تاثیر تمرکز بر همدلی و ارتباط معنا دار

همدلی چیست

همدلی راهی برای برقراری ارتباط با افراد دیگر است که به شما نشان می دهد می فهمید که آنها چیز معناداری را تجربه می کنند – حتی اگر شما دقیقاً درک نکنید که این احساس برای آنها چگونه است. به عبارت دیگر ، همدلی در مورد یافتن راهی برای برقراری ارتباط است و می توانم بگویم ، “من می خواهم درک کنم که این چه احساسی برای شما دارد و به شما اطلاع دهم که تنها نیستید.”

همدلی یک ابزار قدرتمند است

که می تواند به شما کمک کند تا درک بهتری از رفتارهای دانش آموزان خود داشته باشید و استراتژی هایی برای کمک پیدا کنید. همچنین می تواند به شما کمک کند در لحظات سخت با هم ارتباط برقرار کرده و کار کنید.

آنچه همدلی نیست

به خاطر داشته باشید که همدلی با همدردی یکسان نیست.

وقتی دلسوز هستید ، ممکن است برای دانش آموزان متاسف باشید.

اگرچه ممکن است به شدت به آنها اهمیت دهید ، اما همدردی ممکن است شما را وادار کند که به جای تلاش برای درک یا ارتباط با دانش آموزان ، از آنها به پایین نگاه کنید.

همدل بودن به معنای کاهش انتظارات شما نیست. شما می توانید دانش آموزان را تأیید کرده و با آنها همدلی داشته باشید ، در عین حال آنها را با استانداردهای بالا نگه دارید.

در لحظاتی که با همدلی با دانش آموزان ارتباط برقرار می کنید ، می توانید باور خود را در مورد توانایی آنها در موفقیت تقویت کنید.

همدلی ممکن است در مورد احساس پشیمانی نباشد ، اما در مورد احساسات است.

به خود اجازه دهید احساسات خود را بشناسید.

ناامید شدن یا ناراحتی طبیعی است. آنچه در مورد دانش آموزان شما می گذرد بر شما نیز تأثیر عاطفی دارد.

ممکن است لازم باشد یک دقیقه برای جمع آوری مجدد وقت بگذارید تا با دانش آموز صحبت کنید.

وقتی آماده باشید و بتوانید در لحظات استرس زا همدلی کنید ، این نشان می دهد که سعی دارید احساسات خود را پشت سر بگذارید.

شما برای دانش آموزان الگوبرداری می کنید که چگونه تمرین می کنید که خود را کنترل کنید و با احساسات دیگران هماهنگ شوید.

چهار قسمت همدلی

محققان چهار ویژگی اصلی معنای همدلی را مشخص کرده اند. ادغام این شیوه ها در تدریس شما می تواند به دانش آموزان نشان دهد که شما آنچه را که در حال گذراندن هستند ، بیش از یک مشکل برای حل مشکل می بینید.

گرفتن چشم انداز وقتی دیدگاه متفاوتی را در نظر می گیرید ، احساسات و واکنش های خود را کنار می گذارید تا وضعیت را از چشم دانش آموزان خود ببینید.

ممکن است ابتدا از خود بپرسید: آیا من معتقدم دانش آموزانم بهترین کاری را که می توانند انجام می دهند؟

کنار گذاشتن قضاوت بر اساس آنچه می بینید ، سریع می توانید به نتیجه برسید و نتیجه گیری کنید. اما مهم است که عقب نشینی کنیم و در نظر بگیریم: برای یادگیری و درک وضعیت بیشتر به چه چیزهایی نیاز دارم؟

تلاش برای درک احساسات دانش آموز. اگر می توانید ، از تجربیات خود استفاده کنید تا راهی برای درک احساس دانش آموز پیدا کنید یا زمانی را به یاد بیاورید که احساس مشابهی داشتید.

با این حال مراقب باشید که در مصرف آن زیاده روی نکنید. تجربیات هر فرد مختص خود اوست ، بنابراین گفتن “من می دانم چه احساسی دارید” می تواند به عنوان ناهنجار به نظر برسد. اگر مشکل دارید ، از خود بپرسید: من بیشتر برای یادگیری و درک نحوه واکنش دیگران نسبت به موقعیت یا درک آنها نیاز دارم؟

با درک آن ارتباط برقرار کنید. با دانش آموزان خود بدون استفاده از عبارات “آن را برطرف کنید” مانند “آنچه شما باید انجام دهید این است …” صحبت کنید. در عوض ، عبارات بازتابی مانند ، “به نظر می رسد مثل تو …” یا “من می شنوم که تو …” را امتحان کنید. به عنوان معلمان ، غریزه ما اغلب این است که شرایط را مهار کرده و راه حلی سریع بیابیم. این می تواند در کوتاه مدت کمک کند.

اما این اعتماد طولانی مدت را با دانش آموزان ایجاد نمی کند. و به دانش آموزان کمک نمی کند که مشکلات را با شما حل کنند ، و در نهایت سعی می کنند مسائل را به تنهایی حل کنند.

این مرحله مستلزم این است که خودتان کمی تأمل کنید: چه چیزهایی برای یادگیری و درک نحوه واکنش من در لحظه نیاز دارم؟ چه چیزهای بیشتری باید در مورد نحوه برقراری ارتباط با دیگران که می شنوم ، با وجود اینکه احساسات خودم را تجربه می کنم ، بیاموزم؟

پاسخگویی به دانش آموزان با همدلی

درک اهمیت و اجزای همدلی یک چیز است. چیز دیگری است که با همدلی پاسخ دهید ، به ویژه در لحظات استرس زا.

به وضعیت ناهارخوری با شان فکر کنید. عکس العمل شان را در مورد سرخوردگی خود تصور کنید. بجای آنکه انتظار داشتید بداخلاق یا تحقیرآمیز باشد ، اشک می ریزد.

او سعی نمی کرد بی ادب یا زورگو باشد. مسائل مربوط به پردازش حسی شان باعث می شود قرار گرفتن در وسط کافه تریا با صدای بلند چالش برانگیز باشد.

احساس شلوغی و کمی وحشت می کند. او می داند زمانی که بتواند برای فرار از سر و صدا بیرون بیاید ، احساس بهتری خواهد داشت.

وقتی صحبت های شما را شنید ، به شیوه ای که گفتید ، چیزی را احساس کرد که احتمالاً قصد انتقال آن را نداشتید: شما او را درک نمی کنید.

وقتی بدون همدلی صحبت می کنید ، ممکن است مواردی را بیان کنید:

“اگر قرار است به دیگران فشار بیاورید ، از این به بعد آخرین نفر صف خواهید بود!”

این واکنش احساسات یا چالش هایی را که ممکن است باعث ایجاد رفتار شوند ، تایید نمی کند. و وقتی شان این را می شنود ، احتمالاً انگیزه ای برای تغییر ندارد.

در عوض ، تصور کنید که اگر می خواهید این را بگویید ، واکنش شون چگونه خواهد بود:

“من می دانم که ما در مورد کنار گذاشتن بچه های دیگر صحبت کرده ایم.

من همچنین می دانم که می دانید این بهترین راه برای رسیدگی به آنچه شما را آزار می دهد نیست.

آیا چیزهای بیشتری وجود دارد که من باید بدانم تا بتوانم به شما کمک کنم؟

فقط همین تغییر کوچک در رویکرد می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند

عدم تشخیص محدودیت های همدلی می تواند عملکرد را مختل کند.

افرادی که در موسسات خیریه و دیگر سازمان های غیرانتفاعی کار می کنند (فکر کنید پناهگاه حیوانات) به طور مشابه در معرض خطر هستند. گردش مالی داوطلبانه بسیار زیاد است ، تا حدی به دلیل ماهیت همدلانه کار. دستمزد کم عنصر ایثار را تشدید می کند.

علاوه بر این ، دیدگاه های سختگیرانه جامعه در مورد نحوه عملکرد سازمان های غیرانتفاعی به این معنی است که وقتی مانند مشاغل عمل می کنند با واکنش منفی روبرو می شوند (به عنوان مثال ، سرمایه گذاری در “سربار” برای حفظ آرامش سازمان). انتظار می رود که آنها از طریق فوران بی رحمانه مهربانی کارگران رشد کنند.

تقاضای همدلی در بخشهای دیگر نیز بی امان است. روز به روز ، مدیران باید با درک تجربیات و چشم اندازهای دانش آموزان ، به آنها انگیزه بدهند و به آنها کمک کنند تا در کارشان معنی شخصی پیدا کنند. متخصصان خدمات مشتری باید دائماً نگرانی های تماس گیرندگان پریشان را خاموش کنند. همدلی در هر زمینه یا نقشی که جنبه اصلی کار است ، طاقت فرسا است.

مشکل شماره 2: جمع صفر است.

همدلی فقط انرژی و منابع شناختی را تخلیه نمی کند – بلکه خود را نیز از بین می برد. هرچه همدلی بیشتری نسبت به همسرم داشته باشم ، کمتر برای مادرم باقی می گذارم. هر چه بیشتر به مادرم بدهم ، کمتر می توانم به پسرم بدهم. هم تمایل ما برای همدلی و هم تلاشی که به آن نیاز داریم در دسترس محدود است ، خواه با خانواده و دوستان یا مشتریان و همکاران سر و کار داشته باشیم.

این مطالعه را در نظر بگیرید: محققان با بررسی 844 کارگر از بخشهای مختلف ، از جمله آرایشگران ، آتش نشانان و متخصصان مخابرات ، موازنه مربوط به رفتارهای همدلانه در محل کار و خانه را مورد بررسی قرار دادند. افرادی که رفتارهای محل کار خود را گزارش کرده اند مانند “وقت گذاشتن برای گوش دادن به مشکلات و نگرانی های همکاران” و کمک به “دیگران که کار سنگینی دارند” احساس ارتباط کمتری با خانواده خود داشتند. آنها احساس می کردند از نظر احساسی خسته شده و تحت فشار خواسته های مربوط به کار هستند.

گاهی اوقات مشکل جمع صفر منجر به نوع دیگری از مبادله می شود: همدلی با خودی ها-مثلاً افراد تیم ما یا سازمان های ما-می تواند ظرفیت ما را برای همدلی با افراد خارج از حلقه های نزدیک ما محدود کند. ما به طور طبیعی زمان و تلاش بیشتری را برای درک نیازهای دوستان و همکاران نزدیک خود صرف می کنیم. ما به سادگی انجام این کار را آسان تر می دانیم ، زیرا در ابتدا بیشتر به آنها اهمیت می دهیم. این سرمایه گذاری ناهموار شکافی ایجاد می کند که به دلیل محدودیت همدلی ما افزایش می یابد: همانطور که ما بیشتر آنچه را که در داخل موجود است استفاده می کنیم ، پیوندهای ما با آنها قوی تر می شود ، در حالی که میل ما برای ارتباط با خارجی ها کاهش می یابد.

همدلی ترجیحی می تواند با کسانی که ما را از خود محافظت می کنند ، دشمنی داشته باشد (به این فکر کنید که مردم وقتی پاپ رفتار کلیسای کاتولیک در مورد سوء استفاده جنسی را تحسین کرد ، چگونه واکنش نشان دادند). همچنین می تواند به طرز شگفت انگیزی منجر به تجاوز خودی ها به بیگانگان شود.

به عنوان مثال ، در تحقیقی که من با نیکلاس اپلی ، استاد دانشگاه شیکاگو انجام دادم ، بررسی کردیم که چگونه دو گروه از شرکت کنندگان – آنهایی که با یک دوست نشسته اند (با همدلی اصلی) و کسانی که با یک فرد غریبه نشسته اند – چگونه با گروهی از تروریست ها رفتار می کنند

یک گروه خارج با ارتباطات منفی به ویژه پس از توصیف تروریست ها ، ما پرسیدیم که چقدر شرکت کنندگان اظهاراتی را که آنها را غیرانسانی نشان می دهد ، پذیرفتن تخته های آبی ، و میزان ولتاژ شوک الکتریکی که مایل به انجام آنها هستند ، تائید کردند. صرف نشستن در اتاقی با یکی از دوستان ، تمایل افراد را برای شکنجه و انسان زدایی به میزان قابل توجهی افزایش داد.

اگرچه این مطالعه یک مورد شدید را نشان می دهد ، اما همین اصل در مورد سازمان ها نیز صادق است. دلسوزی نسبت به کارکنان و همکاران خود گاهی واکنش های تهاجمی نسبت به دیگران ایجاد می کند. بیشتر اوقات ، افراد داخلی به سادگی در همدردی با افراد بی علاقه هستند – اما حتی این می تواند باعث شود که مردم از فرصت های همکاری سازنده در بین عملکردها یا سازمان ها غافل شوند.

مشکل شماره 3: می تواند اخلاق را از بین ببرد.

در نهایت ، همدلی می تواند باعث نقص در قضاوت اخلاقی شود. برخی از این موارد را در مطالعه درباره تروریست ها مشاهده کردیم. در بسیاری از موارد ، این مشکل نه از تجاوز به افراد خارجی بلکه از وفاداری شدید به خودیان ناشی می شود. در تلاش متمرکز برای مشاهده و احساس چیزهایی که افراد نزدیک ما دارند ، ممکن است منافع آنها را به عنوان منافع خود در نظر بگیریم. این می تواند ما را بیشتر مایل به نادیده گرفتن تخلفات یا حتی رفتار بد خودمان کند.

مطالعات متعدد در علوم رفتاری و تصمیم گیری نشان می دهد که افراد تمایل بیشتری به تقلب دارند وقتی که به شخص دیگری خدمت می کند. در شرایط مختلف ، با مزایای مالی و معتبر ، مردم از این نوع دوستی ظاهری برای توجیه عدم صداقت خود استفاده می کنند. این فقط زمانی بدتر می شود که آنها با شرایط دیگران همدردی کنند یا درد کسی را که با او ناعادلانه رفتار می شود احساس کنند: در این موارد ، آنها به احتمال زیاد دروغ می گویند ، خیانت می کنند یا سرقت می کنند تا به نفع آن شخص باشد.

چگونه می توان در همدلی بیش از حد کنترل کرد

این سه مشکل ممکن است غیرقابل حل به نظر برسند ، اما به عنوان یک مدیر می توانید تعدادی کار انجام دهید تا آنها را در سازمان خود کاهش دهید.

کار را تقسیم کنید

شما می توانید از هر کارمندی بخواهید که مجموعه معینی از ذینفعان را به صفر برساند ، نه اینکه با هر کس و همه همدردی کنید. برخی از مردم می توانند در درجه اول بر مشتریان تمرکز کنند ، و برخی دیگر بر روی همکاران – این را به عنوان ایجاد گروه های کاری برای برآوردن نیازهای ذینفعان مختلف تصور می کنند. این امر باعث می شود کار توسعه روابط و جمع آوری چشم اندازها برای افراد کمتر مصرف شود. همچنین با توزیع مسئولیت های “مراقبت کننده” در تیم یا شرکت خود ، در مجموع کارهای بیشتری انجام خواهید داد. اگرچه همدلی برای هر فرد محدود است ، اما وقتی در بین کارکنان مدیریت شود ، محدودتر نمی شود آن را کمتر فداکاری کنید.

ذهنیت ما می تواند حساسیت ما به بارگذاری بیش از حد را تشدید یا کاهش دهد. به عنوان مثال ، هنگامی که فرض کنیم منافع خود و دیگران با هم در تضاد اساسی هستند ، مسئله جمع صفر را تشدید می کنیم. (این اغلب در معاملات اتفاق می افتد ، وقتی احزاب با موضع گیری های مختلف در مورد یک مسئله گیر می کنند ، زیرا وسواس زیادی در شکاف بین آنها وجود دارد.) طرز فکر خصمانه نه تنها مانع درک و پاسخ طرف مقابل می شود ، بلکه باعث می شود احساس کنیم گویی وقتی راه خود را نمی گیریم “باختیم”. ما می توانیم با جستجوی راه حل های یکپارچه که به نفع هر دو طرف باشد ، از فرسودگی شغلی جلوگیری کنیم.

این مثال را در نظر بگیرید:

مذاکره حقوق و دستمزد بین مدیر استخدام و یک نامزد آینده دار در صورتی رقم می خورد که تعداد متفاوتی در نظر داشته باشند و تنها بر روی پول تمرکز کنند. اما فرض کنیم که نامزد در واقع بیشتر به امنیت شغلی اهمیت می دهد و مدیر علاقه زیادی به اجتناب از گردش مالی دارد. ایجاد امنیت در قرارداد یک برد-برد خواهد بود: یک اقدام همدلانه از سوی مدیر که باعث کاهش همدلی وی نمی شود ، به همان اندازه که می تواند در مورد دستمزد امتیاز ایجاد کند ، زیرا نگه داشتن نیروهای جدید مطابق خواسته های خود او است.

با اجازه دادن به افراد برای تمرکز بر علایق خود ، به آنها استراحت دهید.

فقط همدلی زیادی وجود دارد ، اما دستیابی به انواع اقتصادی امکان پذیر است. با پرسیدن س questionsالات به جای این که اجازه دهید مفروضات کنترل نشوند ، می توانید چنین راه حل هایی را به سطح برسانید.

به مردم استراحت دهید.

به عنوان استاد مدیریت و سازمانها ، وقتی دانش آموزان از دروس گروه من – در زمینه رهبری ، تیمها و مذاکره – به عنوان “مهارتهای نرم” یاد می کنند ، دلم می گیرد. درک و پاسخگویی به نیازها ، علایق و خواسته های سایر انسانها شامل سخت ترین کار از همه است. علیرغم ادعاهایی که نشان می دهد همدلی به طور طبیعی ایجاد می شود ، تلاش ذهنی سختی برای ورود به ذهن شخص دیگر – و سپس پاسخگویی با شفقت و نه بی تفاوتی لازم است.

همه ما می دانیم که مردم به کارهای دوره ای از کارهای فنی و تحلیلی و مشاغل رایج مانند ورود داده ها نیاز دارند. در مورد همدلی هم همینطور است. به دنبال راه هایی برای استراحت به کارکنان باشید. تشویق پروژه های خودگردان که به نفع شرکت است (و اغلب منجر به کار بیشتر می شود) کافی نیست ، همانطور که Google با سیاست زمان 20 درصد خود انجام داد. افراد را تشویق کنید تا زمانی را صرف تمرکز بر علایق خود کنند. تحقیقات اخیر نشان می دهد افرادی که استراحت های متمرکز زیادی را انجام می دهند ، متعاقباً احساس می کنند با دیگران همدلی بیشتری دارند. ممکن است این امر غیرعادی به نظر برسد ، اما هنگامی که افراد احساس می کنند ترمیم شده اند ، بهتر می توانند وظایف طاقت فرسا را ​​پیدا کرده و به آنچه دیگران نیاز دارند پاسخ دهند.

چگونه به افراد اجازه می دهید از فکر کردن و مراقبت از دیگران خودداری کنند؟

برخی از شرکتها در حال خرید اتاقهای جداگانه مانند تندرستی و غرفه های آموزشی Orrb Technologies هستند تا مردم به معنای واقعی کلمه خود را در یک حباب قرار دهند تا آرام شوند ، مدیتیشن کنند یا هر کار دیگری را که به آنها کمک می کند تا دوباره شارژ شوند ، انجام دهند. به عنوان مثال ، مک لارن از غلاف ها برای آموزش تمرکز رانندگان سوپرماشین F1 استفاده می کند. شرکت های دیگر ، مانند توزیع کننده قطعات الکتریکی Van Meter ، به مداخلات بسیار ساده تری مانند بستن حساب های ایمیل کارکنان هنگام تعطیلات کارگران متکی هستند تا به آنها اجازه دهند بدون وقفه روی خود تمرکز کنند.

علیرغم محدودیت های آن ، همدلی در کار ضروری است. بنابراین مدیران باید مطمئن شوند که کارکنان آن را عاقلانه سرمایه گذاری می کنند.

همانطور که نیکلاس اپلی در کتاب Mindwise پیشنهاد می کند ، هنگام تلاش برای همدلی ، به طور کلی بهتر است با افراد در مورد تجربیات آنها صحبت کنید تا تصور کنید که آنها چگونه ممکن است احساس کنند.

یک مطالعه اخیر این موضوع را اثبات می کند.

از شرکت کنندگان پرسیده شد که به نظر آنها افراد نابینا چگونه قادر به کار و زندگی مستقل هستند. اما قبل از پاسخ به این س someال ، از برخی خواسته شد تا کارهای فیزیکی دشواری را با پوشیدن چشم بند انجام دهند. کسانی که شبیه سازی نابینایی را انجام داده بودند افراد نابینا را بسیار کمتر از دیگران قضاوت کردند. این به این دلیل است که تمرین آنها را به این پرسش واداشت که “اگر من کور بودم چگونه بود؟” (پاسخ: بسیار دشوار!) به جای این که “کور شدن برای یک نابینا چگونه است؟” این یافته نشان می دهد که چرا استفاده فورد از Empathy Belly ، در حالی که نیت خوبی دارد ، ممکن است اشتباه باشد

 

دانلود:

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *