نوع دوستی
دوستی نوع اصل و عملکرد اخلاقی توجه به رفاه و/یا خوشبختی سایر انسان ها یا حیوانات است که منجر به کیفیت زندگی و مادی می معنوی شود. این یک فضیلت سنتی در بسیاری از فرهنگ ها و یک جنبه اصلی از جهان بینی های مختلف مذهبی و سکولار است. با این حال، موضوع(های) مورد توجه در فرهنگ ها و مذاهب متفاوت است. در یک حالت شدید، نوع دوستی ممکن است مترادف ایثار شود، که در مقابل خودخواهی است.
کلمه “نوع دوستی” توسط فیلسوف فرانسوی آگوست کنت به زبان فرانسوی به عنوان altruisme برای متضاد خودگرایی شد رایج (و احتمالاً ابداع شد) . [1] [2] او آن را از آلتروی ایتالیایی گرفته است، که به نوبه خود از لاتین alteri به معنای ” مردم دیگر ” یا “کس دیگری” گرفته شده است. [3]
نوع دوستی در مشاهدات بیولوژیکی در جمعیت های صحرایی موجودات روز، فردی است که عملی را انجام می دهد که برای خودش هزینه دارد (مثلاً لذت و کیفیت زندگی، زمان، احتمال بقا یا تولید مثل)، اما به طور مستقیم یا غیرمستقیم سود دارد. شخص دیگری، بدون توقع متقابل یا جبران آن اقدام. اشتاینبرگ تعریفی را برای نوع دوستی در محیط بالینی پیشنهاد می کند، که عبارت است از “اقدامات ارادی و ارادی که با هدف افزایش رفاه فرد دیگر در غیاب هر گونه پاداش بیرونی اولیه”. [4] از یک جهت، نقطه مقابل نوع دوستی کینه توزی است . یک عمل کینه توزانه بدون منفعت به دیگری آسیب می رساند.
نوع دوستی را می توان از احساس وفاداری یا توجه به خیر عمومی متمایز کرد . دومی بر روابط اجتماعی مبتنی است، در حالی که نوع دوستی روابط را در نظر نمی گیرد. بحث های زیادی در مورد اینکه آیا نوع دوستی «واقعی» در روانشناسی انسان امکان پذیر است یا خیر وجود دارد. تئوری خودگرایی روانشناختی نشان میدهد که هیچ عمل مشارکت، کمک یا فداکاری را نمیتوان واقعاً نوعدوستانه توصیف کرد، زیرا ممکن است بازیگر پاداشی درونی به شکل رضایت شخصی دریافت کند. اعتبار این استدلال به این بستگی دارد که آیا پاداش های ذاتی به عنوان “منافع” واجد شرایط هستند یا خیر.
اصطلاح نوع دوستی
ممکن است به یک آموزه اخلاقی نیز اشاره داشته باشد که ادعا می کند افراد از نظر اخلاقی موظف به سود بردن دیگران هستند. که در این معنا به کار می رود، معمولاً در تقابل با خودگرایی قرار می گیرد ، که ادعا می کند افراد از نظر اخلاقی موظف هستند ابتدا به خود خدمت کنند. نوع دوستی مؤثر ، استفاده از شواهد و دلیل برای تعیین مؤثرترین راهها برای سود بردن دیگران است.
مفهوم نوع دوستی
این مفهوم سابقه طولانی در اندیشه فلسفی و اخلاقی دارد. این اصطلاح ابتدا در قرن نوزدهم توسط جامعه شناس و فیلسوف علم بنیانگذار ، آگوست کنت ابداع شد و به موضوع اصلی روانشناسان (به ویژه روانشناسی تکاملی محققان )، زیست شناسان تکاملی و اخلاق شناسان تبدیل شده است. در حالی که ایدههای نوعدوستی از یک حوزه میتواند بر حوزههای دیگر تأثیر بگذارد، روشها و تمرکزهای متفاوت این حوزهها همیشه به دیدگاههای متفاوتی در مورد نوعدوستی منجر میشود. به عبارت ساده، نوع دوستی مراقبت از رفاه دیگران و اقدام برای کمک به آنهاست.
دیدگاه های علمی
انسان شناسی
مارسل ماوس مقاله هدیه حاوی قطعه ای به نام “یادداشت در مورد صدقه” است. این یادداشت سیر تحول مفهوم صدقه (و با بسط نوع دوستی) را از مفهوم قربانی توصیف می کند. در آن می نویسد:
صدقه از یک سو ثمره یک تصور اخلاقی از هدیه و ثروت و از سوی دیگر تصوری از فداکاری است. سخاوت یک وظیفه است، زیرا نمسیس انتقام فقرا و خدایان را به خاطر فراوانی شادی و ثروت افراد خاصی می گیرد که باید خود را از شر آن خلاص کنند. این اخلاق دیرینه هدیه است که به یک اصل عدالت تبدیل شده است. خدایان و ارواح می پذیرند که سهمی از ثروت و خوشبختی که به آنها تقدیم شده و تاکنون در قربانی های بیهوده از بین رفته است باید در خدمت فقرا و کودکان باشد.
توضیحات تکاملی
در علم اخلاق شناسی (مطالعه رفتار حیوانات) و به طور کلی در مطالعه تکامل اجتماعی ، نوع دوستی به رفتاری اطلاق می شود که فرد باعث افزایش تناسب اندام فرد دیگر و در عین حال کاهش تناسب اندام بازیگر می شود. [5] در روانشناسی تکاملی، این ممکن است برای طیف گسترده ای از رفتارهای انسانی مانند خیریه ، کمک های اضطراری ، کمک به شرکای ائتلاف، دادن انعام ، هدایای خواستگاری ، تولید کالاهای عمومی و محیط زیست به کار رود . [6]
تئوری های رفتار ظاهرا نوع دوستانه با نیاز به تولید نظریه های سازگار با منشاء تکاملی تسریع شد. دو رشته مرتبط از تحقیق در مورد نوع دوستی از تحلیلهای تکاملی سنتی و از نظریه بازیهای تکاملی یک مدل ریاضی و تحلیل استراتژیهای رفتاری پدید آمدهاند.
برخی از مکانیسم های پیشنهادی عبارتند از:
- خویشاوندی انتخاب [7] این که حیوانات و انسانها نسبت به خویشاوندان نزدیکتر از خویشاوندان دور و غیر خویشاوندان نوع دوست هستند، در مطالعات متعدد در فرهنگهای مختلف تأیید شده است. حتی نشانه های ظریف نشان دهنده خویشاوندی ممکن است به طور ناخودآگاه رفتار نوع دوستانه را افزایش دهد.
- یکی از نشانه های خویشاوندی شباهت چهره است. یک مطالعه نشان داد که تغییر جزئی عکسها به طوری که بیشتر شبیه چهره شرکتکنندگان در مطالعه باشد، اعتماد شرکتکنندگان را نسبت به افراد به تصویر کشیده افزایش میدهد.
- نشانه دیگر داشتن نام خانوادگی یکسان است، به خصوص اگر نادر باشد، و این امر باعث افزایش رفتار مفید می شود. مطالعه دیگری نشان داد که هر چه تعداد خویشاوندان درک شده در یک گروه بیشتر باشد، رفتار مشارکتی بیشتری دارد.
- استفاده از اصطلاحات خویشاوندی در سخنرانی های سیاسی باعث افزایش توافق مخاطبان با سخنران در یک مطالعه شد. این تأثیر به ویژه برای فرزندان اول، که معمولاً به خانواده خود نزدیک هستند، قوی بود.
منافع اختصاصی
اگر دوستان، متحدان و گروههای اجتماعی مشابه آنها رنج ببرند یا حتی ناپدید شوند، مردم احتمالاً رنج خواهند برد . بنابراین کمک به چنین اعضای گروه ممکن است در نهایت به نفع نوعدوست باشد. جلب توجه بیشتر عضویت در گروه باعث افزایش همکاری می شود.
از خود گذشتگی شدید نسبت به درون گروه ممکن است سازگار باشد اگر یک گروه برون گروهی متخاصم تهدید به کشتن کل گروه شود .
نوع دوستی متقابل
- [8] همچنین Reciprocity (تکامل) را ببینید.
مستقیم عمل متقابل. تحقیقات نشان میدهد که کمک به دیگران میتواند سودمند باشد، اگر شانسی وجود داشته باشد که آنها بتوانند و متقابلاً کمک کنند. استراتژی tit for tat یک تئوری بازی مثال است. به نظر می رسد بسیاری از مردم با همکاری در صورتی و تنها در صورتی که دیگران در ازای آن همکاری کنند، استراتژی مشابهی را دنبال می کنند.
یک پیامد این است که اگر احتمال بیشتری وجود داشته باشد که افراد در آینده دوباره با هم تعامل کنند، همکاری بیشتری دارند. اگر مردم درک کنند که تعداد کمک کنندگان در جمعیت کمتر است، تمایل کمتری به همکاری دارند. اگر عدم همکاری دیگران را ببینند، تمایل کمتری به کمک دارند و این تأثیر قویتر از تأثیر مخالف مشاهده رفتارهای مشارکتی است. صرفاً تغییر چارچوب مشارکتی یک پروپوزال ممکن است همکاری را افزایش دهد، مثلاً آن را به جای «بازی وال استریت» «بازی جامعه» بنامیم. [6]
-
تمایل به رفتار متقابل به این معناست که
- اگر کسی به آنها کمک کند، احساس وظیفه می کنند که پاسخ دهند. این توسط مؤسسات خیریه استفاده شده است که هدایای کوچکی را به اهداکنندگان بالقوه اهدا می کنند و امیدوارند از این طریق تعامل متقابل را ایجاد کنند. روش دیگر این است که به طور عمومی اعلام کنید که کسی کمک مالی زیادی کرده است. تمایل به متقابل حتی می تواند تعمیم یابد تا افراد پس از کمک به دیگران به طور کلی نسبت به دیگران مفیدتر شوند. از سوی دیگر، مردم از کسانی که تصور میشود همکاری نمیکنند اجتناب میکنند یا حتی به تلافی میپردازند. گاهی اوقات افراد به اشتباه در زمانی که قصد انجام این کار را دارند از کمک کردن کوتاهی می کنند، یا ممکن است کمک آنها مورد توجه قرار نگیرد، که ممکن است باعث درگیری های ناخواسته شود. به این ترتیب، ممکن است یک استراتژی بهینه باشد که کمی بخشنده باشیم و تفسیری سخاوتمندانه از عدم همکاری داشته باشیم. [6]
-
اگر افراد بتوانند ابتدا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند
- احتمال بیشتری دارد که در یک کار همکاری کنند. این ممکن است به دلیل ارزیابی بهتر از همکاری یا به دلیل تبادل قول ها باشد. اگر بتوانند به تدریج اعتماد ایجاد کنند، به جای اینکه فوراً از آنها کمک گسترده شود، همکاری بیشتری دارند. تعامل مستقیم و همکاری در یک گروه را می توان با تغییر تمرکز و انگیزه ها از رقابت درون گروهی به مسابقات در مقیاس بزرگتر مانند بین گروه ها یا علیه جمعیت عمومی افزایش داد. بنابراین، اعطای نمرات و ترفیعات فقط بر اساس عملکرد یک فرد نسبت به یک گروه محلی کوچک، همانطور که معمول است، ممکن است رفتارهای مشارکتی را در گروه کاهش دهد. [6]
عمل متقابل غیر مستقیم [10] پرهیز از متقابلکنندگان و متقلبهای ضعیف باعث میشود که شهرت یک شخص بسیار مهم شود. فردی که شهرت خوبی برای رفتار متقابل دارد، شانس بیشتری برای دریافت کمک دارد، حتی از افرادی که قبلاً هیچ تعامل مستقیمی با آنها نداشته اند. [6]
عمل متقابل قوی . [11] شکلی از عمل متقابل که در آن برخی افراد به نظر میرسد منابع بیشتری را صرف همکاری و تنبیه میکنند تا آنچه که توسط چندین نظریه تثبیت شده نوعدوستی پیشبینی میشود سودمند باشد. نظریات متعددی به عنوان تبیین و نیز نقد در مورد وجود آن مطرح شده است.
شبه متقابل. [12] یک ارگانیسم نوع دوستانه رفتار می کند و گیرنده واکنش متقابل انجام نمی دهد، اما شانس بیشتری برای عمل به گونه ای دارد که خودخواهانه است، اما همچنین به عنوان یک محصول جانبی به نفع نوع دوست است.
سیگنالینگ پرهزینه و معلولیت اصل [13] از آنجایی که نوع دوستی منابع را از نوعدوست می گیرد، می تواند “یک سیگنال صادقانه” از در دسترس بودن منابع و توانایی های مورد نیاز برای جمع آوری منابع باشد. این ممکن است به دیگران نشان دهد که نوعدوست یک شریک بالقوه ارزشمند است. همچنین ممکن است نشانه ای از اهداف تعاملی و مشارکتی باشد، زیرا کسانی که در آینده تعامل بیشتری ندارند، چیزی از سیگنال دهی پرهزینه به دست نمی آورند. مشخص نیست که آیا سیگنالهای پرهزینه میتواند نشاندهنده شخصیت تعاونی طولانیمدت باشد یا خیر، اما مردم اعتمادشان را به کسانی که کمک میکنند افزایش دادهاند. اگر همه دارای ویژگیها، منابع و اهداف مشارکتی یکسانی باشند، سیگنالدهی پرهزینه بیمعنی است، اما اگر جمعیت به طور فزایندهای بر اساس این ویژگیها متفاوت باشد، به طور بالقوه اهمیت بیشتری پیدا میکند. [6]
- شکارچیانی که گوشت را به طور گسترده به اشتراک می گذارند به عنوان یک سیگنال پرهزینه از توانایی در نظر گرفته شده است و تحقیقات نشان داده است که شکارچیان خوب موفقیت باروری بالاتر و روابط زناکارانه بیشتری دارند، حتی اگر خودشان بیش از دیگران گوشت شکار شده دریافت نکنند. به همین ترتیب، برگزاری جشنهای بزرگ و اهدای کمکهای بزرگ بهعنوان راههایی برای نشان دادن منابع تلقی شده است. ریسکپذیری قهرمانانه نیز به عنوان یک سیگنال پرهزینه از توانایی تعبیر شده است. [6]
به قربانیان طوفان در آستروم هیوستون کمک می کنند.
داوطلبان پس از طوفان کاترینا هم عمل متقابل غیرمستقیم و هم سیگنال دهی پرهزینه به ارزش شهرت بستگی دارد و تمایل به انجام پیش بینی های مشابه دارد. یکی این است که مردم وقتی بدانند که رفتار کمککنندهشان به افرادی که بعداً با آنها تعامل خواهند داشت، به طور عمومی اعلام میشود، مورد بحث قرار میگیرد یا به سادگی توسط شخص دیگری مشاهده میشود، بیشتر کمک خواهند کرد. این در بسیاری از مطالعات مستند شده است. این اثر به نشانههای ظریف حساس است، مانند افرادی که به جای نشانواره روی صفحهنمایش رایانه، نقاط چشمی تلطیفشده وجود دارند، مفیدتر هستند. نشانههای ضعیف شهرت مانند نقاط چشم ممکن است در صورت وجود نشانههای قویتر بیاهمیت شوند و ممکن است با قرار گرفتن در معرض مداوم اثر خود را از دست بدهند، مگر اینکه با اثرات واقعی شهرت تقویت شوند. [6] نمایش های عمومی مانند گریه عمومی برای افراد مشهور مرده و شرکت در تظاهرات ممکن است تحت تأثیر تمایل به دیده شدن نوع دوستانه باشد. افرادی که میدانند به طور عمومی تحت نظارت قرار میگیرند، گاهی اوقات حتی بهدلیل نگرانیهای مربوط به شهرت، پولی را که میدانند به گیرنده نیازی ندارد اهدا میکنند.
مشخص شده است که زنان مردان نوع دوست را شریک جذابی می دانند. هنگامی که به دنبال یک شریک طولانی مدت هستید، نوع دوستی ممکن است یک ویژگی ارجح باشد زیرا ممکن است نشان دهد که او همچنین مایل است منابع را با او و فرزندانش به اشتراک بگذارد. نشان داده شده است که مردان در مراحل اولیه یک رابطه عاشقانه یا صرفاً در حضور یک زن جذاب، اعمال نوع دوستانه انجام می دهند. در حالی که هر دو جنس اظهار می دارند که مهربانی ارجح ترین خصلت در یک شریک زندگی است، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مردان نسبت به زنان ارزش کمتری برای آن قائل هستند و ممکن است زنان در حضور یک مرد جذاب، نوع دوست تر نباشند. مردان حتی ممکن است از زنان نوع دوست در روابط کوتاه مدت اجتناب کنند که ممکن است به این دلیل باشد که آنها انتظار موفقیت کمتری دارند. [6] [14]
مردم ممکن است برای منافع اجتماعی از شهرت تجلیل شده رقابت کنند
که ممکن است باعث نوع دوستی رقابتی شود . از سوی دیگر، در برخی آزمایشها، به نظر میرسد نسبتی از افراد به شهرت اهمیتی نمیدهند و حتی اگر این امر آشکار باشد، بیشتر کمکی نمیکنند. این ممکن است به دلایلی مانند روانپریشی یا اینکه آنقدر جذاب هستند که نیازی نیست نوعدوست دیده شوند، باشد. مزایای شهرت نوع دوستی در مقایسه با هزینه های فوری نوع دوستی در حال حاضر رخ می دهد. در حالی که انسان ها و سایر موجودات به طور کلی ارزش کمتری برای هزینه ها/مزایای آینده در مقایسه با موجودات فعلی قائل هستند، برخی افق زمانی کوتاه تری نسبت به دیگران دارند و این افراد تمایل کمتری به همکاری دارند. [6]
آشکار پاداشها و تنبیههای بیرونی گاهی اوقات در مقایسه با پاداشهای درونی تأثیر معکوس بر رفتارها دارند. این ممکن است به این دلیل باشد که چنین انگیزههای بیرونی و از بالا به پایین ممکن است جایگزین (جزئی یا کلی) انگیزههای درونی و شهرت شوند و فرد را برانگیخت تا بر کسب پاداشهای بیرونی تمرکز کند، که در کل ممکن است رفتارها را کمتر مطلوب کند. اثر دیگر این است که مردم دوست دارند نوع دوستی به دلیل ویژگی های شخصیتی باشد تا به دلیل نگرانی های آشکار شهرت و صرفاً اشاره به اینکه یک عمل مزایای شهرت دارد ممکن است در واقع آنها را کاهش دهد. این ممکن است به عنوان یک تاکتیک تحقیرآمیز علیه نوع دوستان، به ویژه توسط کسانی که همکاری نمی کنند، مورد استفاده قرار گیرد. یک استدلال متقابل این است که انجام کارهای خوب به دلیل نگرانی های مربوط به شهرت، بهتر از عدم انجام کار خوب است. [6]
انتخاب گروه . برخی از دانشمندان تکاملی مانند دیوید اسلون ویلسون به طور بحثانگیز استدلال کردهاند که انتخاب طبیعی میتواند در سطح گروههای غیر خویشاوند برای ایجاد سازگاریهایی عمل کند که به نفع یک گروه غیر خویشاوند باشد، حتی اگر این سازگاریها در سطح فردی مضر باشند. بنابراین، در حالی که افراد نوعدوست ممکن است تحت برخی شرایط توسط افراد کمتر نوعدوست در سطح فردی رقابت کنند، طبق نظریه انتخاب گروه، ممکن است عکس این امر در سطح گروه رخ دهد، جایی که گروههایی متشکل از افراد نوعدوستتر ممکن است بر گروههای متشکل از افراد کمتر نوعخواه پیشی بگیرند. . چنین نوع دوستی ممکن است فقط به اعضای درون گروهی گسترش یابد در حالی که تعصب و تضاد علیه اعضای برون گروه را هدایت می کند (همچنین به طرفداری درون گروهی مراجعه کنید ). نظریه انتخاب گروه توسط بسیاری از دانشمندان تکاملی دیگر مورد انتقاد قرار گرفته است.
کمک به بی خانمان ها در شهر نیویورک
چنین توضیحاتی به این معنا نیست که انسان ها همیشه آگاهانه در حال محاسبه چگونگی افزایش تناسب اندام فراگیر خود در هنگام انجام اعمال نوع دوستانه هستند. در عوض، تکامل مکانیسمهای روانشناختی مانند احساسات را شکل داده است که رفتارهای نوع دوستانه را ترویج میکنند. [6]
هر نمونه رفتار نوع دوستانه لزوماً منجر به افزایش تناسب اندام فراگیر نمی شود زیرا اگر در محیط اجدادی چنین بود، رفتارهای نوع دوستانه انتخاب می شد. این همچنین به این معنی نیست که به طور متوسط 50٪ یا بیشتر از اعمال نوع دوستانه برای نوعدوستان در محیط اجدادی مفید بوده است — اگر مزایای کمک به فرد مناسب بسیار زیاد بود، اشتباه کردن در جهت احتیاط مفید خواهد بود و معمولاً نوع دوست باشید، حتی اگر در بیشتر موارد هیچ فایده ای نداشته باشد.
ممکن است با نوعدوستی بیشتر نسبت به گروههای خاص، منافع برای نوعدوستان افزایش یافته و هزینهها کاهش یابد. تحقیقات نشان داده است که افراد نسبت به خویشاوندان نسبت به غیر خویشاوندان، نسبت به دوستان نسبت به غریبه ها، نسبت به افراد جذاب نسبت به افراد غیرجذاب، نسبت به افراد غیررقیب نسبت به رقبا و نسبت به اعضای درون گروه نسبت به اعضای گروه های برون گروهی نوع دوست ترند.
مطالعه نوع دوستی
انگیزه اولیه ایجاد توسط جورج آر پرایس بود معادله قیمت که یک معادله ریاضی است که برای مطالعه تکامل ژنتیکی استفاده می شود. نمونه جالبی از نوع دوستی در قالب های لجن سلولی مانند Dictyostelium mucoroides یافت می شود. این پروتیست ها تا زمان گرسنگی به صورت آمیب های منفرد زندگی می کنند ، در این مرحله آنها جمع می شوند و بدن میوه دهی چند سلولی را تشکیل می دهند که در آن برخی از سلول ها خود را قربانی می کنند تا بقای سلول های دیگر در بدن بارده را افزایش دهند.
نظریه سرمایهگذاری انتخابی پیشنهاد میکند که پیوندهای اجتماعی نزدیک، و مکانیسمهای عاطفی، شناختی، و عصبی هورمونی مرتبط، به منظور تسهیل نوعدوستی طولانیمدت و پرهزینه بین افرادی که برای بقا و موفقیت باروری به یکدیگر وابسته هستند، تکامل یافتهاند.
چنین رفتارهای مشارکتی گاهی به عنوان استدلال هایی برای سیاست های چپ تلقی شده است، مانند جانورشناس و آنارشیست پیتر کروپوتکین در سال 1902 روسی در کتاب کمک متقابل: عامل تکامل و فیلسوف اخلاق پیتر سینگر در کتابش به نام چپ داروینی .
نوروبیولوژی
خورخه مول و جردن گرافمن ، دانشمندان علوم اعصاب در مؤسسه ملی بهداشت ، اولین شواهدی را مبنی بر پایه های عصبی ارائه نوع دوستانه در داوطلبان سالم سالم ارائه و شبکه بیمارستانی LABS-D’Or (JM) با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی کردند. آنها در تحقیقات خود که در Proceedings of the National Academy of Sciences در اکتبر 2006 USA منتشر شد، نشان دادند که هم پاداشهای پولی خالص و هم کمکهای خیریه، مسیر پاداش مزولیمبیک را فعال میکنند، بخشی ابتدایی از مغز که معمولاً به غذا و غذا پاسخ میدهد. رابطه ی جنسی. با این حال، هنگامی که داوطلبان با اهدای کمک های خیریه، سخاوتمندانه منافع دیگران را بر منافع خود مقدم داشتند، یک مدار مغزی دیگر به طور انتخابی فعال شد: قشر زیر جنس/ ناحیه سپتوم . این ساختارها ارتباط تنگاتنگی با دلبستگی اجتماعی و پیوند در گونه های دیگر دارند. این آزمایش نشان داد که نوع دوستی یک قوه اخلاقی برتر نیست که میل های خودخواهانه اولیه را سرکوب کند، بلکه برای مغز اساسی، سخت و لذت بخش بود. [19] یک ناحیه مغز، قشر کمربندی قدامی زیر جنس / قسمت جلویی مغز ، به یادگیری رفتار نوع دوستانه کمک می کند، به ویژه در افرادی که دارای همدلی صفت هستند. [20] همین مطالعه ارتباط بین کمک به خیریه و ترویج پیوند اجتماعی را نشان داده است. [21]
در واقع
در آزمایشی که در مارس 2007 در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و همکارانش، عصبشناس منتشر شد، آنتونیو آر داماسیو دانشگاه کالیفرنیا و همکارانش نشان دادند که افراد مبتلا به آسیب به قشر جلوی پیشانی شکمی ، توانایی احساس همدلانه راه خود را برای رسیدن به پاسخهای اخلاقی ندارند و وقتی با آنها مواجه میشوند. با دوراهیهای اخلاقی، این بیماران آسیبدیده مغزی به سردی پاسخهایی را ارائه کردند که «هدف، وسیله را توجیه میکند»، داماسیو را به این نتیجه رساند که موضوع این نیست که به نتایج غیراخلاقی رسیدهاند، بلکه وقتی با یک مسئله دشوار مواجه میشوند، در این مورد، مانند اینکه آیا هواپیمای مسافربری ربوده شده توسط تروریست ها را قبل از اینکه به یک شهر بزرگ برخورد کند، سرنگون کنیم یا خیر – به نظر می رسد این بیماران بدون درد و رنجی که برای کسانی که مغزشان کار می کند، تصمیم می گیرند. به گفته آدریان راین ، عصبشناس بالینی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، یکی از پیامدهای این مطالعه این است که جامعه ممکن است مجبور باشد درباره نحوه قضاوت افراد غیراخلاقی تجدید نظر کند: “روانگردان اغلب احساس همدلی یا پشیمانی نمیکنند. بدون این آگاهی، افراد منحصراً متکی هستند. در مورد استدلال به نظر می رسد که تشخیص راه خود از میان انبوه های اخلاقی دشوارتر است.
در مطالعه دیگری
در دهه 1990، دکتر بیل هاربا، اقتصاددان دانشگاه اورگان ، به این نتیجه رسید که مردم به دلایل اعتبار شخصی انگیزه ارائه دادن دارند و در یک آزمایش مشابه اسکنر fMRI در سال 2007 با همکار روانشناس خود دکتر اولریش مایر، به این نتیجه رسیدند. همان نتیجه گیری خورخه مول و جردن گرافمن در مورد کمک به خیریه، اگرچه آنها توانستند گروه مورد مطالعه را به دو گروه “خودگرا” و “نوع دوست” تقسیم کنند. یکی از اکتشافات آنها این بود که، اگرچه به ندرت، حتی برخی از «خودگرایان» مورد توجه گاهی اوقات بیش از حد انتظار می دادند، زیرا این به دیگران کمک می کرد و به این نتیجه می رسید که عوامل دیگری مانند محیط و ارزش های یک فرد در علت وجود دارد. . [21]
روانشناسی
دایره المعارف بین المللی علوم اجتماعی نوع دوستی روانشناختی را به عنوان «وضعیت انگیزشی با هدف افزایش رفاه دیگران» تعریف می کند. نوع دوستی روانشناختی در مقابل خودگرایی روانی قرار می گیرد که به انگیزه افزایش رفاه شخصی اشاره دارد.
بحث هایی در مورد اینکه آیا انسان ها واقعاً قادر به نوع دوستی روانی هستند یا نه، وجود داشته است.
برخی از تعاریف ماهیت فداکاری را برای نوع دوستی و فقدان پاداش بیرونی برای رفتارهای نوع دوستانه مشخص می کنند. [24] با این حال، از آنجا که نوع دوستی در نهایت در بسیاری از موارد به نفع خود است، از خودگذشتگی اعمال نوع دوستانه زیر سؤال می رود. نظریه تبادل اجتماعی چنین فرض می کند که نوع دوستی تنها زمانی وجود دارد که منافع برای خود بیشتر از هزینه های خود باشد. [25] دانیل باتسون یک روانشناس است که این سوال را بررسی کرده و بر خلاف نظریه تبادل اجتماعی استدلال می کند. او چهار انگیزه اصلی را شناسایی کرد: در نهایت سود بردن از خود (خودپرستی)، در نهایت به نفع شخص دیگر (نوع دوستی)، به نفع یک گروه (جمع گرایی)، یا حمایت از یک اصل اخلاقی ( اصولگرایی ). نوع دوستی که در نهایت در خدمت دستاوردهای خودخواهانه است،
بنابراین از نوع دوستی فداکارانه متمایز می شود، اما نتیجه کلی این بوده است که نوع دوستی ناشی از همدلی می تواند واقعاً فداکار باشد. [26] فرضیه همدلی – نوع دوستی اساسا بیان می کند که نوع دوستی روانشناختی وجود دارد و با میل همدلانه برای کمک به کسی که رنج می برد برانگیخته می شود. احساس نگرانی همدلانه با احساس پریشانی شخصی که افراد را وادار می کند تا از طریق کمک به فرد نیازمند، احساسات ناخوشایند خود را کاهش دهند و احساسات مثبت خود را افزایش دهند، در تضاد است.
بنابراین، همدلی فداکار نیست، زیرا نوع دوستی یا به عنوان راهی برای اجتناب از آن احساسات منفی و ناخوشایند و داشتن احساسات مثبت و خوشایند ناشی از نیاز دیگران به کمک عمل می کند، یا به عنوان راهی برای تشویق به دست آوردن پاداش اجتماعی یا از طریق ترس برای اجتناب از آن. تنبیه اجتماعی با کمک کردن افراد دارای نگرانی همدلانه به دیگران در مضیقه کمک می کنند، حتی زمانی که می توان به راحتی از قرار گرفتن در معرض موقعیت اجتناب کرد، در حالی که کسانی که نگرانی همدلانه ندارند، از کمک کردن اجتناب می کنند، مگر اینکه اجتناب از قرار گرفتن در معرض رنج دیگران دشوار یا غیرممکن باشد. [22] رفتار کمککننده در انسانها در حدود دو سالگی دیده میشود، زمانی که کودک نوپا قادر به درک نشانههای هیجانی ظریف است. [27]
سپاه صلح کارآموزان در حال سوگند به عنوان داوطلب در کامبوج ، 4 آوریل 2007
در تحقیقات روانشناختی در مورد نوعدوستی، مطالعات اغلب نوعدوستی را بهگونهای مشاهده میکنند که از طریق رفتارهای اجتماعی مانند کمک ، آرامش، مشارکت ، همکاری، بشردوستی و خدمات اجتماعی نشان داده میشود . [24] تحقیقات نشان داده است که مردم اگر تشخیص دهند که یک فرد نیازمند است و احساس مسئولیت شخصی برای کاهش پریشانی او داشته باشند، به احتمال زیاد کمک خواهند کرد. تحقیقات همچنین نشان می دهد که تعداد تماشاگرانی که شاهد ناراحتی یا رنج هستند بر احتمال کمک کردن تأثیر می گذارد ( اثر تماشاگر ). تعداد بیشتری از تماشاگران احساس مسئولیت فردی را کاهش می دهد. [22] [28] با این حال، یک شاهد با سطح بالایی از نگرانی همدلانه احتمالاً مسئولیت شخصی را کاملاً بدون توجه به تعداد تماشاگران به عهده میگیرد.
بسیاری از مطالعات تأثیرات داوطلبی
(به عنوان نوعی نوع دوستی) را بر شادی و سلامتی مشاهده کرده اند و پیوسته ارتباط قوی بین داوطلبی و سلامت و رفاه حال و آینده پیدا کرده اند. [29] [30] در مطالعهای بر روی افراد مسنتر، کسانی که داوطلب شدند رضایت بیشتری از زندگی و تمایل به زندگی داشتند و افسردگی ، اضطراب و جسمیسازی کمتری داشتند. [31] نشان داده شده است که داوطلبانه و رفتار کمکی نه تنها سلامت روان را بهبود می بخشد، بلکه سلامت جسمی و طول عمر را نیز بهبود می بخشد، که به فعالیت و یکپارچگی اجتماعی آن نسبت داده می شود.
یک مطالعه سلامت جسمانی مادرانی را که در یک دوره 30 ساله داوطلب شده بودند مورد بررسی قرار داد و نشان داد که 52٪ از کسانی که به یک سازمان داوطلبانه تعلق نداشتند یک بیماری بزرگ را تجربه کردند در حالی که فقط 36 نفر بودند. درصد از کسانی که داوطلب شدند، یکی را تجربه کردند. [35] یک مطالعه روی بزرگسالان بالای 55 سال نشان داد که در طول دوره مطالعه چهار ساله، افرادی که برای دو یا چند سازمان داوطلب شده بودند، 63 درصد کمتر احتمال مرگ داشتند. پس از کنترل وضعیت سلامت قبلی، مشخص شد که داوطلبانه 44 درصد کاهش مرگ و میر را به همراه دارد. [36] صرف آگاهی از مهربانی در خود و دیگران نیز با رفاه بیشتر همراه است. مطالعهای که از شرکتکنندگان خواسته شد تا هر عمل مهربانی را که به مدت یک هفته انجام میدهند بشمارند، به طور قابلتوجهی شادی ذهنی آنها را افزایش داد. [37] توجه به این نکته مهم است که، در حالی که تحقیقات از این ایده حمایت میکند که اعمال نوع دوستانه باعث شادی میشوند، اما مشخص شده است که در جهت مخالف نیز عمل میکند – که افراد شادتر نیز مهربانتر هستند. رابطه بین رفتار نوع دوستانه و شادی دو طرفه است. مطالعات نشان داده اند که سخاوت به طور خطی از حالت های عاطفی غمگین به شاد افزایش می یابد. [38]
مطالعات همچنین با دقت نشان داده اند که احساس مالیات بیش از حد توسط نیازهای دیگران برعکس اثرات منفی بر سلامت و شادی دارد. [34] به عنوان مثال، یک مطالعه در مورد داوطلبی نشان داد که احساس غرق شدن در خواسته های دیگران حتی تأثیر منفی قوی تری بر سلامت روانی نسبت به تأثیر مثبت دارد (اگرچه تأثیرات مثبت هنوز قابل توجه بود). [39] علاوه بر این، در حالی که اعمال سخاوتمندانه باعث می شود مردم نسبت به خود احساس خوبی داشته باشند، برای مردم نیز مهم است که از محبتی که از دیگران دریافت می کنند قدردانی کنند. مطالعات نشان می دهد که قدردانی همراه با مهربانی است و همچنین برای رفاه ما بسیار مهم است. یک مطالعه بر روی رابطه شادی با نقاط قوت شخصیت مختلف نشان داد که “تمرکز آگاهانه بر قدردانی منجر به کاهش عاطفه منفی و افزایش در ارزیابی های خوش بینانه، عاطفه مثبت، ارائه حمایت عاطفی، کیفیت خواب و رفاه می شود”.
نوع دوستی بیمارگونه
نوع دوستی بیمارگونه زمانی است که نوع دوستی به حدی ناسالم کشیده می شود و یا به فرد نوع دوست آسیب می رساند و یا اعمال خیرخواهانه بیش از آن که منفعت باشد باعث آسیب می شود.
اصطلاح «نوع دوستی آسیبشناختی» با کتاب نوعدوستی بیمارگونه رایج شد .
به عنوان مثال می توان به افسردگی و فرسودگی شغلی که در متخصصان مراقبت های بهداشتی مشاهده می شود، تمرکز ناسالم بر دیگران به ضرر نیازهای خود، احتکار حیوانات و برنامه های بشردوستانه و اجتماعی ناکارآمد که در نهایت شرایطی را که قرار است به آنها کمک کرد بدتر کند. [41]
جامعه شناسی
«جامعه شناسان از دیرباز به چگونگی ساختن جامعه خوب توجه داشته اند». [42] ساختار جوامع ما و اینکه افراد چگونه میتوانند اقدامات خیرخواهانه، بشردوستانه، و سایر اقدامات نوع دوستانه و طرفدار اجتماعی را برای خیر عمومی به نمایش بگذارند، موضوعی است که عمدتاً در این زمینه تحقیق شده است. انجمن جامعهشناسی آمریکا (ASA) جامعهشناسی عمومی را تأیید میکند و میگوید: «ارتباط علمی، سیاستگذاری و عمومی این حوزه تحقیقاتی در کمک به ساخت «جوامع خوب» غیرقابل تردید است». [42] این نوع جامعهشناسی به دنبال کمکهایی است که به درک مردمی و نظری از انگیزههای نوعدوستی و نحوه سازماندهی آن کمک میکند و تمرکز نوعدوستانه را به منظور سود رساندن به جهان و افرادی که مورد مطالعه قرار میدهد، ترویج میکند. اینکه نوعدوستی چگونه شکل میگیرد، سازماندهی میشود، اجرا میشود و چه چیزی آن را در سطح گروه برمیانگیزد، حوزهای از تمرکز است که جامعهشناسان بهدنبال بررسی آن هستند تا به گروههایی که مورد مطالعه قرار میدهند کمک کنند و «جامعه خوب را بسازند». انگیزه نوع دوستی نیز محور مطالعه است; برخی نشریات وقوع خشم اخلاقی را به مجازات عاملان و جبران خسارت قربانیان مرتبط میدانند. [43] مطالعات نشان داده اند که سخاوت در آزمایشگاه و در آزمایشات آنلاین مسری است – مردم از سخاوت مشاهده شده دیگران تقلید می کنند. [44] [45]
دیدگاه های مذهبی
اکثر مذاهب جهان، اگر نگوییم همه، نوع دوستی را به عنوان یک ارزش اخلاقی بسیار مهم ترویج می کنند. بودیسم ، مسیحیت ، هندوئیسم ، اسلام ، جینیسم ، یهودیت و سیکیسم و غیره تأکید خاصی بر اخلاق نوع دوستانه دارند.
بودیسم
راهبان در حال جمع آوری صدقه
نوع دوستی در بودیسم نقش برجسته ای دارد. عشق و شفقت اجزای همه اشکال بودیسم است و به طور یکسان بر همه موجودات متمرکز است: عشق آرزوی شاد بودن همه موجودات است و شفقت آرزوی رهایی از رنج است. “بسیاری از بیماری ها را می توان با یک داروی عشق و شفقت درمان کرد. این ویژگی ها منبع نهایی شادی انسان هستند و نیاز به آنها در هسته وجود ما نهفته است” ( دالایی لاما ). [46]
با این حال، مفهوم نوع دوستی در چنین جهان بینی اصلاح شده است، زیرا اعتقاد بر این است که چنین عملی باعث افزایش شادی ما می شود: “هر چه بیشتر به شادی دیگران اهمیت دهیم، احساس رفاه خودمان بیشتر می شود.” (دالایلاما). [46]
در زمینه مباحث اخلاقی بزرگتر در مورد کنش و قضاوت اخلاقی، بودیسم با این باور مشخص می شود که پیامدهای منفی (ناخوشایند) اعمال ما نه از مجازات یا اصلاح بر اساس قضاوت اخلاقی، بلکه از قانون کارما ناشی می شود، که مانند یک قانون طبیعی علت و معلول یک مثال ساده از چنین علت و معلولی، تجربه ی تأثیرات چیزی است که فرد ایجاد می کند: اگر کسی باعث رنج شود، به عنوان یک نتیجه طبیعی، رنج را تجربه خواهد کرد. اگر کسی باعث شادی شود، به عنوان یک نتیجه طبیعی، شادی را تجربه خواهد کرد.
جینیسم
اصول اساسی جینیسم حول مفهوم نوع دوستی نه تنها برای انسانها بلکه برای همه موجودات ذی شعور می چرخد. جینیسم دیدگاه آهیمسا را موعظه میکند – زندگی کردن و اجازه دادن به زندگی، در نتیجه آسیبی به موجودات ذیشعور، یعنی احترام بینتیجه برای تمام زندگی. همچنین همه موجودات زنده را برابر می داند. اولین Tirthankara ، Rishabhdev ، مفهوم نوع دوستی را برای همه موجودات زنده معرفی کرد، از گسترش دانش و تجربه به دیگران تا اهدا، تسلیم شدن خود برای دیگران، عدم خشونت و شفقت برای همه موجودات زنده.
جینیسم راهی برای عدم خشونت را برای پیشرفت روح به این هدف نهایی تجویز می کند.
ویژگی اصلی باور جین تأکید بر پیامدهای نه تنها رفتارهای جسمی بلکه روانی است. ذهن تسخیر نشده فرد با خشم، غرور (منیت)، فریب، حرص و آز و اندام های حسی کنترل نشده، دشمنان قدرتمند انسان هستند. خشم روابط خوب را خراب می کند، غرور فروتنی را از بین می برد، فریب آرامش را از بین می برد و حرص همه چیز را نابود می کند. جینیسم غلبه بر خشم با بخشش، غرور با فروتنی، فریب با صراحت و طمع با رضایت را توصیه می کند.
جین ها معتقدند که برای رسیدن به روشنگری و در نهایت رهایی، باید اصول اخلاقی زیر (نذرهای اصلی) را در فکر، گفتار و عمل به کار گرفت. میزان اجرای این اصول برای خانوارها و راهبان متفاوت است. آن ها هستند:
- عدم خشونت (اهیمسا)؛
- صداقت (ساتیا)؛
- غیر دزدی (سطح)؛
- تجرد ( برهماچاریا )؛
- عدم تملک یا غیر ماتریالیسم (Aparigraha);
«نذر بزرگ» ( Mahavrata ) برای راهبان و «نذر محدود» ( Anuvrata ) برای خانهداران تجویز میشود. به صاحب خانه ها توصیه می شود به پنج نذر فوق الذکر عمل کنند. راهبان باید آنها را بسیار دقیق رعایت کنند. با تمرین مداوم، غلبه بر محدودیت ها به تدریج و تسریع پیشرفت معنوی امکان پذیر خواهد بود.
اصل عدم خشونت به دنبال به حداقل رساندن کارماهایی است که توانایی های روح را محدود می کند. جینیسم هر روحی را شایسته احترام می داند زیرا توانایی تبدیل شدن به سیدا ( خدا در آیین جین ) را دارد. از آنجا که همه موجودات زنده دارای روح هستند، مراقبت و آگاهی زیاد در اعمال فرد ضروری است. جینیسم بر برابری همه زندگی تأکید می کند و از بی ضرر بودن برای همه، چه موجودات بزرگ و چه کوچک، حمایت می کند. این سیاست حتی به موجودات میکروسکوپی نیز گسترش می یابد. جینیسم تصدیق می کند که هر فرد دارای قابلیت ها و ظرفیت های متفاوتی برای تمرین است و بنابراین سطوح مختلفی از تبعیت را برای زاهدان و اهل خانه می پذیرد.
مسیحیت
سنت توماس آکویناس «شما باید همسایه خود را مانند خود دوست بدارید» [47] به این معنا تعبیر می کند که عشق به خود نمونه عشق به دیگران است. [48] با توجه به اینکه «عشقی که انسان با آن خود را دوست دارد، شکل و ریشه دوستی است» و به نقل از ارسطو که «منشأ روابط دوستانه با دیگران در روابط ما با خودمان است» [49] نتیجه گرفت که اگرچه ما ما مجبور نیستیم دیگران را بیشتر از خودمان دوست داشته باشیم، ما طبیعتاً به دنبال خیر عمومی ، خیر کل، بیش از هر خیر خصوصی، خیر بخشی هستیم. با این حال، او فکر میکند که ما باید خدا را بیشتر از خود و همسایگانمان و بیشتر از زندگی جسمانیمان دوست داشته باشیم – زیرا هدف نهایی از دوست داشتن همسایهمان سهیم شدن در سعادت ابدی است: چیزی مطلوبتر از رفاه جسمانی. همانطور که در بالا ذکر شد، کنت در ابداع کلمه آلتروییسم احتمالاً با این آموزه تومیستی که در برخی از مکاتب الهیات کاتولیک وجود دارد مخالف بود.
بسیاری از نویسندگان کتاب مقدس ارتباط قوی بین عشق به دیگران و عشق به خدا ترسیم می کنند.
اول یوحنا 4 بیان می کند که برای اینکه کسی خدا را دوست داشته باشد باید همنوع خود را دوست داشته باشد و نفرت از همنوع مانند نفرت از خداست. توماس جی اورد در چندین کتاب استدلال کرده است که نوع دوستی تنها یکی از اشکال محتمل عشق است. یک عمل نوع دوستانه همیشه یک عمل عاشقانه نیست. اورد نوع دوستی را عمل به نفع دیگری تعریف می کند و با فمینیست هایی موافق است که می گویند گاهی عشق مستلزم عمل به نفع خود است در حالی که خواسته های دیگری بهزیستی کلی را تضعیف می کند.
، فیلسوف آلمانی ماکس شلر ، دو راه را متمایز میکند که قویها میتوانند به ضعیفها کمک کنند. یکی از راهها ابراز صمیمانه عشق مسیحی است که “با انگیزه احساس قدرتمندی از امنیت، قدرت و رستگاری درونی، از پری شکست ناپذیر زندگی و وجود خود.” [50] راه دیگر صرفاً «یکی از بسیاری از جایگزینهای مدرن برای عشق است، … چیزی جز تمایل به رویگردانی از خود و گم کردن خود در تجارت دیگران». [51] در بدترین حالت، شلر می گوید: «عشق به کوچک، فقیر، ضعیف و ستمدیده واقعاً نفرت پنهان، حسادت سرکوب شده، انگیزه ای برای تحقیر و غیره است که علیه پدیده های مخالف: ثروت، قدرت است. قدرت، بزرگی.” [52]
اسلام
در اسلام ، مفهوم « ایثار» ( نودوستی ) مفهوم «ترجیح دیگران بر خود» است. از نظر صوفیان ، این به معنای ارادت به دیگران از طریق فراموشی کامل دغدغه های خود است، جایی که توجه به دیگران به عنوان خواسته ای از سوی خداوند (یعنی خداوند) از بدن انسان تلقی می شود و تنها ملک خدا محسوب می شود. اهمیت ایثار در فداکاری در راه خیر بزرگتر است. اسلام کسانی را که ایثار می کنند، والاترین درجه اشراف می داند. [53] این شبیه به مفهوم جوانمردی است، اما بر خلاف آن مفهوم اروپایی، در ایثار توجه به همه چیز موجود است. اهتمام دائم به خدا باعث نگرش دقیق نسبت به مردم، حیوانات و سایر چیزهای این دنیا می شود. [54]
یهودیت
یهودیت نوع دوستی را هدف مطلوب خلقت تعریف می کند. خاخام معروف آبراهام اسحاق کوک اظهار داشت که عشق مهمترین صفت در انسانیت است. [55] این به عنوان بخشش یا بخشش تعریف می شود که قصد نوع دوستی است. این می تواند نوع دوستی نسبت به انسانیت باشد که منجر به نوع دوستی نسبت به خالق یا خدا شود. کابالا خدا را به عنوان نیروی بخشش در وجود تعریف می کند . خاخام موشههایم لوزاتو بهویژه بر «هدف آفرینش» و این که اراده خدا این بود که خلقت را به کمال رساند و با این نیروی برتر پیوند دهد، تمرکز کرد. [56]
مدرن کابالای توسعه یافته توسط خاخام یهودا اشلاق ، در نوشته های خود در مورد نسل آینده ، بر این تمرکز دارد که چگونه جامعه می تواند به یک چارچوب اجتماعی نوع دوستانه دست یابد. [57] اشلاق پیشنهاد کرد که چنین چارچوبی هدف آفرینش است، و هر اتفاقی که می افتد ارتقای بشریت به سطح نوع دوستی، عشق به یکدیگر است. اشلاق بر جامعه و ارتباط آن با الوهیت تمرکز داشت. [58]
سیکیسم
ضروری سیک نوع دوستی برای دین است. ایمان اصلی در آیین سیک این است که بزرگترین کاری که هر کسی میتواند انجام دهد این است که ویژگیهای خدایی مانند عشق، محبت، فداکاری، صبر، هماهنگی، صداقت را جذب کند و زندگی کند. مفهوم سوا یا خدمت فداکارانه به جامعه به خاطر خود، مفهوم مهمی در آیین سیک است. [59]
پنجمین گورو ، آرجون دیو ، جان خود را فدا کرد تا از “22 قیراط حقیقت ناب، بزرگترین هدیه برای بشریت”، گورو گرانت حمایت کند. نهمین گورو، تگ بهادر ، سر خود را فدا کرد تا از افراد ضعیف و بی دفاع در برابر ظلم محافظت کند.
در اواخر قرن هفدهم، گورو گوبیند سینگ (گورو دهم در آیین سیک)، در حال جنگ با حاکمان مغول بود تا از مردم ادیان مختلف محافظت کند، زمانی که یکی از سیکها، بهای کانهایا ، در میان سربازان دشمن حضور یافت. [60] هم به دوستان و هم به دشمنانی که در میدان جنگ مجروح شده بودند آب داد. برخی از دشمنان دوباره شروع به نبرد کردند و برخی از جنگجویان سیک در حالی که بهای کانهایا در حال کمک به دشمنشان بود، آزرده خاطر شدند. سربازان سیک بای کانهایا را پیش گورو گوبیند سینگ آوردند و از اقدام او شکایت کردند که آن را برای مبارزه خود در میدان نبرد معکوس می دانستند. “چیکار میکردی و چرا؟” از گورو پرسید. بهای کانهایا پاسخ داد: “من به مجروحان آب می دادم زیرا صورت تو را در همه آنها دیدم.” گورو پاسخ داد: “پس باید مرهمی هم به آنها بدهی تا زخمهایشان را التیام بخشد. تو در خانه گورو تمریناتی را انجام میدادی.”
تحت تعلیم گورو، بای کانهایا متعاقباً یک سپاه داوطلب برای نوع دوستی تأسیس کرد، که هنوز هم در حال انجام کارهای خیر به دیگران و آموزش نیروهای جدید برای این خدمت است.
هندوئیسم
در هندوئیسم، از خودگذشتگی (آتماتیاگ)، عشق (پرما)، مهربانی (دایا) و بخشش (کشما) به عنوان بالاترین اعمال انسانیت یا «مانوشیاتوا» در نظر گرفته شده است. صدقه دادن به گداها یا افراد فقیر یک عمل الهی یا “پونیا” محسوب می شود و هندوها معتقدند که روح آنها را از گناه یا “پاپا” رها می کند و در زندگی پس از مرگ به بهشت یا “سوارگا” می کشاند. نوع دوستی همچنین عمل اصلی اساطیر مختلف هندو و اشعار و ترانه های مذهبی است.
بنیانگذار وارکاری سمپردایا قدیس بزرگ «ذنینشوار مهاراج» (1275-1296) در «پسایدان» خود از خداوند متعال «ویثال» برای سلامتی همه موجودات زنده هستی دعا می کند.
سوامی ویوکاناندا ، راهب افسانهای هندو، گفته است: “Jive prem kare jeijon, Seijon sebiche Iswar” (هر که هر موجود زندهای را دوست دارد، در حال خدمت به خداست.) اهدای دسته جمعی لباس به افراد فقیر (واستراسوا)، یا اردوگاه اهدای خون یا اهدای غذای دسته جمعی (Annaseva) برای افراد فقیر در مراسم مختلف مذهبی هندوها رایج است.
سوامی سیواناندا ، محقق آدوایتا ، در تفسیر خود دیدگاه های ودانتا را در مورد برهما سوتراها ، یک متن ودانتیک، تکرار می کند. سیواناندا در تفسیر فصل 3 برهما سوتراها خاطرنشان میکند که کارما بیمعنی و کوتاهمدت است و به محض اجرای یک عمل دیگر وجود ندارد. از این رو، کارما نمی تواند ثمرات اعمال را در تاریخ آینده بر اساس شایستگی فرد ارائه دهد. علاوه بر این، نمی توان استدلال کرد که کارما باعث ایجاد آپوروا یا پونیا می شود که میوه می دهد. از آنجایی که آپوروا غیر حساس است، نمی تواند عمل کند مگر اینکه توسط یک موجود هوشمند مانند خدا حرکت کند. نمی تواند به طور مستقل پاداش یا مجازات را اعطا کند.
با این حال، متن بسیار معروف و محبوب، باگاواد گیتا از دکترین کارما یوگا (دستیابی به یگانگی با خدا از طریق عمل) و ” نیشکام کارما ” یا عمل بدون انتظار / تمایل به منفعت شخصی که می توان گفت نوع دوستی را در بر می گیرد، حمایت می کند. اعمال نوع دوستانه عموماً در ادبیات هندو مورد تجلیل و استقبال قرار میگیرند و در اخلاق هندو نقشی اساسی دارند. [62]
فلسفه
طیف وسیعی از دیدگاههای فلسفی در مورد تعهدات یا انگیزههای انسان برای عمل نوع دوستانه وجود دارد. طرفداران نوع دوستی اخلاقی معتقدند که افراد از نظر اخلاقی موظف به رفتار نوع دوستانه هستند. دیدگاه مخالف خودگرایی اخلاقی است که معتقد است عوامل اخلاقی باید همیشه در راستای منافع شخصی خود عمل کنند. هم نوع دوستی اخلاقی و هم خودپرستی اخلاقی در تضاد با فایده گرایی هستند، که معتقد است هر عامل باید به منظور به حداکثر رساندن کارایی عملکرد خود و منفعت هم برای خود و هم برای ساکنانش عمل کند.
یکی از مفاهیم مرتبط در اخلاق توصیفی است ، خودگرایی روانشناختی ، این نظریه که انسانها همیشه به نفع خود عمل میکنند و نوعدوستی واقعی غیرممکن است. خودگرایی عقلانی این دیدگاه است که عقلانیت عبارت است از عمل در جهت منافع شخصی (بدون مشخص کردن اینکه چگونه این امر بر تعهدات اخلاقی فرد تأثیر می گذارد).
نوع دوستی مؤثر
نوع دوستی مؤثر یک فلسفه و جنبش اجتماعی است که از شواهد و استدلال برای تعیین مؤثرترین راهها برای سود بردن دیگران استفاده میکند. [63] نوعدوستی مؤثر افراد را تشویق میکند تا همه علل و اعمال را در نظر بگیرند و بر اساس ارزشهایشان به گونهای عمل کنند که بیشترین تأثیر مثبت را داشته باشد. [64] سنتی متمایز می این رویکرد گسترده، مبتنی بر شواهد و علت خنثی است که نوع دوستی مؤثر را از نوع دوستی یا خیریه کند . [65] نوع دوستی مؤثر بخشی از حرکت بزرگتر به سوی شیوه های مبتنی بر شواهد است .
در حالی که بخش قابل توجهی از نوع دوستان مؤثر بر بخش غیرانتفاعی تمرکز کرده اند ، فلسفه نوع دوستی مؤثر به طور گسترده تری برای اولویت دادن به پروژه های علمی، شرکت ها و ابتکارات سیاستی که می توانند برای نجات جان انسان ها، کمک به مردم یا در غیر این صورت بیشترین فایده را داشته باشند، اعمال می کند. . [66] افراد مرتبط با جنبش عبارتند از فیلسوف پیتر سینگر ، [67] بنیانگذار فیس بوک داستین موسکوویتز ، [68] کاری تونا ، [69] بن دلو ، [70] مستقر در آکسفورد محققین ، ویلیام مک اسکیل [71] و توبی اورد ، [72] و بازیکن حرفه ای پوکر Liv Boeree . [73] [74]
ژنتیک
ژنهای OXTR ، CD38 ، COMT ، DRD4 ، DRD5 ، IGF2 و GABRB2 به عنوان ژنهای کاندید نوعدوستی هستند. [75]
نوع دوستی دیجیتال
نوع دوستی دیجیتال این تصور است که برخی مایلند آزادانه اطلاعات را بر اساس اصل دوطرفه و با این باور که در نهایت همه از اشتراک گذاری اطلاعات از طریق اینترنت سود می برند، به اشتراک بگذارند .
این اصطلاح توسط دکتر دانا کلیسانین ، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت تحقیق و توسعه راهنمای تکاملی رسانه ابداع شده است، و دریافت کننده جایزه شغلی اولیه برای دستاورد علمی در روانشناسی رسانه از بخش روانشناسی رسانه انجمن روانشناسی آمریکا است. [76] [77]
به گفته کلیسانین، “این تصور که برخی مایلند آزادانه آنچه را که می دانند فاش کنند” جالب است. [78]
انواع نوع دوستی دیجیتال
سه نوع نوع دوستی دیجیتالی وجود دارد: (1) “نوع دوستی دیجیتالی روزمره” که شامل مصلحت، سهولت، مشارکت اخلاقی و انطباق است. (2) “نوع دوستی دیجیتالی خلاق” که شامل خلاقیت، افزایش مشارکت اخلاقی و همکاری است. و (3) “نوع دوستی دیجیتالی خلاقانه” شامل خلاقیت، مشارکت اخلاقی و تلاشهای فرا تعاونی.
کمک متقابل (نظریه سازمان)
پرش به پیمایش پرش به جستجو
بخشی از یک سریال در |
سوسیالیسم آزادیخواه |
---|
مفاهیم سیاسی
|
مردم
|
فلسفه ها و گرایش ها
|
رویدادهای مهم
|
موضوعات مرتبط
|
|
|
در تئوری سازمان ، کمک متقابل تبادل داوطلبانه منابع و خدمات برای منافع متقابل است. پروژه های کمک متقابل می تواند شکلی از مشارکت سیاسی باشد که در آن افراد مسئولیت مراقبت از یکدیگر و تغییر شرایط سیاسی را بر عهده می گیرند.
کمک های متقابل برای تأمین غذا ، مراقبت های پزشکی و لوازم مورد نیاز مردم و همچنین امداد رسانی از بلایا مانند بلایای طبیعی و بیماری های همه گیر استفاده شده است.
ریشه ها
اصطلاح “کمک متقابل” توسط آنارشیست فیلسوف پیتر کروپوتکین در مجموعه مقالاتش کمک متقابل: یک عامل تکامل رایج شد ، که استدلال می کرد که همکاری، نه رقابت، مکانیسم محرکه تکامل است. [1] [2] کروپوتکین استدلال کرد که کمکهای متقابل مزایای عملگرایانهای برای بقای انسانها و حیوانات دارد و از طریق انتخاب طبیعی ترویج شده است ، و اینکه کمکهای متقابل احتمالاً به قدمت فرهنگ بشری است. [2] این شناخت شخصیت گسترده و منفعت فردی کمک های متقابل در تضاد با نظریه های داروینیسم اجتماعی بود که بر رقابت فردی و بقای شایسته ترین ها تاکید می کرد و در مقابل ایده های لیبرال هایی مانند ژان ژاک روسو بود که فکر می کرد. انگیزه همکاری با عشق جهانی بود. [3]
تمرین
شرکتکنندگان در کمکهای متقابل با یکدیگر همکاری میکنند تا استراتژیها و منابعی را برای برآورده کردن نیازهای یکدیگر، مانند غذا، مسکن، مراقبتهای پزشکی، و امدادرسانی در بلایای طبیعی بیابند، در حالی که خود را در برابر سیستمی که در وهله اول کمبود ایجاد کرده، سازماندهی میکنند. [4]
به طور معمول، گروههای کمک متقابل توسط اعضا رهبری میشوند، اعضا سازماندهی میشوند و برای مشارکت همه آزاد است. آنها اغلب دارای ساختارهای غیر سلسله مراتبی و غیر بوروکراتیک هستند و اعضای آن همه منابع را کنترل میکنند. آنها ماهیت برابری خواهانه دارند و برای حمایت از دموکراسی مشارکتی ، برابری وضعیت اعضا و قدرت رهبری مشترک و تصمیم گیری مبتنی بر اجماع طراحی شده اند . [5]
کمک متقابل در مقابل خیریه
همانطور که توسط فعال و نویسنده رادیکال، دین اسپید تعریف شده و در درس دانشگاه شیکاگو “کمک متقابل کوئیر و ترانس برای بقا و بسیج” بررسی شده است، کمک متقابل از خیریه متمایز است. [6] بنجامین شپرد، فعال رادیکال، محقق رفاه اجتماعی و مددکار اجتماعی، کمک های متقابل را اینگونه تعریف می کند: «مردم آنچه را که می توانند می دهند و آنچه را که نیاز دارند به دست می آورند». [7] پروژههای کمکهای متقابل اغلب به مدل خیریه انتقاد میکنند و ممکن است از شعار «همبستگی، نه خیریه» برای متمایز کردن خود از خیریهها استفاده کنند.
چالش های کمک های متقابل
این بخش به نقل قول های اضافی برای تأیید نیاز دارد . لطفاً به بهبود این مقاله با افزودن نقل قول به منابع معتبر کمک کنید . اطلاعات بدون مرجع ممکن است مشکل ایجاد کرده و پاک شوند. ( سپتامبر 2021 ) ( با نحوه و زمان حذف این پیام الگو آشنا شوید )
|
- کمبود کارشناسان فنی، بودجه و مشروعیت بخشی از سوی مردم [8]
- فقدان کارکنان تمام وقت ممکن است حجم کاری را که می توان تکمیل کرد، محدود کند، به ویژه کارهایی که باید در ساعات کاری سنتی انجام شوند.
- وضعیت غیررسمی ممکن است واجد شرایط بودن برای کمک های مالی دولتی و مزایای مالیاتی را از بین ببرد
- توسعه سلسله مراتب اجتماعی متمرکز ممکن است منجر به تبعیض و دور شدن از اصول کمک متقابل شود [9]
- فرسودگی شغلی توسط کسانی که می توانند به حفظ پروژه های کمک متقابل کمک کنند
مثالها
مثال ها و دیدگاه های موجود در این بخش ممکن است نمایانگر یک دیدگاه جهانی از موضوع نباشد . میتوانید این بخش را بهبود ببخشید ، موضوع را در صفحه بحث مورد بحث قرار دهید ، یا در صورت لزوم، بخش جدیدی ایجاد کنید. ( آگوست 2020 ) ( نحوه و زمان حذف این پیام الگو را بیاموزید )
|
در دهه 1800 و اوایل دهه 1900، سازمانهای کمک متقابل شامل اتحادیهها، انجمنهای دوستانه که در قرن هجدهم و نوزدهم در سرتاسر اروپا رایج بودند، [10] قرون وسطایی اصناف صنایع دستی ، [11] » آمریکایی « انجمنهای برادری که در دوران رکود بزرگ وجود داشت. به اعضای خود بیمه سلامت و زندگی و مزایای مراسم تشییع جنازه ارائه می کنند ، [12] انگلیسی و باشگاه های مردان کارگر در دهه 1930 که بیمه درمانی نیز ارائه می کردند. [13] در ایالات متحده، کمک های متقابل به طور گسترده در جوامع به حاشیه رانده شده، به ویژه در جوامع سیاه پوست، محله های طبقه کارگر، گروه های مهاجر، جوامع LGBT ، و دیگران انجام شده است. [14] [15] [16] [17]
مواد غذایی، مراقبت های پزشکی، و لوازم
در سال 1969، پلنگ های سیاه برنامه صبحانه رایگان برای کودکان را برای خدمت به خانواده ها در اوکلند، کالیفرنیا ایجاد کردند. تا پایان سال 1969، این برنامه به 20000 کودک در 19 شهر غذا داد. سایر برنامه های زنده ماندن شامل توزیع لباس، کلاس های سیاست و اقتصاد، کلینیک های پزشکی رایگان، درس دفاع شخصی و کمک های اولیه، انتقال به زندان های بالا برای اعضای خانواده زندانیان، برنامه آمبولانس واکنش اضطراری، بازپروری مواد مخدر و الکل و آزمایش بود. برای بیماری سلول داسی شکل
در دهه 1970
لردهای جوان ، سازمانی که به توانمندسازی محله و تعیین سرنوشت پورتوریکوی ها ، لاتین تبارها و افراد مستعمره در ایالات متحده اختصاص داشت، برنامه های اجتماعی متعددی از جمله صبحانه رایگان برای کودکان، کلینیک بهداشتی رایگان Emeterio Betances را اجرا کرد. کلینیک دندانپزشکی رایگان، آزمایش اجتماعی برای سل و مسمومیت با سرب ، مرکز مراقبت روزانه اجتماعی، رانندگی رایگان با لباس، و “آشغال توهین آمیز” برای تمیز کردن زباله در محله های پورتوریکویی که توسط بهداشت شهری نادیده گرفته شده اند. [ نیازمند منبع ]
Food Not Bombs در سال 1980 در ایالات متحده توسط فعالان ضد هسته ای برای تقسیم غذای گیاهی رایگان با مردم گرسنه و اعتراض به جنگ، فقر و تخریب محیط زیست تاسیس شد. امروزه Food Not Bombs به بازیابی مواد غذایی که در غیر این صورت دور ریخته می شد ادامه می دهد و غذای رایگان را در بیش از 1000 شهر در 65 کشور به اشتراک می گذارد. [19]
امداد رسانی در بلایا
طوفان کاترینا
در سال 2005 پس از طوفان کاترینا ، تلاش های کمک های متقابل در نیواورلئان از طریق Common Ground Collective آغاز شد. تلاشها شامل مراکز توزیع کمکها، افتتاح هفت کلینیک پزشکی، تخلیه خانه، برزنت کردن سقف، ساخت مراکز کامپیوتری محله، آواربرداری، خدمات درختکاری، ایجاد بیش از 90 باغ اجتماعی و خدمات مشاوره حقوقی بود. در سال 2012 پس از طوفان سندی ، افرادی که قبلاً با Occupy Wall Street . مرتبط بودند، Occupy Sandy را برای ارائه کمک متقابل به افراد آسیب دیده از طوفان تشکیل دادند Occupy Sandy لباس، پتو و غذا را از طریق مراکز مختلف محله توزیع کرد. [20]
امدادرسانی متقابل ، شبکه ای از فعالان، به سیل در باتون روژ ، سیل در ویرجینیای غربی ، طوفان متیو ، طوفان هاروی ، طوفان ایرما ، و طوفان ماریا با ساختن کلینیک های بهداشتی، توزیع دارو و تجهیزات پزشکی، تمیز کردن مواد غذایی، پاسخ داده است. ساختمانها، زیرساختهای ساختمانی و توزیع تدارکات. هدف آنها حمایت از بقا، توانمندسازی و تعیین سرنوشت مردم است. [21]
زلزله 2017 پوئبلا
به دلیل بی اعتمادی به دولت فدرال مکزیک آماده پاسخگویی به نیازهای مردم مکزیکوسیتی و فساد آن، تعدادی از سازمان ها و داوطلبان بلافاصله پس از زلزله سه شنبه 19 سپتامبر 2017 شدند . این شامل آواربرداری از ساختمان های فروریخته، جستجوی بازماندگان، ارائه مراقبت های پزشکی، انتشار اخبار و اطلاعات، اهدا و توزیع مواد غذایی و غیره بود [22]
همه گیری کووید-19
در طول همهگیری COVID-19 ، گروهها و ابزارهای کمکهای متقابل محلی برای کمک به اشتراکگذاری منابع و انجام وظایف ایجاد شدند. [23] [24] [25] [26] [27]
در فیلیپین
تلاشهای عملی از پایین به بالا که ریشه در روح سنتی و ماقبل استعماری بیانیهان دارد ، با اتهامات بیمعنای همدردی با اهدافی که توسط گروه ملی برای پایان دادن به درگیریهای مسلحانه کمونیستی محلی (NTF–ELCAC) محکوم شده است، تهدید شده است. [28] شربت خانه ها ، [29] [30] که در پی همه گیری کووید-19 راه اندازی شد ، [28] محکوم شده بود توسط مقامات ایالتی به عنوان جبهه ای برای حزب کمونیست فیلیپین . [31] سپهبد آنتونیو پارلاده روایت گسترده ای را که می گوید دولت در پاسخ به اثرات اقدامات خود در مهار COVID-19 ناکافی بوده است را تأیید نکرد. [32] Communications Usec. لورین بدوی همچنین جبهه ملی دموکراتیک فیلیپین را به اتهام ایجاد انبارهای محلی برای فتنه انگیز اهداف مورد انتقاد قرار داد. [32]
شبکه ملی-دموکراتیک حقوق بشر کاراپاتان دلهره ، در بیانیهای رسمی، پاسخ داد و تأکید کرد: «در وهله اول که قبلاً عامل سختیها بودهاند، اکنون دیگر ترساندن دارند؟» [33] سناتور پانفیلو لاکسون همچنین از تلاشهای متقابل سازماندهندگان شربت خانه تمجید کرد. [34]
در بریتانیا
اولین گروه های کمک متقابل COVID-19 در بریتانیا در Lewisham ، Battersea و Hackney در روز پنجشنبه، 12 مارس 2020 تأسیس شدند. این همه گیری اندکی پس از انتخابات عمومی 2019 رخ داد ، و روابطی که توسط فعالان جوان و همچنین آگاهی سیاسی رو به رشد شکل گرفت. در دوران رهبری حزب کارگر جرمی کوربین برای ساخت این گروه ها مهم بودند. [35] [36]
گروههای کمکهای متقابل بریتانیا سیاستهای متنوعی دارند. اولین گروه ها از مدل های آنارشیستی سازماندهی جامعه الهام گرفتند. به عنوان مثال، گروه Battersea یک تیم اصلی از فعالان محلی داشت که به ساکنان کمک می کردند تا به شیوه ای غیر سلسله مراتبی خود سازماندهی کنند. این همچنین به گروه اجازه داد تا با سازمانهای محلی و مردمی که خدمات مراقبت اجتماعی و سلامت روان را ارائه میکنند، ارتباط برقرار کند. گروههای دیگر به جای تفسیر افقیگرایانه از کمکهای متقابل، بیشتر به امور خیریه گرایش داشتند. اگرچه گسترش گروههای کمکهای متقابل در بریتانیا این اصطلاح را به زبان رایج درآورد، اما همه افراد درگیر در این گروهها لزوماً با درک یکسانی از منشأ و عملکرد کمکهای متقابل کار نمیکنند. برای مثال برخی از گروه ها نسبت به مقامات محلی و سیاستمداران احترام بیشتری نسبت به سایرین دارند. دیگر درگیریها در روزهای اولیه تشکیل این گروهها شامل اختلافات بر سر رویکردهای حفاظت و حفاظت از دادهها (مترادف در بریتانیا با مقررات حفاظت از داده های عمومی اتحادیه اروپا (GDPR) )، به عنوان مثال در مورد اینکه آیا داوطلبان باید یک بررسی پیشینه برای بررسی ساده همسایگان خود داشته باشند یا خیر. [35] [37] [38] [4] [39]
پس از راهاندازی چند گروه اول
وبسایتی به نام «کمک متقابل کووید-۱۹» برای کمک به توسعه یک مدل سازمانی برای گروههای کمک متقابل و تسهیل اشتراکگذاری منابع ایجاد شد. اغلب به اشتباه به عنوان هماهنگ کننده گروه ها گزارش می شد. [40]
گروههای کمکهای متقابل COVID-19 در بریتانیا طیف گستردهای از فعالیتهای مشابه را انجام میدهند: ارائه پشتیبانی در اطراف خرید، جمعآوری نسخهها، پیادهروی با سگها، و ارائه گفتگو با کسانی که به دلیل خود انزوا تنها هستند . گروهها تمایل دارند ابتدا با راهاندازی یک گروه فیسبوک مربوط به یک منطقه محلی، و سپس از آنجا به یک گروه واتساپ مربوط به بخش شورا ، خود را سازماندهی کنند . از آنجایی که گروهها خودشان را سازماندهی میکنند بسیار متفاوت است، اما آنها معمولاً شامل تهیه بروشورهایی با شماره تلفن یک یا چند داوطلب و سپس تلاش برای دسترسی به تعداد بیشتری از افراد در محله میشوند. [35] سایر ابزارهایی که معمولاً برای سازماندهی استفاده می شوند عبارتند از Slack ، Google Docs و Zoom . [41]
در زمینه رشد سریع گروههای کمک متقابل
در سراسر بریتانیا، دولت تلاش کرد تا تلاشی متمرکز با طرح پاسخدهندگان داوطلب NHS ایجاد کند. تقریباً 750 هزار نفر در آن ثبت نام کردند که البته بیشتر این افراد به دلیل مسائل سازمانی فراخوانی نشدند. [42]
دانشگاهیان مؤسسه سیاست عمومی بنت در دانشگاه کمبریج دریافتند که تراکم گروههای کمک متقابل COVID-19 در بریتانیا با سرمایه اجتماعی همبستگی مثبت دارد (یعنی مناطقی که قبلاً ثروتمند هستند به احتمال زیاد از مزایای حضور گروه های کمک متقابل). [43] در مناطق محروم مانند ولورهمپتون ، گروه های کمک متقابل به دلیل میراث برنامه ریاضت اقتصادی دولت بریتانیا با مشکل مواجه شدند . [44]
گزارش شبکه دولت محلی جدید به این نتیجه رسید که گروههای کمکهای متقابل بخش «ضروری» از واکنش بریتانیا به ویروس کرونا هستند. [45]
فناوری
آکادمیک و نویسنده جوزف ام. ریگل جونیور. مشارکت در ویکی پدیا را نوعی کمک متقابل توصیف کرده است. [46]
توزیع مجدد ثروت و مراقبت از جامعه
یک گروه سیاهپوست فیس بوک به نام “کمک متقابل بریتانیا” در اواخر سال 2018 راه اندازی شد تا به اشتراک گذاری داوطلبانه ثروت در جوامع به حاشیه رانده شده را تسهیل کند . [47]
انسانیت (فضیلت)
انسانیت که فضیلتی است با اخلاق اساسی نوع دوستی برگرفته از شرایط انسانی است . همچنین نماد عشق و شفقت انسان نسبت به یکدیگر است. محض تفاوت انسانیت با عدالت در این است که نسبت به افرادی که در انسانیت هستند، بیشتر از انصافی که در عدالت وجود دارد، نوع دوستی وجود دارد. [1] یعنی انسانیت، و اعمال عشق، نوع دوستی، و هوش اجتماعی معمولاً نقاط قوت فردی هستند در حالی که انصاف عموماً به همه تعمیم داده می شود. انسانیت را می توان به عنوان یکی از شش فضیلت طبقه بندی کرد که در همه فرهنگ ها سازگار است. [2]
این مفهوم به توسعه فلسفه «انسانی» یا « » در دوران رنسانس (با پیشینیان در مکتب شناسی قرن سیزدهم که اومانیستی بر مفهوم کرامت انسانی اساسی الهام گرفته از ارسطوگرایی تأکید داشتند) و مفهوم انسان دوستی در اوایل دوره مدرن بازمی گردد ، و به مفاهیم مدرنی مانند « حقوق بشر » منجر شد.
دیدگاه های تاریخی
فلسفه کنفوسیوس
کنفوسیوس گفت که انسانیت یا « رن » (仁)، «عشق به مردم» است و میگوید «اگر میخواهید موضع بگیرید، به دیگران کمک کنید تا موضع بگیرند». [3] یعنی نظریه کنفوسیوس انسانیت نمونه ای از قانون طلایی است. در اندیشه کنفوسیوس آنقدر مرکزی است که 58 بار در آنالکت ها آمده است. [4] مشابه روند مسیحی جستجوی خدا، کنفوسیوس جستجوی رن را تا حدی از تسلط به ظاهر الهی می آموزد تا زمانی که با معلم خود برابر یا بهتر از آن باشید. [5] مفهوم کنفوسیوس رن هم عشق و هم نوع دوستی را در بر می گیرد. [6]
فلسفه یونان
افلاطون و ارسطو هر دو به طور گسترده در مورد فضایل نوشتند، اگرچه هیچ یک از آنها هرگز در مورد انسانیت به عنوان یک فضیلت ننوشته اند، علیرغم اینکه برای عشق و مهربانی، دو نقطه قوت انسانیت، ارزش زیادی قائل بودند. افلاطون و ارسطو به ترتیب « شجاعت ، عدالت ، اعتدال» و « سخاوت ، شوخ طبعی ، دوستی، راستگویی ، شکوه و عظمت روح» را تنها فضایل می دانستند. [3]
دین ابراهیمی
مهربانی، نوع دوستی و عشق همه در کتاب مقدس ذکر شده است. امثال 19:22 بیان میکند که «آرزوی انسان مهربانی اوست». در موضوع نوع دوستی، بر کمک به غریبه ها تأکید می شود (عبرانیان 13: 1) و ضرب المثل کتاب مقدس “بخشیدن بهتر از دریافت کردن است” (اعمال رسولان 20:35).
انسانیت یکی از ” توماس آکویناس ” هفت فضیلت آسمانی است . [7] فراتر از آن، انسانیت در برخی از فرهنگهای پوزیتیویستی مسیحی به قدری مهم بود که باید مانند خدا با حروف بزرگ نوشته شود. [8]
نقاط قوت انسانیت
عشق
عشق تعاریف مختلفی دارد که از مجموعه ای از فرآیندهای صرفاً بیولوژیکی و شیمیایی تا یک مفهوم مذهبی را شامل می شود. به عنوان نقطه قوت شخصیت، عشق یک احساس متقابل بین دو نفر است که با وابستگی، راحتی و به طور کلی احساسات مثبت مشخص می شود. می توان آن را به 3 دسته تقسیم کرد: عشق بین یک کودک و والدینش، عشق به دوستان و عشق عاشقانه. [9] داشتن عشق به عنوان نقطه قوت به معنای ظرفیت عشق ورزیدن نیست، به این ترتیب، درگیر شدن در یک رابطه عاشقانه است.
عشق، در مفهوم روانشناختی، اغلب از نظر دلبستگی به دیگران مورد مطالعه قرار می گیرد.
درجاتی از بحث و جدل پیرامون تعریف و تحقیق درباره عشق به این روش وجود دارد، زیرا “راز عشق” را از بین می برد. [10] از آنجایی که عشق رازآلود است، تا حدی اغلب از نظر تئوری دلبستگی مورد مطالعه قرار میگیرد، زیرا میتوان آن را در طول سنین مختلف مطالعه کرد. در نوزادان، دلبستگی از طریق آزمون وضعیت عجیب بررسی می شود. دلبستگی به یک فرد، معمولاً به مادر، بر اساس میزان ناراحتی نوزاد هنگامی که مادر از محیط آزمایشی خارج می شود، تعیین می شود. [11] مدلهای مختلفی از دلبستگی بزرگسالان از جمله مصاحبههای دلبستگی بزرگسالان ، نمونههای اولیه دلبستگی بزرگسالان و موارد دیگر وجود دارد. به طور کلی مدل های دلبستگی بزرگسالان بر بازنمایی ذهنی علائم قابل مشاهده دلبستگی که در نوزادان دیده می شود تمرکز می کنند.
شواهدی در حمایت از فواید عشق در حالتهای عاطفی منفی که ناشی از کمبود عشق است دیده میشود.
کودکان یتیم در مطالعات مربوط به ویژگی های منفی ناشی از عدم دلبستگی مورد هدف قرار گرفته اند. مطالعهای که توسط اسمایک و دیگران انجام شد نشان داد که کودکانی که در محیطی بزرگ میشوند که به کودکان اجازه نمیدهد به مراقبان مورد علاقهشان وابسته شوند، دچار اختلالات دلبستگی میشوند . [13] علاوه بر این، افرادی که به طور ایمن دلبستگی پیدا می کنند، احتمال افسردگی، عزت نفس بالا و احتمال طلاق کمتری دارند. [14]
مهربانی
مهربانی نیرومند شامل بیشتر اصطلاحات مرتبطی است که احساسات نوع دوستی ، سخاوتمندی ، کمکرسانی و تمایل کلی برای کمک به مردم را برمیانگیزد. یعنی تمایلی برای کمک به بشریت. عبارات زیر از ارزیابی روانشناختی Values in Action (VIA) است که هدف آن تعیین نقاط قوت افراد در مهربانی است: دیگران به همان اندازه برای من مهم هستند، دادن مهمتر از دریافت است، من به ناسپاس و همچنین سپاسگزار اهمیت می دهم. [15] مهربانی، به عنوان بخشی از بشریت، عمیقاً در سنتهای فلسفی و مذهبی ریشه دارد، که هر کدام کلماتی برای جنبه عشق نوع دوستانه مهربانی دارند، مانند آگاپه در یونانی، در زبان عبری chesed ، و کلمه لاتین philantropia ، ریشه کلمه ” بشردوستی ” [15] مهربانی به عنوان نقطه قوتی فراتر از مفاهیم مذهبی و نظری ارزش دارد که از طریق برنامه های خدمات اجتماعی مدرسه و برنامه های ملی مانند AmeriCorps از آن حمایت می شود. علاوه بر این، در حالی که تفاوتهای جنسیتی در مهربانی از نظر آماری معنیدار است، آنها حداقل هستند و روشهای آزمون مورد استفاده ممکن است همیشه اعتبار ساختاری نداشته باشند. [16]
مهربانی اغلب بر حسب مورد اندازه گیری می شود
و معمولاً به عنوان یک ویژگی نیست. مقیاس نوعدوستی خودگزارشدهی و مقیاس جنبهی نوعدوستی برای سنجش سازگاری پرسشنامه تجدیدنظر شده شخصیت NEO (NEO-PI-R) ارزیابی روانشناختی اغلب برای پرسیدن اینکه افراد چقدر درگیر رفتارهای نوعدوستانه هستند و میزان نگرانی خود را نسبت به دیگران ارزیابی میکنند، استفاده میشود. [17] با این حال، اولی فقط درباره 20 عمل نوع دوستانه خاص می پرسد و طیف وسیعی از رفتارهای نوع دوستانه را کنار گذاشته است.
محبت و نوع دوستی در هر دو طرف عمل فواید بی شماری دارد.
برای برخی، انگیزه مهربانی ناشی از انگیزه خودگرایانه است، و بنابراین منفعت برای آنها حالت عاطفی مثبتی است که از عمل دریافت می کنند. مطالعه دیگری نشان داد که فرآیند مهربان بودن مهارتهای اجتماعی را در کودکان ایجاد میکند که تأثیر مثبتی بر وابستگیها و روابط آنها دارد. علاوه بر این، نشان داده است که داوطلبانه در سالمندان منجر به کاهش خطر مرگ زودهنگام و مزایای سلامت روان می شود. نکته ای که باید به آن توجه کرد تفاوت بین نوع دوستی به عنوان یک ویژگی و به عنوان یک عمل است.
هوش اجتماعی
هوش اجتماعی مدرن ترین نقطه قوت از سه نقطه قوت مرتبط با بشریت است. ارزیابی روانشناختی نقاط قوت و فضایل شخصیت (CSV) هوش اجتماعی را به عنوان توانایی درک «روابط با افراد دیگر، از جمله روابط اجتماعی مرتبط با صمیمیت و اعتماد، متقاعدسازی، عضویت در گروه و قدرت سیاسی» تعریف میکند.
هوش تعاریف روانشناختی زیادی از هوش وشلر گرفته تا نظریه های مختلف هوش چندگانه دارد.
CSV هوش را به گرم و سرد تقسیم میکند، هوش گرم آن دسته از هوشهایی است که به فرآیندهای هیجانی فعال مربوط میشوند. (338) افراد با هوش اجتماعی بالا بسیار خودآگاه و سازمان دهندگان و رهبران موثر هستند. [22] علاوه بر این، عناصر دو هوش داغ دیگر، هوش شخصی و عاطفی را ترکیب می کند. هوش شخصی همتای درونی هوش اجتماعی و هوش هیجانی ظرفیت درک احساسات است. CSV سه مقیاس اندازهگیری هوش اجتماعی را برجسته میکند: وظایف هوش اجتماعی مبتنی بر عامل، رویه ارزیابی ذهنیت روانشناختی، و آزمون هوش هیجانی مایر-سالوی-کاروسو.
تحقیقات هوش اجتماعی محدود است، با این حال، ادبیات زیادی در مورد ویژگی های مرتبط با هوش اجتماعی وجود دارد. زاکارو و همکاران هوش اجتماعی و ادراکی را جزء لاینفک رهبری مؤثر دانستند. یعنی رهبران خوب «کارشناسان اجتماعی» هستند. [24] هوش هیجانی نیز در رهبری نقش دارد. مطالعه دیگری نشان داد که هوش هیجانی رهبران را قادر می سازد تا پیروان خود را بهتر درک کنند و در نتیجه توانایی آنها را برای تأثیرگذاری بر آنها افزایش می دهد. [25]
تحقیقات روانشناختی در مورد انسانیت به عنوان یک فضیلت
فضیلت و رفاه
اگرچه تنها یک زمینه تحقیقاتی نسبتاً جدید برای محققان روانشناسی است، اما نقاط قوت شخصیت [26] [27] و فضایل [28] [29] [30] به طور مداوم در بررسیهای روانسنجی اندازهگیری شدهاند و نشان داده شده است که ارتباط مثبتی با روانشناختی و ذهنی دارند. تندرستی. [31] علاوه بر این، حتی در میان کسانی که جهان بینی معنوی/خداپرستانه را تایید می کنند، به نظر می رسد که این انجمن های مفید به جای تایید ایمان به موجودی ماوراء طبیعی، توسط انسانیت/مدن بهتر توضیح داده می شوند. [32]