چگونه امریکا ولادیمیر پوتین را بوجود آورد (دیپ پادکست)

تاریخ تجدیدنظرطلبانه ولادیمیر پوتین از روسیه و اوکراین
سرهی پلوکی مورخ درباره “ایده بسیار امپراتوری” رئیس جمهور روسیه در مورد کشورش و پتانسیل مقاومت اوکراین بحث می کند.

نوشته ایزاک شوتینر

بستگان پرتره سربازان اوکراینی را حمل می کنند که در درگیری های شرق اوکراین در راهپیمایی کهنه سربازان جان باختند…
بستگان پرتره‌هایی از سربازان اوکراینی را حمل می‌کنند که در درگیری‌های شرق اوکراین و در جریان راهپیمایی کهنه سربازان در کیف، در ۲۴ اوت ۲۰۲۰ جان باختند. عکس از محمدجواد آبجوشک / گتی
در چند روز گذشته، فعالیت‌های نظامی روسیه در شرق اوکراین تشدید شده است و تهدید به تهاجم بزرگ‌تر در پیش است. ولادیمیر پوتین تصریح کرده است که معتقد است اوکراین هیچ ادعای تاریخی برای داشتن کشور مستقل ندارد. روز دوشنبه، او تا آنجا پیش رفت که گفت که اوکراین مدرن «کاملاً توسط روسیه ایجاد شده است». اظهارات پوتین با ناامیدی از رهبران آمریکایی و اروپایی به دلیل آنچه که او تصور می کند اوکراین را پس از پایان جنگ سرد وارد مدار غرب می کند، همراه است. اما در مرکز خشم او رد پروژه سیاسی تجسم یافته در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است. پوتین سال‌ها مشروعیت جمهوری‌های شوروی سابق را زیر سوال برده و ادعا می‌کند که لنین با اجازه دادن به خود مختاری در سال‌های اولیه اتحاد جماهیر شوروی، «بمب ساعتی» کار گذاشته است. نه به دوران شکوفایی کمونیسم شوروی، بلکه به دوران روسیه امپراتوری.

[تحلیل عمیق و گزارش های روی زمینی را که برای درک جنگ در اوکراین به آن نیاز دارید، دریافت کنید. اشتراک امروز »]

اخیراً با سرهی پلخی، استاد تاریخ اوکراین و اروپای شرقی در هاروارد و نویسنده کتاب «دروازه‌های اروپا» که روایتی از ظهور هویت اوکراینی است، تلفنی صحبت کردم. (کتاب آینده او «اتم‌ها و خاکسترها: تاریخ جهانی فجایع هسته‌ای» است.) در طول مکالمه‌مان، که برای طولانی‌مدت و وضوح ویرایش شده است، در مورد منابع دیرینه ترس‌های روسی درباره زبان و هویت اوکراینی، چگونگی اوکراینی‌ها بحث کردیم. ممکن است به تهاجمات بیشتر روسیه پاسخ دهد و سخنان پوتین در مورد روابط پیچیده بین دو ملت به ما می گوید.

تا چه اندازه به نوعی از هویت اوکراینی که ما امروز آن را می شناسیم ردیابی می کنید؟

بستگی به این دارد که از کدام عنصر هویت صحبت می کنید. اگر در مورد زبان صحبت می کنید، این امر تقریباً ابتدایی خواهد بود. از نظر هویتی با مولفه های مذهبی، قدمتی بیش از هزار سال خواهد داشت. اما اولین پروژه سیاسی مدرن اوکراین مانند بسیاری از گروه های دیگر در اواسط قرن نوزدهم آغاز شد. مشکل اوکراین این بود که بین دو قدرت تقسیم شده بود: امپراتوری روسیه و اتریش-مجارستان. و خیلی زود، امپراتوری روسیه تهدیدی را که زبان اوکراینی مجزا و مخصوصاً ادبی برای وحدت امپراتوری ایجاد می‌کرد، تشخیص داد. بنابراین، با شروع از دهه هجده شصت، بیش از چهل سال ممنوعیت انتشار زبان اوکراینی وجود داشت که اساساً توسعه زبان ادبی را متوقف کرد. این در کنار موقعیت بین دو قدرت، عاملی بود که در میانه جنگ جهانی اول و انقلاب، با تلاش ملیت های دیگر و در برخی موارد استقلال یافتن، اوکراینی ها تلاش کردند که این کار را انجام دهند اما در نهایت شکست خوردند. .

چرا روسیه توسط هویت و به ویژه زبان اوکراینی اینقدر در معرض تهدید بود؟ آیا این فقط بی اعتمادی و بیزاری امپراتوری نسبت به گروه ها یا زبان های اقلیت بود؟

روس‌ها به آنچه در آن زمان در اروپا رخ می‌داد نگاه می‌کردند – به‌ویژه در فرانسه، جایی که ایده ایجاد یک زبان از لهجه‌ها یا زبان‌های مختلف وجود داشت، که مستقیماً با وحدت دولت مرتبط بود. پس جهانی است. آنچه امروز مشخص است و قطعاً طنین انداز است، این ایده است که این یک ملت بزرگ روسی یا اسلاو وجود دارد، با شاید قبایل مختلف، اما، اساسا، آنها یک ملت هستند. این مدلی از قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم است که ولادیمیر پوتین اکنون از آن پیروی می کند و می گوید اوکراین به عنوان یک ملت مشروعیت ندارد. ارتباط مستقیمی با آنچه امروز در حال وقوع است وجود دارد.

شما اخیراً نوشتید: «اتحاد جماهیر شوروی در سال‌های 1922-1923 به‌عنوان یک دولت شبه فدرال و نه یک دولت واحد دقیقاً به منظور سازگاری با اوکراین و گرجستان، دو جمهوری مستقل ایجاد شد.» می توانید در این مورد بیشتر صحبت کنید؟

بلشویک ها با به رسمیت شناختن استقلال جمهوری های مختلف که شامل آنها می شد، حداقل به صورت پیش فرض، کنترل اکثر امپراتوری روسیه را به دست گرفتند. و تا سال 1922، اوکراین برای مدت کوتاهی یک کشور یا ایالت مستقل بود. هنگامی که بلشویک ها در سال 1922 قرارداد راپالو را با آلمان امضا کردند، سؤالاتی از اوکراینی ها مطرح شد که چرا نمایندگان فدراسیون روسیه حق امضای قرارداد برای آنها را دارند. آنها به این نتیجه رسیدند که باید کاری انجام شود، و بنابراین آنها ج

تکرار یک حالت واحد ایده استالین این بود که با جمهوری‌های مختلف متحد شود. لنین در کنار اوکراینی‌ها و گرجی‌هایی قرار گرفت که به آن اعتراض کردند و گفت که باید «دولت اتحادیه» ایجاد کنند، زیرا دیدگاه او انقلاب جهانی بود.

آیا می‌توانید «دولت اتحادیه» را کمی کامل‌تر تعریف کنید؟

به طور رسمی، اتحاد جماهیر شوروی در مورد برابری جمهوری ها، از روسیه بزرگ تا استونی کوچک بود. حتی دلیل انجام این بازی‌ها درباره استقلال این بود که این جمهوری‌ها استقلال خود را اعلام کرده بودند یا برای آن جنگیده بودند، اما بلشویک‌ها با برآوردن برخی از خواسته‌های ملی و فرهنگی، از جمله با دادن حقوق زبان‌ها، قدرت را به دست گرفتند.

رابطه ناعادلانه بین سرمایه داری و سیاهی

پس از مرگ لنین و قدرت گرفتن استالین، رابطه روسیه و اوکراین چگونه تغییر کرد؟

درست پس از مرگ لنین تغییری نکرد زیرا استالین سیاست های لنین را ادامه داد. او کمپینی را برای سازگاری با اوکراینی ها و دیگران و زبان ها و فرهنگ های ملی آنها راه اندازی کرد. گرجی ها گرجی صحبت می کردند و ارمنی ها ارمنی صحبت می کردند، اما فکر این بود که تا زمانی که ایده کمونیستی و پروژه کمونیستی را بپذیرند، با آنها کنار بیایند.

و سپس، در اوایل دهه 1930، استالین شروع به تغییر آن کرد. احیای تدریجی اهمیت نمادین زبان و فرهنگ روسی را مشاهده می کنید که پیش از آن به عنوان امپراتوری و واپس گرایانه تلقی می شد. اما، حتی در آن زمان، در حالی که آنها زبان های دیگر را تحت فشار قرار نمی دادند، به خودی خود دنبال آنها نمی رفتند. قحطی اوکراین در سال های 1932-1933 از بسیاری جهات نقطه عطفی بود زیرا آنها فقط به دنبال غلات نبودند. آنها به دنبال زبان اوکراینی رفتند.

در فرمانی در سال 1932، استالین به حمایت از آموزش زبان اوکراینی در خارج از اوکراین که در آن اوکراینی‌ها بودند، چه در روسیه و چه در جاهای دیگر، پایان داد. آنها اساساً هرگونه آموزش یا انتشار به زبان اوکراینی را در خارج از جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکراین متوقف کردند. و سیاست‌هایی برای کنترل شدیدتر فعالیت‌های فرهنگی اوکراین نیز وجود داشت که در داخل اوکراین نیز معرفی شد. آنها این کار را برای مقابله با افزایش احتمالی ناسیونالیسم اوکراین انجام دادند. آنها همچنین به دنبال شخصیت‌های کلیدی حزب کمونیست اوکراین و تشکیلات فرهنگی بودند که حداقل دو نفر از آنها در سال 1933 خودکشی کردند. این فقط قحطی نبود. این یک پدیده گسترده تر بود. پدر مفهوم نسل کشی، رافائل لمکین، گفت که نسل کشی فقط قحطی در مورد اوکراین نیست، بلکه حمله گسترده تر به نهادها، زبان ها و فرهنگ است.

من می خواهم شصت سال بعد به پایان اتحاد جماهیر شوروی بروم، زمانی که شاهد یک اوکراین مستقل باشیم. چگونه به اتفاقات سال 1991 و آن چند سال اول استقلال اوکراین نگاه می کنید؟

تفاوت زیادی بین آن دوره و 1917-1918 وجود داشت. در دوره اول، ایده ملت اوکراین و انقلاب اوکراین اساساً مربوط به قومیت بود، اگرچه اقلیت های زیادی از جمله روس ها و لهستانی ها در این سرزمین وجود داشتند و بسیاری از آنها به ایده استقلال اوکراین با تردید نگاه می کردند. اما، تا سال 1991، ایده یک ملت و پیوند آن با زبان و فرهنگ تغییر کرد. اکنون اوکراینی ها بیشتر به عنوان یک ملت مدنی در حال شکل گیری تصور می شدند. شهرهای بزرگ صنعتی در آن زمان روسی صحبت می کردند و حمایت از استقلال در دسامبر 1991 بیش از نود درصد بود. قومیت مهم بود و زبان مهم بود، اما آنها در درجه دوم اهمیت بودند. اکثریت هر منطقه برای استقلال بود.

به چه طریقی تقسیمات زبانی خود را در میان جمعیت، فراتر از غرب در مقابل شرق نشان می دهد؟

از لحاظ تاریخی، زبان اوکراینی زبان روستایی بود. قرن بیستم مدرنیزاسیون و شهرنشینی و ادغام دهقانان سابق را در فرهنگ شهری از طریق زبان روسی به ارمغان آورد. بنابراین گروهی از مردم بسیار بزرگ بودند که زبان اوکراینی را زبان مادری خود می دانستند و با وجود اینکه به زبان روسی صحبت می کردند، هویت اوکراینی داشتند.

من تصور می‌کنم که امروز از نظر زبانی که مردم در شهرهای بزرگ صحبت می‌کنند، کمی معکوس شده است.

این پیشرفت هشت سال گذشته است. شاید قبل از آن تحرکاتی صورت گرفته باشد، اما این واقعاً واکنشی به جنگ است. و جنگ در سال 2014 شروع شد. بحث طرف روس این بوده است که ما آمده ایم تا شما را از ظلم های فرهنگی و انواع مختلف دیگر نجات دهیم و شما روسی زبان هستید، پس فرض بر این است که وفاداری شما باید با روسیه باشد. و در بسیاری از شهرهای بزرگ، در میان جوانان و به ویژه دانشجویان دانشگاه، انتخاب آگاهانه ای برای تغییر به اوکراین وجود داشت. برای افرادی که با این دو زبان بزرگ شده اند، مانع تغییر بسیار کم است. بنابراین تمایل به تغییر زبان، یا مرتبط کردن خود با زبان اوکراینی، و فرستادن کودکان به مدارس اوکراینی زبان وجود داشته است.

سخنرانی پوتین در این هفته چگونه با این مکالمه ای که داریم مطابقت داشت؟

به این معنا که آنچه در صحبت های او می بینید بسیار مناسب است

رد سیاست های دوران شوروی. او اتحاد جماهیر شوروی را مقصر همه چیز، حتی ایجاد اوکراین دانست. بنابراین آنچه اکنون می بینید بازگشتی است به درک قبل از انقلاب از آنچه روس ها هستند. این یک ایده بسیار امپراتوری از ملت روسیه است که متشکل از روس ها، اوکراینی ها و بلاروس ها است. دو گروه آخر حق ندارند به عنوان ملت های جداگانه وجود داشته باشند. ما تقریباً به اواسط قرن نوزدهم بازگشته ایم و افسران امپراتوری تلاش می کنند مانع توسعه فرهنگ و ایده های اوکراینی شوند.

آیا ایده موقعیت امپراتوری روسیه، و هویت اوکراینی که فقط در درون آن وجود دارد، برای گروه‌های بزرگی از اوکراینی‌ها، حتی اگر دور از اکثریت باشند، جذاب است؟

مطمئناً این ایده در سال 2014 در کریمه مورد توجه قرار گرفت. اکثریت جمعیت آنجا را روس‌ها تشکیل می‌دادند. و در میان بخشی از جمعیت در دونباس که دارای شناسه محبوب شوروی بودند، مورد توجه قرار گرفت. مردم آنجا واقعاً این ایده از هویت طردکننده را رد می‌کردند، و این زمینه‌های خاصی را برای این ایده ایجاد کرد که بله، شاید ما اوکراینی هستیم، اما جایی برای نقش بزرگ‌تر روسیه وجود دارد.

آیا احساس شما این است که در داخل روسیه، حتی در میان افرادی که ممکن است پوتین را دوست نداشته باشند، مقداری جنجالیسم در مورد مسئله اوکراین وجود دارد؟ یا آیا تفرقه بیشتری در داخل روسیه احساس می کنید؟

احساس بسیار شدیدی در مورد روسیه بودن کریمه وجود داشت. پوتین پس از آن محبوبیت بالایی داشت. در مورد بقیه اوکراین، من فکر می کنم ابهام بیشتری وجود دارد. فاصله بین روسیه و اوکراین، از منظر نحوه نگاه مردم به یکدیگر، از زمان شروع این جنگ افزایش یافته است. من جامعه شناس نیستم، اما حس من این است که روایت روسی از تاریخ پیرامون اوکراین رو به افول است. آغاز تاریخ روسیه کیف است. شما به مدرسه بروید و در مورد آن یاد بگیرید. بنابراین این چیزها وجود دارد، اما واقعیت ها این اسطوره تاریخی را مشکل ساز می کند.

به نظر می رسد که شما می گویید که پوتین با به راه انداختن این جنگ با اوکراین باعث شده است که مردم خود کمتر علاقه ای به فکر کردن دو طرف به عنوان یک کشور داشته باشند.

بله، این برداشت من است، و همچنین یک مقاومت روسیه وجود دارد که به آن کمک کرده است. اگر پوتین در مورد فاشیست ها و چیزهایی از این قبیل صحبت کند، به ایجاد حس وحدت کمکی نمی کند. تبلیغات روسیه معترضان میدان را به عنوان ملی گرایان رادیکال توصیف کردند. وقتی شهروندان یک کشور دیگر را اینطور معرفی می کنید، به گفتمان برادری و اتحاد کمکی نمی کند.

اگر روسیه به کل یا بیشتر اوکراین حمله کند، فکر می‌کنید چقدر مقاومت وجود خواهد داشت؟ آیا احساس می کنید که حتی اگر ارتش اوکراین به طور رسمی شکست بخورد، مهار آن دشوار خواهد بود؟

بله، این احساس من است. تا حدودی به منطقه بستگی دارد. پوتین ممکن است هرگز به غرب اوکراین نیاید. من تصور می کنم مقاومت بسیار قوی در مرکز اوکراین وجود خواهد داشت. آنچه در نتیجه این جنگ اتفاق افتاد فقط تقویت هویت اوکراینی نبود و اوکراینی‌ها بیشتر با فرهنگ اوکراینی خود ارتباط برقرار کردند، بلکه دسته‌های عظیمی از مردم دیگر ایده برداشتن اسلحه برای کشور خود را رادیکال نمی‌دانند. هزاران نفر آموزش نظامی گذراندند و خواهند جنگید. نمی دانم کی و چگونه، اما شک ندارم که مقاومتی وجود خواهد داشت.

از نحوه برخورد پرزیدنت زلنسکی با این موضوع چه نتیجه ای گرفته اید؟ این که چگونه او از تلاش برای فرونشاندن هراس به سفر به آلمان و صحبت در مورد مماشات تبدیل شد، چشمگیر بود.

نوعی انکار برای مدت طولانی و طولانی وجود داشت. من دقیقاً نمی‌دانم پایه‌های آن چیست، اما او با جامعه اوکراین هماهنگ بود که مردم جنگ را نمی‌خواستند، برای جنگ آماده نبودند و نمی‌خواستند به جنگ فکر کنند. و این تفکر امیدوارکننده وجود داشت که با این همه توجه به پوتین، او جرات انجام کاری را نخواهد داشت. آنچه در چند هفته گذشته اتفاق افتاد این بود که این حس واقعی بود. و این دلیل تغییر در بالاست.

اطلاعات بیشتر در مورد حمله روسیه به اوکراین
چرا جان میرشایمر ​​آمریکا را مسئول بحران اوکراین می‌داند؟

تهاجم روسیه صدها هزار نفر را مجبور به فرار در مرز لهستان کرده است.

ضربه زدن شمشیر اتمی پوتین به چه معناست؟

پوتین چگونه می خواهد روس ها جنگ در اوکراین را ببینند.

ماری یووانوویچ، سفیر سابق ایالات متحده در اوکراین، در مورد جنگ روسیه علیه ملت و حمله ترامپ به او صحبت می کند.

محاسبات اشتباه تاریخی پوتین ممکن است او را به یک جنایتکار جنگی تبدیل کند.

بایدن برای متوقف کردن پوتین چه کاری می تواند انجام دهد؟

برای دریافت بهترین داستان ها از نیویورکر در خبرنامه روزانه ما ثبت نام کنید.

آیزاک شوتینر یکی از نویسندگان کارکنان نیویورکر است، جایی که او مشارکت کننده اصلی Q. & A.، مجموعه ای از مصاحبه ها با شخصیت های عمومی در سیاست، رسانه، کتاب، تجارت، فناوری و موارد دیگر است.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *