دانلود: راز تایتانیک (10 MB)
دسته: پادکست لوگوس Logos
لوگوس (در یونانی λóγος -lógos-) یک کلمه یونانی است که چندین رنگ معنی دارد: لوگوس کلمه ای استکه مراقبه، بازتاب یا استدلال شده است . می توان آن را به روش های مختلف ترجمه کرد: گفتار ، کلام ، استدلال ، استدلال ، گفتار یا دستورالعمل . همچنین می توان آن را به صورت زیر فهمید: « هوش »، « فکر »، « حس »، کلمه یونانی λóγος -lôgos- در زبان های رومی معمولاً به این صورتترجمه شده و می شود.فعل (از لاتین : Verbum ). ریشه آن احتمالاً در لح هندواروپایی است که به معنای «جمع آوری» است و «معیاری» را بر آن گردهمایی تحمیل می کند ، بنابراین هم در یونانی و هم در لاتین به معنای جمع آوری ، تشخیص مشتق می شود. , انتخاب , انتخاب _ 1
مطابق با فلسفه ارسطو، این یکی از سه شیوه اقناع در بلاغت (همراه با اخلاق و پاتوس ) است .
تعاریف
اهمیت فلسفی
هراکلیتوس اولین کسی است که در قرن پنجم قبل از میلاد با استفاده از این کلمه نظریه پردازی کرد. ج. گفت: ” نه به من، بلکه با گوش دادن به لوگوس، عاقلانه است که با او بگوییم که همه چیز یکی است “. هراکلیتوس با در نظر گرفتن لوگوس به عنوان واحد بزرگ واقعیت ، شاید واقعی ، از ما می خواهد که به آن گوش دهیم، یعنی به گفتمان واقعیت گوش دهیم. به جای گوش دادن به سخنان مردان که بر اساس ظاهر است، به لوگوس طبیعت گوش دهید.
وجود هراکلیتوس که به عنوان لوگوس درک می شود، هوشی است که به تکامل تغییراتی که در جنگی که خود هستی را ایجاد می کند ، هدایت می کند، دستور می دهد و هماهنگ می کند. این یک هوش اساسی است که در همه چیز وجود دارد. هنگامی که موجودی معنای وجود خود را از دست می دهد، از لوگوس جدا می شود.
اهمیت روانکاوی
در لوگوتراپی ، سومین مکتب روانکاوی وین – پس از روانکاوی زیگموند فروید و روانشناسی فردی آدلر – که توسط فرانکل توسعه یافت ، جستجوی لوگوس ( در این مورد: ” معنای هستی “) مرکز کار وجودی است و درمانی برای یافتن معنا و مفهومی که عملکرد انسان را هدایت می کند.
اهمیت الهیاتی
در پیشگفتار انجیل یوحنا ، «لóγος» ذکر شده است که آن را به عنوان شخص روح نزد خدا در آغاز خلقت معرفی میکند . یوحنا 1:1 می گوید:
εν αρχη ην ο λογος و ο λογος ην به τον θεον και θεος ην ο λογοςدر آغاز لوگوس بود و لوگوس نزد خدا بود و لوگوس خدا بود.
ترجمه شده به لاتین در Vulgate : In Principio erat Verbum et Verbum erat apud Deum et Deus erat Verbumدر ابتدا کلمه [کلام مستدل] بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود.
تفاسیر زیادی پیرامون معنای لوگوس در این آیه به وجود آمده است . برخی آن را به لوگوس یونانی و فلسفه یهودی-هلنیستی فیلو اسکندریه مرتبط میکنند ، که دقیقاً – قبل از قرن اول – کلمه یونانی Λóγos را به معنای خرد و بهویژه عقل ذاتی خدا به کار میبرد. پس از قرن اول و از انجیل یوحنا، Λóγος (به لاتین به عنوان Verbum ترجمه شده است ) اهمیت مسیحی پیدا می کند. علیرغم اصل و نسب یونانی غیرقابل انکار او، نمی توان انکار کرد که در مورد پیشگفتار یوحنا، دبر نیز تأثیر تعیین کننده ای داشته است.عبری، و به این ترتیب، به روشی بسیار روشن، روایات عهد عتیق را دریافت می کند، با بسیاری از تفاوت های ظریف در آن. 1 پذیرایی در حوزه یهودی، در محیط هلنیستی مانند اسکندریه را در فیلون مییابیم: او در اثر خود De opificio Mundi ، بنیانهایی را برای آنچه دریافت از این مفهوم خواهد بود، بهویژه در حوزه اسکندریه ایجاد میکند.
گنوستیک ها بیشتر به سمت جزء اول متمایل شدند. معذرت خواهان مسیحی قرن دوم در او پسر خدا را دیدند ، اما برخی مانند ترتولیان بین لوگوس به عنوان یک صفت درونی در خدا و دیگری، لوگوسی که خدا آفرید و تبدیل به یک شخص شد، تفاوت قائل شدند. دیگر متکلمان آن را از نظر هستی شناختی به عنوان «دلیل خدا» و جدایی ناپذیر از آن می دانستند. کسانی که با این بینش مخالف بودند، ادعا کردند که لوگوس بدون حرف معین در یونانی محمول است ، و این برای برخی عقاید نشان میدهد که این لوگوس «خدای دوم» (δευτερος θεος) است (به اوریگن اسکندریه مراجعه کنید).2 اما نه خدای قادر مطلق، خدای (ο θεος) که یک حرف معین دارد.
لوگوس به چیزی تعبیر می شود که از ابتدا (αρχη/ arkhé ) نزد خدا وجود داشته است (با حرف بزرگ، زیرا نام خاص آن است). این کلمه بیش از سی معنی را می پذیرد; با این حال ، و به گفته آگوستین مقدس، قبل از وجود آفرینش، زمان وجود نداشت، که عقل را به انرژی جهان تبدیل می کند.
لوگوس Logos به عنوان یک رویکرد متقاعدکننده
لوگوس ماده استدلال است، راهی است که در آن یک استدلال به سوی استدلال بعدی پیش می رود، گویی که نشان می دهد که نتیجه حاصله نه تنها صحیح است، بلکه به اندازه کافی لازم و معقول است که تنها باشد. لوگو به عنوان یک رویکرد متقاعد کننده به دنبال تأثیرگذاری بر شنوندگان از طریق عقل است .
از نظر ارسطو، لوگوس قلمرو « آنتیم » بود که در بلاغت معادل قیاس در منطق است. هم قیاس و هم همخوانی را میتوان واحدهای فکری، یعنی راههای بیان روابط بین ایدهها در نظر گرفت، با این تفاوت که قیاس کمتر واضح است، زیرا به جای اینکه مقدمات خود را به شکلی آشکار نشان دهد، برخی از آنها را پنهان نگه میدارد. و از تعمیم استفاده می کند. یک نمونه از آنتیم ممکن است این باشد: “الویس باید در نقطه ای بمیرد: همه انسان ها فانی هستند.” به عبارت دیگر، تلوزیون یک قیاس ناقص یا ناقص را تشکیل می دهد، زیرا عبارت حذف شده است، اما محتوای یک یا دو مقدمه نیست .
یکی دیگر از منابع آرم، قیاس است که شباهت یا مطابقت داده شده بین چیزهای مختلف را بیان می کند. قیاس می تواند در مورد متقاعد کردن از طریق عقل رایج باشد، اما باید توجه داشت که در مقایسه ای که قیاس را در برهان وارد می کند، باید دقت کرد.
برای استفاده در آرم ها، ارسطو فهرستی از «موضوعات» ایجاد کرد. موضوع اساساً شکل کلی یک استدلال است. موضوعات می توانند به انواع چیزها، به علیت، مقایسه های بزرگی و غیره اشاره داشته باشند.
آرم ها از طریق منابع مختلف به دنبال این است که استدلال ها معقول به نظر برسند، زیرا آنها به نوبه خود با مقدمات پذیرفته شده توضیح داده می شوند. با این حال، ارسطو همچنین خاطرنشان می کند که بسیاری از مقدمات پذیرفته شده با یکدیگر متناقض هستند، بنابراین باید هنگام استفاده از لوگوس Logos به عنوان یک روش متقاعدسازی نیز به آن توجه داشت. 3