تلقیح خودآموخته از شتلند ، اسکاتلند بود. ایده ها در درمان افراد حداقل از اواخر دهه 1780 از طریق روشی که توسط خودش ابداع شده بود، با وجود نداشتن سابقه پزشکی رسمی، موفقیت آمیز بود. [108] [109] روش او شامل قرار دادن چرک آبله در معرض دود ذغال سنگ نارس ، دفن آن در زمین با کافور تا 8 سال، و سپس وارد کردن ماده به پوست فرد با استفاده از چاقو و پوشاندن برش با یک برگ کلم بود. . [110] او شهرت داشت که حتی یک بیمار را از دست نداده است. [110] آرتور ادمونستون ، در نوشته‌هایی در مورد تکنیک مفاهیم که در سال 1809 منتشر شد، اظهار داشت: «اگر هر تمرین‌کننده‌ای به اندازه او در این بیماری موفق بود، ممکن بود آبله از روی زمین بیرون رانده شود. بدون آسیب رساندن به سیستم، یا ایجاد شک و تردید در این واقعیت [111]

واکسیناسیون در طول برنامه ریشه کنی آبله و کنترل سرخک در نیجر ، 1969

پزشک انگلیسی ادوارد جنر در سال 1796 کارایی آبله گاوی را برای محافظت از انسان در برابر آبله نشان داد و پس از آن تلاش های مختلفی برای از بین بردن آبله در مقیاس منطقه ای انجام شد. به نام “واکسینوف” اعطا در روسیه در سال 1796، اولین کودکی که این درمان را دریافت کرد، توسط کاترین کبیر شد و با هزینه های ملی آموزش دید. [112]

معرفی واکسن به دنیای جدید در ترینیتی، نیوفاندلند در سال 1800 توسط دکتر جان کلینچ ، دوست دوران کودکی و همکار پزشکی جنر انجام شد. [113] در اوایل سال 1803، ولیعهد اسپانیا اکسپدیشن Balmis را برای انتقال واکسن به مستعمرات اسپانیایی در قاره آمریکا و فیلیپین و ایجاد برنامه‌های واکسیناسیون انبوه در آنجا ترتیب داد. [114] کنگره ایالات متحده قانون واکسن 1813 را تصویب کرد تا اطمینان حاصل شود که واکسن ایمن آبله در دسترس عموم مردم آمریکا باشد. در حدود سال 1817، یک برنامه واکسیناسیون دولتی قوی در هند شرقی هلند وجود داشت . [115]

در 26 آگوست 1807، باواریا اولین کشور در جهان بود که واکسیناسیون اجباری را معرفی کرد. بادن در سال 1809، پروس در 1815، وورتمبرگ در 1818، سوئد در 1816 و امپراتوری آلمان در سال 1874 از طریق قانون واکسیناسیون رایش دنبال شدند. [116] [117] سوئد لوتری، روحانیت پروتستان نقش پیشگامی در واکسیناسیون داوطلبانه آبله در اوایل سال 1800 در داشت. [119]

در هند بریتانیا برنامه ای برای انتشار واکسیناسیون آبله، از طریق واکسیناتورهای هندی، تحت نظارت مقامات اروپایی راه اندازی شد. [120] با این وجود، تلاش‌های بریتانیا برای واکسیناسیون در هند، و به‌ویژه در برمه ، به دلیل ترجیح بومی‌ها برای تلقیح و بی‌اعتمادی به واکسیناسیون، علی‌رغم قوانین سخت‌گیرانه، بهبود کارایی محلی واکسن و نگهدارنده واکسن، و تلاش‌های آموزشی با مشکل مواجه شد. [121] تا سال 1832، دولت فدرال ایالات متحده یک برنامه واکسیناسیون آبله را برای بومیان آمریکایی ایجاد کرد. [122] در سال 1842، انگلستان تلقیح را ممنوع کرد و بعداً به واکسیناسیون اجباری تبدیل شد. دولت بریتانیا واکسیناسیون اجباری آبله را با قانون پارلمان در سال 1853 معرفی کرد . [123]

در ایالات متحده، از 1843 تا 1855، ابتدا ماساچوست و سپس سایر ایالت ها نیاز به واکسیناسیون آبله داشتند. اگرچه برخی این اقدامات را دوست نداشتند، [90] تلاش‌های هماهنگ علیه آبله ادامه یافت و این بیماری در کشورهای ثروتمند رو به کاهش بود. در اروپای شمالی تعدادی از کشورها تا سال 1900 آبله را از بین بردند و تا سال 1914، میزان بروز آن در اکثر کشورهای صنعتی به سطوح نسبتاً پایینی کاهش یافت.

واکسیناسیون در کشورهای صنعتی به عنوان محافظت در برابر معرفی مجدد تا اواسط تا اواخر دهه 1970 ادامه یافت. استرالیا و نیوزلند دو استثنای قابل توجه هستند. نه آبله بومی را تجربه کرد و نه به طور گسترده واکسینه نشد، بلکه به محافظت از راه دور و قرنطینه های سخت اتکا داشت. [124]

دستور قرنطینه آبله، کالیفرنیا، ج. 1910

اولین تلاش در سراسر نیمکره برای ریشه کنی آبله در سال 1950 توسط سازمان بهداشت پان آمریکا انجام شد . [125] این کمپین در از بین بردن آبله از همه کشورهای قاره آمریکا به جز آرژانتین، برزیل، کلمبیا و اکوادور موفق بود. [124] در سال 1958، پروفسور ویکتور ژدانوف ، معاون وزیر بهداشت اتحاد جماهیر شوروی ، از مجمع جهانی بهداشت خواست تا یک ابتکار جهانی برای ریشه کنی آبله انجام دهد. [126] این پیشنهاد (قطعنامه WHA11.54) در سال 1959 پذیرفته شد. [126] در این مرحله، سالانه 2 میلیون نفر بر اثر آبله می مردند. به طور کلی، پیشرفت به سمت ریشه کنی ناامید کننده بود، به ویژه در آفریقا و در شبه قاره هند . در سال 1966 یک تیم بین المللی به نام واحد ریشه کنی آبله تحت رهبری یک آمریکایی به نام دونالد هندرسون تشکیل شد. [127] در سال 1967، سازمان بهداشت جهانی با کمک سالانه 2.4 میلیون دلار به این تلاش، ریشه‌کنی جهانی آبله را تشدید کرد و روش جدید نظارت بر بیماری را که توسط اپیدمیولوژیست چک ترویج شده بود، اتخاذ کرد. کارل راسکا . [128]

سه ساله رحیما بانو از بنگلادش (تصویر) آخرین فرد مبتلا به واریولای ماژور طبیعی در سال 1975 بود.

در اوایل دهه 1950، هر سال حدود 50 میلیون مورد آبله در جهان رخ می داد. [10] برای ریشه‌کنی آبله، باید با جداسازی موارد و واکسیناسیون همه کسانی که در نزدیکی آن زندگی می‌کردند، از انتشار هر بیماری جلوگیری کرد. [129] این فرآیند به عنوان “واکسیناسیون حلقه” شناخته می شود. کلید این استراتژی، نظارت بر موارد در یک جامعه (معروف به نظارت) و مهار بود.

مشکل اولیه تیم WHO گزارش ناکافی موارد آبله بود، زیرا بسیاری از موارد مورد توجه مقامات قرار نگرفت. این واقعیت که انسان تنها مخزن عفونت آبله است و ناقلین وجود نداشت نقش مهمی در ریشه کنی آبله داشت. WHO شبکه ای از مشاوران را ایجاد کرد که به کشورها در راه اندازی فعالیت های نظارت و مهار کمک می کردند. در اوایل، اهدای واکسن عمدتاً توسط اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده ارائه می شد، اما تا سال 1973، بیش از 80 درصد از کل واکسن در کشورهای در حال توسعه تولید شد. [124] اتحاد جماهیر شوروی یک و نیم میلیارد دوز بین سالهای 1958 و 1979 و همچنین کادر پزشکی ارائه کرد. [130]

آخرین شیوع عمده آبله در اروپا در سال 1972 در یوگسلاوی بود ، پس از بازگشت زائری از کوزوو از خاورمیانه، جایی که به این ویروس مبتلا شده بود. این اپیدمی 175 نفر را مبتلا کرد که باعث مرگ 35 نفر شد. مقامات حکومت نظامی اعلام کردند ، قرنطینه اجباری کردند و واکسیناسیون گسترده جمعیت را با کمک سازمان جهانی بهداشت انجام دادند. در عرض دو ماه، شیوع بیماری تمام شد. [131] قبل از این، شیوع آبله در ماه مه تا ژوئیه 1963 در استکهلم ، سوئد از شرق دور وجود داشت که توسط یک ملوان سوئدی آورده شد. این با اقدامات قرنطینه و واکسیناسیون جمعیت محلی حل شده بود. [132]

تا پایان سال 1975، آبله فقط در شاخ آفریقا ادامه داشت. شرایط در اتیوپی و سومالی که جاده های کمی وجود داشت بسیار دشوار بود. جنگ داخلی، قحطی و پناهندگان این کار را دشوارتر کرد. یک برنامه نظارت فشرده و مهار و واکسیناسیون در اوایل و اواسط سال 1977 در این کشورها تحت هدایت میکروبیولوژیست استرالیایی فرانک فنر انجام شد. همانطور که کمپین به هدف خود نزدیک شد، فنر و تیمش نقش مهمی در تأیید ریشه‌کنی داشتند. [133] مورد طبیعی آبله بومی (واریولای مینور) در مائو ماالین ، آشپز بیمارستانی در مرکا، سومالی ، در 26 اکتبر 1977 آخرین علی سه ساله بنگلادشی تشخیص داده شد. در اکتبر 1975 در یک دختر به نام رحیما بانو شناسایی شد. [39]

ریشه‌کنی جهانی آبله بر اساس فعالیت‌های راستی‌آزمایی شدید، توسط کمیسیونی از دانشمندان برجسته در 9 دسامبر 1979 تأیید شد و متعاقباً توسط مجمع جهانی بهداشت در 8 مه 1980 تأیید شد. [10] [134] دو جمله اول قطعنامه خواندن:

با در نظر گرفتن توسعه و نتایج برنامه جهانی ریشه‌کنی آبله که در سال 1958 توسط WHO آغاز شد و از سال 1967 تشدید شد… رسماً اعلام می‌کند که جهان و مردم آن از آبله که ویرانگرترین بیماری بود و به شکل همه‌گیر در بسیاری از کشورها شیوع پیدا کرد، رهایی یافته‌اند. از قدیم الایام، مرگ، نابینایی و بدشکلی را در پی خود به جای گذاشته و تنها یک دهه پیش در آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی بیداد می کرد. [135]

هزینه ها و منافع

هزینه تلاش برای ریشه کنی، از سال 1967 تا 1979، تقریباً 300 میلیون دلار آمریکا بود. تقریباً یک سوم آن از کشورهای توسعه‌یافته بود که دهه‌ها قبل آبله را تا حد زیادی ریشه کن کرده بودند. طبق گزارش ها، ایالات متحده، بزرگترین مشارکت کننده در این برنامه، هر 26 روز یک بار این سرمایه گذاری را با پولی که برای واکسیناسیون و هزینه های بروز خرج نشده است، جبران کرده است. [136]

پس از ریشه کنی

سه مدیر سابق برنامه جهانی ریشه‌کنی آبله در سال 1980 خبر ریشه‌کنی جهانی آبله را خواندند.

آخرین مورد آبله در جهان در شیوع بیماری در بریتانیا در سال 1978 رخ داد . [137] یک عکاس پزشکی به نام جانت پارکر در دانشکده پزشکی دانشگاه بیرمنگام به این بیماری مبتلا شد و در 11 سپتامبر 1978 درگذشت. اگرچه هنوز مشخص نیست که پارکر چگونه آلوده شده است، منبع عفونت ویروس واریولا رشد یافته است. برای اهداف تحقیقاتی در آزمایشگاه دانشکده پزشکی. [138] [139] تمام ذخایر شناخته شده آبله در سراسر جهان متعاقباً نابود شدند یا به دو آزمایشگاه مرجع تعیین شده توسط WHO با امکانات BSL-4 – مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ایالات متحده (CDC) و اتحاد جماهیر شوروی (اکنون روسیه) منتقل شدند. ) مرکز تحقیقات دولتی ویروس شناسی و بیوتکنولوژی VECTOR . [140]

WHO ابتدا در سال 1986 نابودی ویروس را توصیه کرد و بعداً تاریخ نابودی آن را 30 دسامبر 1993 تعیین کرد. این امر به 30 ژوئن 1999 به تعویق افتاد. [141] به دلیل مقاومت ایالات متحده و روسیه، در سال 2002 مجمع جهانی بهداشت موافقت کرد. اجازه نگهداری موقت ذخایر ویروس برای اهداف تحقیقاتی خاص. [142] از بین بردن ذخایر موجود خطر ناشی از تحقیقات جاری آبله را کاهش می دهد. برای پاسخ به شیوع آبله نیازی به ذخایر نیست. [143] برخی از دانشمندان استدلال کرده اند که ذخایر ممکن است در توسعه واکسن های جدید، داروهای ضد ویروسی و آزمایش های تشخیصی مفید باشد. [144] یک بررسی در سال 2010 توسط تیمی از کارشناسان بهداشت عمومی منصوب شده توسط WHO به این نتیجه رسید که هیچ هدف اساسی بهداشت عمومی توسط ایالات متحده و روسیه برای حفظ ذخایر ویروس انجام نمی شود. [145] دیدگاه اخیر اغلب در جامعه علمی، به ویژه در میان جانبازان برنامه ریشه کنی آبله سازمان جهانی بهداشت مورد حمایت قرار می گیرد. [146]

در 31 مارس 2003، دلمه های آبله در داخل پاکت نامه ای در کتابی در سال 1888 در مورد جنگ داخلی پزشکی در سانتافه، نیومکزیکو یافت شد. [147] این پاکت حاوی دلمه های یک واکسیناسیون بود و به دانشمندان در CDC فرصتی برای مطالعه تاریخچه واکسیناسیون آبله در ایالات متحده داد.

در 1 ژوئیه 2014، شش ویال شیشه ای مهر و موم شده آبله مورخ 1954، همراه با ویال های نمونه سایر عوامل بیماری زا، در یک اتاق سرد در یک آزمایشگاه FDA در محل موسسه ملی بهداشت در بتسدا، مریلند کشف شد. ویال‌های آبله متعاقباً به مرکز CDC در آتلانتا منتقل شدند، جایی که ویروس گرفته شده از حداقل دو ویال در کشت زنده ماند. [148] [149] پس از انجام مطالعات، CDC ویروس را تحت نظارت WHO در 24 فوریه 2015 نابود کرد. [150]

در سال 2017، دانشمندان کانادایی یک ویروس منقرض شده آبله اسب را بازسازی کردند تا نشان دهند که ویروس واریولا را می توان در یک آزمایشگاه کوچک با هزینه حدود 100000 دلار، توسط تیمی از دانشمندان بدون دانش تخصصی بازسازی کرد. [151] این باعث می‌شود که بحث حفظ موضوع بی‌ربط باشد، زیرا ویروس می‌تواند به راحتی بازآفرینی شود، حتی اگر همه نمونه‌ها از بین بروند. اگرچه دانشمندان این تحقیق را برای کمک به توسعه واکسن‌های جدید و همچنین ردیابی تاریخچه آبله انجام دادند، امکان استفاده از این تکنیک‌ها برای مقاصد شوم بلافاصله تشخیص داده شد و سؤالاتی را در مورد استفاده دوگانه ایجاد تحقیقات و مقررات کرد. [152] [153]

در سپتامبر 2019، آزمایشگاه روسی که نمونه‌های آبله را در خود جای داده بود، یک انفجار گاز را تجربه کرد که منجر به زخمی شدن یک کارگر شد. این اتفاق در نزدیکی منطقه ذخیره‌سازی ویروس رخ نداد و هیچ نمونه‌ای به خطر نیفتاد، اما این حادثه باعث بررسی خطرات مهار شد. [154]

جامعه و فرهنگ

جنگ بیولوژیکی

در سال 1763، مقابله کند، جنگ پونتیاک زمانی که یک کنفدراسیون بومیان آمریکا به رهبری پونتیاک تلاش کرد تا با کنترل بریتانیا بر منطقه دریاچه های بزرگ آغاز شد . [155] [156] [157] از جنگجویان بومی آمریکا بود محاصره کردند که تحت کنترل بریتانیا پیت 22 ژوئن گروهی در فورت را . پتوهای آلوده از بیمارستان به هیئت دلاور در خارج از قلعه. بوکت این موضوع را با مافوق خود، سر جفری آمهرست ، در میان گذاشته بود که به بوکت نوشت: “آیا نمی توان آبله کوچک را در میان قبایل ناراضی سرخپوستان فرستاد؟ ما باید در این مناسبت از هر مکری که در توان داریم برای کاهش آنها استفاده کنیم. ” بوکت با این پیشنهاد موافقت کرد و پاسخ داد که “من سعی خواهم کرد با استفاده از پتوهایی که ممکن است به دست آنها بیفتد، سرخپوستان را تلقیح کنم”. [159] در 24 ژوئن 1763، ویلیام ترنت، یک تاجر محلی و فرمانده شبه نظامیان فورت پیت، نوشت: “به دلیل توجهی که به آنها داشتیم، دو پتو و یک دستمال از بیمارستان آبله کوچک به آنها دادیم. امیدوارم که اثر مطلوب را خواهد داشت.» [160] [155] اثربخشی این تلاش برای پخش بیماری ناشناخته است. همچنین گزارش هایی وجود دارد مبنی بر اینکه آبله به عنوان یک سلاح در طول جنگ انقلابی آمریکا (1775-1783) مورد استفاده قرار گرفت. [161] [162]

بر اساس نظریه ای که در مجله مطالعات استرالیا ( JAS ) توسط محقق مستقل کریستوفر وارن ارائه شد، تفنگداران دریایی سلطنتی در سال 1789 از آبله علیه قبایل بومی در نیو ساوت ولز استفاده کردند. [163] این نظریه همچنین قبلاً در بولتن تاریخ پزشکی [164] و توسط دیوید دی مورد توجه قرار گرفت. [165] با این حال، برخی از دانشگاهیان پزشکی، از جمله پروفسور جک کارمودی، که در سال 2010 ادعا کرد که شیوع سریع شیوع مورد بحث به احتمال زیاد نشان دهنده آبله مرغان است – یک بیماری عفونی تر که در آن زمان، اغلب اشتباه گرفته می شد، مورد مناقشه است. حتی توسط جراحان مبتلا به آبله، و ممکن است برای بومیان و سایر مردم بدون مصونیت طبیعی نسبت به آن کشنده بوده باشد. [166] کارمودی خاطرنشان کرد که در سفر 8 ماهه ناوگان اول و 14 ماه بعد، هیچ گزارشی از آبله در میان مستعمره‌نشینان گزارش نشده است و از آنجایی که آبله یک دوره نهفتگی 10 تا 12 روزه دارد، بعید است که چنین باشد. حضور در ناوگان اول؛ با این حال، وارن در بحث مقاله JAS که منبع احتمالی آن بطری‌های ویروس واریولا بود که توسط جراحان ناوگان فرست در اختیار داشت . ایان و جنیفر گلین در کتاب زندگی و مرگ آبله تأیید می‌کنند که بطری‌های «مواد مختلف» برای استفاده به عنوان واکسن به استرالیا برده شده است، اما فکر می‌کنند که بعید است که ویروس تا سال 1789 زنده بماند. [102] در سال 2007، کریستوفر وارن شواهدی ارائه کرد مبنی بر اینکه آبله بریتانیا ممکن است هنوز زنده بوده باشد. [167] با این حال، تنها غیر بومیان گزارش شده که در این شیوع جان خود را از دست داده است، دریانوردی به نام جوزف جفریس بود که به عنوان اصالت ” سرخپوست آمریکایی” ثبت شده بود. [168]

WS Carus، متخصص سلاح‌های بیولوژیکی، نوشته است که شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد آبله عمداً به جمعیت بومی معرفی شده است. [169] با این حال کارمودی و بوید هانتر از دانشگاه ملی استرالیا همچنان از فرضیه آبله مرغان حمایت می کنند. [170] در یک سخنرانی در سال 2013 در دانشگاه ملی استرالیا، [171] کارمودی اشاره کرد که آبله مرغان، برخلاف آبله، در مستعمره سیدنی کوو وجود دارد. او همچنین پیشنهاد کرد که تمام ج. شناسایی شیوع آبله در قرن هجدهم (و قبل از آن) مشکوک بود زیرا: “جراحان … از تمایز بین آبله و آبله مرغان بی اطلاع بودند – دومی به طور سنتی شکل خفیف تری از آبله در نظر گرفته می شد.” [172]

در طول جنگ جهانی دوم ، دانشمندانی از بریتانیا، ایالات متحده و ژاپن ( واحد 731 ارتش امپراتوری ژاپن ) در تحقیق برای تولید یک سلاح بیولوژیکی از آبله مشارکت داشتند. [173] برنامه‌های تولید در مقیاس بزرگ هرگز اجرا نشد، زیرا آنها فکر می‌کردند که این سلاح به دلیل در دسترس بودن واکسن در مقیاس وسیع، بسیار مؤثر نخواهد بود . [161]

در سال 1947، اتحاد جماهیر شوروی یک کارخانه اسلحه آبله را در شهر زاگورسک ، در 75 کیلومتری شمال شرقی مسکو تأسیس کرد. [174] شیوع تسلیحاتی در جزیره‌ای در دریای آرال 1971 در طول آزمایش در تاسیساتی در سال آبله رخ داد . این حادثه را شرح داد:

در جزیره Vozrozhdeniya در دریای آرال ، قوی ترین دستور العمل های آبله آزمایش شد. ناگهان به من خبر دادند که موارد مرموز مرگ و میر در آرالسک وجود دارد. یک کشتی تحقیقاتی از ناوگان آرال به 15 کیلومتری جزیره رسید (نزدیک شدن به 40 کیلومتر ممنوع بود). تکنسین آزمایشگاه این کشتی روزی دو بار از عرشه بالای پلانکتون نمونه برداری می کرد. فرمول آبله – 400 گرم. که در جزیره منفجر شد – “او را گرفت” و او آلوده شد. پس از بازگشت به خانه در آرالسک، او چندین نفر از جمله کودکان را مبتلا کرد. همه آنها مردند. من به دلیل این امر مشکوک شدم و با رئیس ستاد کل وزارت دفاع تماس گرفتم و از توقف قطار آلما آتا – مسکو در آرالسک درخواست کردم. در نتیجه از شیوع این بیماری در سراسر کشور جلوگیری شد. با آندروپوف که در آن زمان رئیس KGB بود تماس گرفتم و دستور تهیه انحصاری آبله را که در جزیره وزراژدنیه به دست آمده بود به او اطلاع دادم. [175] [176]

برخی دیگر معتقدند که اولین بیمار ممکن است هنگام بازدید از Uyaly یا Komsomolsk-on-Ustyurt ، دو شهری که قایق در آن لنگر انداخته، به این بیماری مبتلا شده باشد. [177] [178]

در پاسخ به فشارهای بین المللی، در سال 1991، دولت شوروی به یک تیم بازرسی مشترک ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا از چهار تأسیسات اصلی تسلیحات خود در Biopreparat بازدید کنند. بازرسان با طفره رفتن و انکار دانشمندان شوروی مواجه شدند و در نهایت دستور خروج از مرکز به آنها صادر شد. [179] در سال 1992، کن علیبک، فراری شوروی، ادعا کرد که برنامه تسلیحات زیستی شوروی در زاگورسک انبار بزرگی – به اندازه بیست تن – از آبله تسلیحاتی (احتمالاً برای مقاومت در برابر واکسن‌ها طراحی شده بود)، همراه با کلاهک‌های یخچال‌دار تولید کرده است. برسان. داستان های علیبک در مورد فعالیت های برنامه آبله شوروی سابق هرگز به طور مستقل تأیید نشده است.

در سال 1997، دولت روسیه اعلام کرد که تمام نمونه‌های آبله باقی‌مانده به موسسه وکتور در کولتسوو منتقل خواهد شد . [179] با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بیکاری بسیاری از دانشمندان برنامه تسلیحاتی، مقامات دولت ایالات متحده ابراز نگرانی کرده اند که آبله و تخصص لازم برای تسلیح سازی آن ممکن است در اختیار سایر دولت ها یا گروه های تروریستی قرار گرفته باشد که ممکن است مایل به استفاده از ویروس باشند. به عنوان ابزار جنگ بیولوژیکی [180] ادعاهای خاص علیه عراق در این زمینه نادرست بود. [181]

برخی ابراز نگرانی کرده اند که سنتز ژن مصنوعی می تواند برای بازآفرینی ویروس از ژنوم های دیجیتال موجود برای استفاده در جنگ های بیولوژیکی استفاده شود. [182] قرار دادن DNA آبله سنتز شده در ویروس‌های آبله مرتبط موجود از لحاظ نظری می‌تواند برای بازآفرینی ویروس استفاده شود. [182] اولین قدم برای کاهش این خطر، پیشنهاد شده است، [ توسط چه کسی؟ ] باید از بین بردن ذخایر ویروس باقی مانده برای امکان جرم انگاری صریح هرگونه در اختیار داشتن ویروس باشد. [183]

موارد قابل توجه

در سال 1767، آهنگساز 11 ساله ولفگانگ آمادئوس موتزارت از شیوع آبله در اتریش جان سالم به در برد که باعث مرگ امپراتور مقدس روم ماریا ژوزفا شد، که دومین همسر متوالی امپراتور روم مقدس جوزف دوم شد که بر اثر این بیماری درگذشت، و همچنین دوشس ماریا . جوزفا . (به موتزارت و آبله مراجعه کنید .)

از شخصیت‌های تاریخی معروفی که به آبله مبتلا شده‌اند می‌توان به لاکوتا شونژی ، رامسس پنجم ، [184] امپراتور کانگشی (زنده ماند)، امپراتور و امپراتور تونگجی چین، امپراتور کومی ژاپن (در سال 1867 در اثر آبله درگذشت)، و دیت ماسامونه ژاپن اشاره کرد. (که یک چشم خود را در اثر بیماری از دست داده است). کویتلاهواک ، دهمین تلاتوانی (حاکم) آزتک شهر تنوشتیتلان ، در سال 1520، اندکی پس از معرفی آبله به قاره آمریکا ، بر اثر آبله درگذشت ، و امپراتور اینکا، هوآینا کاپاک ، در سال 1527 بر اثر آن درگذشت (که باعث جنگ داخلی جانشینی در اینکا شد. امپراتوری و فتح نهایی توسط اسپانیایی ها). چهره های عمومی اخیر عبارتند از گورو هار کریشان ، گورو هشتم سیک ها، در سال 1664، لویی اول اسپانیا در سال 1724 (درگذشت)، پیتر دوم از روسیه در سال 1730 (درگذشت)، [185] جورج واشنگتن (زنده ماند)، لویی پانزدهم فرانسه در 1774 (درگذشت) و ماکسیمیلیان سوم جوزف باواریا در 1777 (درگذشت).

خانواده‌های سرشناس در سراسر جهان اغلب چندین نفر به این بیماری مبتلا شده و یا از بین می‌روند. به عنوان مثال، چند تن از بستگان هنری هشتم انگلستان از این بیماری جان سالم به در بردند اما زخمی از آن باقی ماندند. اینها شامل خواهرش مارگارت ، همسرش آن کلوز ، و دو دخترش می‌شوند: مری اول در سال 1527 و الیزابت اول در سال 1562. الیزابت سعی کرد با آرایش‌های سنگین پوک‌مارک‌ها را پنهان کند. مری، ملکه اسکاتلند ، در کودکی به این بیماری مبتلا شد اما هیچ جای زخم قابل مشاهده ای نداشت.

در اروپا، مرگ و میر ناشی از آبله اغلب جانشینی سلسله را تغییر می داد. لویی پانزدهم از فرانسه جانشین پدربزرگش لوئی چهاردهم شد که در میان افرادی که در ردیف جانشینی قرار داشتند، بر اثر ابتلا به آبله یا سرخک جان خود را از دست دادند. او خود بر اثر این بیماری در سال 1774 درگذشت. پیتر دوم از روسیه در 14 سالگی بر اثر این بیماری درگذشت. قبل از امپراتور شدن به همچنین پیتر سوم از روسیه این ویروس مبتلا شد و از آن بسیار رنج برد. [ نیاز به نقل از ] او زخمی و بد شکل مانده بود. همسر او، کاترین کبیر ، در امان ماند، اما ترس از ویروس به وضوح تأثیرات خود را بر او گذاشت. او از امنیت پسرش، پل ، آنقدر می‌ترسید که مطمئن شد که جمعیت زیادی دور نگه داشته می‌شوند و به دنبال منزوی کردن او بودند. در نهایت، او تصمیم گرفت که توسط یک بریتانیایی پزشک ، توماس دیمزدیل ، خود را تلقیح کند . در حالی که در آن زمان این یک روش بحث برانگیز در نظر گرفته می شد، او موفق شد. پل بعداً نیز تلقیح شد. سپس کاترین به دنبال تلقیحاتی در سراسر امپراتوری خود بود و اظهار داشت: “هدف من، از طریق مثال خود، نجات بسیاری از رعایای من بود که ارزش این تکنیک را نمی دانستند و از آن می ترسیدند، در خطر رها شدند.” تا سال 1800، تقریباً 2 میلیون تلقیح در امپراتوری روسیه انجام شد. [186]

در چین، سلسله چینگ پروتکل های گسترده ای برای محافظت از در منچوس پکن برابر آبله بومی داشت.

روسای جمهور ایالات متحده جورج واشنگتن ، اندرو جکسون و آبراهام لینکلن همگی به این بیماری مبتلا شدند و بهبود یافتند. به آبله مبتلا شد واشنگتن در سفری به باربادوس در سال 1751 . [187] جکسون پس از اسیر شدن توسط بریتانیا در جریان انقلاب آمریکا، به این بیماری مبتلا شد، و اگرچه او بهبود یافت، برادرش رابرت بهبود نیافت. [187] لینکلن در دوران ریاست جمهوری خود به این بیماری مبتلا شد، احتمالاً از پسرش تاد، و مدت کوتاهی پس از ارائه آدرس گتیزبورگ در سال 1863 قرنطینه شد. [187]

متکلم مشهور جاناتان ادواردز در سال 1758 بر اثر تلقیح آبله درگذشت. [188]

شوروی رهبر جوزف استالین در سن هفت سالگی به آبله مبتلا شد. صورتش از این بیماری به شدت زخمی شده بود. او بعداً عکس‌هایی را روتوش کرد تا نشانه‌های او کمتر آشکار شود. [189]

شاعر مجارستانی فرانس کولچسی که سرود ملی مجارستان را سروده بود، چشم راست خود را بر اثر آبله از دست داد. [190]

سنت و مذهب

الهه هندو شیتالا برای پیشگیری یا درمان آبله پرستش می شد.

در مواجهه با ویرانی آبله، خدایان و الهه های مختلف آبله در سراسر جهان قدیم ، به عنوان مثال در چین و هند، پرستش شده اند. در چین، الهه آبله با نام تو-شن نیانگ-نیانگ ( چینی : 痘疹娘娘 ) شناخته می شد. [191] مؤمنان چینی فعالانه برای دلجویی از الهه و دعا برای رحمت او تلاش می کردند، با اقداماتی مانند اشاره به پوسچول های آبله به عنوان “گل های زیبا” به عنوان تعبیری که برای جلوگیری از توهین به الهه، به عنوان مثال (کلمه چینی برای آبله 天花 است). ، به معنای واقعی کلمه “گل بهشت”). [192] در یک رسم مربوط به شب سال نو مقرر شده بود که بچه های خانه هنگام خواب ماسک های زشت بپوشند تا زیبایی را پنهان کنند و در نتیجه از جذب الهه ای که در آن شب از آنجا عبور می کرد اجتناب کنند. [192] اگر موردی از آبله رخ می‌داد، زیارتگاه‌هایی در خانه‌های قربانیان برپا می‌شد، تا در طول دوره بیماری، عبادت و تقدیم شوند. در صورت بهبودی قربانی، زیارتگاه ها را برداشته و در صندلی یا قایق مخصوص کاغذی برای سوزاندن می بردند. اگر بیمار خوب نمی شد، حرم را ویران می کردند و نفرین می کردند تا الهه را از خانه بیرون کنند. [191]

در زبان یوروبا آبله به عنوان ṣọpọná شناخته می شود، اما به صورت shakpanna، shopona، ṣhapana و ṣọpọnọ نیز نوشته می شد. این کلمه ترکیبی از 3 کلمه است، فعل ṣán به معنای پوشاندن یا گچ بری (اشاره به پوسچول های مشخصه آبله)، kpa یا pa به معنای کشتن و انیا به معنای انسان. به طور تقریبی به معنای کسی است که کسی را با پوشاندن چروک می کشد. [193] در میان مردم یوروبای آفریقای غربی، و همچنین در دین داهومی ، ترینیداد، و در برزیل ، خدای سوپونا نیز شناخته می شود ، که با نام Obaluaye ، خدای آبله و سایر بیماری های کشنده (مانند جذام، اچ آی وی/ایدز و… تب). یکی از ترسناک ترین خدایان پانتئون اریشا ، آبله به عنوان نوعی مجازات از سوی شوپونا دیده می شد. [194] پرستش شوپونا به شدت توسط کاهنان او کنترل می شد و اعتقاد بر این بود که کشیش ها همچنین می توانند آبله را در هنگام عصبانیت پخش کنند. [194] با این حال، شوپونا همچنین به‌عنوان شفادهنده‌ای شناخته می‌شد که می‌توانست بیماری‌هایی را که به او تحمیل می‌کرد درمان کند، و اغلب از قربانیانش خواسته می‌شد تا آنها را شفا دهد. [195] دولت بریتانیا پرستش خدا را ممنوع کرد زیرا اعتقاد بر این بود که کشیشان عمداً آبله را به مخالفان خود پخش می کردند. [195] [194]

اولین رکوردهای هند در مورد آبله را می توان در یک کتاب پزشکی یافت که قدمت آن به 400 سال پس از میلاد برمی گردد. این کتاب یک بیماری را توصیف می کند که به طور استثنایی شبیه آبله است. [192] هند، مانند چین و یوروبا، الهه ای را در پاسخ به قرار گرفتن در معرض آبله ایجاد کرد. الهه هندو ، شیتالا ، در دوران سلطنتش مورد پرستش و ترس بود. اعتقاد بر این بود که این الهه هم شریر و مهربان است و هم توانایی ایجاد قربانی در هنگام عصبانیت و همچنین آرام کردن تب افراد مبتلا را دارد. [196] [197] پرتره های الهه او را نشان می دهد که یک جارو در دست راست خود برای ادامه حرکت بیماری و یک گلدان آب خنک در دست دیگر در تلاش برای تسکین بیماران دارد. [192] زیارتگاه هایی ایجاد شد که بسیاری از بومیان هند، چه سالم و چه غیر سالم، برای عبادت و تلاش برای محافظت از خود در برابر این بیماری می رفتند. برخی از زنان هندی در تلاش برای دفع شیتالا، بشقاب هایی از غذاهای خنک کننده و دیگ های آب را روی پشت بام خانه های خود قرار دادند. [198]

در فرهنگ‌هایی که خدای آبله را نمی‌شناختند، اغلب اعتقادی به شیاطین آبله وجود داشت که بر این اساس به دلیل این بیماری سرزنش می‌شدند. چنین باورهایی در ژاپن، اروپا، آفریقا و سایر نقاط جهان برجسته بود. تقریباً تمام فرهنگ هایی که به شیطان اعتقاد داشتند نیز معتقد بودند که از رنگ قرمز می ترسد. این منجر به اختراع به اصطلاح درمان قرمز شد که در آن بیماران و اتاق های آنها به رنگ قرمز تزئین می شد. این عمل در قرن دوازدهم به اروپا گسترش یافت و (در میان دیگران) چارلز پنجم از فرانسه و الیزابت اول از انگلستان انجام شد. [3] از طریق مطالعات نیلز رایبرگ فینسن که نشان می‌داد نور قرمز باعث کاهش زخم می‌شود، اعتبار علمی به دست آورد، [3] این باور حتی تا دهه 1930 ادامه داشت.

دانلود:

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *