اتانازی یا خودکشی به کمک دیگران – پادکست دایجست

 

یوتانازی به یوتانازی منفعل و فعال طبقه بندی می شود. اتانازی غیرفعال زمانی است که بیمار مصرف داروهای ضروری را متوقف می کند که در نهایت منجر به مرگ می شود. اتانازی فعال زمانی است که شما در حال پایان دادن به زندگی یک فرد هستید.

وقتی صحبت از اتانازی غیرفعال می شود

میزان پذیرش در بین توده ها بسیار بیشتر از اتانازی فعال است ، زیرا مستقیماً وظیفه پزشک را بر عهده نمی گیرد تا ماده مرگبار را در بدن بیمار برای کمک به مرگ وی وارد کند.

یک استدلال اخلاقی قوی علیه استفاده از اتانازی این است که به زودی می تواند تبدیل به یک شیب لغزنده شود و پس از آن اتانازی غیر ارادی قانونی شود.

اکنون می توانید به مقاله نویسی در مورد اتانازی و بسیاری از موضوعات دیگر دسترسی داشته باشید.

از دیدگاه فردی که از قتل اتانازی حمایت می کند

باید از حق تعیین سرنوشت برخوردار بود و بنابراین به او اجازه داده شد سرنوشت خود را انتخاب کند. فعالان حامی اتانازی اغلب به کشورهایی اشاره می کنند که اوتانازی را مانند بلژیک و هلند قانونی کرده اند و استدلال می کنند که عمدتا بدون مشکل است.

اما طبق قانون اساسی هند “حق زندگی” در ماده 21 اتانازی تجسم یافته است/خودکشی یک پایان غیر طبیعی زندگی است و بنابراین ، با مفهوم “حق زندگی” ناسازگار و ناسازگار است. دیوان عالی در پرونده Gian Kaur در سال 1996 اعلام کرد که “حق زندگی” مطابق ماده 21 شامل “حق مرگ” نمی شود.

حق امتناع از کمک پزشکی

توسط قانون تأیید شده است ، از جمله درمان پزشکی که عمر را طولانی یا طولانی می کند. هند در سال 2011 اتانازی منفعل را قانونی کرد. به رسمیت شناختن “حق امتناع از درمان” جای خود را به یوتانازی منفعل می دهد.

اتانازی در بیماران مبتلا به بیماری نهایی منجر به اهدای عضو می شود. این به نوبه خود به بسیاری از افراد نیازمند پیوند عضو کمک می کند. در نتیجه دادن “حق مرگ” به دیگری در ازای “حق زندگی” به دیگری کمک می کند.

با این حال ، می توان انتقادات متعددی را علیه اوتانازی مشاهده کرد. به عنوان مثال ، در برخی موارد اتانازی ، هنگامی که بیمار از نظر کلامی ناتوان است ، سرپرست او مسئول تصمیم گیری است و این ممکن است به نفع شخص نباشد – به عنوان مثال ، کشته شدن والدین سالخورده به خاطر وصیت اموال.

قوی ترین استدلال علیه اتانازی این است که

هیچ راهی برای تنظیم صحیح کشتار رحمت وجود ندارد. اجازه دادن به این امر ، تعهد پزشکان و پرستاران برای نجات جان افراد را تضعیف می کند. اتانازی ممکن است به روشی مقرون به صرفه برای درمان بیماران لاغری تبدیل شود و این امر جستجوی درمان ها و درمان های جدید را برای آنها دلسرد می کند.

اکنون می دانیم که استدلال های قوی از طرفین وجود دارد. به نظر نمی رسد دلیل خوب و بدی در مورد اتانازی وجود داشته باشد. در یک طرف ، می توان از آن برای رهایی شخص از رنج استفاده کرد ، اما در انتهای دیگر ، می توان از آن برای پنهان کردن اعمال مجرمانه مجازات استفاده کرد. این موضوع در زمینه ای متزلزل از نظر اخلاقی و اخلاقی قرار دارد ، بنابراین پذیرش و قانونی شدن آن دشوارتر می شود.

مقاله اتانازی:

واژه اتانازی ، که از یونان گرفته شده است به معنای “مرگ خوب” است. اتانازی نیز به عنوان “قتل رحمت” شناخته می شود ، در معنای امروزی این کلمه ، تمرین پایان دادن به زندگی برای تسکین رنج است.

درخواست قانونی برای پایان دادن به زندگی داوطلبانه یک فرد ، مورد بحث های زیادی قرار گرفته است. این بحث بر جنبه های پیچیده و پویایی مانند جنبه های حقوقی ، بهداشتی ، حقوق بشر ، اخلاقی ، معنوی ، مذهبی ، روانی اجتماعی و فرهنگی جامعه متمرکز است. وقتی در مورد اتانازی صحبت می کنیم ، ما آن را در یک جنبه خنثی مورد بحث قرار می دهیم و دیدگاه طرفداران و مخالفان را در مورد این فعالیت پیچیده پوشش می دهیم.

همچنین می توانید مقالات مقاله نویسی در مورد رویدادها ، افراد ، ورزش ، فناوری و موارد دیگر پیدا کنید.

مقالات طولانی و کوتاه در مورد Euthanasian برای دانش آموزان و کودکان به زبان انگلیسی

ما به کودکان و دانش آموزان نمونه مقاله در مورد مقاله طولانی 500 کلمه و مقاله کوتاه 150 کلمه ای با موضوع “اتانازی” برای مرجع ارائه می دهیم.

مقاله طولانی درباره اتانازی 500 واژه به زبان انگلیسی
مقاله طولانی درباره اتانازی معمولاً برای کلاسهای 7 ، 8 ، 9 و 10 ارائه می شود.

متأسفانه ، افرادی هستند که از بیماری یا آسیب طولانی مدت رنج می برند و مرگ را راه حل نهایی خود می دانند. آنها آنقدر در درد و رنج هستند که دیگر کیفیت زندگی خود را در سطح قابل قبولی نمی دانند.

اشکال زیادی از یوتانازی وجود دارد که شامل افراد مبتلا به اختلالات لاعلاج ، نوزادان دارای معلولیت های مادرزادی شدید و بزرگسالان در آخرین مرحله بیماری نهایی خود تحت حمایت پزشکی است.

رنج را تسکین می دهد بله چون… اگر یک بیمار نهایی با مرگ طولانی ، آهسته و دردناک روبرو شود ، مطمئناً بسیار مهربان تر است که از این نوع رنج ها در امان بمانیم و به آنها اجازه دهیم به راحتی به زندگی خود پایان دهند.

داروهای ضد درد که برای تسکین علائم استفاده می شوند اغلب عوارض جانبی ناخوشایندی دارند یا ممکن است بیمار را در حالت آرامبخش قرار دهند. اینطور نیست که آنها در این مدت واقعاً “زنده” هستند.

آنها فقط منتظر مرگ هستند آنها باید این حق را داشته باشند که از وجود این نوع شکنجه گر اجتناب کنند و اجازه داشته باشند به شیوه ای انسانی بمیرند.

توسل به “طبیعت گرایی” استدلال بسیار بدی است

ما از قرص های پزشکی استفاده می کنیم ، چتری می گذاریم تا باران بر ما نیفتد ، ما سعی می کنیم مانند نیاکان خود در قبیله ای زندگی نکنیم ، جایی که خود را مدنظر زندگی متمدنانه ای می دانیم که در آن به سادگی یکدیگر را نمی کشیم و به یکدیگر تجاوز نمی کنیم ، زیرا این “نتیجه طبیعی” اقدامات ما است. رنج ممکن است بخشی از وضعیت انسان باشد و می توان ادعا کرد که در جلوگیری از عادات خود تخریبی ، تجزیه جسمانی یا آسیب های فیزیولوژیکی به دلیل سهل انگاری بدن و غیره مفید است.

اما آیا این توجیه می کند

که ما باید تحمل کنیم درد بی معنی فقط به این دلیل که باید بخشی از تجربه زندگی باشد؟ فقط به این دلیل که زندگی ناعادلانه است به این معنا نیست که ما باید با دیگران ناعادلانه رفتار کنیم ، یا فقط به این دلیل که رابطه جنسی بخشی از تجربه انسان است ، ما موظف به انجام رابطه جنسی هستیم.

همچنین ، اگر استدلال وجود بیولوژیکی مطرح می شود ، پس چرا در برخورد با این شیوه به انسان محدود می شود؟ تفاوت بین وجود و زندگی چیست؟ آیا مردم می خواهند در وضعیتی زندگی کنند که نتوانند پیشرفت کنند ، نفس بکشند ، صحبت کنند ، بشنوند ، ببینند ، دچار فلج شوند و به آرامی بمیرند؟

مردم می خواهند زندگی کنند و فقط وجود کافی نیست. اگر ما مجبور بودیم وجود داشته باشیم ، پس چرا به طیفی از تجربیات دیگر بشری نیاز داریم؟ چرا ما فقط خود را محدود به خوابیدن ، خوردن ، تولید مثل و غیره نمی کنیم؟ زندگی چیزی بیشتر از وجود در چنین وضعیتی دارد.

نه، زیرا…

یک پاسخ مستقیم برای این وجود دارد: رنج بخشی از وضعیت انسان و بخشی از تجربه زندگی است. همچنین می توان داروها را بهبود بخشید تا به کیفیت زندگی افراد کمک کرده و مرگ آنها را تا حد ممکن انسانی کند.

بعلاوه ، حتی اگر فردی در حالت آرامبخش باشد ، از نظر بیولوژیکی هنوز وجود دارد و همچنان آنچه برخی می گویند موظف است زندگی خود را تا پایان طبیعی آن ادامه دهد ، دارد.

من فکر می کنم که این سرنوشت ما است و هیچ چیزی در این جهان بدون هیچ دلیلی اتفاق نمی افتد. همه چیز در این دنیا به دلیلی اتفاق می افتد که می تواند برای آن شخص مفید باشد ، اما ممکن است او متوجه آن نباشد.

ممکن است بگویید که

چگونه اگر فردی به شدت از بیماری رنج می برد ، برای او چیز خوبی خواهد بود؟ بو تويو هرگز نمي داند. منظورم این است که من قتل می دانم. همه ما می گوییم و قبول داریم که قتل واقعاً چیز بدی است و مجاز نیست ، بنابراین چگونه کشتن یک شخص کار درستی است ؟؟ حتی اگر آن شخص رنج می برد. نام آن را چگونه می گذارید؟ آیا به آن قتل نمی گویید

من می گویم که زندگی چیز پیچیده ای است.

این چیزی نیست که ما بتوانیم آن را 100 درصد بفهمیم و بفهمیم ، اما تک تک افراد به دلیلی زندگی می کنند و وقتی کسی می میرد ، من قطعاً این انتخاب را ندارم که او را بکشم یا نه ، حتی اگر او باشد. رنج می برد. شاید بله شخص کاملاً دوست دارد از رنج و عذاب اجتناب کند و زندگی آرام داشته باشد ، اما گاهی اوقات و بیشتر اوقات همیشه اوضاع دقیقاً آنطور که ما می خواهیم نمی شود.

بنابراین من فکر می کنم این بستگی به این دارد که چگونه شخصی به خدا ایمان دارد اگر به خدا ایمان داشته باشد ، آنگاه می داند که این خواست خداست و آن را انجام می دهد.

ما نمی توانیم بگوییم زندگی ای وجود دارد که هریک از افراد در زندگی خود در زندگی خود رنج کشیده اند ، اما نحوه برخورد با آنها مهم است و فرار نکردن زیرا شما از روبرو شدن با آنها می ترسید یا می ترسید رنج می برید زیرا آنها همیشه می گویند شما همیشه با بزرگترین ترس های خود در زندگی روبرو خواهید شد.

بنابراین من هرگز شخصی را نمی کشم و تمام عمر خود را مقصر آن می دانم زیرا ممکن است روزی تنها بنشینم و از خودم س askالی بپرسم ، آیا مادرم را کشتم؟

این امر اتانازی به زندگی بیمار خاتمه می دهد زیرا او در حال حاضر بیمار نهایی است

بله چون…

مرض مریض به معنای بیمار نهایی است. این بدان معناست که بیمار ، مگر اینکه یک معجزه مطلق اتفاق بیفتد ، بدون توجه به تعداد مداخلات مورد نیاز برای افزایش طول عمر ، در نهایت می میرد. این زمان و پول می تواند برای کمک به دیگران یا درمان دیگران که مجروح یا بیمار نیستند ، مورد استفاده قرار گیرد.

رد این امر مستلزم آن است که فرد باید منتظر وجود فرضی از درمان باشد با این فرض که تصمیمات نهایی نهایی توجیهی برای پایان دادن به زندگی بیمار با رضایت صریح فرد نیست. اگر تصمیمات اتخاذ شده در زندگی شما هر دفعه راکد می ماند تا فرصتی در هر زمان بوجود آید ، اساس این اصل حداقل حداقل یک اصل خوب نخواهد بود.

یک روز صبر کنید

یک هفته صبر کنید ، یک ماه صبر کنید ، ما می مانیم و می بینیم. بلاتکلیفی در مورد چیزی که ممکن است در طول عمر فرد وجود نداشته باشد ، ادعایی را مطرح می کند که همه چیز باید برگشت پذیر باشد یا تصمیماتی باید دوباره گرفته شود تا همه چیز به شیوه ای “کنترل” شود.

از این نظر ، در مورد “اتانازی” ، مرگ هدف نهایی اجتناب است و بنابراین تصمیم نهایی برای حفظ درد تا آخرین لحظه زندگی در مورد انتظار برای درمان بیشتر از نتیجه نهایی مرگ است. مخالفان ادعا می کنند که برگشت پذیری تصمیمی که ممکن است بعداً به دلیل نهایی شدن پشیمان شود

بر این اساس بهتر است ، اما اگر زندگی در همه جنبه ها و در همه شرایط ممکن قابل کنترل بود ، می توانستیم تصمیمات خود را عقب بکشیم. ، از شرایطی که تصمیمات ما در مورد آن گرفته می شود ، چه معناداری پدید می آید؟ محصول اقدامات ، زمان و انرژی ما چه خواهد بود؟

آیا این تصمیمات از نظر فلسفی آن چیزی نیست که ما را حتی در حد یک زندگی یا مرگ شناسایی می کند؟

همچنین ، حتی اگر امکان درمان وجود داشت ، پس از آن چه عوارضی ایجاد می شود؟ اگر بیمار در سنین بالا باشد و به هر حال بمیرد اما عمر طولانی و سالمی داشته باشد چه؟

نمی توان توجیه کرد که تصور کنیم انتظار برای چیزی که ممکن است در آینده رخ دهد یا وجود نداشته باشد ، بیشتر از چشم انداز درد است.

منتظر یک “معجزه” معجزه باشید ، منتظر یک “کشف” انقلابی برای حل مشکلات ما باشید ، منتظر یک “نوآوری” تکنولوژیکی باشید … این خط فکری ممکن است در برخی شرایط عاقلانه باشد اما لزوماً در مورد اتانازی نیست.

نه، زیرا…

ممکن است بیمار به طور نهایی بیمار باشد ، اما این بیانیه علاوه بر تکرار نکات دیگر ، امکان ایجاد درمان های جدید به موقع را برای درمان بیماری که با آن روبرو است ، نادیده می گیرد.

تخت و منابع بیمارستان را آزاد می کند

بله چون…

بیماران مبتلا به بیماری نهایی ، یا کسانی که در حالت رویشی دائمی قرار دارند ، می توانند تخت های بیمارستانی ارزشمندی را برای کسانی که مایل به بهبود هستند ، بردارند. اگر آنها نمی خواهند زندگی کنند ، نباید به آنها اجازه داده شود که تخت ها را برداشته و از کسانی که می خواهند مراقبت کنند.

مراقبت های تسکینی طولانی مدت برای بیماران لاعلاج یک زباله بزرگ و در نهایت هدر برنده منابع پزشکی است. چرا این منابع ارزشمند را برای کسی که تمایل به مردن دارد هدر می دهد ، در حالی که می تواند زندگی کسی را که می خواهد زندگی کند ، بهبود بخشد؟

علاوه بر این ، می توان این منابع را برای تحقیقات بیشتر در مورد بیماری خاصی که بیمار از آن رنج می برد ، مجدداً اختصاص داد تا به نسل های آینده اجازه دهد یا این بیماری را نداشته باشند یا با کاهش بیماری ، سطح کیفی مراقبت از بیماران آینده این بیماری را افزایش دهند. حداقل علائم بیماری

علاوه بر این ، اگر بیمار اهدا کننده عضو باشد و اندام ها سالم باشند ، ممکن است جان چندین نفر را نجات دهد که در نهایت ارزشمند هستند.

درباره کار در سیستم مراقبت از افراد مبتلا به زوال عقل باید بگویم

در بسیاری از موارد زنده نگه داشتن آنها ظالمانه است ، ما وقتی به شدت مریض هستیم با حیوانات خانگی خود مهربان تر هستیم. این یک بیماری وحشتناک است که کیفیت زندگی را از بین می برد ، یکی از بانوانی که می شناسم 5 سال است که روی تخت خواب است و قادر به برقراری ارتباط ، حرکت اندام یا هر چیزی نیست ، اگر نازی ها این کار را با مردم انجام می دادند ، جنایت جنگی محسوب می شد. این در مورد خدا یا هر اعتقاد دیگری نیست در مورد عقل سلیم است. هرکسی باید حق داشته باشد در حالی که هنوز خوش فکر است بگوید اگر در مرحله خاصی از زندگی خود به این بیماری یا بیماری دیگری مبتلا شده است ، به پایان رسیده است ،
آنچه من هر روز می بینم کند است و اغلب مرگ های دردناک را ناراحت کننده می کند که ظلم بیش نیست ، ما واقعاً باید طرز فکر خود را تغییر دهیم

آیا با اتانازی یا مرگ رحمانی موافق یا مخالف هستید؟

اتانازی پیشرفت عمدی مرگ یک فرد به نفع آن شخص است. در بیشتر موارد ، اتانازی به این دلیل انجام می شود که فرد درخواست مرگ می کند ، اما مواردی وجود دارد که فرد نمی تواند چنین درخواستی داشته باشد.

فردی که تحت اتانازی قرار می گیرد معمولاً بیمار نهایی است. اتانازی می تواند با انجام کاری مانند تزریق کشنده یا انجام ندادن کاری که برای زنده نگه داشتن فرد ضروری است انجام شود (به عنوان مثال در ادامه ندادن لوله تغذیه).

به نظر من کشتن یک فرد حتی اگر بیمار نهایی باشد ، اخلاقی نیست زیرا این فرد به شانس زندگی و زندگی خود نیاز دارد ، اما افرادی هستند که مخالف هستند.

من در دانشکده ام در مورد این موضوع بحث دارم و می خواهم در مورد موافق یا مخالف اوتانازی صحبت کنم.

همه نکات بله:

تخت و منابع بیمارستان را آزاد می کند
این امر به زندگی بیمار خاتمه می دهد زیرا او در حال حاضر بیمار نهایی است
رنج را تسکین می دهد
حق انتخاب
خویشاوندان از رنج دیدن بدتر شدن وضعیت عزیزانشان در امان ماندند
شیوع بیماری ها را کاهش می دهد
رابطه حقوق با اخلاق پزشکی
پادمان های اخلاقی PAS
تبعیض در مراقبت تسکینی و چگونه PAS می تواند به آن پایان دهد
چگونه می توان یک زندگی را نجات داد

خلاصه

همه نقاط بدون امتیاز:
پایان دادن به زندگی بیمار اخلاقی نیست زیرا او حق زندگی طولانی تر را دارد
قتل است
قداست زندگی
تصمیم گیری را خودتان یا دیگران انجام می دهید؟
اتانازی داوطلبانه به پزشکان قدرت زیادی می دهد
عدم مسئولیت پذیری
قیمتی که می پردازند
بدترین شر

دانلود:

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *