دانلود: بایوساید (biocide)، ضد خزه، ضدجلبک، باکتری کش (3 MB)
دسته: پادکست علمی و صنعتی
علم وانقلاب صنعتی
از دیرباز این تصور رایج بوده است که ظهور علم مدرن و انقلاب صنعتی ارتباط نزدیکی با هم دارند. نشان دادن تأثیر مستقیم اکتشافات علمی بر ظهور صنعت نساجی یا حتی صنعت متالورژی در بریتانیای کبیر، خانه انقلاب صنعتی، دشوار است، اما قطعاً شباهتی در نگرش در علم و صنعت نوپا وجود داشت . مشاهدات دقیق و تعمیم دقیق که منجر به استفاده عملی میشود از ویژگیهای صنعتگران و تجربیگرایان به طور یکسان در قرن هجدهم بود. یک نقطه تماس مستقیم شناخته شده است: یعنی،علاقه جیمز وات به کارایی موتور بخار نیوکامن ، علاقه ای که از کار او به عنوان یک سازنده ابزار علمی رشد کرد و منجر به توسعه خازن جداگانه او شد که موتور بخار را به یک منبع انرژی صنعتی موثر تبدیل کرد. اما به طور کلی، انقلاب صنعتی بدون کمک علمی مستقیم پیش رفت. با این حال، تأثیر بالقوه علم اهمیت اساسی داشت.
آنچه علم در قرن هجدهم ارائه کرد این امید بود که مشاهده و آزمایش دقیق ممکن است تولید صنعتی را به طور قابل توجهی بهبود بخشد.
در برخی مناطق این کار را انجام داد. سفالگرجوزایا ودگوود کسب و کار موفق خود را بر اساس مطالعه دقیق خاک رس و لعاب و با اختراع ابزارهایی مانند پیرومتر که با آن فرآیندهای به کار گرفته شده را اندازه گیری و کنترل می کرد، بنا کرد. با این حال، تا نیمه دوم قرن نوزدهم بود که علم توانست کمک واقعاً قابل توجهی به صنعت ارائه کند. پس از آن بود که علم متالورژی خیاطی فولادهای آلیاژی بر اساس مشخصات صنعتی را مجاز کرد، علم شیمیاجازه ساخت مواد جدیدی مانند رنگ های آنیلین را داد که از اهمیت صنعتی اساسی برخوردار بودند و الکتریسیته و مغناطیس در دینام و موتور الکتریکی مهار شدند. تا آن دوره علم احتمالاً بیشتر از صنعت سود می برد تا برعکس. این موتور بخار بود که مشکلاتی را ایجاد کرد که از طریق جستجو برای نظریه قدرت بخار منجر به ایجاد ترمودینامیک شد. مهمتر از همه، از آنجایی که صنعت به ماشین آلات پیچیده تر و پیچیده تر نیاز دارد ، ماشین ابزارصنعت برای ارائه آن توسعه یافت و در این فرآیند ساخت ابزارهای ظریف تر و دقیق تر برای علم را ممکن ساخت. همانطور که علم از دنیای روزمره به دنیای اتم ها و مولکول ها، جریان های الکتریکی و میدان های مغناطیسی، میکروب ها و ویروس ها، و سحابی ها و کهکشان ها تبدیل شد، ابزارها به طور فزاینده ای تنها ارتباط با پدیده ها را فراهم کردند. تلسکوپ انکساری بزرگی که توسط ساعت پیچیده برای رصد سحابی ها هدایت می شد، به همان اندازه که لوکوموتیو بخار و کشتی بخار محصول صنایع سنگین قرن نوزدهم بودند.
انقلاب صنعتی یک اثر مهم دیگر بر توسعه علم مدرن داشت. چشم انداز به کارگیری علم برای مشکلات صنعت به تحریک حمایت عمومی از علم کمک کرد. اولین مکتب علمی بزرگ جهان مدرن،École Polytechnique در پاریس، در سال 1794 تأسیس شد تا نتایج علم را در خدمت فرانسه قرار دهد. تأسیس نمرات بیشترمدارس فنی در قرن 19 و 20 گسترش گسترده دانش علمی را تشویق کردند و فرصت بیشتری برای پیشرفت علمی فراهم کردند. دولتها، در درجات مختلف و با نرخهای مختلف، با اعطای کمکهای مالی به دانشمندان، با تأسیس مؤسسات تحقیقاتی، و با اعطای افتخارات و پستهای رسمی به دانشمندان بزرگ، حمایت مستقیمتر از علم را آغاز کردند. در پایان قرن نوزدهم فیلسوف طبیعی به دنبال علایق خصوصی خود جای خود را به دانشمند حرفه ای با نقش عمومی داده بود.
راشورش رمانتیک
شاید به ناچار، پیروزی مکانیک نیوتنی واکنشی را برانگیخت، واکنشی که پیامدهای مهمی برای توسعه بیشتر علم داشت. منشأ آن بسیار زیاد و پیچیده است، و در اینجا میتوان تنها بر یک مورد تمرکز کرد، آن چیزی که با فیلسوف آلمانی مرتبط است.امانوئل کانت . کانت اعتماد نیوتنی را به چالش کشید که دانشمند می تواند مستقیماً با موجودات محسوسی مانند اتم ها، ذرات نور یا الکتریسیته سر و کار داشته باشد. در عوض، کانت اصرار داشت، تنها چیزی که ذهن انسان می تواند بداند این استنیروها . این اصل معرفتشناختی ، کانتیها را از تصور نیروهایی که در ذرات خاص و تغییرناپذیر تجسم یافتهاند، رها کرد. همچنین تاکید جدیدی بر فضای بین ذرات داشت. در واقع، اگر کسی ذرات را به طور کامل حذف کند، تنها فضای حاوی نیرو باقی می ماند. از این دو ملاحظات، استدلال های قوی، اول، برای دگرگونی و حفظ نیروها و دوم، براینظریه میدان به عنوان بازنمایی واقعیت چیزی که این دیدگاه را رمانتیک می کند این است که ایده شبکه ای از نیروها در فضا، کیهان را به وحدتی گره می زند که در آن همه نیروها به همه نیروها مرتبط هستند، به طوری که جهان جنبه یک ارگانیسم کیهانی به خود می گیرد. کل بزرگتر از مجموع تمام اجزای آن بود و راه رسیدن به حقیقت، تفکر در کل بود، نه تحلیل.
چه رمانتیک ها ، یافیلسوفان طبیعت ، همانطور که خود را می نامیدند، می توانستند ببینند که از دید همکاران نیوتنی آنها پنهان است.هانس کریستین اورستد . او باور نداشت که هیچ ارتباطی بین نیروهای طبیعت وجود ندارد. او استدلال کرد که میل شیمیایی ، الکتریسیته، گرما، مغناطیس و نور باید به سادگی مظاهر متفاوتی از نیروهای اساسی جاذبه و دافعه باشند. در سال 1820 او نشان داد که الکتریسیته و مغناطیس با هم مرتبط هستند، زیرا عبور جریان الکتریکی از یک سیم بر سوزن مغناطیسی مجاور تأثیر می گذارد. این کشف اساسی توسط کاوش و مورد بهره برداری قرار گرفتمایکل فارادی که تمام عمر علمی خود را صرف تبدیل یک نیرو به نیروی دیگر کرد. فارادی با تمرکز بر الگوهای نیروهای تولید شده توسط جریانهای الکتریکی و آهنربا، پایههای نظریه میدان را پایهریزی کرد، که در آن انرژی یک سیستم در سراسر سیستم پخش میشود و در ذرات واقعی یا فرضی محلی نمیشود.
دگرگونی نیرو لزوماً مسئله بقای نیرو را مطرح کرد. آیا وقتی انرژی الکتریکی به انرژی مغناطیسی یا گرما یا نور یا میل شیمیایی یا نیروی مکانیکی تبدیل می شود چیزی از بین می رود؟ فارادی، دوباره، یکی از پاسخهای اولیه را در دو قانون الکترولیز خود، بر اساس مشاهدات تجربی ارائه کرد که مقادیر کاملاً خاصی از «نیروی» الکتریکی مقادیر کاملاً مشخصی از مواد شیمیایی را تجزیه میکنند. این کار توسط که ازجیمز پرسکات ژول ،رابرت مایر وهرمان فون هلمهولتز ، که هر یک از آنها به تعمیمی با اهمیت اساسی برای تمام علوم رسیدند، اصلحفظ انرژی .
فیلسوفان طبیعت عمدتاً تجربی گرایان بودند که دگرگونی نیروها را با دستکاری هوشمندانه تجربی ایجاد کردند. کاوش در ماهیت نیروهای عنصری نیز از توسعه سریع ریاضیات بهره مند شد. در قرن نوزدهم مطالعه گرما به علم ترمودینامیک تبدیل شد که کاملاً مبتنی بر تجزیه و تحلیل ریاضی بود. نظریه جسمی نور نیوتنی جایگزین شدنظریه پیچیدگی پیچیده ریاضی آگوستین-ژان فرنل ؛ و پدیده های الکتریسیته و مغناطیس توسط ویلیام تامسون به شکل ریاضی مختصر تقطیر شد.لرد کلوین ) وجیمز کلرک ماکسول . در پایان قرن، به لطف اصل بقای انرژی و قانون دوم ترمودینامیک ، به نظر می رسید که جهان فیزیکی از نظر اشکال پیچیده اما دقیق ریاضی که تبدیلات مکانیکی مختلف را در برخی از اترهای زیرین توصیف می کند، کاملاً قابل درک باشد .
دنیای زیر میکروسکوپی مواداتم ها در قرن نوزدهم به طور مشابه قابل درک شدند. شروع بابا فرض اساسی جان دالتون مبنی بر اینکه گونه های اتمی صرفاً از نظر وزن با یکدیگر تفاوت دارند، شیمیدانان توانستند تعداد فزاینده ای از عناصر را شناسایی کرده و قوانینی را برای توصیف برهمکنش آنها ایجاد کنند. نظم با چیدمان عناصر بر اساس وزن اتمی و واکنش آنها برقرار شد. نتیجه این شدجدول تناوبی ، ابداع شده توسطدیمیتری مندلیف ، که دلالت بر این داشت که نوعی ساختار زیراتمی زیربنای کیفیت های عنصری است. این ساختار میتواند کیفیتهایی را ایجاد کند، بنابراین پیشگویی فیلسوفان مکانیک قرن هفدهم را برآورده میکند، که در دهه 1870 نشان داده شد.ژوزف-آشیل لو بل وJacobus van’t Hoff که مطالعاتش روی مواد شیمیایی آلی همبستگی بین آرایش اتم ها یا گروه های اتم در فضا و خواص شیمیایی و فیزیکی خاص را نشان داد.
پایه گذاری مدرنزیست شناسی
مطالعه مواد زنده از فیزیک و شیمی بسیار عقب مانده است ، عمدتاً به این دلیل که موجودات بسیار پیچیده تر از اجسام یا نیروهای بی جان هستند. هاروی نشان داده بود که می توان ماده زنده را به صورت تجربی مطالعه کرد، اما دستاورد او به مدت دو قرن به تنهایی باقی ماند. در حال حاضر، بیشتر دانشآموزان طبیعت زنده باید به طبقهبندی اشکال زنده تا جایی که میتوانند راضی میشدند و سعی میکردند جنبههایی از سیستمهای زنده را جدا کرده و مطالعه کنند.
همانطور که مشاهده شد، انبوهی از نمونه های جدید هم در گیاه شناسی و هم در جانورشناسی فشار شدیدی برطبقه بندی . یک گام بزرگ رو به جلو در قرن هجدهم توسط طبیعت شناس سوئدی برداشته شدکارل فون لینه – معروف به نام لاتینی خود، لینائوس – که یک سیستم منطقی، اگر چه تا حدی مصنوعی، از نامگذاری دوجمله ای را معرفی کرد . مصنوعی بودن سیستم لینه، با تمرکز بر روی چند ساختار کلیدی، انتقاد و تلاش برای سیستمهای طبیعیتر را تشویق کرد. توجهی که بدین ترتیب به ارگانیسم به عنوان یک کل جلب شد، این شهود رو به رشد را تقویت کرد که گونه ها در نوعی رابطه ژنتیکی به هم مرتبط هستند، ایده ای که برای اولین بار به طور علمی توسطژان باپتیست، شوالیه دو لامارک .
مشکلات پیش آمده در فهرست نویسی مجموعه عظیم بی مهرگان در موزه تاریخ طبیعی پاریس، لامارک را بر آن داشت تا پیشنهاد کند کهگونه ها در طول زمان تغییر می کنند این ایده آنچنان که معمولاً ترسیم میشود انقلابی نبود، زیرا اگرچه باعث ناراحتی برخی از مسیحیان که کتاب پیدایش را به معنای واقعی کلمه میخواندند، طبیعتگرایان که به سایه انداختن اشکال طبیعی بر یکدیگر اشاره کردهاند، مدتی با این مفهوم بازی میکردند. سیستم لامارک عمدتاً به این دلیل که بر شیمی قدیمی برای عوامل ایجاد کننده خود متکی بود و به نظر می رسید که متضمن یک حرکت آگاهانه به سوی کمال از سوی موجودات است، موفق به کسب رضایت عمومی نشد. همچنین با مخالفت یکی از قدرتمندترین دیرینه شناسان و آناتومیست های مقایسه ای آن روز مواجه شد.ژرژ کوویر ، که اتفاقاً جنسیس را به معنای واقعی کلمه دریافت کرد. با وجود مخالفت کوویر، این ایده همچنان زنده ماند و در نهایت با تلاش های کوویر به جایگاه علمی ارتقا یافت.چارلز داروین . داروین نه تنها انبوهی از داده ها را جمع آوری کرد که از مفهوم دگرگونی گونه ها حمایت می کرد، بلکه توانست مکانیسمی را پیشنهاد کند که از طریق آن چنین تکاملی بدون توسل به علل کاملاً طبیعی رخ دهد. مکانیسم انتخاب طبیعی بود که بر اساس آن تغییرات جزئی در فرزندان یا در رقابت برای بقا مورد حمایت قرار میگرفت یا حذف میشد و این امکان را فراهم میکرد که ایده تکامل با وضوح زیادی درک شود. طبیعت از طریق فرآیندهایی که کاملاً تصادفی بود، تولیدات خود را به هم ریخت و دسته بندی کرد، به طوری که آن موجوداتی که زنده ماندند بهتر با محیطی که دائماً در حال تغییر بود سازگار شدند .
دارویندر مورد منشاء گونه ها با استفاده از انتخاب طبیعی، یا حفظ نژادهای مورد علاقه در مبارزه برای زندگی ، که در سال 1859 منتشر شد، به دنیای موجودات نظم داد. اتحاد مشابهی در سطح میکروسکوپی توسط این سازمان ایجاد شده بودنظریه سلولی اعلام شده توسطتئودور شوان وماتیاس شلایدن در سال 1838، به موجب آن سلولها واحدهای اساسی تمام بافتهای زنده هستند. پیشرفت در میکروسکوپ در قرن نوزدهم امکان آشکارسازی تدریجی ساختارهای اساسی سلول ها را فراهم کرد و پیشرفت سریع در بیوشیمی امکان بررسی دقیق فیزیولوژی سلولی را فراهم کرد. در پایان قرن، احساس عمومی این بود که فیزیک و شیمی برای توصیف همه عملکردهای حیاتی کافی است و ماده زنده، تابع قوانین مشابه با ماده بیجان، به زودی اسرار خود را فاش خواهد کرد. این دیدگاه تقلیل گرایانه به طرز پیروزمندانه ای در کار نشان داده شدژاک لوب ، که نشان داد به اصطلاح غرایز در حیوانات پایین تر چیزی نیست جز واکنش های فیزیکوشیمیایی، که او آنها را برچسب گذاری کرد.گرمسیری ها .
چشمگیرترین انقلاب در زیست شناسی قرن نوزدهم، انقلابی بود که توسط نظریه میکروب ایجاد شدبیماری ، حمایت شده توسطلویی پاستور در فرانسه ورابرت کخ در آلمان از طریق تحقیقات آنها، باکتری ها به عنوان عوامل خاص بسیاری از بیماری ها نشان داده شدند. با استفاده از روشهای ایمونولوژیک که برای اولین بار توسط پاستور ابداع شد ، برخی از بیماریهای اصلی بشر تحت کنترل قرار گرفتند.
انقلاب قرن بیستم
در پایان قرن نوزدهم، رویای تسلط بر طبیعت به نفع نوع بشر، که برای اولین بار توسط سر فرانسیس بیکن با تمام غنای خود بیان شد ، در آستانه تحقق به نظر می رسید. علم در همه زمینه ها جلو می رفت و جهل را کاهش می داد و ابزار جدیدی برای بهبود وضعیت انسان تولید می کرد. از آزمایشگاهها و دانشگاهها به تدریج دیدگاهی منطقی و قابل درک از جهان پدیدار شد. یکی از دانشمندان تا آنجا پیش رفت که برای کسانی که از او و همکارانش پیروی می کردند ابراز تاسف کرد، زیرا فکر می کرد آنها کاری جز اندازه گیری اعشار بعدی ندارند.
اما این اعتماد به نفس آفتابی زیاد دوام نیاورد.
یکی از مشکلات آزاردهنده این بود که کاهش تشعشعات ساطع شده از اتم ها به اصول مکانیکی شناخته شده دشوارتر بود. مهمتر از آن،فیزیک خود را بیشتر و بیشتر بر خواص فرضی یک ماده تکیه می کنداتر ، آن تشخیص سرسختانه گریزان بود. در طی 10 سال کوتاه، تقریباً 1895-1905، این مشکلات و مشکلات مرتبط با آن به نتیجه رسیدند و سیستم مکانیکی را که قرن نوزدهم به سختی ساخته بود، ویران کردند. کشف پرتوهای ایکس و رادیواکتیویته پیچیدگی غیرمنتظره جدیدی را در ساختار اتم ها آشکار کرد. راهحل ماکس پلانک برای مسئله تابش حرارتی یک ناپیوستگی در مفهوم انرژی ایجاد کرد که از نظر ترمودینامیک کلاسیک غیرقابل توضیح بود. نگرانکنندهتر از همه، بیان نظریهی خاص استنسبیت توسطآلبرت انیشتین در سال 1905 نه تنها اتر و تمام فیزیک های وابسته به آن را نابود کرد، بلکه فیزیک را به عنوان مطالعه روابط بین ناظران و رویدادها، به جای خود رویدادها، دوباره تعریف کرد. آنچه مشاهده شد، و بنابراین آنچه اتفاق افتاد، اکنون گفته می شود که تابعی از مکان و حرکت ناظر نسبت به رویدادهای دیگر است. فضای مطلق یک داستان تخیلی بود. بنیان های فیزیک در خطر فروپاشی بودند.
این انقلاب مدرن در فیزیک هنوز به طور کامل توسط مورخان علم جذب نشده است . کافی است بگوییم که دانشمندان توانستند با تمام نتایج ناراحتکننده فیزیک اوایل قرن بیستم کنار بیایند، اما به روشهایی که فیزیک جدید را کاملاً با فیزیک قبلی متفاوت میکرد. مدلهای مکانیکی دیگر قابل قبول نبودند، زیرا فرآیندهایی (مانند نور) وجود داشت که هیچ مدل سازگاری برای آنها نمیتوان ساخت. دیگر فیزیکدانان نمی توانستند با اطمینان از واقعیت فیزیکی صحبت کنند، بلکه فقط از احتمال انجام اندازه گیری های معین می توانستند صحبت کنند.
با تمام این گفته ها، هنوز شکی نیست که علم در قرن بیستم معجزه کرد. فیزیک جدید – نسبیت، مکانیک کوانتومی ، فیزیک ذرات – ممکن است عقل سلیم را خشمگین کرده باشد، اما فیزیکدانان را قادر ساخت تا تا مرزهای واقعیت فیزیکی کاوش کنند . ابزار و ریاضیات آنها به دانشمندان مدرن اجازه داد تا ذرات زیر اتمی را با سهولت نسبی دستکاری کنند، اولین لحظه خلقت را بازسازی کنند و ساختار بزرگ و سرنوشت نهایی کیهان را تاریک ببینند.
قرن بیست و یکم
در قرن بیست و یکم، انقلاب فیزیک به شیمی و زیست شناسی سرایت کرد و منجر به قابلیتهایی شد که تاکنون تصور نشده بود برای دستکاری اتمها و مولکولها و سلولها و ساختار ژنتیکی آنها. شیمیدانان امروزه خیاطی مولکولی را به صورت طبیعی انجام می دهند و مولکول ها را به دلخواه برش می دهند و شکل می دهند.مهندسی ژنتیک و توسعه بعدیویرایش ژن ، ابزاری بسیار دقیق و کارآمد برای تغییر DNA، مداخله فعال انسان را در فرآیند تکامل ممکن کرد و امکان تطبیق موجودات زنده، از جمله ارگانیسم انسان، را برای وظایف خاص فراهم کرد. این انقلاب علمی دوم ممکن است ثابت شود، چه خوب چه بد، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ بشریت باشد.
پلی آلومینیوم کلراید و نقش این منعقدکننده در تصفیه پساب
ارائه پلی آلومینیوم کلرید اگر به پلی آلومینیوم کلرید نیاز دارید ، در درجه خلوص خاصی، برخی از گزینه ها عبارتند از: نام محصول فرمولاسیون پلی آلومینیوم کلرید CQPAC 40 پلی آلومینیوم کلرید 13-15% آلومینا CQPAC 14 پلی آلومینیوم کلرید 15-17 درصد آلومینا CQPAC 10 پلی آلومینیوم کلرید با سولفات مس اضافه شده است CQPAC 01 پلی آلومینیوم کلرید 23%… ادامه خواندن پلی آلومینیوم کلراید و نقش این منعقدکننده در تصفیه پساب