فروپاشی شوروی – دیپ پادکست

فروپاشی شوروی – دیپ پادکست

جمهوری های سابق СРСР اتحاد جماهیر شوروی :

اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (1951-1999)→ پرچم بلاروس فدرال بلاروس
روسیه . جمهوری (1954–1991).svg→ Росія روسیه
پرچم جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکراین.→ اوکراین
svg پرچم جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان (1956–1991).svg→ Азербайджан آذربایجان
پرچم جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان (1952–1990).svg→ Вірменія ارمنستان
پرچم جمهوری سوسیالیستی شوروی گرجستان (1951–1990).svg→ Грузія گرجستان
پرچم جمهوری سوسیالیستی شوروی استونی (1953–1990).svg→ Естонія استونی
پرچم جمهوری سوسیالیستی شوروی لتونی (1953–1990).svg→ Латвія لتونی
پرچم جمهوری سوسیالیستی شوروی لیتوانی 1953–1988→ _ لیتوانی
_→ _ قزاقستان
_→ _ قرقیزستان
_→ ) مولداوی
( Soviet Socialist Republic.svg→ Таджикистан تاجیکستان
Flag of the Turkmen Soviet Socialist Republic (1973–1991).svg→ Туркменістан ترکمنستان
1952–1991→ ازبکستان ازبکستان

کشورهای جدا شده به رسمیت شناخته نشده :

شركت كنندگان

مردم اتحاد جماهیر شوروی
دولت اتحاد جماهیر شوروی
دولت های جمهوری ها
دولت های جمهوری های خودمختار
ناسیونالیست ها ، لیبرال ها و چپ اپوزیسیون

نتیجه

تجزیه اتحاد جماهیر شوروی به 15 کشور مستقل و ایجاد مشترک المنافع بین یازده کشور مستقل
چندین جنبش جدایی‌طلب در خودمختاری‌های سابق موفق شده‌اند، اکثر آنها یا با نیروهای جمهوری متبوع خود نمی‌جنگند یا با پیوستن مسالمت‌آمیز به آنها موافقت می‌کنند.
در خلال و پس از فروپاشی، درگیری‌های نظامی و درگیری‌های قومی متعددی رخ داد که بحران‌های انسانی را برانگیخت و بسیاری را در داخل کشور آواره کرد.
جمهوری ها سیستم چندحزبی ریاستی یا نیمه ریاستی را اعلام می کنند
جمهوری ها در حال گذار به سرمایه داری هستند بازار اقتصاد
منطقه روبل شوروی در بیشتر ایالت های جدید در سال های 1992-1994 عمل کرد و پول های ملی بعداً پذیرفته شد.
بخش نیروهای مسلح اتحاد جماهیر شوروی در حدود 1992-1993
تقسیم ناوگان دریای سیاه و مذاکرات استقرار مجدد بین روسیه و اوکراین در 1997-2017. در سال 2014 متوقف شد
موضوع از بین رفتن ارزش پس انداز شهروندان شوروی سابق
موضوع حمایت اجتماعی و پزشکی از جانبازان جنگ شوروی و افغانستان
انتقال نیروهای مسلح شوروی از آلمان شرقی و بقیه اروپای مرکزی
پایان حکومت CPSU
افول جنبش کمونیستی در سراسر جهان
ایالات متحده تنها ابرقدرت جهان شده است

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی – فرآیندهای فروپاشی سیستمیک که در دولت، جامعه، اقتصاد ملی ، ساختار اجتماعی ، حوزه عمومی و سیاسی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد که منجر به پایان یافتن اتحاد جماهیر شوروی در 26 دسامبر 1991 شد . . فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منجر به استقلال 15 جمهوری اتحاد جماهیر شوروی و حضور آنها در عرصه سیاسی جهانی به عنوان کشورهای مستقل شد.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه آخر قرن بیستم. پایان نه تنها تاریخ 70 ساله امپراتوری کمونیستی چند ملیتی ، بلکه پایانی بر تاریخ بیش از 400 ساله امپراتوری چند قومی روسیه است . فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را نباید تنها به بحران نظام سوسیالیستی بدون در نظر گرفتن میراث امپراتوری روسیه تقلیل داد. این بخشی از روند کلی از بین رفتن امپراتوری های چند قومیتی و تقسیم آنها به دولت های ملی است که نمونه آن در اروپا امپراتوری عثمانی و هابسبورگ در قرن 19 و اوایل قرن 20 و در سرزمین های غیر اروپایی – استعمار زدایی بود. . انقلاب اکتبر و قدرت شوروی را به تعویق انداخت فروپاشی امپراتوری روسیه فقط چند دهه [1] .

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منجر به استقلال 15 جمهوری اتحاد جماهیر شوروی و حضور آنها در عرصه سیاسی جهانی به عنوان کشورهای مستقل شد.

پس از جنگ سرد، چندین جمهوری شوروی سابق روابط نزدیکی با فدراسیون روسیه برقرار کردند و سازمان‌های چند جانبه مانند CSTO ، CIS ، جامعه اقتصادی اوراسیا ، کشور اتحادیه ، اتحادیه گمرکی اوراسیا و اتحادیه اقتصادی اوراسیا را تأسیس کردند . همکاری های اقتصادی و نظامی از سوی دیگر، کشورهای بالتیک و اکثر کشورهای سابق پیمان ورشو بخشی از اتحادیه اروپا شده و به ناتو ملحق شده‌اند ، در حالی که برخی دیگر از جمهوری‌های شوروی سابق مانند اوکراین ، گرجستان و مولداوی به طور علنی علاقه خود را برای پیروی از این پیمان ابراز کرده‌اند. مسیر از سال 1990

محتوای فروپاشی شوروی – دیپ پادکست

1 پس زمینه
2 علل فروپاشی
3 سیر وقایع
3.1 درگیری های بین المللی
3.2 جنبش در جمهوری ها برای خروج از اتحاد جماهیر شوروی و “رژه حاکمیت ها”
3.3 روند جدایی جمهوری های بالتیک
3.3.1 لیتوانی
3.3.2 استونی
3.3.3 لتونی
3.4 روند جدایی گرجستان
3.5 روند جدایی آذربایجان
3.6 مولداوی
3.7 اعلامیه حاکمیت دولتی RSFSR
3.8 “رژه حاکمیت ها” در جمهوری ها و مناطق خودمختار RSFSR
3.9 تلاش برای جدایی تاتارستان
3.10 انقلاب چچن
3.11 اعلامیه حاکمیت بلاروس
3.12 همه پرسی 1991 “در مورد حفظ اتحاد جماهیر شوروی به شکل به روز شده”
3.13 آماده سازی توافقنامه جدید اتحادیه
3.14 کودتای KNS
3.15 اعلام حاکمیت توسط جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی
3.16 موافقتنامه Białowieża
3.17 خاتمه نهایی وجود اتحاد جماهیر شوروی و انحلال مقامات
4 جانشینی اتحاد جماهیر شوروی
4.1 توزیع تعهدات مالی اتحاد جماهیر شوروی
4.2 عضویت روسیه در سازمان ملل متحد و سایر سازمان های بین المللی
5 ورشکستگی مالی اتحاد جماهیر شوروی
6 فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از دیدگاه قانون
7 پیامدها و ارزیابی آنها
8 دلتنگی
9 ببینید همچنین
10 یادداشت
11 جرلا
12 پیوند

پس زمینه

در سال 1922، در زمان ایجاد، اتحاد جماهیر شوروی بیشتر قلمرو، ساختار چند ملیتی و چند مذهبی امپراتوری روسیه را به ارث برد . طی سالهای 1917-1921 از قلمروهای سابق امپراتوری روسیه استقلال یافتند فنلاند , لهستان , اوکراین , لیتوانی , لتونی , استونی و تووا و بسارابیا با رومانی متحد شد . در طی سالهای 1939-1946، بیشتر آنها توسط اتحاد جماهیر شوروی الحاق شد و برخی از مناطق جدید به دست آمد: تهاجم اتحاد جماهیر شوروی به لهستان ، الحاق کشورهای بالتیک ، الحاق جمهوری خلق تووان ، الحاق بسارابیا و بوکووینا شمالی ، بخش شمالی پروس شرقی ، فتح مجدد ساخالین جنوبی و جزایر جنوبی کوریل. دامنه.

اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یکی از کشورهای پیروز در جنگ جهانی دوم ، بر اساس نتایج خود و بر اساس معاهدات بین‌المللی، حق مالکیت و مدیریت سرزمین‌های وسیع در اروپا و آسیا را به دست آورد و به منابع عظیم طبیعی و انسانی دست یافت. منابع کشور از جنگ خونین با یک اقتصاد اداری-فرماندهی بیرون آمد که اکثریت آن برای مجتمع نظامی-صنعتی کار می کرد. در حوزه نفوذ اتحاد جماهیر شوروی، کشورهای به اصطلاح بلوک شرق قرار داشتند ، در سال 1949 شورای کمک متقابل اقتصادی ایجاد شد .

به لطف کنترل شدید بر گروه های قومی-ملی، ورود شعارهای تبلیغاتی “دوستی و برادری ناگسستنی خلق ها” در آگاهی توده ها، امکان کاهش تعداد درگیری های بین المللی (قومی) به حداقل ممکن شد. قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی یک “جامعه تاریخی جدید” – “مردم شوروی” را اعلام کرد.

تا دهه 80 قرن گذشته، هیچ چیز علنی در مورد درگیری های بین قومی در اتحاد جماهیر شوروی گفته نمی شد. اعتقاد بر این بود که بالاخره مسئله ملی در کشور ما حل شد. و باید اعتراف کرد که درگیری‌های گسترده بین‌المللی وجود نداشت. در سطح داخلی، ضدیت‌ها و اصطکاک‌های بین‌المللی وجود داشت و جنایات بر این اساس صورت می‌گرفت. با این حال، دومی هرگز به طور جداگانه مورد توجه قرار نگرفت و پیگیری نشد

– M.M. Sharafulin: “تضادهای بین المللی: علل، گونه شناسی، راه حل ها”.

در اواسط و اواخر دهه 1980، با شروع پرسترویکا ، گلاسنوست و دموکراتیزه شدن ، ماهیت اعتراضات و تظاهرات توده ای تغییر کرد.

اتحاد جماهیر شوروی متشکل از جمهوری‌های اتحادیه‌ای بود که طبق قانون اساسی به حساب مستقل کشور‌های می‌آمدند. بر اساس هر یک از آنها قانون اساسی حق خروج از اتحاد جماهیر شوروی را ذکر کرده است، اما این قانون حاوی هنجارهای قانونی برای تنظیم روند این خروج نیست. تنها در آوریل 1990، قانون مربوطه به تصویب رسید که امکان خروج جمهوری اتحادیه از اتحاد جماهیر شوروی را پس از اجرای رویه های نسبتاً پیچیده و دشوار فراهم کرد.

دلایل فروپاشی

نقشه اداری اتحاد جماهیر شوروی در سال 1989

امروزه در بین مورخان دیدگاه واحدی در مورد اینکه علت اصلی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چه بوده و همچنین امکان جلوگیری از روند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد یا خیر. از جمله دلایل احتمالی می توان به عوامل سیاست داخلی و خارجی اشاره کرد:

ناهمگونی قومی، فرهنگی و تمدنی بخش های تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی؛
سیاست داخلی امپریالیستی استعماری «مرکز» و بازگشت کرملین بلشویک-کمونیست به «سیستم میکولای » حکومتی؛ سرکوب بقایای “خودمختاری” ملی محلی؛
مدل “نامگذاری” طبقه سیاسی روسیه، رکود و تنزل پرسنل نخبگان سیاسی شوروی. بوروکراتیزاسیون مدیریت؛ منسوخ ماراسماتیک “آرئوپاگوس” شده دفتر سیاسی کمیته مرکزی CPSU که کاملاً اقتدار خود را در جامعه از دست داده است.
خصلت یکپارچه توتالیتر و استبدادی نظام سیاسی شوروی. محروم کردن مردم از حقوق و آزادی های اولیه مدنی، آزار و اذیت کلیسا، آزار و اذیت آزادی اندیشه و بیان، جمع گرایی اجباری، تسلط یک ایدئولوژی، انزواطلبی ، سانسور.
ناهمواری توسعه صنعتی و اقتصادی در داخل کشور، عقب ماندگی رو به رشد اقتصادی، فناوری و علمی خارجی از کشورهای فراصنعتی غرب و وابستگی به واردات از آنجا (اعم از کالاهای با فناوری پیشرفته و محصولات غذایی اولیه – نان) است. عقب ماندگی مزمن استاندارد زندگی در کشورهای توسعه یافته غرب؛
اشتغال “دو” و “سه برابری” جمعیت – در طول روز در تولید، و در عصر، در تعطیلات آخر هفته و تعطیلات – در خانه ، در باغ. کشاورزی اجباری امرار معاش و سهم قابل توجه آن در تولید ناخالص داخلی اتحاد جماهیر شوروی “صنعتی” ؛
نارسایی و ناکارآمدی مدل سوسیالیستی (“غیر کالایی” و “بی ارز”) متمرکز “اقتصاد برنامه ریزی شده” ؛ آن رکود ؛ وابستگی پنهان کشور به «خط لوله» نفت و گاز؛ تبدیل ناپذیری «پول» شوروی و نرخ مبادله مصنوعی روبل ؛
سهم نامتناسبی از مصرف ناخالص ملی توسط حوزه های غیرمولد (دستگاه های حزب مرکزی و دولتی، ارتش، KGB)؛ دور جدید و ارزشمندتر جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی .
ممنوعیت و عدم ابتکار خصوصی، کارآفرینی؛ آزار و اذیت افراد فعال اقتصادی توسط قانون و ارگان های VBRSV ( روسی: ОБХСС وزارت امور داخلی ).
غنی سازی “نخبگان”، وجود سیستم های توزیع “بسته”؛ فساد از بالا به پایین طبقه حاکم غنی سازی مقامات حزب کمونیست در پس زمینه رکود اقتصاد مدل «سوسیالیستی» و فقر نسبی جمعیت در دهه 1980.
کمبود مزمن کالاهای مصرفی در اقتصاد برنامه ریزی شده “سوسیالیسم”، فساد گسترده و سیستماتیک طبقه حاکم.
“ساخت سوسیالیسم و ​​کمونیسم در سراسر جهان” – تامین مالی و حمایت نظامی از رژیم های دیکتاتوری و دست نشانده طرفدار شوروی و ضد آمریکایی.
بحران ایدئولوژی کمونیسم ، از دست دادن “رقابت مسالمت آمیز با غرب” توسط اتحاد جماهیر شوروی در حوزه ایدئولوژیک و تبلیغات (سرکوب “صدای دشمن” و غیره)؛
گسترش و مداخله نظامی خارجی در افغانستان (1979-1989)؛
بلایای انسان ساز – اول از همه، فاجعه چرنوبیل ، که مسئله بقای سه قوم اسلاو را مطرح کرد. و همچنین بلایای دیگر (سقوط هواپیما، سقوط “دریاسالار نخیموف”، انفجار گاز و غیره) که علیرغم سانسور و مخفی نگه داشتن اطلاعات مربوط به آنها توسط دولت، به طور گسترده شناخته شد.
کاهش قیمت جهانی نفت که توسط دولت آمریکا آغاز شد، که منبع اصلی ارز اتحاد جماهیر شوروی و اقتصاد “سوسیالیستی” اتحاد جماهیر شوروی را به طور کلی تکان داد.

بذر فروپاشی آینده اتحاد جماهیر شوروی در طول بزرگترین پیروزی نظامی و سیاسی آن – در طول و بعد از جنگ جهانی دوم – کاشته شد. سیاست «اینترناسیونالیسم»، همانطور که توسط مقامات مسکو فهمیده شد، یعنی گسترش بیش از حد، به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد، همانطور که توسعه روسیه امپراتوری زمان خود را فروپاشید:

در 1939-1940، “شوروی” کشورهای بالتیک و شرق لهستان را ضمیمه کرد.
پس از سال 1944، آنها نظام شوروی را در کشورهای مستقل قبلی اروپای مرکزی و شرقی که در پایان جنگ جهانی دوم تحت کنترل شوروی قرار گرفتند، مستقر کردند. در این کشورها، نظام شوروی به عنوان نوعی از سلطه روسیه تلقی می شد.

آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می تواند اولین نشانه های فروپاشی وحدت جهان کمونیستی باشد: درگیری بین جی استالین و جی تیتو و جدایی یوگسلاوی آغاز شد و درگیری با چین تبدیل شد. رویداد بعدی بسیار مهمتر این طرح. شکاف بین مسکو و پکن اهمیت ژئوپلیتیکی استثنایی داشت.

اما لهستان ضربه ایدئولوژیکی قاطعی به سلطه شوروی در اروپای شرقی وارد کرد. با اعتصابات کارگری در پوزنان (1956)، گدانسک (1970)، رادوم (1976) و گدانسک (1980)، و تولد جنبش چند میلیونی “همبستگی”، کارگران لهستانی مهمترین اسطوره کمونیسم شوروی – اسطوره را تضعیف کردند. از «دولت پرولتاریای» ظاهراً ایجاد شده [7] .

به گفته یئهور گیدر :

« «تاریخ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی … کاملاً مشخص است. این قطعاً توافقنامه بیلوویزا نیست، اینها رویدادهای آگوست نیست، این 13 سپتامبر 1985 است. این روزی است که یمانی وزیر نفت عربستان سعودی گفت که عربستان در حال پایان دادن به سیاست محدود کردن تولید نفت و شروع به بازیابی خود است. سهم بازار نفت پس از آن طی 6 ماه آینده تولید نفت عربستان 3.5 برابر شد. پس از آن قیمت ها کاهش یافت. در آنجا می توانید ماهانه تماشا کنید – 6.1 بار.

تک محوری تصمیم گیری (فقط در مسکو) که منجر به ناکارآمدی و از دست دادن زمان شد. جنگ افغانستان، جنگ سرد، کمک‌های مالی مستمر به کشورهای اردوگاه سوسیالیستی (اردوگاه اجتماعی)، توسعه صنایع نظامی به زیان سایر بخش‌های اقتصادی، بودجه را از بین برد» [8] .
«

رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا پس از سفر ریچارد نیکسون (1972) به اتحاد جماهیر شوروی، در نامه بسته کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به کمیته های حزب، اشاره شده است که آر. نیکسون به وضعیت بحرانی اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان اشاره کرده است. .

فروپاشی احتمالی اتحاد جماهیر شوروی توسط اقتصاددانان شوروی در اوایل دهه 1980 پیش بینی شد. بنابراین، تیگران خاچاتوروف ، آکادمی آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی ، در سال 1981 روند توسعه اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی را به گونه ای ارزیابی کرد که باید به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منجر می شد و در سال 1988 تشخیص داد که سال های رکود منجر به متوسط ​​زیان اقتصادی سالانه بیشتر از زمان جنگ آلمان و شوروی شد.

فروپاشی احتمالی اتحاد جماهیر شوروی توسط کارشناسان غربی در مورد اتحاد جماهیر شوروی (Helen d’Ancoss. “The Divided Empire”، 1978) و ناراضیان شوروی (Andriy Amalrik. “آیا اتحاد جماهیر شوروی تا سال 1984 زنده خواهد ماند؟”، 1969) پیش بینی شده بود. ساخاروف راه حل را در تجدید اتحادیه دید و پیش نویس قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی اروپا و آسیا را تدوین کرد [9] .

رئیس دفتر تحلیل عمومی پنتاگون احتمال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با نتایج مدل‌سازی ریاضی نیز تأیید شد، بله، چنین پیش‌بینی توسط اندرو مارشال، ایجاد شد .

اعلامیه حقوق خلق های روسیه اساس فروپاشی امپراتوری روسیه را بر اساس به اصطلاح پایه ریزی کرد. ” حق تعیین سرنوشت “، و همچنین فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بر اساس رژه حاکمیت ها .
سیر وقایع
جرج بوش و میخائیل گورباچف . لحظه امضای قرارداد SNO-I. 31 جولای 1991.

در سال 1985، ، دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست چین میخائیلو گورباچف ، و یاران حزبش، برنامه ایدئولوژیکی جدیدی و شروع اجرای بسته اصلاحات تحت نام عمومی پرسترویکا را اعلام کردند. به شدت افزایش یافت در نتیجه فعالیت سیاسی مردم ، انجمن ها و سازمان های توده ای از جمله رادیکال و ملی شکل گرفت. تلاش برای اصلاح نظام مدیریتی منجر به تعمیق بحران در کشور شد.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در پس زمینه رکود عمومی اقتصادی و سیاست خارجی رخ داد. در اتحاد جماهیر شوروی برای اولین بار رسما اعلام شد در سال 1989، آغاز بحران اقتصادی (رشد اقتصادی با کاهش جایگزین می شود).

در دوره 1989-1991، مشکل اصلی اقتصاد شوروی به حداکثر خود رسید – کسری مزمن کالا ، تقریباً همه کالاهای اساسی، به جز نان، از فروش آزاد ناپدید شدند. تقریباً در تمام مناطق کشور عرضه استاندارد در قالب کوپن ارائه می شود .

در سال 1991 برای اولین بار یک بحران جمعیتی ثبت شد (میزان مرگ و میر بیش از نرخ تولد).

اجرای سیاست «خودداری از مداخله در امور داخلی سایر کشورها» باعث سقوط گسترده رژیم های کمونیستی طرفدار شوروی در اروپای شرقی شد.

در 9 دسامبر 1990، در لهستان رهبر سابق اتحادیه کارگری همبستگی لخ والسا به قدرت رسید . 29 دسامبر 1989، در چکسلواکی – ناراضی سابق واسلاو هاول . در رومانی ، دولت کمونیستی به زور سرنگون شد و رئیس جمهور این کشور، نیکولای چائوشسکو ، همراه با همسرش توسط دادگاه تیرباران شدند . حوزه نفوذ شوروی در اروپا در حال تجربه یک فروپاشی واقعی است.

درگیری های بین المللی

تعدادی از درگیری های بین المللی در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی شعله ور است. اولین تجلی تنش در دوره پرسترویکا وقایع قزاقستان بود. در 16 دسامبر 1986، رهبر بلندمدت حزب جمهوری را بازنشسته کرد، تظاهرات اعتراضی در آلما آتا پس از آن که در صبح همان روز، پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست قزاقستان، دین محمد کونایف ، برگزار شد. “به اتفاق آرا” به جای خود گنادی کلبین، که قبلا به عنوان اولین دبیر کمیته منطقه ای اولیانوفسک CPSU کار می کرد، انتخاب شد. این تظاهرات توسط نیروهای داخلی سرکوب شد . این رویدادها در قزاقستان به عنوان “قیام دسامبر” و همچنین ژلتوکسان ( Kaz. Zheltoksan – دسامبر) شناخته می شوند.

بعدها، سخنرانی های دسامبر در قزاقستان به عنوان رویدادی “که آغاز فروپاشی نظام تمامیت خواه بود، انگیزه ای برای حل مسئله استقلال دولتی قزاقستان” ارزیابی شد. شرکت کنندگان در این رویدادها به طور کامل بازپروری شدند، به قربانیان سرکوب شورش ها کمک های اجتماعی ارائه شد. به برخی از آنها مسکن داده شده است. در سال 2006، بنای یادبود “به افتخار استقلال” اختصاص داده شده به “Zheltoksan” در میدان مرکزی آلما آتا ساخته شد.

در ژوئن 1989، درگیری‌های قومیتی در نووی اوزن بین قزاق‌ها و بومیان قفقاز آغاز شد که توسط نفربرهای زرهی، تانک‌ها، هلیکوپترهای جنگی و سایر تجهیزات نظامی سرکوب شد. در 15 و 16 ژوئیه در سوخوم درگیری بین گرجی ها و آبخازها رخ داد.

درگیری قره باغ که در سال 1988 آغاز شد، حادترین جنگ بود. پاکسازی قومی متقابل صورت گرفت که منجر به فرار ارمنی ها از آذربایجان و آذربایجانی ها با کردهای مسلمان از ارمنستان شد. در سال 1989، رادای عالی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان الحاق قره باغ کوهستانی را اعلام کرد . در تابستان همان سال، اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان شوروی شوروی را محاصره نخجوان کرد و جبهه خلق آذربایجان در واکنش به محاصره اقتصادی کل ارمنستان اعلام کرد. در آوریل 1991، جنگ در واقع بین دو جمهوری شوروی آغاز شد.

شورش ها در دره فرغانه ، جایی که چندین مردم با هم زندگی می کنند، در حال وقوع است. در پایان ماه مه 1989، در منطقه فرغانه ازبکستان SSR ، روابط بین ازبک‌ها و ترک‌های مسختی بدتر شد . در ژوئن همان سال، قتل عام و قتل ترکان مسختی در آنجا به ثبت رسید که باعث تخلیه دسته جمعی ترکان مسختی از جمهوری شد.

، قتل عام هایی در اندیجان ازبکستان رخ داد که توسط گروهی از هواداران رادیکال فوتبال آغاز شد در اوایل ماه مه 1990، پس از لغو برنامه ریزی نشده بازی بین تیم های “اسپارتاک” (اندیجان) و “پختاکور” (تاشکند) . آپارتمان ها و خانه های «یهودیان ثروتمند بخارا و ارمنیان ثروتمند» غارت، ویران و سوزانده شد، غرفه فروش نوشابه و یک تعمیرگاه کفش ویران شد. 44 نفر به دنبال کمک پزشکی بودند، 13 نفر در بیمارستان بستری شدند، حال دو نفر وخیم بود.

یک ماه بعد، درگیری‌های قومیتی در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی قرقیزستان به وقوع پیوست که به “کشتار اوش” (1990) معروف شد.

در 13 تا 20 ژانویه 1990، شورش هایی در شهر باکو روی داد که با خشونت گسترده علیه جمعیت ارمنی – سرقت، قتل، آتش زدن و تخریب اموال همراه بود.

تصمیم برای بازپروری مردم تبعید شده در دهه های 1930 و 1940 منجر به افزایش تنش در تعدادی از مناطق، به ویژه، در کریمه ، بین تاتارهای کریمه ، اوکراینی ها و روس ها شد. در منطقه پریگورود اوستیای شمالی ، بین اوستی ها و اینگوش .

در پس زمینه بحران عمومی در RSFSR، محبوبیت دموکرات ها به رهبری بوریس یلتسین ، که از حداکثر حمایت در مسکو و لنینگراد برخوردار بود، در حال افزایش است .
جنبش در جمهوری ها برای خروج از اتحاد جماهیر شوروی و “رژه حاکمیت ها”
اتحاد جماهیر شوروی در نقشه جهان

در 7 فوریه 1990، کمیته مرکزی CPSU تضعیف انحصار قدرت را اعلام کرد و اولین انتخابات رقابتی ظرف چند هفته برگزار شد. بخش قابل توجهی از کرسی‌های پارلمان‌های جمهوری‌های اتحادیه‌ای توسط نیروهای ملی دموکراتیک به دست آمد.

در طول سالهای 1990-1991، “رژه حاکمیت ها” برگزار شد، که طی آن تمام اتحادیه (یکی از اولین آنها RSFSR بود ) و بسیاری از جمهوری های خودمختار اعلامیه های حاکمیت را تصویب کردند، که در آن آنها اولویت قوانین سراسر اتحادیه را بر جمهوریت به چالش کشیدند. آنهایی که “جنگ قوانین” را آغاز کردند. آنها همچنین اقداماتی را برای کنترل اقتصادهای محلی انجام دادند، از جمله امتناع از پرداخت مالیات به اتحادیه و بودجه فدرال روسیه. این درگیری ها بسیاری از روابط اقتصادی را قطع کرد که وضعیت اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی را بیشتر بدتر کرد .

اولین قلمرو اتحاد جماهیر شوروی که در ژانویه 1990 در واکنش به حوادث باکو بود اعلام استقلال کرد، اتحاد جماهیر شوروی نخجوان . قبل از کودتای اوت ، پنج جمهوری اتحادیه ( لیتوانی ، لتونی ، استونی ، ارمنستان و گرجستان ، از پیوستن به فدراسیون برنامه ریزی شده ( اتحادیه کشورهای مستقل ) اعلام استقلال کردند، یک جمهوری دیگر – مولداوی ) و انتقال به استقلال خودداری کرد .

به استثنای قزاقستان ، هیچ یک از جمهوری‌های اتحادیه آسیای مرکزی جنبش‌ها یا احزاب سازمان‌دهی‌شده را برای دستیابی به استقلال نداشتند. در میان جمهوری‌های مسلمان، به استثنای جبهه خلق آذربایجان ، جنبش استقلال فقط در یکی از جمهوری‌های خودمختار منطقه ولگا وجود داشت – حزب «ایتفاک» فوزی بایراموا در تاتارستان ، که از سال 1989 از استقلال تاتارستان دفاع می‌کرد. .

بلافاصله پس از وقایع کودتای اوت، تقریباً همه جمهوری‌های اتحادیه‌ای باقی‌مانده، و همچنین چندین جمهوری خودمختار خارج از روسیه، که برخی از آنها بعداً به دولت‌های غیر رسمی تبدیل شدند، اعلام استقلال کردند .

روند جدایی جمهوری های بالتیک

مبارزه کشورهای بالتیک برای استقلال، از یک سو با مقاومتی از سوی مرکز اتحادیه مواجه شد، اما از سوی دیگر، در بازسازی RSFSR نیز حمایت گسترده ای یافت .
لیتوانی
پوستر Sayudis (فوریه 1990): بله به لیتوانی دموکراتیک ( رنگ پرچم )، نه به زندان های اتحاد جماهیر شوروی ( رنگ پرچم ). در تیراژ 10000 در صندوق های دولتی چاپ شده است

در 3 ژوئن 1988، جنبش سایودیس “در حمایت از پرسترویکا” در اتحاد جماهیر شوروی لیتوانی تأسیس شد که در ، ابتدا مخفیانه و سپس آشکارا هدف خود را ترک اتحاد جماهیر شوروی و احیای کشور مستقل لیتوانیایی قرار داد. این سازمان هزاران جلسه برگزار کرد و در ترویج ایده های خود فعال بود. در ژانویه 1990، بازدید گورباچف ​​از ویلنیوس تعداد زیادی از هواداران استقلال را در خیابان های شهر گرد آورد (اگرچه به طور رسمی درباره خودمختاری و “توسعه قدرت ها در اتحاد جماهیر شوروی” بود) که تعداد آنها به 250000 نفر می رسید.
اولین تمبرهای “جمهوری بازسازی شده لیتوانی” (“زیرزمینی”). کوپن به سه زبان. 1990. تیراژ: تمبر – 30 میلیون، هر نوع کوپن – 1.875 میلیون تقریبا.

در شب 11 مارس 1990، رادای ورخوونای SSR لیتوانی به ریاست ویتاوتاس لندسبرگیس استقلال لیتوانی را اعلام کرد [10] . در قلمرو جمهوری به حالت تعلیق درآمد قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی و قانون اساسی لیتوانی در سال 1938 دوباره برقرار شد [11] . بنابراین، لیتوانی اولین جمهوری از اتحادیه های اتحادیه بود که استقلال را اعلام کرد، و یکی از پنج کشوری بود که قبل از حوادث اوت و مجلس ملی این کار را اعلام کرد.

استقلال لیتوانی نه توسط دولت مرکزی اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان و نه توسط سایر کشورها (به جز ایسلند ) به رسمیت شناخته نشد. در پاسخ به این، دولت شوروی در اواسط سال 1990 محاصره اقتصادی لیتوانی را اجرا کرد و بعداً از نیروی نظامی استفاده شد – از 11 ژانویه 1991، واحدهای شوروی خانه چاپ در ویلنیوس، مراکز تلویزیونی و مراکز در شهرها را اشغال کردند. و سایر ساختمانهای عمومی (به اصطلاح حزب ” مالکیت “). در 13 ژانویه، نیروهای شوروی به برج تلویزیون در ویلنیوس یورش بردند و پخش تلویزیونی جمهوری را متوقف کردند. مردم محلی مقاومت گسترده ای انجام دادند که در نتیجه آن 13 نفر جان باختند و ده ها نفر مجروح شدند [12] .

در 16 ژانویه، Rada Verkhovna از SSR لیتوانی قطعنامه “در مورد رای گیری از ساکنان جمهوری لیتوانی” (که متعاقباً با قطعنامه 18 ژانویه 1991 روشن شد) صادر کرد، که براساس آن لیتوانی باید یک ملیت برگزار می کرد. نظرسنجی در مورد مسئله استقلال جمهوری که قبلاً در 11 مارس سال گذشته اعلام شده بود. این توسط رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی به عنوان قصد جلوگیری از اجرای تصمیمات در مورد برگزاری همه پرسی اتحادیه اتحاد جماهیر شوروی در مورد حفظ اتحاد جماهیر شوروی در نظر گرفته شد. او این نظرسنجی و تلاش‌ها برای اعلام آن را “تمامی در مورد آینده دولت لیتوانی” از نظر قانونی نامعتبر خواند [13] . شرکت در رفراندوم سراسری اتحادیه توسط مقامات محلی مسدود شد و فقط در مراکز رای گیری که به تعداد محدود در ساختمان هایی که تا آن لحظه تحت کنترل نیروهای امنیتی مرکز بودند، سازماندهی شده بود .

در 9 فوریه، یک نظرسنجی سراسری (یا “مشاوره انتخاباتی”) در مورد مسئله استقلال لیتوانی برگزار شد. 84 درصد از رای دهندگان در آن شرکت کردند، 90.4 درصد از آنها به جمهوری دموکراتیک مستقل لیتوانی رای دادند . بر این اساس، ایسلند در 12 فوریه واقعیت استقلال لیتوانی را به رسمیت شناخت. [14] .

در 11 مارس 1991، حزب کمونیست لیتوانی کمیته نجات ملی لیتوانی را تشکیل داد و گشت های ارتش در خیابان ها معرفی شدند. با این حال، واکنش افکار عمومی جهان و تقویت نفوذ نیروهای دموکراتیک در روسیه، اقدامات نیروی بیشتر را غیرممکن کرد.

توسط مهاجمان ناشناس (بعدها مشخص شد که آنها کارمندان واحدهای پلیس ضد شورش ویلنیوس و ریگا هستند) در ایست بازرسی میادینینکای (در مرز لیتوانی با SSR بلاروس در شب 31 ژوئیه 1991، 8 نفر از کارکنان آن ) هدف گلوله قرار گرفتند. .

پس از حوادث آگوست 1991، استقلال جمهوری لیتوانی بلافاصله توسط اکثر کشورهای غربی به رسمیت شناخته شد.

استونی

در اتحاد جماهیر شوروی استونی ، در آوریل 1988، جبهه خلق استونی در حمایت از پرسترویکا تشکیل شد که رسماً هدف خروج استونی از اتحاد جماهیر شوروی را تعیین نکرد، بلکه مبنایی برای دستیابی به آن شد.

برگزار شد در ژوئن-سپتامبر 1988، رویدادهای دسته جمعی در تالین که در تاریخ به عنوان “انقلاب آوازخوان” ثبت شد ، که در آن آهنگ های اعتراضی اجرا شد و مواد تبلیغاتی و نمادهای جبهه خلق توزیع شد:

جشنواره های شبانه آواز در میدان تالار شهر و میدان آواز ، که در ماه ژوئن، در روزهای سنتی شهر قدیمی برگزار می شود.
کنسرت های راک که در ماه اوت برگزار شد.
رویداد موسیقی و سیاسی “آواز استونی” که به گفته رسانه ها، حدود 300000 استونیایی، یعنی حدود یک سوم جمعیت مردم استونی را گرد هم آورد، که در 11 سپتامبر 1988 در میدان آواز برگزار شد. در آخرین رویداد، مخالف علناً خواستار استقلال شد. تریویمی ولیست

در 16 نوامبر 1988، رادای ورخوونای SSR استونی اعلامیه حاکمیت استونی را با اکثریت آرا تصویب کرد. [15]
افرادی که به کمپین راه بالتیک آمدند گیرنده‌های رادیویی قابل حمل همراه خود داشتند تا زنجیره‌ای را به‌موقع تشکیل دهند. این نشان ها نماد اتحاد سه کشور در مبارزه برای استقلال از اتحاد جماهیر شوروی بود

در 23 آگوست 1989، جبهه های خلق سه جمهوری بالتیک اقدام مشترکی به نام راه بالتیک برگزار کردند .

در 12 نوامبر 1989، رادای ورخوونا استونی SSR قطعنامه “در مورد ارزیابی تاریخی و حقوقی وقایع رخ داده در استونی در سال 1940” را تصویب کرد، که اعلامیه 22 ژوئیه 1940 در مورد الحاق به استونی را غیرقانونی تشخیص داد. SSR استونی به اتحاد جماهیر شوروی.

در 23 مارس 1990، حزب کمونیست استونی حزب کمونیست چین ترک کرد را .

در 30 مارس 1990، Rada Verkhovna EASR قطعنامه ای در مورد وضعیت دولتی استونی تصویب کرد. با بیان اینکه اشغال جمهوری استونی توسط اتحاد جماهیر شوروی در 17 ژوئن 1940 وجود قانونی جمهوری استونی را قطع نکرد، رادا ورخوونا قدرت دولتی SSR استونی را از لحظه تأسیس آن غیرقانونی اعلام کرد. و آغاز احیای جمهوری استونی را اعلام کرد. یک دوره انتقالی قبل از تشکیل مقامات دولتی قانون اساسی جمهوری استونی اعلام شد. [16]

در 3 آوریل 1990، رادای ورخوونای اتحاد جماهیر شوروی ، قطعنامه شماره 1410-1 “در مورد اجرای قانون اتحاد جماهیر شوروی در مورد رویه حل مسائل مربوط به خروج جمهوری اتحادیه از اتحاد جماهیر شوروی” [17] را به طور مؤثر تصویب کرد. اعلامیه های ابطال رادای ورخوونا جمهوری های بالتیک را از نظر قانونی باطل و باطل بودن ورود به اتحاد جماهیر شوروی و هرگونه تصمیمات بعدی ناشی از آن اعلام کرد.

در 8 مه همان سال، رادای ورخوونای اتحاد جماهیر شوروی استونی قانونی را تصویب کرد که نام «جمهوری سوسیالیستی شوروی استونی» را باطل می‌کرد. همچنین طبق این قانون، استفاده از نشان ، پرچم و سرود اتحاد جماهیر شوروی استونی به عنوان نمادهای دولتی متوقف شد و قانون اساسی جمهوری استونی در سال 1938 احیا شد (ماده 1 می گوید استونی مستقل است و جمهوری مستقل).

در 15 مه، به ابتکار کارگران کارخانه های زیرمجموعه اتحادیه، تجمعی در مقابل ساختمان ورخونا رادا برگزار شد که در آن نمایندگان جمعیت روسی زبان جمهوری خواستار لغو قطعنامه شدند. Verkhovna Rada از 8 مه “در مورد نمادهای دولتی” و استعفای رهبران SSR استونی. بعداً، جمعیت به ساختمان Verkhovna Rada نقل مکان کردند و به قلمرو آن نفوذ کردند. نخست وزیر ادگار ساویسار در رادیو جمهوری خواه خطاب به مردم گفت: “مردم استونی… نمایندگان اینترخ و شورای متحد کارگری به ساختمان ورخوونا رادا حمله می کنند… تلاش برای کودتا وجود دارد… تکرار می کنم، ما هستیم. تحت حمله…” . هزاران استونیایی برای دفاع از دولت خود بیرون آمدند. به زودی شرکت کنندگان در حمله ساختمان پارلمان را ترک کردند و پس از آن اعضای واحد دفاع شخصی “Kaitseliit” ادارات دولتی، پست و ایستگاه رادیویی را تحت مراقبت گرفتند. [18]

در شب 1-2 سپتامبر، اعضای سازمان “Kaitseliit” پست های مرزی و یک مانع را در قلمرو مناطق لنینگراد و پسکوف RSFSR، جایی که مرز شوروی و استونی، توسط پیمان صلح تارتو در سال 1920 ایجاد شد، نصب کردند. ، گذشت. [19]
کارت ثبت شهروندی استونی از سال 1989

در 12 ژانویه 1991 در سفر به تالین ورخوونا رادای RSFSR، ، بوریس یلتسین، رئیس ، رئیس ورخوونا رادا جمهوری استونی، و آرنولد رویتل “معاهده پایه و اساس” را امضا کردند. روابط بین ایالتی بین RSFSR و جمهوری استونی» که در آن هر دو طرف یکدیگر را به عنوان دولت های مستقل و زیرمجموعه حقوق بین الملل به رسمیت شناختند. [20] .

در 3 مارس، همه پرسی استقلال جمهوری استونی برگزار شد که در آن فقط شهروندان قانونی جمهوری استونی (عمدتاً بر اساس ملیت استونیایی) و افرادی که به اصطلاح “گرین کارت” کنگره استونی را دریافت کردند. (شرط دریافت کارت، اعلام شفاهی حمایت از استقلال بود) بخشی از جمهوری استونی را گرفت (حدود 25000 کارت صادر شد و دارندگان آنها بعداً تابعیت استونی را دریافت کردند). 78 درصد از کسانی که رای دادند از ایده استقلال ملی از اتحاد جماهیر شوروی حمایت کردند. [21]

در 20 آگوست 1991، پارلمان استونی قطعنامه ای “در مورد استقلال دولتی استونی” [22] تصویب کرد و در 6 سپتامبر همان سال، شورای دولتی اتحاد جماهیر شوروی به طور رسمی استقلال استونی را به رسمیت شناخت.

لتونی

در اتحاد جماهیر شوروی لتونی ، در دوره 1988-1990، جبهه خلق لتونی ، که مدافع استقلال بود، در حال تقویت است و مبارزه با جبهه بین المللی کارگران اتحاد جماهیر شوروی لتونی، که از حفظ عضویت در اتحاد جماهیر شوروی دفاع می کرد. در حال رشد است.

در 4 مه 1990، رادای ورخوونای اتحاد جماهیر شوروی لتونی بیانیه ای در مورد بازگرداندن استقلال جمهوری لتونی به تصویب رساند. [23] در 3 مارس 1991، این اعلامیه توسط یک نظرسنجی ملی حمایت شد. پنج ماه بعد، در 21 اوت، شورای عالی لتونی قانون اساسی “در مورد وضعیت دولتی جمهوری لتونی” [24] را تصویب کرد که در نهایت استقلال این ایالت را تایید کرد.

ویژگی جدایی لتونی و استونی این است که برای به دست آوردن کنترل بر قلمرو خود در شرایط اکثریت نسبی نسبتاً کمی از جمعیت صاحب عنوان، تابعیت جمهوری فقط به افرادی اعطا شد که در آن زمان در این جمهوری ها زندگی می کردند. از پیوستن آنها به اتحاد جماهیر شوروی و فرزندان آنها.

روند جدایی گرجستان

قانون احیای استقلال دولتی گرجستان، 1991

قانون احیای استقلال دولتی گرجستان

در آغاز سال 1989، در گرجستان جنبشی برای جدایی از اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد که در پس زمینه رشد درگیری های گرجستان-آبخازیا و گرجستان-اوستیا تشدید شد. در 9 آوریل 1989 در تفلیس با سربازان درگیری رخ داد که در نتیجه آن 16 نفر کشته شدند. وقایع 9 آوریل روند تحکیم جامعه گرجستان را حول ایده های استقلال ملی و احیای کشور گرجستان آغاز کرد.

در 9 مارس 1990، جلسه Verkhovna Rada اتحاد جماهیر شوروی گرجستان قطعنامه “در مورد ضمانت های حفاظت از حاکمیت دولتی گرجستان” را تصویب کرد که در آن اعلام شد که ورود نیروهای روسیه شوروی به گرجستان در فوریه 1921 و اشغال قلمرو آن از نظر حقوقی مداخله نظامی (مداخله) و اشغال با هدف سرنگونی نظام سیاسی موجود ( جمهوری دموکراتیک گرجستان ) و از نظر سیاسی الحاق واقعی بود. رادای عالی با محکوم کردن «اشغال و الحاق دوفاکتو گرجستان توسط روسیه شوروی به عنوان یک جنایت بین‌المللی» اعلام کرد که به دنبال لغو پیامدهای نقض معاهده 7 مه 1920 برای گرجستان و احیای حقوق گرجستان است. به موجب این معاهده توسط روسیه شوروی به رسمیت شناخته شد. همچنین آغاز مذاکرات برای احیای کشور مستقل گرجستان اعلام شد، زیرا معاهده تشکیل اتحاد جماهیر شوروی ، به گفته نمایندگان، “در رابطه با گرجستان غیرقانونی بود.” [25] [26]

در 28 نوامبر 1990، در جریان انتخابات، رادای عالی گرجستان به ریاست زویاد گامساخوردیا تشکیل شد که بعداً (در 26 مه 1991) با رای مردم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. در 15 نوامبر 1990، مجلس قطعنامه ای را تصویب کرد که نام اتحاد جماهیر شوروی گرجستان را به جمهوری گرجستان تغییر داد.

در 31 مارس 1991، یک همه پرسی در مورد بازگرداندن استقلال گرجستان در GRSR برگزار شد که در آن 98.93 ٪ از شرکت کنندگان در همه پرسی به موضوع پیشنهادی رای دادند. در 9 آوریل، در ساعت 12:30 بعد از ظهر، رادای عالی کشور قانون احیای استقلال دولتی گرجستان را تصویب کرد. این پنجمین جمهوری اتحادیه ای بود که حتی قبل از رویدادهای اوت ( GKChP ) اعلام استقلال کردند.

روند جدایی آذربایجان

در سال 1988 جبهه خلق آذربایجان در آذربایجان تشکیل شد که رهبر جنبش ملی آذربایجان شد و به ویژه در پس زمینه مناقشه قره باغ تقویت شد . در 23 سپتامبر 1989، رادای ورخوونای جمهوری آذربایجان SSR قانون اساسی در مورد حاکمیت جمهوری آذربایجان SSR را تصویب کرد. [27] در 29 دسامبر همان سال در جلیل آباد ، فعالان جبهه خلق ساختمان کمیته حزب شهر را تصرف کردند و دهها نفر مجروح شدند. [28] را در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی نخجوان در 31 دسامبر، جمعیتی مرز دولتی با ایران ویران کردند . تقریبا 700 کیلومتر از مرز ویران شد.
تمبر آذربایجان، تقدیم به وقایع ژانویه سیاه

هزاران آذربایجانی عبور کردند رودخانه اراکس با الهام از اولین فرصت پس از چند دهه برای برادری با هموطنان خود در ایران، از . [28] [29] در 10 ژانویه 1990، هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی قطعنامه ای “در مورد نقض فاحش قانون مرزهای دولتی اتحاد جماهیر شوروی شوروی در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق شوروی سابق شوروی سابق شوروی سابق شوروی سابق شوروی سابق را به شدت محکوم کرد.” رویداد [30] در 11 ژانویه 1990، گروهی از اعضای رادیکال جبهه خلق به چندین ساختمان اداری یورش بردند و قدرت را در شهر لنکران به دست گرفتند و دولت شوروی را سرنگون کردند. [28] در 19 ژانویه، جلسه فوق‌العاده Rada Verkhovna ASSR نخجوان قطعنامه‌ای در مورد خروج ASSR نخجوان از اتحادیه SSR و اعلام استقلال تصویب کرد. [31]

در شب 19-20 ژانویه 1990 ارتش شوروی به باکو یورش برد با هدف شکست جبهه مردمی و نجات قدرت حزب کمونیست در آذربایجان . [32] [33] [34] .

در 30 اوت 1991، رادای ورخوونای جمهوری آذربایجان SSR اعلامیه “در مورد بازگرداندن استقلال دولتی جمهوری آذربایجان” [35] و در 18 اکتبر قانون اساسی “در مورد استقلال دولتی جمهوری آذربایجان” را تصویب کرد. به تصویب رسید. [36] در 10 سپتامبر کنگره فوق العاده حزب کمونیست آذربایجان برگزار شد که در آن تصمیم به انحلال حزب کمونیست گرفته شد.

در 29 دسامبر، رفراندوم استقلال دولتی آذربایجان برگزار شد (پیش از این پس از امضای پروتکل آلماتی توسط آذربایجان در قرارداد بلوژسکی در مورد خاتمه اتحاد جماهیر شوروی و پس از شورای جمهوری های شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی تصویب اعلامیه به رسمیت شناختن این توافق)، که در آن 99 رای به استقلال، 58٪ از شرکت کنندگان در همه پرسی.

مولداوی -فروپاشی شوروی – دیپ پادکست

در مولداوی، ویژگی جهت گیری ایدئولوژیک جنبش ملی عبارت بود از اعلان تز در مورد هویت زبان های مولداوی و رومانیایی و در فراخوان برای اتحاد مولداوی و رومانی . در ماه مه 1989 ایجاد شد ، جبهه خلق مولداوی که تعدادی از سازمان های ملی گرا را متحد کرد. در 23 ژوئن، رادای ورخوونای اتحاد جماهیر شوروی مولداوی نتیجه‌گیری کمیسیون ویژه در مورد پیمان مولوتوف-ریبنتروپ را تصویب کرد ، که در آن ایجاد اتحاد جماهیر شوروی مولداوی یک اقدام غیرقانونی اعلام شد و بسارابیا و بوکووینا شمالی اعلام شدند اشغالی به عنوان رومانیایی‌های . قلمروها بر اساس نتیجه گیری 31 ژوئیه، هیئت رئیسه شورای شهر تیراسپول اعلام کرد که اگر SSR مولداوی به طور غیرقانونی ایجاد شده باشد، کرانه چپ دنیستر نیز به طور غیرقانونی در آن گنجانده شده است و هیئت رئیسه “خود را ملزم به هیچ کدام نمی داند. تعهدات به رهبری مولداوی».

در 7 نوامبر، جبهه مردمی مولداوی یک رژه نظامی در کیشینوف را مختل کرد و در 10 نوامبر، حمله ای به ساختمان وزارت امور داخلی جمهوری انجام شد که طی آن چندین کارمند وزارت امور داخلی و حامیان NFM زخمی شدند.
Gheorghe Ghimpu پرچم IDSR (پرچم فعلی ایالت در ترانس نیسترای ناشناس) را با پرچم رومانی (پرچم همرنگ مولداوی اما با نشان ملی) در بالای پارلمان IDSR، 27 آوریل 1990، جایگزین کرد.

رشد ناسیونالیسم مولداوی، اعلام دوره خروج از اتحاد جماهیر شوروی و دعوت به اتحاد با رومانی ، معرفی پرچمی شبیه به سه رنگ رومانی به عنوان پرچم دولتی، محرومیت از وضعیت دولتی زبان روسی و ترجمه مولداوی به الفبای لاتین – باعث واکنش منفی ساکنان جنوب و شرق مولداوی شد. در 12 نوامبر، کنگره فوق العاده ای از نمایندگان مردم گاگاوز بخشی از مولداوی اعلام شد برگزار شد که در آن ASSR گاگاوز ، اما هیئت رئیسه پارلمان جمهوری تصمیمات کنگره فوق العاده را لغو کرد و آنها را خلاف قانون اساسی خواند. [37]

به دنبال آن، در پایان سال 1989 – در آغاز سال 1990، در ترانس نیستریا همه پرسی استقلال منطقه برگزار شد. در 2 سپتامبر 1990، در دومین کنگره فوق‌العاده نمایندگان تمام سطوح ترانس‌نیستریا، SSR مولداوی ترانس‌نیستریا اعلام شد. هر دو ایالت توسط رهبری اتحاد جماهیر شوروی به رسمیت شناخته نشدند. [38]

در 6 مه 1990، اقدام “پل گل ها” در امتداد کل رودخانه پروت ، که مولداوی و رومانی را از هم جدا می کند ، انجام شد که طی آن ساکنان رومانی بدون ارائه هیچ مدرکی از مرز شوروی و رومانی عبور کردند. دومین اقدام از این دست در 16 ژوئن 1991 صورت گرفت، زمانی که ساکنان SSR مولداوی از مرز به رومانی عبور کردند.

در 23 ژوئن 1990، رادای ورخوونای اتحاد جماهیر شوروی مولداوی اعلامیه حاکمیت خود را تصویب کرد. در 19 اوت، اولین کنگره نمایندگان خلق – گاگاوزیان منتخب شوراهای سطوح مختلف برگزار شد، که در آن “اعلامیه آزادی و استقلال مردم گاگاوز از جمهوری مولداوی” به تصویب رسید و جمهوری گاگاوزیا را به عنوان اعلام کرد. بخشی از اتحاد جماهیر شوروی در 21 اوت، در جلسه فوق‌العاده هیئت رئیسه رادای ورخوونای مولداوی، تصمیم برای اعلام جمهوری غیرقانونی و برگزاری کنگره نمایندگان خلاف قانون اساسی شناخته شد. در ماه اکتبر، گاگاوزیا انتخابات یک نهاد غیرقانونی را اعلام کرد – به اصطلاح Verkhovna Rada of Gagauzia. در 25 اکتبر، نخست وزیر مولداوی، میرچا دروک ) فرستاد تا در انتخابات اختلال به Comrat ( “پیاده روی در گاگاوزیا” ، اتوبوس هایی با داوطلبان همراه با پلیس ایجاد کند. بسیج در گاگاوزیا آغاز شد، اما ورود واحدهای ارتش شوروی از خونریزی جلوگیری کرد.

در 27 آگوست 1991، رادای عالی مولداوی اعلامیه استقلال را تصویب کرد و مرز با اوکراین را که در سال 1940 ایجاد شد غیرقانونی به رسمیت شناخت.

جمعیت شرق و جنوب مولداوی که به دنبال اجتناب از ادغام با رومانی بودند، عدم به رسمیت شناختن استقلال مولداوی از اتحاد جماهیر شوروی را اعلام کردند و تشکیل دو جمهوری جدید را اعلام کردند که تمایل خود را برای ماندن در اتحاد جماهیر شوروی اعلام کردند. اولین کسی که جدایی از مولداوی را اعلام کرد ، اتحاد جماهیر شوروی بود که بعداً پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نام خود را به جمهوری گاگاوزیا تغییر داد. روز بعد، به نشانه همبستگی با گاگاوزها نیز خروج خود از مولداوی را اعلام کرد ، PMSSR که بعداً در همه پرسی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نام خود را به PMR تغییر داد.

اعلامیه حاکمیت دولتی RSFSR

در 12 ژوئن 1990، اولین کنگره نمایندگان مردم RSFSR اعلامیه حاکمیت دولتی RSFSR را تصویب کرد . این اعلامیه اولویت قانون اساسی و قوانین RSFSR را بر قوانین قانونی اتحاد جماهیر شوروی تأیید کرد. از جمله اصول اعلامیه عبارت بودند از:

حاكميت دولت، تضمين حق مسلم هر كس براي زندگي شرافتمندانه، به رسميت شناختن هنجارهاي شناخته شده جهاني حقوق بين الملل در زمينه حقوق بشر؛
هنجارهای حکومت مردم: به رسمیت شناختن مردم چند ملیتی روسیه به عنوان حامل حاکمیت و منبع قدرت دولتی، حق آنها برای اعمال مستقیم قدرت دولتی، حق انحصاری مردم برای مالکیت، استفاده و دفع ثروت ملی روسیه. عدم امکان تغییر قلمرو RSFSR بدون اراده مردم که از طریق رفراندوم بیان شده است.
اصل تضمین فرصت های قانونی برابر برای همه شهروندان، احزاب سیاسی، سازمان های عمومی، جنبش های توده ای و سازمان های مذهبی برای مشارکت در اداره امور دولتی و عمومی؛
جدایی قوه مقننه، مجریه و قضایی به عنوان مهمترین اصل عملکرد دولت قانونی در RSFSR.
توسعه فدرالیسم: گسترش قابل توجه حقوق تمام مناطق RSFSR.

“رژه حاکمیت ها” در جمهوری ها و مناطق خودمختار RSFSR

در 6 آگوست 1990، بوریس یلتسین ، در اوفا ایراد رئیس ورخوونا رادای RSFSR، بیانیه ای کرد: “تا جایی که می توانید حاکمیت را بپذیرید” [39] .

از اوت تا اکتبر 1990، “رژه حاکمیت” جمهوری های خودمختار و مناطق خودمختار RSFSR برگزار شد . اکثر جمهوری های خودمختار خود را جمهوری های سوسیالیستی شوروی در داخل روسیه اعلام می کنند. به ویژه، در 20 ژوئیه، رادای ورخوونای ASSR اوستیای شمالی اعلامیه ای در مورد حاکمیت دولتی ASSR اوستیای شمالی تصویب کرد . به دنبال آن، اعلامیه حاکمیت ایالتی اتحاد جماهیر شوروی کارلیان در 29 اوت، در 9 اوت، کومی SSR یاکوتسک جمهوری اودمورت در 20 سپتامبر، – ساخا SSR در 27 سپتامبر ، باشقیر SSR-باشکرتستان در 11 اکتبر، کالمیک SSR در اکتبر به تصویب رسید. 18، و کالمیک SSR در 22 اکتبر. — Mariysk SSR ، 24 اکتبر — Chovash SSR ، 25 اکتبر — Gorno-Altai ASSR. [40]
تلاش برای جدا کردن تاتارستان

در 30 آگوست 1990، رادای ورخوونای اتحاد جماهیر شوروی تاتار ، اعلامیه حاکمیت دولتی جمهوری تاتارستان را تصویب کرد. این اعلامیه، بر خلاف برخی از متحدان و تقریباً همه جمهوری‌های خودمختار روسیه (به استثنای چچن-اینگوشتیا )، نشان نداد که این جمهوری بخشی از RSFSR یا اتحاد جماهیر شوروی است، و اعلام شد که به عنوان یک کشور مستقل و موضوع حقوق بین‌الملل. ، با روسیه و سایر کشورها معاهدات و اتحاد منعقد می کند. در طول فروپاشی گسترده اتحاد جماهیر شوروی، تاتارستان اعلامیه ها و قطعنامه هایی را در مورد استقلال و پیوستن به کشورهای مستقل مشترک المنافع تصویب کرد، همه پرسی برگزار کرد و قانون اساسی را با همان عبارت به تصویب رساند.

در 18 اکتبر 1991، قطعنامه Verkhovna Rada در مورد استقلال دولتی تاتارستان به تصویب رسید.

در پاییز 1991، در آماده سازی برای امضای موافقت نامه ایجاد CIS به عنوان یک اتحادیه کنفدرال در 9 دسامبر 1991، تاتارستان دوباره تمایل خود را برای پیوستن به CIS به تنهایی اعلام کرد .

در 26 دسامبر 1991، در رابطه با توافقنامه Bialowieza در مورد خاتمه وجود اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد CIS ، اعلامیه ورود تاتارستان به CIS با حقوق بنیانگذار به تصویب رسید.

انقلاب چچن

بیشتر بخوانید: کنگره ملی مردم چچن

پرچم کنگره

در تابستان 1990، گروهی از نمایندگان برجسته روشنفکر چچن، ابتکار عمل را برای برگزاری کنگره ملی چچن برای بحث در مورد مشکلات احیای فرهنگ، زبان، سنت ها و حافظه تاریخی ملی به دست گرفتند. در 23 تا 25 نوامبر، گروزنی میزبان کنگره ملی چچن بود که کمیته اجرایی را به ریاست سرلشکر جوخار دودایف انتخاب کرد. [41]

در 27 نوامبر، رادای ورخوونای جمهوری چچن-اینگوش ، تحت فشار کمیته اجرایی شورای امنیت ملی و اقدامات توده ای، اعلامیه حاکمیت دولتی جمهوری چچن-اینگوش را تصویب کرد. در 8 تا 9 ژوئن 1991، دومین نشست اولین کنگره ملی چچن، که خود را کنگره ملی خلق چچن اعلام کرد، برگزار شد . این جلسه تصمیم به حذف قدرت پارلمان گرفت و جمهوری چچن نوخچی چو را اعلام کرد و کمیته اجرایی ZKCHN به ریاست جوخار دودایف را به عنوان مرجع موقت اعلام کرد.

وقایع مسکو در 19-21 اوت 1991 به یک کاتالیزور برای وضعیت سیاسی در جمهوری تبدیل شد. در 19 اوت، به ابتکار حزب دموکراتیک وایناخ، یک راهپیمایی در حمایت از رهبری روسیه در میدان مرکزی گروزنی آغاز شد، اما پس از 21 اوت، با شعار استعفای ورخوونا رادا با هم برگزار شد. با رئیس آن برای “کمک به کودتاگران” و همچنین انتخابات مجدد پارلمان.

در تاریخ 1-2 سپتامبر، سومین جلسه ZKCHN، قدرت رادای جمهوری چچن-اینگوش را محروم کرد و تمام قدرت در قلمرو چچن را به کمیته اجرایی ZKCHN منتقل کرد. در 4 سپتامبر، مرکز تلویزیون گروزنی و خانه رادیو تصرف شد. جوخار دودایف، رئیس کمیته اجرایی گروزنی ، خطابی را قرائت کرد که در آن رهبری جمهوری را “جنایتکار، رشوه خوار، اختلاسگر” خواند و اعلام کرد که “از 5 سپتامبر تا برگزاری انتخابات دموکراتیک، قدرت در جمهوری خواهد گذشت. به دست کمیته اجرایی و سایر سازمان‌های تمام دموکراتیک . » در پاسخ به این امر، رادای ورخوونا از ساعت 00:00 روز 5 سپتامبر تا 10 سپتامبر در گروزنی وضعیت اضطراری اعلام کرد ، اما شش ساعت بعد هیئت رئیسه رادای ورخوونا وضعیت فوق العاده را لغو کرد.

در 6 سپتامبر، دوکو زاوگایف ، رئیس ورخوونا رادای اتحاد جماهیر شوروی چچن-اینگوش استعفا داد و اقدام کرد. رئیس شد روسلان خاسبولاتوف . چند روز بعد، در 15 سپتامبر، آخرین جلسه ورخوونا رادا جمهوری چچن-اینگوش برگزار شد که در آن تصمیم به انحلال خود گرفته شد. به عنوان یک نهاد انتقالی، رادای موقت مرکب از 32 نماینده تشکیل شد.

اعلام حاکمیت بلاروس

پرچم بلاروس بر روی تمبر پستی 1992

بیشتر بخوانید: بیانیه حاکمیت دولتی جمهوری بلاروس

در ژوئن 1988، جبهه خلق بلاروس “رنسانس” رسما تأسیس شد . در میان بنیانگذاران، نمایندگانی از روشنفکران، از جمله نویسنده واسیل بیکوف بودند.

در 19 فوریه 1989، کمیته سازماندهی BPF اولین تجمع مجاز را در خواست لغو نظام تک حزبی برگزار کرد که بیش از 40000 نفر را گرد هم آورد. تجمع BNF علیه ماهیت غیر دموکراتیک انتخابات 1990، 100000 نفر را گرد هم آورد.

با توجه به نتایج انتخابات رادای ورخوونای BRSR، جبهه خلق بلاروس موفق شد فراکسیونی متشکل از 37 نفر در پارلمان این جمهوری تشکیل دهد.

فراکسیون BPF مرکز اتحاد نیروهای دموکراتیک در مجلس شد. او تصویب اعلامیه حاکمیت دولتی BRSR را آغاز کرد و برنامه ای برای اصلاحات لیبرال در مقیاس بزرگ در اقتصاد پیشنهاد کرد. اقدامات BNF از حمایت اتحادیه های کارگری مستقل همه جمهوری خواهان برخوردار بود، آرای قاطع با تظاهرات متعدد در حمایت از BNF در میدان لنین ، مقابل ساختمان پارلمان بلاروس همراه بود.

برخلاف جمهوری‌های بالتیک و اوکراین ، نخبگان حزبی بلاروس عمدتاً به دولت مرکزی شوروی وفادار ماندند و در برابر خواسته‌های جبهه خلق بلاروس برای اعطای اعلامیه استقلال قانون اساسی، ایجاد نهادهای قدرت دولتی مقاومت کردند. ، ارتش خودش، ارز و غیره.

با این حال، پس از کودتای اوت ، BPF موفق شد اکثریت کمونیست را متقاعد کند که به اعلامیه قوت یک قانون اساسی بدهد، یک نماد دولتی جدید اتخاذ کند و شروع به ساختن نهادهای یک دولت مستقل کند.
همه پرسی 1991 “درباره حفظ اتحاد جماهیر شوروی به شکل به روز شده”

بیشتر بخوانید: همه پرسی اتحادیه در مورد حفظ اتحاد جماهیر شوروی

در مارس 1991، یک همه پرسی برگزار شد که در آن حدود 76٪ از مردم شرکت کننده در همه پرسی به “حفظ اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک فدراسیون تجدید شده از جمهوری های مستقل برابر” رای دادند.

در شش جمهوری اتحادیه ( لیتوانی ، استونی ، لتونی ، گرجستان ، مولداوی ، ارمنستان ) که قبلا استقلال یا گذار به استقلال را اعلام کرده بودند، همه پرسی همه اتحادیه عملاً برگزار نشد (کمیسیون های مرکزی انتخابات توسط مقامات این جمهوری ها تشکیل شد. ، اما به استثنای برخی از مناطق (آبخازیا، اوستیای جنوبی، ترانس نیستریا) از مردم رای عمومی وجود نداشت، اما در زمان های دیگر همه پرسی استقلال برگزار می شد.

از 185.6 میلیون شهروند اتحاد جماهیر شوروی دارای حق رای، 148.5 میلیون نفر (80.0٪ رای دهندگان) در همه پرسی شرکت کردند. 145.82 میلیون (98.14٪) رای معتبر شناخته شد، 2.76 میلیون (1.86٪) باطل بود. 113.5 میلیون نفر (77.85 درصد) به سؤال همه پرسی «بله»، 32.3 میلیون (22.15 درصد) پاسخ «خیر» داده اند. [42]

بر اساس مفهوم همه پرسی و با در نظر گرفتن نتایج آن، ایجاد اتحادیه جدید – اتحادیه کشورهای مستقل (USS) به عنوان یک فدراسیون نرم در 20 اوت 1991 پیش بینی شد .

تهیه معاهده جدید اتحادیه

بیشتر بخوانید: فرآیند نووگاریفسکی

ایده امضای یک معاهده جدید بین جمهوری های اتحادیه، که بر اساس آن امکان ایجاد قانون اساسی جدید اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت ، در سال 1989 مطرح شد . به تدریج، پروژه هایی برای ایجاد یک کنفدراسیون به جای اتحاد جماهیر شوروی با نام های مختلف (“جامعه”، “مشترک المنافع” و غیره ظاهر شد. در ماه مه 1990 ، کار بر روی مفهوم و پروژه های توافق آینده آغاز شد.

در دسامبر 1990 ، در کنگره چهارم نمایندگان خلق اتحاد جماهیر شوروی ، تصمیمی با رای فراخوانی برای حفظ ایالت فدرال با نام قدیمی اتخاذ شد [43] . در همان کنگره ، N.A. Nazarbaev ایده انعقاد یک معاهده اتحادیه توسط جمهوری ها بدون مشارکت مرکز را مطرح کرد که نشان دهنده تصمیم برای حرکت به سمت یک کنفدراسیون بود.

جمهوری های اتحادیه و مذاکرات نووگاریف :

در مذاکرات شرکت نکردند
بیانیه ای را در 23 آوریل 1991 امضا کرد ، اما از امضای قرارداد اتحاد خودداری کرد
مذاکرات را تا 1991 انجام داد نوامبر

اولین پیش نویس معاهده اتحادیه کشورهای مستقل در روزنامه پراودا منتشر در 9 مارس 1991 شد ، اما بحث آن کند بود [44] .

در پایان سال 1990 – در آغاز سال 1991 ، دولت مرکزی در اتحاد جماهیر شوروی، با وجود تلاش M. S. گورباچف ​​برای تقویت آن، به طور قابل توجهی تضعیف شد. در شرایط کنونی، گورباچف ​​تصمیم گرفت که از مردم درخواست کند. بدین ترتیب، در 17 مارس 1991 ، در اوج بحران، همه پرسی برگزار شد که 10 جمهوری در آن شرکت کردند. در آن، 76.4٪ [43] از شرکت کنندگان به نفع حفظ اتحادیه اصلاح شده بر دموکراتیک اساس [45] صحبت کردند. مقامات لتونی ، لیتوانی ، استونی ، گرجستان ، مولداوی و ارمنستان از برگزاری همه پرسی خودداری کردند و در این جمهوری ها به ابتکار شوراهای محلی فردی و گروه های کارگری برگزار شد [43] .

با استفاده از نتایج همه پرسی، پس از چندین تلاش ناموفق، گورباچف در 23 آوریل آغاز کرد ​​روند تهیه پیش نویس معاهده اتحادیه جدید را [46] . کار بر روی ایجاد و ویرایش سند در دولتی اقامتگاه Novo-Ogaryovo در نزدیکی مسکو انجام شد [44] . در آن وکلا ، کارگران دستگاه حزب کمیته مرکزی CPSU حضور داشتند . رهبران اتحادیه و جمهوری های خودمختار نیز به اینجا دعوت شده بودند و خود گورباچف ​​اغلب می آمد. در 19 مه، با گورباچف ​​در نوو-اگاریوو ملاقات کردند E. M. Primakov ، O. M. Yakovlev، A. S. Chernyaev، G. Kh. Shahnazarov، V. I. Boldin، M. Ya. Petrakov و دیگران مفهومی ، که در مورد توافق کنگره XXVIII CPSU بحث کردند. [47] گزینه های توافق بارها تغییر کردند. در ابتدا قرار بود قرارداد در نهایت در سپتامبر تا اکتبر همان سال امضا شود. [43]

در 24 ژوئیه، گورباچف ​​رسماً اعلام کرد که کار بر روی پیمان اتحادیه به پایان رسیده است و سند برای امضاء باز است (اگرچه در واقع اختیار ITAR-TARS فقط در 14 اوت در قرار گرفت ). در مقایسه با نسخه قبلی توافقنامه که در پایان ژوئن منتشر شد، این پروژه نسبت به جمهوری‌ها نرم‌تر بود که نشان می‌داد آنها در جریان مذاکرات از خواسته‌های خود دفاع کردند. بنابراین، زبان روسی که به عنوان “زبان ارتباطات بین المللی” باقی ماند، دیگر زبان دولتی نبود. سران دولت جمهوری می توانستند در کار کابینه وزیران با حق رای قاطع اتحادیه شرکت کنند و شرکت های مجتمع نظامی-صنعتی تحت مدیریت مشترک اتحادیه و جمهوری ها قرار گرفتند [48] .

متن نهایی معاهده آینده حاوی اختلاف نظرهای زیادی بود. یکی از مهمترین نکات آن – موضوع مالیات و عوارض اتحادیه – حل نشده باقی ماند. مشکلات ناشی از این واقعیت بود که تشکیل بودجه دولت اتحادیه در درجه اول توسط تصمیمات جمهوری هایی که قرار بود به آن بپیوندند تعیین می شد و این به شکل گیری سیستم مالیاتی همه اتحادیه کمکی نکرد . بر اساس پیشنهاد یلتسین، بودجه اتحادیه باید با هزینه کسرهای ثابت از بودجه های جمهوری که با جمهوری ها توافق شده بود، تشکیل می شد، اما مشخص نشد که چه کسی این مالیات را دریافت می کند – اتحادیه یا نهادهای جمهوری. در عین حال، متن حاوی عبارات نامشخص بسیاری از بسیاری از مفاد اصولی بود که می توانست باعث ابهامات و تعارضات احتمالی شود. موضوع سیاست خارجی مستقل «کشورهای مستقل»، مانند امکان پیوستن آنها به سازمان ملل یا افتتاح سفارتخانه های خود، حل نشد . مسئله وضعیت آن شش جمهوری که قصد امضای معاهده اتحادیه را نداشتند نیز حل نشده باقی ماند (در عین حال، مسلمان جمهوری های آسیای مرکزی بدون اطلاع مرکز شوروی در مورد مقاصد خود، قراردادهای دوجانبه ای را بین خود منعقد کردند. علاوه بر این، مشخص نبود که آیا منابع طبیعی ، که با ارزش ترین و سودآورترین آنها در قلمرو RSFSR واقع شده بود، به مالکیت کامل جمهوری ها تبدیل شد یا خیر [48] .
کاریکاتور قرارداد جدید صنفی

از بسیاری جهات، پیش نویس جدید پیمان اتحادیه عاری از منطق مطلق بود. بنابراین، رویه امضای گام به گام توافق نامه تصویب شده در نوو-اگاریوو منجر به وضعیت بی سابقه ای در عمل جهانی شد، زمانی که دو نهاد دولتی مجبور بودند برای مدت طولانی در یک قلمرو همزیستی کنند: اتحادیه جمهوری های سوسیالیستی شوروی. و اتحاد جماهیر شوروی، با قوانین متفاوت و حتی مرزهای متفاوت . [43]

معاهده اتحادیه کشورهای مستقل (نوامبر 1991)

روند نووگاریف که در پاییز 1991 از سر گرفته شد با تغییر برخی جهت گیری های سیاسی با مرحله قبل تفاوت داشت. اگر زمانی گورباچف ​​آشکارا به دنبال حفظ هر چه بیشتر جمهوری‌ها در اتحادیه (در درجه اول اوکراین) بود، که باعث نقص پیش‌نویس‌های قبلی توافق‌نامه می‌شد، اکنون حقیقت انعقاد توافق در دستور کار قرار داشت. در عین حال، تعداد جمهوری هایی که قرارداد را امضا می کردند دیگر تعیین کننده نبود. این رویکرد واقع بینانه تر بود، زیرا اجازه می داد وضعیت را حداقل به صورت محلی تثبیت کند [49] .

در 14 نوامبر، جلسه دیگری از شورای دولتی اتحاد جماهیر شوروی در نوو-اگاریوو برگزار شد که نمایندگان هفت جمهوری در آن حضور داشتند. بحث حول محور موضوع اصلی شکل نهاد دولتی جدید می چرخید. این می تواند یا یک دولت اتحادیه (مانند اتحاد جماهیر شوروی) یا اتحادیه ای از ایالت های جداگانه باشد. پس از چهار ساعت مذاکره [50] ، توافقی در مورد ایجاد یک “دولت کنفدرال – دموکراتیک ” [46] حاصل شد.

در این زمان، موضع یلتسین به طور غیرمنتظره ای تغییر کرد. تا آخرین بار، او از پیمان اتحادیه ابراز حمایت کرد [49] و قبلاً در 18 نوامبر اعلام کرد که از مذاکرات در نوو-اگاریوو ناراضی است، زیرا “ما مجبور بودیم بیش از آنچه لازم بود مصالحه کنیم” [47] . در 25 نوامبر، در جلسه شورای دولتی اتحاد جماهیر شوروی، یلتسین از امضای توافقنامه اتحاد که قبلاً توافق شده بود و برای توزیع در جمهوری ها آماده شده بود، امتناع کرد [46] . دو روز بعد متن قرارداد در رسانه های مکتوب منتشر شد . گورباچف ​​تا آخرین لحظه به مردم اطمینان داد که توافقنامه امضا خواهد شد، اما فایده ای نداشت.

بیشتر بخوانید: کودتای اوت و کمیته مرکزی حزب کمونیست اوکراین

تعدادی از شخصیت‌های دولتی و حزبی تلاش کردند تا وحدت کشور را حفظ کنند که به کودتای اوت نیز معروف است.

در 19 اوت 1991، گروهی از سیاستمداران از اطرافیان گورباچف ​​ایجاد کمیته اضطراری دولتی (SEC) را اعلام کردند. آنها از رئیس جمهور که در تعطیلات در کریمه به سر می برد، خواستار برقراری وضعیت اضطراری در کشور یا انتقال موقت قدرت به معاون رئیس جمهور گنادی یانایف شدند . تنها دو جمهوری اتحادیه – جمهوری آذربایجان و بلاروس SSR از شورای امنیت دولتی حمایت کردند [51] [52] ، جمهوری های دیگر – SSR های لتونی، لیتوانی، مولداوی و استونی اقدامات GKChP را رد کردند. [51]

پس از اعلام تشکیل شورای امنیت دولتی و انزوای گورباچف ​​در کریمه ، یلتسین مخالفان شورای امنیت دولتی را رهبری کرد و مجلس شوراهای روسیه را به مرکز مقاومت تبدیل کرد. پیش از این در روز اول رویدادها، یلتسین از یک تانک در مقابل کاخ سفید سخنرانی کرد، اقدامات شورای امنیت ملی را کودتا خواند و بعداً تعدادی از احکام را مبنی بر عدم به رسمیت شناختن این اقدامات صادر کرد. شورای امنیت ملی [53] در 23 اوت، یلتسین فرمانی مبنی بر تعلیق فعالیت های حزب کمونیست RSFSR و در 6 نوامبر – در مورد خاتمه CPSU امضا کرد .

شکست و انحلال کمیته مرکزی حزب کمونیست اوکراین در واقع منجر به فروپاشی دولت مرکزی اتحاد جماهیر شوروی، تابعیت مجدد ساختارهای قدرت به رهبران جمهوری‌خواه و تسریع در فروپاشی اتحادیه شد. در عرض یک ماه پس از کودتا، مقامات تقریباً همه جمهوری های اتحادیه یکی پس از دیگری استقلال را اعلام کردند. برخی از آنها برای مشروعیت بخشیدن به این تصمیمات، رفراندوم استقلال برگزار کردند.

بلافاصله، در سپتامبر 1991، کشورهای غربی به طور گسترده استقلال جمهوری های بالتیک (که در آغاز سال 1990 اعلام کرده بودند) را به رسمیت شناختند.

در 2 اکتبر 1991، نشست سران 12 جمهوری اتحاد جماهیر شوروی در فرودگاه جوبیلی (بایکونور) برگزار شد (رهبران لتونی، لیتوانی و استونی در آن حضور نداشتند).

در 18 اکتبر 1991، معاهده جامعه اقتصادی در کرملین منعقد شد. توسط رهبران هشت جمهوری (به جز آذربایجان، گرجستان، مولداوی و اوکراین) و M. S. گورباچف ​​به عنوان رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی امضا شد . آزادی خروج از شرکت، مالکیت خصوصی، آزادی کارآفرینی و رقابت به عنوان شرکت کنندگان در این قرارداد به رسمیت شناخته شد. معاهده اجازه معرفی ارزهای ملی را می داد. تقسیم ذخایر طلای اتحاد جماهیر شوروی، وجوه الماس و ارز آن پیش بینی شده بود.

در 28 اکتبر 1991، روسلان خاسبولاتوف به عنوان رئیس رادای ورخونا RSFSR انتخاب شد.

با فرمان رئیس جمهور RSFSR B. Yeltsin در 6 نوامبر 1991، فعالیت های CPSU و حزب کمونیست RSFSR در خاک روسیه خاتمه یافت.

در 14 نوامبر 1991، هفت جمهوری از دوازده جمهوری ( بلاروس ، قزاقستان ، قرقیزستان ، روسیه ، تاجیکستان ، ترکمنستان ، ازبکستان ) تصمیم به انعقاد توافقنامه در مورد ایجاد اتحادیه کشورهای مستقل (USS) به عنوان یک کنفدراسیون با پایتخت در مینسک . این امضا برای 9 دسامبر 1991 برنامه ریزی شده بود .

اعلام حاکمیت توسط جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی

جمهوری تغییر نام اعلامیه حاکمیت اعلامیه خروج از اتحاد جماهیر شوروی استقلال قانونی
SSR استونی 8 مه 1990 16 نوامبر 1988 8 مه 1990 [22] 6 سپتامبر 1991 [54]
لیتوانی SSR 11 مارس 1990 26 مه 1989 11 مارس 1990 [10] 6 سپتامبر 1991 [55]
SSR لتونی 4 مه 1990 28 جولای 1989 4 مه 1990 [23] 6 سپتامبر 1991 [56]
جمهوری آذربایجان SSR 5 فوریه 1991 23 سپتامبر 1989 30 اوت 1991 [35] 26 دسامبر 1991 [57]
SSR گرجستان 14 نوامبر 1990 26 مه 1990 9 آوریل 1991 [26] 26 دسامبر 1991 [57]
RFSR روسیه 25 دسامبر 1991 12 ژوئن 1990 – [58] 26 دسامبر 1991 [57]
ازبکستان SSR 30 سپتامبر 1991 20 ژوئن 1990 31 اوت 1991 [59] 26 دسامبر 1991 [57]
اتحاد جماهیر شوروی مولداوی 5 ژوئن 1990 23 ژوئن 1990 27 اوت 1991 [60] 26 دسامبر 1991 [57]
SSR اوکراین 24 آگوست 1991 [61] [62] 16 جولای 1990 24 آگوست 1991 [63] 26 دسامبر 1991 [57]
SSR بلاروس 19 سپتامبر 1991 27 ژوئیه 1990 [64] 25 اوت 1991 [65] 26 دسامبر 1991 [57]
ترکمنستان SSR 27 اکتبر 1991 22 آگوست 1990 27 اکتبر 1991 [66] 26 دسامبر 1991 [57]
ارمنستان SSR 24 آگوست 1990 – 23 اوت 1990 [67] 26 دسامبر 1991 [57]
تاجیکستان SSR 31 آگوست 1991 24 آگوست 1990 9 سپتامبر 1991 [68] 26 دسامبر 1991 [57]
SSR قزاقستان 10 دسامبر 1991 25 اکتبر 1990 16 دسامبر 1991 [69] 26 دسامبر 1991 [57]
SSR قرقیزستان 5 فوریه 1991 15 دسامبر 1990 31 آگوست 1991 [70] 26 دسامبر 1991 [57]

توافقنامه Białowieża

 

لئونید کراوچوک (چپ)، استانیسلاو شوشکویچ (مرکز) و بوریس یلتسین (دومین سمت راست) در هنگام امضای توافقنامه ایجاد CIS در Bialowieza Pushcha

در 8 دسامبر 1991 ، سران سه جمهوری از چهار جمهوری، بنیانگذاران اتحاد جماهیر شوروی – بلاروس ، روسیه و اوکراین – در Bialowieza Pushcha گرد هم آمدند و اعلام کردند که اتحاد جماهیر شوروی در حال توقف است و عدم امکان تشکیل اتحادیه را اعلام کردند. کشورهای مستقل، و موافقتنامه ایجاد مشترک المنافع کشورهای مستقل را امضا کردند . امضای قرارداد واکنش منفی گورباچف ​​را برانگیخت، اما پس از کودتای اوت، او دیگر قدرت واقعی نداشت. به گفته بوریس یلتسین، قرارداد بیالوویزا اتحاد جماهیر شوروی را منحل نکرد، بلکه تنها فروپاشی واقعی آن را تا آن لحظه برقرار کرد [71] [72] [73] .

در 10 دسامبر، رادای ورخوونای اوکراین توافقنامه ایجاد CIS را با ملاحظاتی تصویب کرد. 288 نماینده به تصویب رای دادند. بلافاصله پس از آن، کراوچوک با شوشکویچ که در آن لحظه رهبری جلسه ورخوونا رادا بلاروس را بر عهده داشت، تلفنی گفتگو کرد . پس از این گفتگو، نمایندگان بلاروس این توافق را به رای گذاشتند. 263 نماینده به تصویب رای دادند. ارجاعات به اتحاد جماهیر شوروی در قانون اساسی جمهوری بلاروس تا زمان تصویب قانون اساسی جدید در مارس باقی ماند [ 1994 74] [75] .

در همان روز، نمایندگان خلق اتحاد جماهیر شوروی، الکساندر اوبولنسکی و ولدیمیر سامارین، شروع به جمع آوری امضا در میان همکاران خود برای تشکیل کنگره ششم فوق العاده نمایندگان خلق اتحاد جماهیر شوروی کردند. 397 نماینده درخواستی را به رئیس جمهور و شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی با پیشنهاد تشکیل کنگره امضا کردند [76] .

در 11 دسامبر، کمیته نظارت بر قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی را محکوم کرد. متن کامل این بیانیه در مطبوعات منتشر نشده است. بیانیه حاوی نتیجه زیر بود:
« هیچ جمهوری نمی تواند حل مسائل مربوط به حقوق و منافع جمهوری های دیگر را به عهده بگیرد. از این منظر، این جمله که «اتحادیه SSR به عنوان موضوع حقوق بین‌الملل و واقعیت ژئوپلیتیکی از بین می‌رود» را می‌توان تنها به‌عنوان یک ارزیابی سیاسی از وضعیت در نظر گرفت و هیچ نیروی قانونی ندارد.

کمیته نظارت بر قانون اساسی ضرورت حل و فصل همه مسائل روابط بین دولت ها و مردم کشورمان را بر اساس اصول قانون اساسی قانون اساسی، حاکمیت قانون و رعایت موازین عمومی شناخته شده بین المللی جلب می کند. [77]

این بیانیه هیچ پیامد عملی نداشت.

در 12 دسامبر، رادای ورخوونای RSFSR ، به ریاست روسلان خاسبولاتوف، رئیس مجلس، موافقت نامه بلوژسکی را تصویب کرد و همچنین تصمیمی را در مورد رد کردن پیمان اتحاد 1922 توسط RSFSR اتخاذ کرد (تعدادی از وکلا معتقدند که این انصراف این معاهده بیهوده بود، زیرا در سال 1924 با تصویب اولین قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی و با فراخواندن نمایندگان روسیه از شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی، قدرت خود را از دست داد . در نتیجه فراخوان نمایندگان، شورای اتحادیه حد نصاب خود را از دست داد [75] [78] .
رهبران کشورهای مستقل مشترک المنافع در نشست آلما آتا

تعدادی از اعضای پارلمان روسیه خاطرنشان کردند که طبق ماده 104 قانون اساسی RSFSR که در آن زمان لازم الاجرا بود، برای تصویب این توافقنامه، لازم بود پارلمان – کنگره نمایندگان مردم RSFSR تشکیل شود. از آنجایی که این توافق بر ساختار دولتی جمهوری به عنوان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی تأثیر گذاشت و در نتیجه مستلزم تغییر در قانون اساسی روسیه بود. لازم به ذکر است که روسیه و بلاروس به طور رسمی استقلال خود را از اتحاد جماهیر شوروی اعلام نکردند، بلکه فقط واقعیت پایان یافتن آن را اعلام کردند. [79] [80] .

در 17 دسامبر، رئیس شورای اتحادیه، K. Lubenchenko، اظهار داشت که در این جلسه حد نصاب وجود ندارد. اعضای شورای اتحادیه جلسه ای با نمایندگان مردم اتحاد جماهیر شوروی برگزار کردند. در این جلسه بیانیه ای در رابطه با امضای توافقنامه بیالوویزا و تصویب آن توسط رادای عالی روسیه، بلاروس و اوکراین اتخاذ شد که در آن بیان شده است که تصمیمات اتخاذ شده در مورد انحلال مقامات و مدیریت سراسری را غیرقانونی می داند. و اینکه آنها با وضعیتی که ایجاد شده و منافع حیاتی مردم اتحاد جماهیر شوروی است مطابقت ندارند. مجمع نمایندگان همچنین اعلام کرد که در صورت پیچیده تر شدن اوضاع کشور، حق تشکیل کنگره نمایندگان خلق اتحاد جماهیر شوروی را در آینده برای خود محفوظ می دارند. [81] [82] .

در 18 دسامبر، شورای جمهوری ها اعلامیه ای را تصویب کرد که بر اساس آن ” با درک توافق نامه جمهوری بلاروس، RSFSR و اوکراین در مورد ایجاد کشورهای مشترک المنافع می پذیرد و آن را تضمینی واقعی برای خروج از این کشور می داند. بحران حاد سیاسی و اقتصادی ». در این بیانیه همچنین آمده است که ” اقدامات ضد قانون اساسی علیه رادا عالی و رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی غیرقابل قبول است.” [83]

در 19 دسامبر ، در رابطه با تصویب موافقتنامه ایجاد CIS، رئیس جمهور RSFSR، بوریس یلتسین، قطعنامه دولت روسیه در مورد خاتمه فعالیت های وزارت امور داخلی اتحاد جماهیر شوروی را امضا کرد. در قلمرو فدراسیون روسیه. [84]

خاتمه نهایی وجود اتحاد جماهیر شوروی و انحلال مقامات

شوروی شد، زیرا تنها توسط رهبران 3 جمهوری از 15 جمهوری امضا شد انعقاد توافقنامه ایجاد CIS باعث ایجاد اختلاف در مورد انحلال اتحاد جماهیر . روسای جمهور در آلما آتا ( قزاقستان ) به این سازمان پیوستند 8 جمهوری دیگر: آذربایجان ، ارمنستان ، قزاقستان ، قرقیزستان ، مولداوی ، تاجیکستان ، ترکمنستان ، ازبکستان .

و پروتکل توافقنامه بیالوویزا که توسط رهبران جمهوری های شوروی سابق امضا شد اعلامیه آلما آتا ، انحلال اتحادیه را تأیید کرد و به طور رسمی مشترک المنافع را تأسیس کرد. شرکت کنندگان در این نشست نیز استعفای گورباچف ​​را “پذیرفتند”. اگرچه خود رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی قرار نبود رسما صحنه سیاسی را ترک کند، اما به سی بی اس نیوز گفت که به محض اینکه ببیند عملکرد CIS واقعی است استعفا خواهد داد. [85]

لازم به ذکر است که سازمان تشکیل شده نه به عنوان یک کنفدراسیون ، بلکه به عنوان یک سازمان بین المللی (بین دولتی) که با یکپارچگی ضعیف و فقدان قدرت واقعی در هماهنگی نهادهای فراملی مشخص می شود. عضویت در این سازمان توسط جمهوری های بالتیک و همچنین توسط گرجستان رد شد (این سازمان تنها در اکتبر 1993 به CIS پیوست و پس از جنگ در اوستیای جنوبی در تابستان 2008 خروج خود را از CIS اعلام کرد ). [86]
بازسازی نمادهای تاریخی در نمای کاخ بزرگ کرملین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی

در 25 دسامبر، رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی، میخایلو سرهیویچ گورباچف ، پایان فعالیت خود را به عنوان رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی “به دلایل اصولی” اعلام کرد. خطاب آخرین رهبر شوروی خطاب به مردم دقیقاً از ساعت 7 بعد از ظهر به وقت مسکو آغاز شد و به طور زنده از تلویزیون مرکزی پخش شد. در همان شب، گورباچف ​​فرمانی مبنی بر حذف اختیارات فرمانده عالی نیروهای مسلح شوروی امضا کرد و حق مدیریت سلاح های هسته ای استراتژیک را به رئیس جمهور روسیه بوریس یلتسین واگذار کرد. خود یلتسین در این مراسم حاضر نشد.

У своїх спогадах президент СРСР писав: “Мені передали, що президент Росії незадоволений моїм виступом, обурений і відмовляється прибути, як ми домовилися, в призначений час. Пропонує зустрітися «в нейтральному місці». Зустріч між головними високопосадовцями так і не відбулась, тому ядерний чемоданчик замість російського очільника отримав رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی در خاطرات خود می نویسد: “به من گفتند که رئیس جمهور روسیه از سخنرانی من ناراضی است، خشمگین است و از آمدن در زمان مقرر خودداری می کند، همانطور که ما توافق کردیم. ملاقات بین مقامات عالی رتبه اصلی هرگز صورت نگرفت، بنابراین چمدان هسته ای به جای رهبر روسیه به یوگنی شاپوشنیکف وزیر دفاع اتحاد جماهیر شوروی سابق داده شد .

در همان روز، موافقتنامه ایجاد CIS توسط رادای عالی تاجیکستان تصویب شد . یک هفته قبل، گورباچف ​​با یلتسین ملاقات کرد و واقعیت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را به رسمیت شناخت. در 25 دسامبر، Rada Verkhovna RSFSR قانونی را در مورد تغییر نام قانونی کشور از RSFSR به فدراسیون روسیه تصویب کرد و ، حاکمیت در این تصمیم نمادین دولت جدید را تأیید کرد. [87]

در 25 دسامبر ، ساعت 7:32 بعد از ظهر به وقت مسکو، پس از خروج گورباچف ​​از کرملین ، پرچم شوروی پایین آمد و سه رنگ روسیه به جای آن به اهتزاز درآمد . گورباچف ​​در سخنان جدایی خود، اصلاحات داخلی و تنش زدایی را اعلام کرد، اما اعتراف کرد: “نظام قدیم قبل از اینکه سیستم جدید فرصت کار داشته باشد از هم پاشید.” رئیس جمهور ایالات متحده، در همان روز، جورج بوش، استقلال 11 جمهوری پس از فروپاشی شوروی از جمله اوکراین را رسماً به رسمیت شناخت.

در 26 دسامبر، اجلاس شورای جمهوری های شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی ، که در آن زمان تنها نمایندگان قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان از آن فراخوانده نشدند، به ریاست معاون مردمی اتحاد جماهیر شوروی به تصویب رسید. اعلامیه شماره 142-Н SSR قزاقستان A. Alimzhanov در مورد خاتمه وجود اتحاد جماهیر شوروی در ارتباط با تشکیل CIS. روز بعد، یلتسین به کابینه کرملین نقل مکان کرد. تا پایان سال 1991، تنها چند نهاد شوروی باقی مانده بودند که تحت کنترل روسیه قرار نگرفته بودند. از 11 دی ماه 92 فعالیت خود را متوقف کردند.

جانشینی اتحاد جماهیر شوروی

فروپاشی نهایی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991 منجر به این واقعیت شد که مسائل مربوط به حقوق و تعهدات بین المللی اتحاد جماهیر شوروی، تعهدات مالی اتحادیه سابق، عضویت جمهوری های مستقل در سازمان ملل و به ویژه نگران کننده برای ایالات متحده آمریکا و کشورهای ناتو ، موضوع گسترش سلاح های هسته ای در میان کشورهای جدید، یعنی اوکراین، بلاروس و قزاقستان حل نشده باقی ماند.

در ابتدا، تمام جمهوری های سابق جانشین اتحاد جماهیر شوروی در نظر گرفته می شدند. این تز در معاهده جامعه اقتصادی 18 اکتبر و یادداشت تفاهم در مورد بدهی اتحادیه SSR و جانشینان آن به طلبکاران خارجی در 28 اکتبر 1991 گنجانده شد. و سایر جمهوری ها و در تصمیمات CIS . بر اساس چنین اصولی بود که توزیع اموال دولتی اتحاد جماهیر شوروی سابق انجام شد: دارایی، سلاح، ناوگان تجاری و دریایی، شرکت های مختلف و مؤسسات زیرمجموعه اتحادیه.

توزیع تعهدات مالی اتحاد جماهیر شوروی

یکی از اولین مسائل مربوط به بدهی های دولتی خارجی و دارایی های اتحادیه SSR بود. مبانی حل و فصل حقوقی در معاهده مربوطه که در 4 دسامبر 1991 در مسکو امضا شد، ایجاد شد. این معاهده توسط اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای جانشین – کشورهای تازه استقلال یافته، به استثنای جمهوری های بالتیک و ازبکستان ، امضا شد . طرفین تعهدات مالی اتحاد جماهیر شوروی در قبال طلبکاران را به عهده گرفتند، که در میان آنها هر دو موضوع عمومی پذیرفته شده حقوق بین الملل و همچنین بانک های تجاری، شرکت ها و افراد بودند.

این توافقنامه از اهمیت بالایی برخوردار بود زیرا بدون پذیرش تعهدات اتحاد جماهیر شوروی برای بازپرداخت بدهی خارجی، کشورهای جانشین نمی توانستند انتظار برقراری روابط عادی با کشورهای طلبکار را داشته باشند، زیرا کشورهای اتحادیه اروپا در بیانیه 16 دسامبر 1991 از شرایط به رسمیت شناختن جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی و برقراری روابط دیپلماتیک با آنها “تأیید توافقنامه توزیع بدهی خارجی شوروی” نامیده شد.

در نتیجه توافق نامه ها، سهام همه جمهوری های شوروی سابق در بدهی خارجی اتحاد جماهیر شوروی تایید شد: روسیه – 61.34٪. اوکراین – 16.37٪; بلاروس – 4.13٪؛ قزاقستان – 3.86٪; ازبکستان — 3.27 درصد؛ آذربایجان — 1.64 درصد; گرجستان – 1.62%؛ لیتوانی – 1.41٪؛ لتونی – 1.14٪؛ مولداوی – 1.29٪؛ قرقیزستان – 0.95٪؛ ارمنستان — 0.86%؛ تاجیکستان — 0.82%؛ ترکمنستان – 0.70٪؛ استونی – 0.62٪.

4 دسامبر این بود که برای اولین بار در رابطه با حاکمیت جدید از عبارات «جانشینی دولت»، «دولت سلف»، «دولت جانشین» و «لحظه جانشینی قانونی» یکی از ویژگی های معاهده استفاده کرد. ایالت ها .

با این حال، با وجود عینی بودن معیارهای توزیع دارایی ها و بدهی های اتحاد جماهیر شوروی، تعدادی از نکات بحث برانگیز مطرح شد. اول، لیتوانی، لتونی و استونی از شرکت در مذاکرات خودداری کردند زیرا خود را به عنوان جانشین قانونی به رسمیت نمی شناختند. ثانیاً، جمهوری ازبکستان در مورد ترتیب توزیع آرای شورای بین ایالتی نظارت بر خدمات بدهی و استفاده از دارایی های اتحاد جماهیر شوروی اظهار نظر کرد. در اساسنامه این نهاد مقرر شده بود که آرای نمایندگان تام الاختیار شورا بر اساس سهام احزاب تقسیم شود. تصمیم با حداقل 80 درصد آراء اعضا اتخاذ می شود. با روشی مشابه، روسیه که 60 درصد آرا را در اختیار داشت، می‌توانست هر تصمیمی را که به نفع خود باشد مسدود یا اجرا کند. بدیهی است که چنین شرطی رضایت هیچ کشور مستقلی را نداشت.
عضویت روسیه در سازمان ملل متحد و سایر سازمان های بین المللی
نامه بوریس یلتسین رئیس جمهور روسیه به دبیر کل سازمان ملل متحد در تاریخ 24 دسامبر 1991 در مورد عضویت روسیه در سازمان ملل متحد.

یکی از پیامدهای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مشکل عضویت روسیه و کشورهای مستقل جدید در سازمان ملل، به ویژه در شورای امنیت بود. موضع وزیر امور خارجه RSFSR آندری کوزیرف ، که در جلسه شورای عالی روسیه در 12 دسامبر صحبت کرد، این بود که عضویت در سازمان ملل متحد به طور جمعی به کشورهای مستقل مشترک المنافع گسترش خواهد یافت ، بر اساس این واقعیت که همه جمهوری ها جانشینان حقوقی برابر اتحاد جماهیر شوروی هستند. [88]

با این حال ، اجرای این مفهوم از نظر عملی در ارتباط با موقعیت حقوقی بین المللی ویژه اتحادیه سابق SSR بسیار مشکل ساز بود. ایالات متحده و کشورهای ناتو از حفظ کنترل ایمن واحد بر تسلیحات هسته ای استراتژیک، “متمرکز در دست یک مقام” حمایت کردند.

در سفر خود در دسامبر 15 تا 16 1991 ، وزیر امور خارجه ایالات متحده جیمز بیکر اظهار داشت که “دولت آمریکا با ظهور کشورهای مستقل جدید دارای سلاح های هسته ای و فن آوری های هسته ای مخالف است” و به نفع انتقال وضعیت یک هسته ای صحبت کرد. دولت به روسیه در آینده. این دیپلمات آمریکایی در جریان گفتگو با رئیس جمهور بوریس یلتسین، موضوع “احتمال حضور وی در شورای امنیت” را نیز مطرح کرد. ایالات متحده علاقه مند بود تا از وضعیت نوعی «خلاء قانونی» در روابط با ابرقدرت سابق جهانی جلوگیری کند. [88]

موضع کشورهای غربی در مورد وضعیت روسیه یکسان نبود. برخی از دیپلمات ها از انتقال کرسی اتحاد جماهیر شوروی در شورای امنیت به کشورهای دیگر مانند آلمان یا ژاپن حمایت کردند. [89] به گفته یوری ورونتسوف، نماینده اتحاد جماهیر شوروی در سازمان ملل، روند انتقال از اتحاد جماهیر شوروی به فدراسیون روسیه بسیار دشوار بود:

« پیشنهادهای زیادی مبنی بر پیوستن فدراسیون روسیه به سازمان ملل به عنوان یک عضو جدید وجود داشت و به دلیل اینکه در منشور سازمان ملل ذکر نشده است – اتحاد جماهیر شوروی در منشور نوشته شده است، جای عضو دائمی شورای امنیت را نگیرد. . به محض شروع چنین مکالماتی، اختلافات حقوقی و سؤالاتی در مورد چگونگی ادامه بلافاصله مطرح شد.

و من به شما می گویم که برای چندین روز، من مجبور بودم اینجا هم با دبیرکل و هم با بخش حقوقی صحبت کنم. تا اینکه رئیس مجمع عمومی در آن زمان نظر دیوان بین المللی دادگستری را دعوت کرد. او با اروپا تماس گرفت و پرسید این موضوع چگونه باید بررسی شود، آیا مجمع عمومی می تواند به طور خودکار مقر اتحاد جماهیر شوروی را به روسیه منتقل کند؟ خدا را شکر دیوان بین المللی دادگستری پاسخ داد – اتفاقاً در حضور من این اتفاق افتاد، من در آن مکالمه تلفنی حضور داشتم – گفتند همانطور که در سازمان ملل تصمیم می گیرید، همینطور خواهد بود.
«

حل مسئله عضویت اتحاد جماهیر شوروی سابق در سازمان ملل متحد و سایر سازمان های بین المللی در نشست آلما آتا رهبران کشورهای پس از فروپاشی شوروی ادامه یافت . ، به ابتکار روسیه، شورای سران کشورهای مستقل مشترک المنافع در 21 دسامبر 1991 تصمیمی مبنی بر حمایت از “روسیه در تمدید عضویت اتحاد جماهیر شوروی در سازمان ملل، از جمله عضویت دائم در شورای امنیت، و سایر سازمان های بین المللی” اتخاذ کرد. این سند به استثنای گرجستان و جمهوری های بالتیک به امضای تمام 11 کشور شرکت کننده در نشست رسید. [90] برای اولین بار، حاوی بیانیه ای در مورد نوعی “تداوم” عضویت RSFSR در اتحاد جماهیر شوروی بود.

پیش از این 2 روز بعد، در 23 دسامبر، کشورهای جامعه اروپا به اصطلاح “اعلامیه دوازدهم” را در این زمینه تصویب کردند که در آن اعضای اتحادیه اروپا متذکر شدند که “حقوق و تعهدات بین المللی اتحاد جماهیر شوروی سابق، از جمله حقوق و روسیه به اجرای تعهدات منشور سازمان ملل ادامه خواهد داد.” [91]

بر اساس این اظهارات در ترکیب با تصمیم کشورهای عضو مشترک المنافع، در 24 دسامبر 1991 ، رئیس جمهور روسیه، بوریس یلتسین ، در پیامی رسمی به دبیرکل سازمان ملل، خاویر پرز دکوئار ، اطلاع داد که «عضویت در اتحادیه جمهوری های سوسیالیستی شوروی. در سازمان ملل متحد، به ویژه در شورای امنیت، در سایر ارگان ها و سازمان های سازمان ملل، سیستم سازمان ملل با حمایت کشورهای مستقل مشترک المنافع توسط فدراسیون روسیه ادامه می یابد.”

این نامه همچنین حاوی این جمله بود که این کشور “کاملاً مسئول تمام حقوق و تعهدات اتحاد جماهیر شوروی مطابق با منشور سازمان ملل است.” [92] [88] در همان روز، پیام توسط نماینده دائم شوروی در سازمان ملل، یوری ورونتسوف، به دبیر کل سازمان تحویل داده شد. [93] درباره دوره بعدی رویدادها، فقط یک اطلاعیه اطلاعاتی کوتاه از وزارت امور خارجه فدراسیون روسیه با محتوای زیر وجود دارد:
« دبیرکل متن پیام را برای تمامی اعضای سازمان ملل ارسال کرد و با استناد به نظر معاونت حقوقی دبیرخانه سازمان ملل پیشنهاد کرد که این درخواست جنبه اطلاع‌رسانی دارد و واقعیت را بیان می‌کند و نیازی به آن ندارد. تایید رسمی از سازمان ملل تمامی اعضای دائم شورای امنیت و سایر کشورهای پیشرو موافقت خود را با این رویکرد اعلام کردند و در 24 دسامبر 1991، فدراسیون روسیه به عضویت خود در سازمان ملل ادامه داد. «

علیرغم مختصر بودن موضع رسمی وزارت امور خارجه فدراسیون روسیه، موضوع عضویت “به طور معمول و فنی” حل نشد، بلکه طی ساعت ها رایزنی با دیوان بین المللی دادگستری سازمان ملل متحد . این وزارتخانه برای تأیید موضع خود ، در 26 دسامبر، یادداشتی را نیز برای رئیس ارسال کرد که با این حال، عموماً محتوای نامه رئیس جمهور را تکرار کرد. اسناد مشابهی به سایر سازمان های بین المللی از جمله اتحاد جماهیر شوروی ارسال شد و عضویت ابرقدرت سابق را افزایش داد . [94] [95]

روسیه با در اختیار گرفتن اختیارات اتحاد جماهیر شوروی، در یادداشتی از وزارت امور خارجه خود به تاریخ 13 ژانویه 1992 ، یک بار دیگر در مورد “ادامه اعمال حقوق و تعهدات ناشی از معاهدات بین المللی منعقد شده توسط اتحاد جماهیر شوروی” اعلام کرد.

ورشکستگی مالی اتحاد جماهیر شوروی

در پایان نوامبر 1991 ، دولت اتحادیه خود را در وضعیت مالی دشواری دید. در اتحاد جماهیر شوروی پولی برای ارتش اتحادیه، علم، فرهنگ و غیره وجود نداشت. برعکس جمهوری های دیگر این پول را داشتند. اعتراف کرد همانطور که ب. یلتسین طی مکالمه تلفنی با رئیس جمهور ایالات متحده جی. بوش پدر در 30 نوامبر 1991 :

…می خواهم بگویم که من با گورباچف ​​و روسای دولت اتحادیه در رابطه با موضوع بودجه ملاقات کردم، زیرا بودجه در آستانه سقوط است. اتحادیه پول ندارد… از طرف دیگر، روسیه بودجه ای مازاد دارد. بنابراین فقط روسیه می تواند کل کشور را نجات دهد. ما توافق کردیم که یک بودجه تلفیقی اتحادیه-روسیه ایجاد کنیم. همه جمهوری‌ها موافقت کردند که برای وامی که روسیه به تنهایی به اتحادیه می‌دهد، تضمین دهند. به این ترتیب ما می توانیم از اتحاد جماهیر شوروی حمایت کنیم تا تعهدات خود در قبال سایر کشورهای جهان ورشکست نشویم. بنابراین روسیه آماده انتقال 60 میلیارد روبل به بودجه اتحادیه است [96]

تحلیلگر اقتصادی آندری ایلاریونوف، تأکید می کند که تا 30 نوامبر، هیچ تهدیدی برای ورشکستگی اقتصادی و مالی اتحاد جماهیر شوروی وجود نداشت، بلکه برعکس، توافقی بین ام. گورباچف ​​و بی. یلتسین در مورد اقدامات زیر برای جلوگیری از این تهدید وجود داشت:

– ایجاد بودجه تلفیقی اتحادیه و روسیه،
– ارائه وام روسیه به اتحادیه،
– انتقال 60 میلیارد روبل. در قالب وام فوق الذکر یا به صورت یارانه اضافی.

با این حال، این طرح عملی نشد، برعکس، دو هفته و نیم بعد، در 18 دسامبر ، اتحاد جماهیر شوروی ورشکسته اعلام شد. و سه هفته و نیم بعد، در 25 دسامبر ، م. گورباچف ​​از پست ریاست جمهوری اتحاد جماهیر شوروی استعفا داد .

A. Illarionov، مشاور سابق رئیس جمهور روسیه، ابراز اطمینان کرد که طرح دیگری از 11 تا 25 دسامبر – طرح ورشکستگی اتحاد جماهیر شوروی – اجرا شده است. اما همچنین این واقعیت که نه این طرح و نه اجرای آن هیچ ربطی به عملیات پنهانی انجام شده توسط اگور گیدار (در زمان رویدادها، وزیر اقتصاد و دارایی RSFSR ) 15 سال بعد به نام “مرگ” ندارد. از امپراتوری»، که با کمک آن، مردم روسیه به راحتی در نسخه ای جعلی از وقایع رخ داده متقاعد شدند [96] .
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از دیدگاه قانون

قوانین اتحاد جماهیر شوروی
ماده 72 جماهیر شوروی در سال 1977 قانون اساسی اتحاد [97] تعریف می کرد: “هر جمهوری اتحادیه ای حق خروج آزادانه از اتحاد جماهیر شوروی را حفظ می کند” [98] . رویه اجرای این حق که توسط قانون تعیین شده بود [99] دنبال نشد، اما عمدتاً توسط قوانین داخلی کشورهایی که اتحاد جماهیر شوروی را ترک کردند و همچنین با رویدادهای بعدی، به عنوان مثال، به رسمیت شناختن حقوقی بین المللی آنها مشروعیت یافت. توسط جامعه جهانی – همه 15 جمهوری سابق اتحادیه توسط جامعه جهانی به عنوان کشورهای مستقل به رسمیت شناخته شده و در سازمان ملل متحد نماینده دارند [100] .

سیاست خارجی

خارجی سیاست مجموعه ای از تصمیمات و اقدامات عمومی است که توسط دولت یک دولت در محیط بین المللی بر اساس منافع ملی اتخاذ می شود. همچنین می‌توان آن را به‌عنوان حوزه‌ای از فعالیت‌های دولتی تعریف کرد که بین روابط دولت با عوامل دیگر تصور می‌شود. 1 این متغیر خارجی پروژه است که هر ملتی در لحظه ای معین از توسعه تاریخی خود تعریف می کند. سیاست خارجی به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از یک پروژه ملی که یک کشور دارد، باید قبل از هر چیز به آرزوهای صلح و امنیت و نیازهای توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور پاسخ دهد. این نشان دهنده استحکام یک کشور، یکپارچه به عنوان یک ملت، با یک دولت با ثبات و دارای حاکمیتی است که در بین شهروندان سپرده شده و توسط نمایندگان آنها از طریق منافع ملی بیان شده است.

فهرست مطالب

1 تعریف
2 تصمیم گیری
3 تحلیل سیاست خارجی
3.1 مدل بازیگر منطقی
3.2 بررسی
3.3 مدل های دیگر
4 همچنین ببینید
5 مراجع
6 کتابشناسی
7 پیوندهای خارجی

تعریف

سیاست خارجی یک دولت باید مبتنی بر شناخت عمیق از واقعیت بین‌المللی باشد که در آن فعالیت می‌کند و می‌خواهد بر آن تأثیر بگذارد، تنها از این طریق است که یک کشور می‌تواند از فرصت‌ها نهایت استفاده را برده و تا آنجا که ممکن است از آن اجتناب کند. خطرات به وجود می آید [ نیازمند منبع ]

به گفته آندرس روزنتال ، جوهر سیاست خارجی، محاسبات سیاسی کسانی است که طراحی و اجرای آن را بر عهده دارند، در مورد بهترین راه برای ترویج ارزش ها و آرمان های صلح و توسعه. مردم ملتش بنابراین، تعریف صحیح و به موقع منافع کشور در صحنه جهانی، همراه با اجرای استراتژی منسجم برای دستیابی به اهداف تعیین شده، یکی از پیچیده ترین وظایف و در عین حال یکی از بالاترین مسئولیت های دولتی را تشکیل می دهد. . 2

سیاست خارجی یک کشور باید دارای نقاط مشترکی باشد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

نمی توان آن را از سیاست داخلی ایالات متحده جدا کرد.
این سیاستی است که توسط گروهی از افرادی که در آن زمان در قدرت هستند مدیریت می شود. با توجه به موارد فوق، سیاست ها ممکن است از یک دولت به دولت دیگر متفاوت باشد.
مجموعه سیاست هایی که تعریف می شود باید به عنوان ابزار مصالحه بین منافع ملی و منافع جهانی عمل کند.
شما باید اهداف و استراتژی های خاصی را برای حل یک مشکل یا یک هدف خاص تعیین کنید.

به این ترتیب مجموعه هنجارهای بین المللی که از طریق اعمال حاکمیت مورد توافق قرار گرفته اند، جزء لاینفک قوانین داخلی دولت ها است.

سیاست خارجی ارتباط تنگاتنگی با سیاست داخلی هر کشور و تصمیماتی دارد که حاکمان آن برای رفاه عمومی ساکنان آن تحت تأثیر عوامل تاریخی، جغرافیایی و غیره اتخاذ می کنند. که باعث می شود آنها سیاستی باثبات داشته باشند که به خودشان آسیبی نرساند و در عین حال از مزایایی که عرصه بین المللی ارائه می دهد بهره مند شوند و در نتیجه روابط صلح آمیز با سایر موضوعات بین المللی را حفظ کنند. 3

سیاست خارجی یک کشور ابزاری برای دستیابی به اهداف ملی خاص است، که به این معنی است که باید با انعطاف پذیری کافی مشخص شود و با توسعه نظام بین المللی به تکامل خود ادامه دهد تا به طور مؤثر در خدمت منافع ملت خود باشد.

تصمیم گیری

فرآیند تصمیم گیری در سیاست خارجی شامل مراحل زیر است:

ارزیابی محیط سیاسی بین‌المللی و داخلی: سیاست خارجی در یک زمینه سیاسی داخلی و بین‌المللی ساخته و اعمال می‌شود که باید توسط یک دولت برای تعیین بهترین گزینه سیاست خارجی درک شود. برای مثال، ممکن است یک کشور نیاز به واکنش به یک بحران بین المللی داشته باشد.
پیکربندی اهداف: – یک کشور اهداف سیاست خارجی متعددی دارد. یک دولت باید تعیین کند که چه اهدافی تحت تأثیر محیط سیاسی بین المللی و داخلی در هر زمان معین قرار می گیرند. علاوه بر این، اهداف سیاست خارجی ممکن است با یکدیگر در تضاد باشند و دولت را مجبور به اولویت بندی کند.
تعیین گزینه های سیاسی: – سپس یک دولت باید تعیین کند که چه گزینه های سیاسی برای دستیابی به هدف (یا مجموعه ای از اهداف) در پرتو محیط سیاسی معین موجود است. این شامل ارزیابی ظرفیت دولت برای اجرای گزینه های مختلف سیاستی و ارزیابی پیامدهای هر گزینه سیاستی است.
اقدام رسمی تصمیم گیری – یک تصمیم رسمی سیاست خارجی در سطحی از یک دولت اتخاذ می شود. تصمیمات سیاست خارجی عموماً توسط قوه مجریه دولت اتخاذ می شود. رایج ترین بازیگران یا نهادهای دولتی در تصمیم گیری سیاست خارجی عبارتند از: رئیس دولت (مثلاً رئیس جمهور) یا رئیس دولت (مثلاً نخست وزیر)، کابینه، و/یا وزیر.
بکارگیری یا اجرای گزینه سیاست انتخابی – هنگامی که یک گزینه سیاست خارجی انتخاب شد و تصمیم رسمی گرفته شد، آنگاه سیاست مذکور باید اعمال شود. سیاست خارجی معمولاً توسط بخش‌های تخصصی سیاست خارجی بوروکراسی دولتی، مانند وزارت امور خارجه (اروپا) یا وزارت امور خارجه (ایالات متحده آمریکا) توسعه و اجرا می‌شود. سایر بخش ها نیز ممکن است در اجرای سیاست خارجی نقش داشته باشند، مانند بخش های تجارت، دفاع و کمک.

تحلیل سیاست خارجی

تحلیل سیاست خارجی متضمن بررسی چگونگی انجام سیاست و رفتار خارجی دولت از طریق شناسایی مقوله‌ها است 4 از این منظر، دولت به عنوان بازیگر اصلی و اساسی روابط بین‌الملل تلقی می‌شود . با این حال، با توجه به تعداد و تنوع بازیگرانی که امروزه در نظام بین‌الملل با هم تعامل دارند، این تحلیل نمی‌تواند آن دسته از کنش‌هایی را که متوجه انواع دیگر بازیگران است، حذف کند. نقش دولت‌ها در سازمان‌های بین‌المللی، ارتباط با سازمان‌های غیردولتی و اقدامات علیه جرایم سازمان‌یافته یا گروه‌های تروریستی ، به عنوان مثال، نیز بخشی از دستور کار و ساختار سیاست خارجی کشورها است.

از آنجایی که تحلیل سیاست خارجی هم شامل مطالعه سیاست بین‌الملل و هم در امور داخلی می‌شود، این رشته دانشگاهی محل تلاقی بین تئوری روابط بین‌الملل و سیاست عمومی را پیدا کرده و به آن ضربه می‌زند. سیاست خارجی با رشته‌هایی مانند مطالعه دیپلماسی ، جنگ (یا درگیری)، سازمان‌ها و تحریم‌های اقتصادی تغذیه می‌شود که هر یک از آنها اهمیت زیادی پیدا می‌کنند که به وسیله آن دولت می‌تواند سیاست خارجی خود را انجام دهد. [ نیازمند منبع ]

از نظر آکادمیک، تحلیل سیاست خارجی معمولاً در علوم سیاسی و روابط بین‌الملل مطالعه می‌شود . [ نیازمند منبع ]

مدل بازیگر منطقی

مدل کنشگر منطقی مبتنی بر نظریه انتخاب عقلانی است . این مدل، دولت را به عنوان واحد اصلی تحلیل و روابط بین‌الملل (یا روابط بین‌الملل) را بستر تحلیل خود می‌داند. دولت به عنوان یک کنشگر واحد یکپارچه در نظر گرفته می شود که قادر به اتخاذ تصمیمات منطقی برای موقعیت ترجیحی خود و به حداکثر رساندن ارزش خود است. [ نیازمند منبع ]

بر اساس مدل بازیگر منطقی، دولت از فرآیند تصمیم گیری منطقی استفاده می کند، فرآیندی که شامل:

هدف گذاری و ارزیابی
در نظر گرفتن گزینه ها
ارزیابی پیامدهای آن
حداکثر کردن ارزش

نظرات

مدل بازیگر منطقی مورد انتقاد قرار گرفته است. بنابراین، مایکل کلارک اشاره می کند که “این مدل تمایل دارد طیفی از متغیرهای سیاسی را نادیده بگیرد، که عبارتند از: تصمیمات سیاسی، تصمیمات غیر سیاسی، رویه های بوروکراتیک، ادامه سیاست های قبلی و حادثه بزرگ”. 5
مدل های دیگر

مدل روابط متقابل سیاسی
مدل بوروکراسی سیاسی
مدل فرآیند سازمانی
مدل بزرگنمایی خودکار
مدل فرآیند سیاسی

دانلود:

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *