معنای زندگی

ما از کجا آمده ایم؟ ما چی هستیم؟ به کجا می رویم؟ یکی از پست امپرسیونیست . پل گوگن معروف ترین نقاشی های

معنای زندگی یا پاسخ به این سوال: “معنای زندگی چیست؟” ، به اهمیت زندگی مربوط می یا وجود به طور کلی شود. بسیاری از سوالات مرتبط دیگر عبارتند از: “چرا ما اینجا هستیم؟”، “زندگی چیست؟”، یا “هدف وجود چیست؟” پاسخ های پیشنهادی زیادی برای این پرسش ها از پیشینه های مختلف فرهنگی و ایدئولوژیکی ارائه شده است. جست‌وجوی معنای زندگی فلسفی ، علمی ، الهیاتی و متافیزیکی ، گمانه‌زنی‌های زیادی را در طول تاریخ ایجاد کرده است. افراد و فرهنگ های مختلف برای پاسخ به این سوال به چیزهای مختلفی اعتقاد دارند.

معنای زندگی را می توان از تأملات فلسفی و دینی و پژوهش های علمی درباره هستی ، پیوندهای اجتماعی ، آگاهی و سعادت به دست آورد. بسیاری از مسائل دیگر نیز دخیل هستند، مانند معنای نمادین ، هستی شناسی ، ارزش ، هدف ، اخلاق ، خیر و شر ، اراده آزاد ، وجود خدایان یک یا چندگانه ، تصورات از خدا ، روح و زندگی پس از مرگ . مشارکت های علمی در درجه اول بر توصیف تجربی حقایق مرتبط در مورد جهان ، کاوش در زمینه و پارامترهای مربوط به “چگونه” زندگی متمرکز است. علم همچنین مطالعه می‌کند و می‌تواند توصیه‌هایی برای دستیابی به رفاه و یک مفهوم مرتبط از اخلاق ارائه دهد. یک رویکرد جایگزین و انسان گرایانه این سوال را مطرح می کند که “معنای زندگی من چیست؟”

منشأ بیان

“دیگر طوفان” – به سمت کتاب دوم، فصل نهم از توماس کارلایل Sartor Resartus ، تصویر 1898 توسط EJ Sullivan

اولین استفاده انگلیسی از عبارت “معنای زندگی” در (1833-1834) توماس کارلایل کتاب Sartor Resartus ، کتاب دوم فصل نهم، “آری ابدی” ظاهر می شود.

زندگی ما با ضرورت احاطه شده است. اما معنای خود زندگی چیزی جز آزادی نیست، جز نیروی داوطلبانه. در آغاز، به ویژه، یک نبرد سخت.

کارلایل ممکن است از استفاده قبلی از عبارت آلمانی معادل der Sinn des Lebens توسط رمانتیک آلمانی نویسندگان نوالیس و فردریش شلگل الهام گرفته باشد. شلگل اولین کسی بود که به‌واسطه رمانش لوسیند (1799) آن را به صورت چاپی استفاده کرد، اگرچه نوالیس این کار را در دست‌نوشته‌ای 1797-1798 انجام داده بود که در آن نوشت: «تنها یک هنرمند می‌تواند معنای زندگی را بیان کند». علاوه بر این، کلمه lebenssinn که به معنای زندگی ترجمه شده است، توسط گوته در نامه ای به شیلر در سال 1796 استفاده شده است. این نویسندگان با عقل گرایی و ماتریالیسم مدرنیته دست و پنجه نرم کردند. کارلایل آن را «مشعل علم» نامید که «سخت‌تر از همیشه می‌سوخت» و دین را «زیر خشکسالی‌های بی‌باوری عملی و معنوی» از بین می‌برد و به « بیابان » «دنیای گسترده در یک آتئیست » منجر می‌شود. قرن”.

منشا سوال

فیلسوف در مراقبه (جزئیات) اثر رامبراند .

آرتور شوپنهاور اولین کسی بود که به صراحت این سوال را مطرح کرد، در مقاله ای با عنوان “شخصیت”.

از آنجا که یک مرد تغییر نمی کند ، و خصوصیات اخلاقی او در تمام طول زندگی خود کاملاً یکسان می ماند. از آنجا که او باید نقشی را که دریافت کرده است، بدون کمترین انحراف از شخصیت بازی کند. از آنجایی که نه تجربه، نه فلسفه و نه دین نمی تواند در او پیشرفتی ایجاد کند، این سؤال پیش می آید که اصلاً معنای زندگی چیست؟ این مسخره بازی که در آن هر چیزی که ضروری است به طور غیرقابل برگشتی ثابت و تعیین می شود، برای چه هدفی بازی می شود؟

سؤالات در مورد معنای زندگی به طرق مختلف دیگری بیان شده است، از جمله:

  • معنی زندگی چیست؟ همه اینا ها برای چی است؟ ما که هستیم؟
  • ما چرا اینجاییم؟ ما برای چه اینجا هستیم؟
  • منشا زندگی چیست؟
  • ماهیت زندگی چیست؟ ذات واقعیت چیست؟
  • هدف از زندگی چیست؟ هدف از زندگی چیست؟
  • اهمیت زندگی چیست؟ (همچنین به اهمیت و ارزش روانشناختی در زندگی مراجعه کنید )
  • چه چیزی در زندگی معنادار و ارزشمند است؟
  • چیست ارزش زندگی ؟
  • دلیل زندگی کردن چیست؟ ما برای چه زندگی می کنیم؟

این پرسش‌ها به طیف وسیعی از پاسخ‌ها و تبیین‌های رقیب، از علمی نظریه‌های فلسفی ، کلامی و معنوی گرفته تا تبیین‌های منجر شده است.

تحقیق و دیدگاه های علمی

اطلاعات بیشتر: Eudaimonia § Eudaimonia و روانشناسی مدرن ، و زندگی معنادار

بسیاری از اعضای جامعه علمی و جوامع فلسفه علم فکر می کنند که علم می تواند زمینه و مجموعه پارامترهای لازم برای پرداختن به موضوعات مرتبط با معنای زندگی را فراهم کند. از نظر آنها، علم می تواند طیف وسیعی از بینش ها را در مورد موضوعاتی از علم شادی تا اضطراب مرگ ارائه دهد . تحقیق علمی این امر را از طریق بررسی نومولوژیک در جنبه های مختلف زندگی و واقعیت ، مانند بیگ بنگ ، منشأ حیات ، و تکامل ، و با مطالعه عوامل عینی که با تجربه ذهنی معنا و شادی مرتبط است، تسهیل می کند.

اهمیت و ارزش روانی در زندگی

محققان روانشناسی مثبت گرا عوامل تجربی را مطالعه می کنند که منجر به رضایت از زندگی، کامل مشارکت در فعالیت ها، کمک کامل تر با استفاده از نقاط قوت شخصی فرد، و معنای مبتنی بر سرمایه گذاری در چیزی بزرگتر از خود فرد می شود. مطالعات کلان داده در مورد تجارب جریان به طور مداوم نشان داده است که انسان ها در هنگام تسلط بر وظایف چالش برانگیز معنا و تحقق را تجربه می کنند و این تجربه از نحوه برخورد و انجام وظایف به جای انتخاب خاص کار ناشی می شود. برای مثال، تجربیات جریان را می‌توان توسط زندانیان در اردوگاه‌های کار اجباری با حداقل امکانات به دست آورد و در میلیاردرها فقط اندکی بیشتر اتفاق می‌افتد. یک مثال کلاسیک دو کارگر در یک خط تولید ظاهرا خسته کننده در یک کارخانه است. یکی کار را به عنوان یک کار طاقت فرسا تلقی می کند در حالی که دیگری آن را به یک بازی تبدیل می کند تا ببیند با چه سرعتی می تواند هر واحد را بسازد و در این فرآیند به جریان برسد.

علوم اعصاب ، توصیف پاداش ، لذت و انگیزه را بر حسب فعالیت انتقال دهنده های عصبی، به ویژه در سیستم لیمبیک و ناحیه تگمنتال شکمی می کند . اگر کسی معتقد باشد که معنای زندگی به حداکثر رساندن لذت و تسهیل زندگی عمومی است، در این صورت پیش‌بینی‌های هنجاری در مورد چگونگی عمل برای دستیابی به این امر امکان‌پذیر است. به همین ترتیب، برخی از طبیعت گرایان اخلاقی از علم اخلاق حمایت می کنند – تعقیب تجربی شکوفایی برای همه مخلوقات آگاه.

تحقیقات فلسفه تجربی و تریلی اخلاق اعصاب داده ها را در مورد تصمیمات اخلاقی انسان در سناریوهای کنترل شده مانند مشکلات جمع آوری می کند . این نشان داده است که بسیاری از انواع قضاوت اخلاقی در بین فرهنگ‌ها جهانی هستند و نشان می‌دهند که ممکن است ذاتی باشند، در حالی که سایر انواع خاص فرهنگ هستند. یافته‌ها نشان می‌دهند که استدلال اخلاقی واقعی انسان با اکثر نظریه‌های فلسفی در تضاد است، به عنوان مثال، تمایزهایی را بین عمل به علت و کنش با حذف نشان می‌دهد که در نظریه‌های مبتنی بر فایده وجود ندارد. علوم شناختی در مورد تفاوت‌های بین اخلاق محافظه‌کارانه و لیبرال و اینکه چگونه ممکن است بر اساس استعاره‌های متفاوتی از زندگی خانوادگی مانند مدل‌های پدران قوی در مقابل مدل‌های مادر پرورش‌یافته باشد، نظریه‌پردازی کرده است.

نوروتئولوژی حوزه ای بحث برانگیز است

که سعی در یافتن همبستگی های عصبی و مکانیسم های تجربه دینی دارد. برخی از محققان پیشنهاد کرده‌اند که مغز انسان مکانیسم‌های ذاتی برای چنین تجربیاتی دارد و زندگی بدون استفاده از آن‌ها برای اهداف تکامل‌یافته‌شان ممکن است دلیلی برای عدم تعادل باشد. مطالعات نتایج متناقضی را در رابطه شادی با باور مذهبی گزارش کرده‌اند و یافتن فراتحلیل‌های بی‌طرفانه دشوار است.

جامعه شناسی ارزش را در سطح اجتماعی با استفاده از سازه های نظری مانند نظریه ارزش ، هنجارها، آنومی و غیره بررسی می کند. یک سیستم ارزشی پیشنهاد شده توسط روانشناسان اجتماعی نامیده می شود ، که به طور کلی نظریه مدیریت ترور ، بیان می کند که معنای انسان از ترس اساسی از مرگ و ارزش ها ناشی می شود. زمانی انتخاب می شوند که به ما اجازه می دهند از یادآوری ذهنی مرگ فرار کنیم.

در کنار این

تعدادی نظریه در مورد نحوه ارزیابی جنبه های مثبت و منفی وجود خود و در نتیجه ارزش و معنایی که برای زندگی خود قائل هستند، وجود دارد. برای مثال، واقع‌گرایی افسرده در همه افراد مثبت‌اندیشی اغراق‌آمیز را مطرح می‌کند، به جز آن‌هایی که اختلالات افسردگی را تجربه می‌کنند و زندگی را آن‌گونه که هست می‌بینند، و دیوید بناتار نظریه‌پردازی می‌کند که به طور کلی وزن بیشتری به تجربیات مثبت داده می‌شود، و سوگیری نسبت به دیدگاه بیش از حد خوش‌بینانه از زندگی ارائه می‌دهد.

تحقیقات نوظهور نشان می دهد که معنا در زندگی نتایج بهتری برای سلامت جسمانی را پیش بینی می کند. معنی بیشتر با کاهش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر، کاهش خطر حمله قلبی در میان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب، کاهش خطر سکته مغزی، و افزایش طول عمر در هر دو نمونه آمریکایی و ژاپنی مرتبط است. در سال 2014، سرویس بهداشت ملی بریتانیا شروع به توصیه یک برنامه پنج مرحله ای برای بهزیستی روانی بر اساس زندگی معنادار کرد

که مراحل آن عبارتند از:

  1. با جامعه و خانواده ارتباط برقرار کنید
  2. تمرین فیزیکی
  3. یادگیری مادام العمر
  4. دادن به دیگران
  5. اطرافتان توجه به دنیای

خاستگاه و ماهیت حیات بیولوژیکی

DNA حاوی دستورالعمل های ژنتیکی برای رشد و عملکرد همه موجودات شناخته شده است

مکانیسم های دقیق ابیوژنز ناشناخته است: فرضیه های قابل توجه عبارتند از فرضیه جهان RNA (تکثیر کننده های مبتنی بر RNA) و فرضیه جهان آهن-گوگرد (متابولیسم بدون ژنتیک). فرآیندی که در آن اشکال مختلف زندگی در طول تاریخ از طریق ژنتیکی جهش و انتخاب طبیعی توضیح داده می شود ایجاد شده اند، با تکامل. در پایان قرن بیستم، بر اساس بینش به دست آمده از دیدگاه ژن محوری تکامل ، زیست شناسان جورج سی ویلیامز ، ریچارد داوکینز و دیوید هیگ ، در میان دیگران، به این نتیجه رسیدند که اگر یک کارکرد اولیه برای زندگی وجود داشته باشد. ، تکثیر DNA و بقای ژن های فرد است. در پاسخ به سوال مصاحبه ای از ریچارد داوکینز در مورد “همه چیز برای چیست” جیمز واتسون اظهار داشت: “من فکر نمی کنم ما طرفدار چیزی هستیم. ما فقط محصول تکامل هستیم.”

اگرچه دانشمندان به شدت زندگی روی زمین را مورد مطالعه قرار داده‌اند ، تعریف حیات با عبارات واضح هنوز یک چالش است. تغذیه می کند از نظر فیزیکی، ممکن است بتوان گفت که زندگی “از آنتروپی منفی” که به فرآیندی اشاره دارد که در آن موجودات زنده آنتروپی درونی خود را به هزینه نوعی از انرژی گرفته شده کاهش می دهند. از محیط زیست‌شناسان عموماً موافقند که اشکال حیات خودسازمان‌دهنده‌ای سیستم‌های هستند که محیط‌های داخلی خود را برای حفظ این حالت سازمان‌یافته تنظیم می‌کنند ، متابولیسم در خدمت تامین انرژی است و تولید مثل باعث می‌شود که زندگی در طول نسل‌های متعدد ادامه یابد. به طور معمول، موجودات زنده به محرک‌ها پاسخ می‌دهند و اطلاعات ژنتیکی از نسلی به نسل دیگر تغییر می‌کند و در نتیجه از طریق تکامل سازگار می‌شوند. این به ترتیب شانس بقا را برای ارگانیسم فردی و فرزندان آن بهینه می کند.

عوامل تکثیر کننده غیر سلولی، به ویژه ویروس ها ، معمولاً ارگانیسم در نظر گرفته نمی شوند زیرا قادر به تولید مثل یا متابولیسم مستقل نیستند. اگرچه این طبقه بندی مشکل ساز است، زیرا برخی از انگل ها و همزیستی ها نیز قادر به زندگی مستقل نیستند. اختر زیست شناسی امکان وجود اشکال مختلف حیات را در جهان های دیگر، از جمله تکثیر ساختارهای ساخته شده از موادی غیر از DNA، مطالعه می کند.

خاستگاه و سرنوشت نهایی جهان

گسترش متریک فضا . دوره تورمی گسترش تانسور متریک در سمت چپ است.

اگرچه نظریه بیگ بنگ در ابتدا با شک و تردیدهای زیادی روبرو شد، اما چندین مشاهدات مستقل از آن حمایت کردند. [44] با این حال، فیزیک فعلی فقط می تواند جهان اولیه را از 10 تا 43 ثانیه پس از انفجار بزرگ (که در آن زمان صفر با دمای بی نهایت مطابقت دارد) توصیف کند. یک نظریه گرانش کوانتومی برای درک رویدادهای قبل از آن زمان لازم است. با این وجود، بسیاری از فیزیکدانان در مورد اینکه چه چیزی قبل از این حد بوده و جهان چگونه به وجود آمده است، حدس زده اند. [45] به عنوان مثال، یک تفسیر این است که انفجار بزرگ به طور تصادفی رخ داده است، و هنگام در نظر گرفتن اصل آنتروپیک ، گاهی اوقات به عنوان دلالت بر وجود یک جهان چندگانه تفسیر می شود . [46]

سرنوشت نهایی جهان و به طور ضمنی بشریت، به عنوان سرنوشتی فرض می شود که در آن زندگی بیولوژیکی در نهایت ناپایدار می شود، مانند یک انجماد ، بزرگ شکاف بزرگ یا بیگ کرانچ .

نظری کیهان‌شناسی بسیاری از مدل‌های گمانه‌زنی جایگزین را برای منشأ و سرنوشت جهان فراتر از نظریه انفجار بزرگ مطالعه می‌کند. یک روند اخیر، مدل‌هایی از ایجاد «جهان‌های بچه» در داخل سیاه‌چاله‌ها خودمان بوده است، به‌طوری‌که بیگ بنگ یک سفیدچاله در داخل یک سیاهچاله در جهان مادر دیگری است. [47] نظریه های جهان های متعدد ادعا می کنند که هر امکان مکانیک کوانتومی در جهان های موازی انجام می شود.

سوالات علمی در مورد ذهن

ماهیت و منشأ آگاهی و خود ذهن نیز در علم مورد بحث گسترده است. شکاف توضیحی به طور کلی با مشکل سخت آگاهی برابر است ، و مسئله اراده آزاد نیز از اهمیت اساسی در نظر گرفته می شود. این موضوعات بیشتر در حوزه‌های علوم شناختی ، علوم اعصاب (مانند علوم اعصاب اراده آزاد ) و فلسفه ذهن مطرح می‌شوند ، اگرچه برخی زیست‌شناسان تکاملی و فیزیکدانان نظری نیز اشارات متعددی به این موضوع کرده‌اند. [48] ​​[49]

هیرونیموس بوش تونلی از صعود چهره‌های نورانی و معنوی را به تصویر می‌کشد که اغلب در گزارش‌های تجربیات نزدیک به مرگ توصیف می‌شوند .

تقلیل گرایانه و رویکردهای ماتریالیستی حذفی، برای مثال مدل پیش نویس های چندگانه ، معتقدند که آگاهی را می توان به طور کامل توسط علوم اعصاب از طریق عملکرد مغز و نورون های پایبند آن توضیح داد، بنابراین به طبیعت گرایی بیولوژیکی بود.

از سوی دیگر، برخی از دانشمندان، مانند آندری لینده ، در نظر گرفته اند که آگاهی ، مانند فضازمان ، ممکن است درجات آزادی ذاتی خود را داشته باشد و ادراک فرد ممکن است به اندازه اشیاء مادی واقعی (یا حتی واقعی تر) باشد. [52] فرضیه های آگاهی و فضا-زمان آگاهی را در توصیف “فضای عناصر آگاه” توضیح می دهند، که اغلب تعدادی از ابعاد اضافی را در بر می گیرند. [53] تئوری های الکترومغناطیسی آگاهی مشکل الزام آور آگاهی را حل می کند و می گویند که میدان الکترومغناطیسی تولید شده توسط مغز حامل واقعی تجربه آگاهانه است. با این حال، در مورد اجرای چنین نظریه ای در ارتباط با سایر عملکردهای ذهن، اختلاف نظر وجود دارد. ذهن نظریه‌های کوانتومی از نظریه کوانتومی در توضیح ویژگی‌های خاصی از ذهن استفاده می‌کنند. تبیین فرآیند اراده آزاد از طریق پدیده های کوانتومی جایگزینی محبوب برای جبرگرایی است.

فراروانشناسی

بر اساس پیش‌فرض‌های تبیین‌های غیر ماتریالیستی ذهن، برخی وجود آگاهی کیهانی را مطرح کرده‌اند و ادعا می‌کنند که آگاهی در واقع «زمینه همه موجودات» است. طرفداران این دیدگاه گزارش هایی از های ماوراء الطبیعه پدیده ، در درجه اول ادراکات فراحسی و قدرت های روانی ، به عنوان شاهدی برای ذکر آگاهی بالاتر غیرجسمی می کنند . به امید اثبات وجود این پدیده ها، فراروان شناسان آزمایش های مختلفی را تنظیم کرده اند، اما نتایج موفقیت آمیز ممکن است به دلیل کنترل های تجربی ضعیف باشد و ممکن است توضیحات جایگزین داشته باشد.

ماهیت معنا در زندگی

ریکر و وانگ معنای شخصی را اینگونه تعریف می کنند: «شناخت نظم، انسجام و هدف در وجود خود، تعقیب و دستیابی به اهداف ارزشمند، و احساس همراهی از تحقق» (ص 221). در سال 2016، مارتلا و استگر معنا را به عنوان انسجام، هدف و اهمیت تعریف کردند. در مقابل، وونگ یک راه حل چهار جزئی برای مسئله معنای زندگی پیشنهاد کرده است، با چهار مؤلفه هدف، درک، مسئولیت و لذت (خالص):

  1. شما باید یک هدف ارزشمند یا یک هدف مهم زندگی را انتخاب کنید.
  2. شما باید درک کافی از اینکه چه کسی هستید، زندگی از شما چه می خواهد و چگونه می توانید نقش مهمی در زندگی داشته باشید داشته باشید.
  3. شما و شما به تنهایی مسئول تصمیم گیری در مورد نوع زندگی که می خواهید زندگی کنید، و چه چیزی یک هدف مهم و ارزشمند زندگی را تشکیل می دهد، هستید.
  4. شما تنها زمانی از احساس عمیق اهمیت و رضایت برخوردار خواهید شد که مسئولیت خود را برای تعیین سرنوشت خود انجام داده باشید و فعالانه یک هدف ارزشمند زندگی را دنبال کنید.

بنابراین، احساس اهمیت به جای ایستادن به عنوان یک عامل جداگانه، در تمام ابعاد معنا نفوذ می کند.

اگرچه اکثر محققان روان‌شناسی معنای زندگی را یک احساس یا قضاوت ذهنی می‌دانند، اکثر فیلسوفان (مثلاً تادئوس متز ، دانیل هایبرون) پیشنهاد می‌کنند که معیارهای عینی و عینی نیز برای آنچه که معنای زندگی را تشکیل می‌دهد وجود دارد. [66] [67] وونگ پیشنهاد کرده است که آیا زندگی معنادار است نه تنها به احساسات ذهنی، بلکه مهمتر از آن، به این بستگی دارد که آیا تلاش برای هدف و زندگی فرد به طور کلی بر اساس برخی استانداردهای هنجاری عینی معنادار است یا خیر . [65]

دیدگاه های فلسفی غرب

دیدگاه‌های فلسفی درباره معنای زندگی آن دسته از ایدئولوژی‌هایی هستند که زندگی را بر اساس آرمان‌ها یا انتزاعات تعریف شده توسط انسان توضیح می‌دهند.

فلسفه یونان باستان

افلاطون و ارسطو در نقاشی دیواری مدرسه آتن اثر رافائل . افلاطون به آسمان اشاره می کند و ارسطو به جهان اشاره می کند.

افلاطون گرایی

نوشتار اصلی: افلاطونی

افلاطون ، شاگرد سقراط ، یکی از اولین و تأثیرگذارترین فیلسوفان بود. شهرت او ناشی از ایده آلیسم او در اعتقاد به وجود کلیات است. او نظریه اشکال پیشنهاد می کند که کلیات به طور فیزیکی مانند اشیاء وجود ندارند، بلکه به عنوان صورت های آسمانی وجود دارند. در گوی گفت و جمهوری ، شخصیت سقراط توصیف می شکل خیر را کند . نظریه او در مورد عدالت در روح به ایده خوشبختی مربوط به مسئله معنای زندگی مربوط می شود.

در افلاطونی، معنای زندگی در دستیابی به عالی ترین شکل معرفت است که همان ایده ( شکل ) خیر است که همه چیزهای خوب و عادلانه از آن سود و ارزش می گیرند.

ارسطویی

نوشتار اصلی: اخلاق ارسطویی

ارسطو ، شاگرد افلاطون ، یکی دیگر از فیلسوفان متقدم و تأثیرگذار بود که معتقد بود دانش اخلاقی دانش یقینی نیست (مانند متافیزیک و معرفت شناسی )، بلکه دانش عمومی است . چون یک رشته نظری نیست ، انسان باید درس بخواند و تمرین کند تا «خوب» شود; بنابراین اگر قرار بود فرد با فضیلت بشود ، نمی‌توانست به سادگی بفهمد که فضیلت چیست ، باید با فضیلت‌ها عمل می‌کرد . برای انجام این کار، ارسطو آنچه را که فضیلت دارد، تعیین کرد:

تصور می‌شود که هر مهارت و هر تحقیقی و به همین ترتیب، هر عمل و انتخاب عملی، خیری را هدف خود دارد. به همین دلیل است که خیر به درستی هدف همه تلاش ها تعریف شده است […]
همه چیز با یک هدف انجام می شود و آن هدف «خوب» است.

– اخلاق نیکوماخوس 1.1

با این حال، اگر اقدام A در جهت دستیابی به هدف B انجام شود، آنگاه هدف B نیز دارای یک هدف، هدف C و هدف C نیز یک هدف خواهد بود، و به همین ترتیب این الگو را ادامه می‌دهد تا زمانی که چیزی از رگرسیون نامحدود خود جلوگیری کند . راه حل ارسطو عالی ترین خیر است که به خاطر خود مطلوب است. هدف خودش است. خیر برتر به خاطر دستیابی به خیر دیگری مطلوب نیست و همه «خیر»های دیگر به خاطر آن مطلوب است. این شامل دستیابی به eudaemonia است که معمولاً به عنوان “شادی”، “بهزیستی”، “شکوفایی” و “تعالی” ترجمه می شود.

بالاترین خیر در همه امور عمل چیست؟ با نام، توافق تقریباً کاملی وجود دارد. زیرا بی سواد و تحصیلکرده آن را خوشبختی می نامند و شادی را با زندگی خوب و زندگی موفق یکی می کنند. با این حال، آنها در مورد معنای خوشبختی اختلاف نظر دارند.

– اخلاق نیکوماخوس 1.4

بدبینی

نوشتار اصلی: بدبینی (فلسفه)

آنتیستنس ، شاگرد سقراط ، ابتدا مضامین بدبینی را بیان کرد و بیان کرد که هدف از زندگی، زندگی فضیلت‌آمیز است که با طبیعت همخوانی دارد. خوشبختی به خودکفایی و تسلط بر نگرش ذهنی بستگی دارد. رنج نتیجه قضاوت های نادرست ارزشی است که باعث ایجاد احساسات منفی و همراه با شخصیت شریر می شود.

زندگی بدبینانه تمایلات متعارف برای ثروت ، قدرت ، سلامتی ، و شهرت را با رهایی از دارایی های به دست آمده در تعقیب امر متعارف رد می کند. [68] [69] مردم به عنوان موجودات استدلالی می‌توانند از طریق آموزش دقیق، با زندگی به شیوه‌ای طبیعی برای انسان ، به خوشبختی دست یابند . جهان رنج به طور یکسان متعلق به همه است، بنابراین ناشی از قضاوت های نادرست در مورد آنچه که ارزش دارد و آنچه که بی ارزش است طبق آداب و رسوم و قراردادهای جامعه است .

سیرنائیسم

نوشتار اصلی: Cyrenaics

آریستیپوس کورنه ای، شاگرد سقراط ، مکتب سقراطی اولیه ای را پایه گذاری کرد که تنها بر یک سوی آموزه های سقراط تأکید می کرد – که شادی یکی از غایت های کنش اخلاقی است و لذت عالی ترین خیر است. بنابراین یک جهان بینی لذت گرا ، که در آن ارضای بدنی شدیدتر از لذت ذهنی است. سیرنائیک ها رضایت فوری را به سود طولانی مدت رضایت تاخیری ترجیح می دهند. انکار ناراحتی ناخوشایند است. [70] [71]

اپیکوریسم

نوشتار اصلی: اپیکوریانیسم

اپیکور ، شاگرد پامفیلوس افلاطونی از ساموس، تعلیم داد که بزرگترین خیر در جستجوی لذت های متوسط، دستیابی به آرامش و رهایی از ترس ( آتاراکسی ) از طریق دانش، دوستی، و زندگی نیکو و معتدل است. درد بدن ( آپونیا ) از طریق آگاهی فرد از عملکرد جهان و محدودیت های خواسته های خود وجود ندارد. در کنار هم، آزادی از درد و رهایی از ترس، خوشبختی در عالی ترین شکل آن است. لذت ستایش‌شده اپیکور از لذت‌های ساده، «پرهیز» شبه زاهدانه از رابطه جنسی و اشتها است:

“وقتی می گوییم … لذت غایت و هدف است، منظور ما از لذت های ولخرجی یا لذت های نفسانی نیست، آن گونه که برخی از ما این کار را از طریق جهل، تعصب یا ارائه نادرست عمدی می دانند. منظور ما از نبود درد در بدن و ناراحتی در روح است، نه از طریق پیاپی شراب خواری و عیاشی، نه از طریق شهوت جنسی، و نه لذت بردن از ماهی و دیگر غذاهای لذیذ سفره مجلل. که زندگی دلپذیری را به وجود می آورد، استدلالی هوشیارانه، جستجوی زمینه های هر انتخاب و اجتناب، و بیرون راندن آن باورهایی است که از طریق آن بزرگترین آشفتگی ها بر روح تسخیر می شود.

معنای اپیکوری زندگی، جاودانگی و عرفان را رد می کند. روح وجود دارد، اما به اندازه بدن فانی است. وجود ندارد زندگی پس از مرگ ، با این حال، انسان نباید از مرگ بترسد، زیرا “مرگ برای ما چیزی نیست، زیرا آنچه منحل می شود، بدون احساس است، و آنچه فاقد حس است، برای ما چیزی نیست.”

رواقی گری

نوشتار اصلی: رواقی گری

زنون از سیتیوم ، شاگرد کراتس از تبس ، مدرسه ای را تأسیس کرد که می آموزد زندگی بر اساس عقل و فضیلت، هماهنگی با نظم الهی جهان است، که مستلزم شناخت لوگوس جهانی ، یا عقل، یک ارزش اساسی است. همه مردم معنای زندگی «رهایی از رنج » از طریق بی تفاوتی (به یونانی: απαθεια ) است، یعنی عینی بودن و داشتن «قضاوت روشن»، نه بی تفاوتی.

رهنمودهای اصلی رواقی‌گرایی فضیلت ، عقل و قانون طبیعی است که برای توسعه خویشتن‌داری شخصی و قدرت ذهنی به‌عنوان ابزاری برای غلبه بر احساسات مخرب رعایت می‌شود . رواقی به دنبال خاموش کردن احساسات نیست، فقط برای جلوگیری از مشکلات عاطفی، از طریق ایجاد قضاوت روشن و آرامش درونی از طریق منطق، تأمل و تمرکز مجدانه تمرین می کند.

شالوده اخلاقی رواقی این است که «خوبی در حالت روح نهفته است» که خود در حکمت و خویشتن داری نمونه است و بدین ترتیب رفاه معنوی فرد را بهبود می بخشد: « فضیلت در اراده ای است که با طبیعت همخوانی دارد». [73] این اصل در مورد روابط شخصی فرد صدق می کند: «از خشم، حسادت و حسادت دور بودن». [73]

فلسفه روشنگری

اطلاعات بیشتر: فلسفه روشنگری

عصر روشنگری و دوران استعمار هر دو ماهیت فلسفه اروپایی را تغییر دادند و آن را به سراسر جهان صادر کردند. عبادت و اطاعت از خدا تا حد زیادی با مفاهیم حقوق طبیعی و استعدادهای بالقوه عقل جایگزین شد و آرمان های جهانی عشق و شفقت جای خود را به مفاهیم مدنی آزادی، برابری و شهروندی داد. معنای زندگی نیز تغییر کرد و کمتر بر رابطه نوع بشر با خدا و بیشتر بر رابطه بین افراد و جامعه تمرکز کرد. این دوران مملو از نظریه هایی است که وجود معنادار را با نظم اجتماعی یکی می دانند.

لیبرالیسم کلاسیک

لیبرالیسم کلاسیک مجموعه‌ای از ایده‌هاست که در قرن‌های 17 و 18 برخاسته از تضاد بین طبقه در حال رشد، ثروتمند، دارای مالکیت و نظم‌های اشرافی و مذهبی مستقر که بر اروپا تسلط داشتند. لیبرالیسم انسان ها را به عنوان موجوداتی با حقوق طبیعی غیرقابل انکار (از جمله حق حفظ ثروت حاصل از کار خود) معرفی کرد و به دنبال ابزاری برای ایجاد تعادل بین حقوق در سراسر جامعه بود. به طور کلی، فردی آزادی را مهمترین هدف می داند [74] زیرا تنها از طریق آزادی تضمین شده دیگر حقوق ذاتی محافظت می شود.

اشکال و مشتقات زیادی از لیبرالیسم وجود دارد، اما مفاهیم اصلی آنها از معنای زندگی به سه ایده اصلی بازمی گردد. متفکران اولیه مانند جان لاک ، ژان ژاک روسو و آدام اسمیت ، نوع بشر را در وضعیت طبیعی آغاز کردند ، سپس معنای وجود را از طریق کار و مالکیت یافتند، و از قراردادهای اجتماعی برای ایجاد محیطی استفاده کردند که از این تلاش ها حمایت می کرد.

کانتییسم

امانوئل کانت را یکی از تأثیرگذارترین متفکران اواخر عصر روشنگری می دانند .

کانتییسم فلسفه ای است که بر اساس آثار ، معرفتی و متافیزیکی امانوئل اخلاقی کانت بنا شده است. کانت به دلیل نظریه دئونتولوژیک خود که در آن یک الزام اخلاقی واحد وجود دارد، “واجب مقوله ای ” که از مفهوم وظیفه ناشی می شود، شناخته شده است . کانتی ها بر این باورند که همه اعمال مطابق با یک اصل یا اصل زیربنایی انجام می شوند و برای اخلاقی بودن اعمال، آنها باید به یک امر مقوله ای پایبند باشند.

به بیان ساده، آزمون این است که فرد باید این اصل را جهانی کند (تصور کنید همه مردم به این شکل عمل کردند) و سپس ببینید که آیا هنوز می‌توان این اصل را در جهان بدون تناقض اجرا کرد یا خیر. کانت در Groundwork شخصی را مثال می‌زند که به دنبال قرض گرفتن پول است بدون اینکه قصد بازپرداخت آن را داشته باشد. این یک تناقض است زیرا اگر این یک اقدام جهانی بود ، هیچ شخصی دیگر پول قرض نمی داد زیرا می داند که هرگز بازپرداخت نخواهد شد. کانت می گوید که حداکثر این عمل منجر به تناقض در تصور پذیری می شود (و در نتیجه با وظیفه کامل در تضاد است).

کانت همچنین منکر این بود که پیامدهای یک عمل به هر طریقی به ارزش اخلاقی آن عمل کمک می کند، استدلال او این بود که جهان فیزیکی خارج از کنترل کامل شخص است و بنابراین نمی توان برای رویدادهایی که در آن رخ می دهد مسئول دانست.

فلسفه قرن 19

اطلاعات بیشتر: فلسفه قرن نوزدهم

اولین استفاده انگلیسی از عبارت “معنای زندگی” در توماس کارلایل کتاب Sartor Resartus اثر (1833-اگوست 1834) ظاهر شد: “زندگی ما با ضرورت احاطه شده است؛ اما معنای زندگی خود چیزی جز آزادی نیست، بلکه داوطلبانه است. نیرو: بنابراین ما یک جنگ داریم؛ در آغاز، به ویژه، یک نبرد سخت. [75]

فایده گرایی

جرمی بنتام

خاستگاه فایده‌گرایی را می‌توان تا اپیکور دنبال کرد، اما به‌عنوان یک مکتب فکری، به جرمی بنتام نسبت داده می‌شود ، [76] که دریافت که «طبیعت بشر را تحت حاکمیت دو ارباب مستقل، درد و لذت قرار داده است. “؛ سپس، از آن بینش اخلاقی، او قاعده سودمندی را به دست آورد: “این که خیر آن چیزی است که بیشترین خوشبختی را برای تعداد زیادی از مردم به ارمغان می آورد”. او معنای زندگی را « بزرگترین اصل خوشبختی » تعریف کرد.

جرمی بنتام مهمترین طرفدار جیمز میل ، فیلسوف مهم زمان خود و پدر جان استوارت میل بود. میل جوان بر اساس اصول بنتام، از جمله رونویسی و خلاصه کردن بسیاری از کارهای پدرش، آموزش دیده بود. [77]

نیهیلیسم

نیهیلیسم نشان می دهد که زندگی بدون معنای عینی است.

فردریش نیچه نیهیلیسم را اینگونه توصیف می کند که جهان و به ویژه وجود انسان را از معنا، هدف، حقیقت قابل درک و ارزش ذاتی تهی می کند. به طور خلاصه، نیهیلیسم فرآیند «بی ارزش‌شدن بالاترین ارزش‌ها» است. [78] با دیدن نهیلیست به عنوان نتیجه طبیعی این ایده که خدا مرده است ، و اصرار داشت که این چیزی است که باید بر آن غلبه کرد، زیر سوال بردن ارزش های نفی کننده حیات نیهیلیست به زمین معنا بازگرداند. [79]

پایان جهان اثر جان مارتین.

از نظر مارتین هایدگر ، نیهیلیسم حرکتی است که به موجب آن « هستی » فراموش می‌شود و به ارزش تبدیل می‌شود، به عبارت دیگر، کاهش وجود به ارزش مبادله. [78] هایدگر، مطابق با نیچه، در به اصطلاح « مرگ خدا » منبعی بالقوه برای نیهیلیسم می دید:

اگر خداوند به عنوان زمينه و هدف فوق حسي تمام واقعيت مرده باشد; اگر دنیای فوق حسی عقاید دچار از دست رفتن قدرت واجب و بالاتر از آن، نیروی حیات بخش و سازنده اش شده باشد، دیگر چیزی باقی نمی ماند که انسان بتواند به آن بچسبد و به وسیله آن جهت گیری کند. [80]

، فیلسوف فرانسوی، آلبر کامو اظهار می دارد که پوچ بودن شرایط انسانی این است که مردم در جستجوی ارزش ها و معناهای بیرونی در جهانی هستند که هیچ ندارند و نسبت به آنها بی تفاوت هستند. کامو در مورد نهیلیست‌های ارزشی مانند مورسو . [81] و همچنین درباره ارزش‌ها در دنیای نیهیلیستی می‌نویسد، که مردم می‌توانند در عوض تلاش کنند تا «نیهیلیست‌های قهرمان» باشند، در برابر پوچی با عزت زندگی کنند، با «قدیس سکولار» زندگی کنند همبستگی برادرانه و قیام علیه بی تفاوتی جهان و فراتر رفتن از آن. [82]

فلسفه قرن بیستم

اطلاعات بیشتر: فلسفه قرن بیستم

عصر حاضر شاهد تغییرات اساسی در برداشت های رسمی و عمومی از طبیعت انسان بوده است. دانش افشا شده توسط علم مدرن به طور مؤثر رابطه نوع بشر با جهان طبیعی را بازنویسی کرده است. پیشرفت‌های پزشکی و فناوری، انسان‌ها را از محدودیت‌ها و بیماری‌های مهم دوران پیشین رها کرده است. [83] و فلسفه – به ویژه به دنبال چرخش زبانی – نحوه درک روابط مردم با خود و یکدیگر را تغییر داده است. پرسش‌های مربوط به معنای زندگی نیز تغییرات اساسی داشته است، از تلاش‌ها برای ارزیابی مجدد وجود انسان در شرایط زیست‌شناختی و علمی (مانند عمل‌گرایی و پوزیتیویسم منطقی ) تا تلاش‌ها برای فرانظریه‌پردازی درباره معناسازی به‌عنوان یک فعالیت شخصی و فرد محور. اگزیستانسیالیسم ، اومانیسم سکولار ).

پراگماتیسم

پراگماتیسم در اواخر قرن نوزدهم ایالات متحده سرچشمه گرفت و خود را (بیشتر) با حقیقت در نظر گرفت و اظهار داشت که “فقط در مبارزه با محیط” داده ها و نظریه های مشتق شده معنی دارند و پیامدهایی مانند سودمندی و عملی بودن همچنین اجزای حقیقت علاوه بر این، پراگماتیسم معتقد است که هر چیز مفید و عملی همیشه درست نیست، و استدلال می‌کند که آنچه بیشترین کمک را به بیشترین خیر انسانی در یک دوره طولانی می‌کند، درست است. در عمل، ادعاهای نظری باید عملاً قابل تأیید باشند ، یعنی فرد باید بتواند ادعاها را پیش‌بینی و آزمایش کند، و در نهایت نیازهای نوع بشر باید راهنمای تحقیق فکری انسان باشد.

فیلسوفان عمل گرا پیشنهاد می کنند که درک عملی و مفید از زندگی مهم تر از جست و جوی یک حقیقت انتزاعی غیرعملی درباره زندگی است. ویلیام جیمز استدلال می‌کرد که می‌توان حقیقت را ساخت، اما جستجو نکرد. [84] [85] برای یک عمل گرا، معنای زندگی تنها از طریق تجربه قابل کشف است.

خداباوری

نوشتار اصلی: خداباوری فلسفی

خداباوران بر این باورند که خدا جهان را آفریده است و خدا از این کار هدفی داشته است. خداباوران همچنین عقیده دارند که انسانها معنا و هدف خود را برای زندگی در هدف خداوند از خلقت می یابند. برخی از خداباوران همچنین معتقدند که اگر خدایی وجود نداشت که به زندگی معنا، ارزش و هدف نهایی بدهد، زندگی پوچ خواهد بود. [86]

اگزیستانسیالیسم

نوشتار اصلی: معنا (وجودی)

ادوارد مونک ، فریاد نمایشی از اضطراب وجودی .

بر اساس اگزیستانسیالیسم، هر فردی جوهر (معنای) زندگی خود را می آفریند; زندگی توسط یک خدای ماوراء طبیعی یا یک مقام زمینی تعیین نمی شود، فرد آزاد است. به این ترتیب، دستورات اولیه اخلاقی فرد ، کنش ، آزادی و تصمیم است، بنابراین اگزیستانسیالیسم در مقابل عقل گرایی و پوزیتیویسم قرار می گیرد. اگزیستانسیالیست در جست و جوی معنا برای زندگی، به جایی می نگرد که مردم در زندگی معنا پیدا می کنند، در این صورت استفاده از عقل به عنوان منبع معنا کافی نیست. این باعث ایجاد احساسات اضطراب و ترس می شود که در در نظر گرفتن اراده آزاد خود احساس می شود و آگاهی همزمان از مرگ. از نظر ژان پل سارتر ، وجود مقدم بر ذات است . ( جوهر ) زندگی فرد تنها پس از به وجود آمدن فرد پدید می آید .

سورن کی یرکگارد در مورد یک ” جهش ” صحبت کرد و استدلال کرد که زندگی پر از پوچی است و فرد باید ارزش های خود را در دنیایی بی تفاوت بسازد. شخص می تواند به طور معنادار (عاری از ناامیدی و اضطراب) در یک تعهد بی قید و شرط به چیزی متناهی زندگی کند و علیرغم آسیب پذیری ذاتی انجام آن، آن زندگی معنادار را به تعهد اختصاص دهد. [87]

آرتور شوپنهاور پاسخ داد: معنای زندگی چیست؟ با بیان اینکه زندگی فرد منعکس کننده اراده اوست و اراده (زندگی) یک حرکت بی هدف، غیرمنطقی و دردناک است. رستگاری، رهایی و رهایی از رنج در تعمق زیبایی‌شناختی، همدردی با دیگران و زهد است. [88] [89]

از نظر فردریش نیچه ، زندگی تنها زمانی ارزش زیستن را دارد که اهدافی وجود داشته باشد که الهام بخش انسان برای زندگی باشد. بر این اساس، او نیهیلیسم (“همه آنچه اتفاق می افتد بی معنی است”) را بدون هدف می دید. وی اظهار داشت که زهد زندگی در دنیا را نفی می کند; بیان کرد که ارزش‌ها واقعیت‌های عینی نیستند، که از نظر عقلانی لازم و تعهدات الزام‌آور جهانی هستند: ارزیابی‌های ما تفسیر هستند، و نه بازتابی از جهان، آن‌گونه که به خودی خود هست، و بنابراین، همه ایده‌ها از منظری خاص صورت می‌گیرد . [79]

پوچ گرایی

نوشتار اصلی: پوچ گرایی

“… علیرغم وجود یا سرپیچی از کل هستی، او مایل است با آن خودش باشد، آن را با خود همراه کند، تقریباً با عذابش سرپیچی کند. پوچی، اینکه برای خدا همه چیز ممکن است – نه، این کار را نخواهد کرد. خودش – با تمام شکنجه های جهنم اگر چنین باشد.»

سورن کیرکگارد ، بیماری تا مرگ [90]

در فلسفه پوچ گرا، پوچ از ناهماهنگی اساسی بین جستجوی فرد برای معنا و بی معنایی ظاهری جهان ناشی می شود. انسان ها به عنوان موجوداتی که در دنیای بی معنا به دنبال معنا هستند، سه راه برای حل این معضل دارند. کی یرکگور و کامو در آثار خود، بیماری تا مرگ (1849) و اسطوره سیزیف (1942) راه حل ها را شرح می دهند:

  • خودکشی (یا “فرار از وجود”): راه حلی که در آن فرد به سادگی به زندگی خود پایان می دهد. هم کی یرکگارد و هم کامو امکان پذیر بودن این گزینه را رد می کنند.
  • دینی اعتقاد به قلمرو یا موجودی متعالی : راه حلی که در آن فرد به وجود واقعیتی باور دارد که فراتر از امر پوچ است و به این ترتیب دارای معنا است. کی یرکگور اظهار داشت که اعتقاد به هر چیزی فراتر از پوچی مستلزم پذیرش غیرعقلانی اما شاید ضروری دینی در چنین چیزهای غیر محسوس و تجربی غیرقابل اثبات است (که اکنون معمولاً به عنوان ” جهش ایمان ” نامیده می شود). اما کامو این راه حل را «خودکشی فلسفی» می دانست.
  • پذیرش پوچ: راه حلی که در آن فرد پوچ را می پذیرد و حتی آن را در آغوش می گیرد و با وجود آن به زندگی ادامه می دهد. کامو این راه حل را تأیید کرد (مخصوصاً در رمان تمثیلی خود در سال 1947 ، طاعون یا لا پست )، در حالی که کی یرکگور این راه حل را «جنون شیطانی» می دانست: « او بیش از همه از این فکر می کند که ابدیت ممکن است آن را به سرش بیاورد تا بدبختی اش را بگیرد. از او! » [91]

اومانیسم سکولار

اطلاعات بیشتر: اومانیسم سکولار

نماد ” انسان شاد ” نشان دهنده اومانیسم سکولار است .

به‌عنوان بر اساس اومانیسم سکولار ، گونه انسانی با بازتولید نسل‌های متوالی در سیر تکاملی هدایت‌نشده بیانی جدایی‌ناپذیر از طبیعت ، که خود موجود است، به وجود آمد. [92] [93] دانش بشری از مشاهده، آزمایش و تحلیل عقلانی انسانی ( روش علمی ) ناشی می‌شود و نه از منابع ماوراء طبیعی. ماهیت جهان چیزی است که مردم آن را تشخیص می دهند. [92] به همین ترتیب، « ارزش‌ها و واقعیت‌ها» «به‌وسیله تحقیق هوشمندانه» [92] تعیین می‌شوند و «برگرفته از نیاز و علاقه انسان است که با تجربه آزمایش شده است»، یعنی هوش انتقادی . [94] [95] “تا آنجا که ما می دانیم، شخصیت کل [عملکردی] از ارگانیسم زیستی است که در یک زمینه اجتماعی و فرهنگی معامله می کند.” [93]

مردم هدف انسان را بدون تأثیر ماوراء طبیعی تعیین می کنند. این شخصیت انسانی (حس عام) است که هدف زندگی انسان است که اومانیسم به دنبال توسعه و تحقق آن است: [92] «اومانیسم توانایی و مسئولیت ما را برای رهبری زندگی اخلاقی با تحقق شخصی که در آرزوی خیر بزرگتر است تأیید می کند. بشریت”. [94] هدف اومانیسم ترویج منفعت شخصی روشنگرانه و خیر عمومی برای همه مردم است. این بر این فرض استوار است که خوشبختی یک فرد به طور جدایی ناپذیر با رفاه کل بشریت پیوند خورده است، تا حدی به این دلیل که انسان ها حیواناتی اجتماعی هستند که در روابط شخصی معنا پیدا می کنند و به این دلیل که پیشرفت فرهنگی به نفع همه کسانی است که در فرهنگ زندگی می کنند . [93] [94]

خرده‌گونه‌های فلسفی پسانسان‌گرایی و فراانسان‌گرایی (که گاهی به صورت مترادف به کار می‌روند) بسط ارزش‌های اومانیستی هستند. باید به دنبال پیشرفت بشریت و همه زندگی تا حد امکان پذیر بود و به دنبال آشتی دادن رنسانس با فرهنگ فنی قرن بیست و یکم بود اومانیسم . در این پرتو، هر موجود زنده ای حق دارد «معنای زندگی» فردی و اجتماعی خود را تعیین کند. [96]

از دیدگاه اومانیسم -روان درمانی، پرسش از معنای زندگی را می توان اینگونه تفسیر کرد که “معنای زندگی من چیست؟” [97] این رویکرد تأکید می کند که سؤال شخصی است – و از تمرکز بر سؤالات کیهانی یا مذهبی در مورد هدف فراگیر اجتناب می کند. پاسخ های درمانی زیادی برای این سوال وجود دارد. به عنوان مثال، ویکتور فرانکل برای “Dereflection” استدلال می کند، که تا حد زیادی به معنای توقف بی پایان تأمل در خود است. در عوض، در زندگی شرکت کنید. در مجموع، پاسخ درمانی این است که خود این سؤال – معنای زندگی چیست؟ – زمانی که فرد کاملاً درگیر زندگی است، از بین می رود. (سپس این سؤال به نگرانی‌های خاص‌تری تبدیل می‌شود، مانند “من تحت چه هذیان‌هایی هستم؟”، “چه چیزی توانایی من برای لذت بردن از چیزها را مسدود می‌کند؟”، “چرا از عزیزانم غفلت می‌کنم؟”) [98]

پوزیتیویسم منطقی

پوزیتیویست های منطقی می پرسند: “معنای زندگی چیست؟”، “معنی در پرسیدن چیست؟” [99] [100] و “اگر ارزش های عینی وجود ندارد، پس آیا زندگی بی معنی است؟” [101] لودویگ ویتگنشتاین و پوزیتیویست‌های منطقی گفتند: [ نیاز به نقل از ] «این سؤال در زبان بیان شده بی‌معنی است». زیرا در زندگی گزاره “معنای x” معمولاً پیامدهای x یا اهمیت x یا آنچه در مورد x قابل توجه است و غیره را نشان می دهد، بنابراین وقتی معنای مفهوم زندگی برابر با “x” باشد، در گزاره «معنای x»، گزاره بازگشتی می شود ، و بنابراین، بی معنی است، یا ممکن است به این واقعیت اشاره داشته باشد که زندگی بیولوژیکی برای داشتن معنایی در زندگی ضروری است.

اشیاء (افراد، وقایع) در زندگی یک فرد می توانند به عنوان اجزای یک کل معنا (اهمیت) داشته باشند، اما معنای گسسته ای از زندگی، جدا از آن چیزها، قابل تشخیص نیست. زندگی یک فرد (برای خود، دیگران) به عنوان رویدادهای زندگی ناشی از دستاوردها، میراث، خانواده و غیره معنا دارد، اما اینکه بگوییم زندگی، خود معنا دارد، استفاده نادرست از زبان است، زیرا هر نکته مهمی باشد. ، یا در نتیجه، فقط در زندگی (به زندگان) مربوط است، بنابراین گزاره را اشتباه نشان می دهد. برتراند راسل نوشت که اگرچه دریافت که بیزاری او از شکنجه مانند بیزاری او از کلم بروکلی نیست، اما هیچ روش تجربی و رضایت بخشی برای اثبات این موضوع نیافت: [73]

وقتی می‌خواهیم قاطع باشیم، منظورمان از این که می‌گوییم این یا آن «خیر» چیست، درگیر مشکلات بسیار بزرگی می‌شویم. عقیده بنتام که لذت خیر است، مخالفت های خشمگینی را برانگیخت و گفته می شد که فلسفه خوک است. نه او و نه مخالفانش نتوانستند استدلالی را مطرح کنند. در یک سؤال علمی، شواهدی از هر دو طرف قابل ارائه است، و در نهایت، یک طرف حالت بهتری دارد – یا اگر این اتفاق نیفتد، سؤال بلاتکلیف رها می‌شود. اما در این سؤال که آیا این یا آن خیر غایی است، به هر حال هیچ مدرکی وجود ندارد. هر دعوا فقط می تواند به احساسات خود متوسل شود و از ابزارهای لفاظی استفاده کند که احساسات مشابهی را در دیگران برانگیزد… سؤالات مربوط به “ارزش ها” – یعنی اینکه چه چیزی به خودی خود خوب یا بد است، به طور مستقل. همان طور که مدافعان دین به طور مؤکد تأکید می کنند، تأثیرات آن خارج از حوزه علم است. من فکر می‌کنم که در این مورد، آنها درست می‌گویند، اما نتیجه‌گیری بیشتر که آنها نمی‌گیرند، می‌کنم که سؤالات مربوط به «ارزش‌ها» کاملاً خارج از حوزه دانش است. یعنی وقتی ادعا می کنیم که این یا آن «ارزش» دارد، احساسات خود را بیان می کنیم، نه به یک واقعیت، که اگر احساسات شخصی ما متفاوت بود، باز هم صادق بود. [102]

پست مدرنیسم

اطلاعات بیشتر: پست مدرنیسم

اندیشه پست مدرنیستی – به طور کلی – طبیعت انسان را ساخته زبان یا ساختارها و نهادهای جامعه انسانی می داند. بر خلاف سایر اشکال فلسفه، پست مدرنیسم به ندرت به دنبال معانی پیشینی یا فطری در وجود انسان است، اما در عوض بر تحلیل یا نقد معانی داده شده به منظور عقلانی کردن یا بازسازی آنها تمرکز می کند. هر چیزی شبیه به «معنای زندگی»، در اصطلاحات پست مدرنیستی، تنها در چارچوب اجتماعی و زبانی قابل درک است و باید به عنوان گریز از ساختارهای قدرتی که قبلاً در همه اشکال گفتار و تعامل تعبیه شده اند، دنبال شود. به عنوان یک قاعده، پست مدرنیست‌ها آگاهی از محدودیت‌های زبان را برای فرار از این محدودیت‌ها ضروری می‌دانند، اما نظریه‌پردازان مختلف دیدگاه‌های متفاوتی درباره ماهیت این فرآیند دارند: از بازسازی ریشه‌ای معنا توسط افراد (مانند ساختارشکنی ) تا نظریه‌هایی که در آن افراد اساساً امتداد زبان و جامعه هستند، بدون خودمختاری واقعی (مانند پساساختارگرایی ). ).

پانتئیسم طبیعت گرایانه

بر اساس پانتئیسم طبیعت گرایانه ، معنای زندگی مراقبت و مراقبت از طبیعت و محیط زیست است.

شناخت مجسم

شناخت تجسم یافته از اساس عصب شناختی عاطفه، گفتار و شناخت برای درک ماهیت فکر استفاده می کند. عصب روانشناسی شناختی نواحی مغزی لازم برای این توانایی ها را شناسایی کرده است، و مطالعات ژنتیکی نشان می دهد که ژن FOXP2 بر انعطاف پذیری عصبی تأثیر می گذارد که زیربنای روانی زبان است. جورج لاکوف ، استاد زبان‌شناسی و فلسفه شناختی، این دیدگاه را مطرح می‌کند که استعاره‌ها مبنای معمول معنا هستند، نه منطق دستکاری نمادهای کلامی. [ نیازمند منبع ] رایانه ها از برنامه نویسی منطقی آموزش دیده متکی هستند برای پرس و جوی مؤثر پایگاه های داده استفاده می کنند، اما انسان ها به یک شبکه عصبی بیولوژیکی . فلسفه‌های پست مدرن که از نامعین بودن زبان نمادین برای انکار معنای قطعی استفاده می‌کنند، کسانی را که احساس می‌کنند منظورشان را می‌دانند نادیده می‌گیرند و احساس می‌کنند که مخاطبانشان منظورشان را می‌دانند. [ نیازمند منبع ] انتخاب استعاره صحیح به درک مشترک کافی برای پیگیری سوالاتی مانند معنای زندگی منجر می شود. [ نیاز به منبع ] دانش بهبود یافته در مورد عملکرد مغز باید منجر به درمان های بهتری شود که مغزهای سالم تری تولید می کند. هنگامی که با آموزش مؤثرتر ترکیب شود، ارزیابی شخصی صحیح از معنای زندگی باید ساده باشد. [ نیازمند منبع ]

دیدگاه های فلسفی آسیای شرقی

اطلاعات بیشتر: فلسفه چینی ، فلسفه ژاپنی و ایکیگای

محیسم

اطلاعات بیشتر: محیسم

فیلسوفان موهیست معتقد بودند که هدف از زندگی عشق جهانی و بی طرفانه است . محیسم فلسفه مراقبت بی طرفانه را ترویج کرد – یک فرد باید به طور یکسان از همه افراد دیگر صرف نظر از رابطه واقعی آنها با او مراقبت کند. [103] بیان این مراقبت بی رویه همان چیزی است که انسان را در اندیشه محیست موجودی صالح می سازد. این حمایت از بی طرفی هدف حمله سایر مکاتب فلسفی چین بود، به ویژه کنفوسیوس ها که معتقد بودند در حالی که عشق باید بدون قید و شرط باشد، نباید بی تفاوت باشد. به عنوان مثال، کودکان باید نسبت به افراد غریبه تصادفی عشق بیشتری نسبت به والدین خود داشته باشند.

کنفوسیوسیسم

اطلاعات بیشتر: آیین کنفوسیوس

آیین کنفوسیوس طبیعت انسان را مطابق با نیاز به نظم و آموزش می شناسد. از آنجا که نوع بشر توسط تأثیرات مثبت و منفی هدایت می شود، کنفوسیوس گرایان هدف را در دستیابی به فضیلت از طریق روابط قوی و استدلال و همچنین به حداقل رساندن موارد منفی می دانند. این تاکید بر زندگی عادی در نقل قول محقق کنفوسیوسیست تو وی مینگ ، “ما می توانیم معنای نهایی زندگی را در وجود عادی انسان درک کنیم” دیده می شود. [104]

قانون گرایی

اطلاعات بیشتر: قانون گرایی (فلسفه چینی)

قانون گرایان معتقد بودند که یافتن هدف زندگی تلاشی بی معنی است. از نظر قانون گرایان، فقط دانش عملی ارزشمند بود، به خصوص که به عملکرد و عملکرد دولت مربوط می شد.

دیدگاه های مذهبی

دیدگاه‌های دینی درباره معنای زندگی آن دسته از ایدئولوژی‌هایی هستند که زندگی را بر اساس هدفی ضمنی توضیح می‌دهند که توسط انسان تعریف نشده است. بر اساس منشور شفقت ، که توسط بسیاری از سازمان‌های مذهبی و سکولار پیشرو جهان امضا شده است، هسته اصلی دین این قانون طلایی است که “با دیگران همانطور رفتار کنید که دوست دارید آنها با شما رفتار کنند”. بنیانگذار منشور، کارن آرمسترانگ ، از خاخام باستانی هیلل نقل می کند که گفته بود «بقیه تفسیر است». این به معنای کاهش اهمیت تفسیر نیست، و آرمسترانگ معتقد است که مطالعه، تفسیر و تشریفات آن وسیله‌ای است که دینداران با آن درونی قانون طلایی را می‌کنند و زندگی می‌کنند.

ادیان ابراهیمی

نمادهای سه دین اصلی ابراهیمی – یهودیت ، مسیحیت و اسلام .
اطلاعات بیشتر: دین ابراهیمی

یهودیت

در جهان بینی یهودی ، معنای زندگی ارتقای جهان فیزیکی (‘Olam HaZeh’) و آماده سازی آن برای جهان آینده (‘ Olam HaBa ‘) یعنی عصر مسیحایی است . به این تیکون اولام (“اصلاح دنیا”) می گویند. اولام هابا همچنین می تواند به معنای زندگی پس از مرگ معنوی باشد، و بحث در مورد نظم معاد وجود دارد. با این حال، یهودیت بر رستگاری شخصی متمرکز نیست، بلکه بر اعمال معنوی مشترک (بین انسان و انسان) و فردی (بین انسان و خدا) در این جهان متمرکز است.

مهمترین ویژگی یهودیت پرستش موجودی واحد، غیرقابل درک، متعالی ، واحد، غیرقابل تقسیم و مطلق است که جهان را آفریده و بر آن حکومت می کند. نزدیکی با خدای اسرائیل از طریق مطالعه تورات او و پایبندی به میتزوات (قوانین الهی) آن است. در یهودیت سنتی، خدا عهد و پیمانی با قومی، قوم اسرائیل، در کوه سینا ، خاص برقرار کرد و دستورات یهودی را داد. تورات شامل پنج کتاب مکتوب و رونویسی شده سنت شفاهی است که در طول نسل ها بیشتر توسعه یافته است. قوم یهود به عنوان “پادشاهی کاهنان و یک ملت مقدس” [105] و ” نور برای ملل ” در نظر گرفته شده است که بر سایر مردمان تأثیر می گذارد تا هفت قانون دینی-اخلاقی نوح خود را حفظ کنند . عصر مسیحا به عنوان کمال این مسیر دوگانه به سوی خدا تلقی می شود.

عبادات یهودی شامل دستورات اخلاقی و آیینی، تأییدی و بازدارنده است. مدرن فرقه های یهودی بر سر ماهیت، ارتباط و تأکیدات میتزوت متفاوت است. فلسفه یهود بر این نکته تأکید دارد که خداوند متأثر نمی شود و منفعت نمی گیرد، بلکه فرد و جامعه با تقرب به خدا سود می برند. خردگرا میمونید ، احکام اخلاقی و آیینی الهی را با عشق و هیبت آن، آمادگی لازم، اما ناکافی برای درک فلسفی خدا می داند. [106] اساسی از جمله ارزش های در تورات، عدالت، شفقت، صلح، مهربانی، سخت کوشی، رفاه، فروتنی و آموزش است. [107] [108] دنیای آینده، [109] که در زمان حال آماده شده است، انسان را به ارتباط ابدی با خدا ارتقا می دهد. [110] شمعون عادل می گوید: «دنیا بر سه چیز ایستاده است: بر تورات، بر عبادت، و بر اعمال محبت آمیز». در کتاب دعا آمده است: “خوشا به حال خدای ما که ما را به افتخار خود آفرید… و حیات جاودانی را در ما کاشت.” از این زمینه، تلمود می گوید: “هر کاری که خدا انجام می دهد برای خیر است.” از جمله رنج.

عرفانی یهودی کابالای معانی باطنی مکمل زندگی می دهد. همانطور که یهودیت رابطه ای درونی با خدا (خداپرستی شخصی) فراهم می کند ، در کابالا آفرینش روحی و جسمی تجلی متناقضی از جنبه های درونی هستی خدا ( پاننتئیسم )، مربوط به شخینا (مونث الهی) است. عبادت یهودی سفیروت (صفات الهی) را در بالا متحد می کند و هماهنگی را به خلقت باز می گرداند. در کابالای لوریانیک ، معنای زندگی اصلاح مسیحایی جرقه های درهم شکسته شخصیت خدا است که در وجود فیزیکی تبعید شده اند ( پوسته های کلیپوت )، از طریق اعمال عبادات یهودی. [111] از این طریق، در یهودیت حسیدی ، «خواست» ضروری نهایی خداوند، مکاشفه ذات الهی همه جا از طریق مادیت است که توسط انسان از درون قلمرو فیزیکی محدود خود، زمانی که بدن به روح حیات می بخشد، به دست می آید. [112]

مسیحیت

مسیح نجات دهنده مجسمه کورکووادو در کوه در ریودوژانیرو نمادی از مسیحیت است، [113] که مفهوم رستگاری از طریق عیسی مسیح را نشان می دهد .

مسیحیت ریشه در یهودیت دارد و در بسیاری از هستی شناسی ایمان اخیر مشترک است . اعتقادات اصلی آن از آموزه های عیسی مسیح که در عهد جدید ارائه شده است سرچشمه می گیرد. هدف زندگی در مسیحیت جستجوی نجات الهی از طریق فیض خدا و شفاعت مسیح است. [114] عهد جدید از خدا صحبت می کند که می خواهد با انسان ها هم در این زندگی و هم در زندگی آینده رابطه برقرار کند، که تنها در صورت بخشیدن گناهان فرد ممکن است اتفاق بیفتد . [115]

در دیدگاه مسیحی، نوع بشر به صورت خدا و به کمال آفریده شد، اما سقوط انسان باعث شد که فرزندان والدین اولی وارث گناه اصلی و پیامدهای آن شوند. ابزاری مصائب ، مرگ و رستاخیز مسیح را برای فراتر رفتن از آن حالت ناپاک فراهم می کند ( رومیان 6:23). مژده این که این ترمیم از گناه اکنون امکان پذیر است انجیل نامیده می شود . روند خاص تخصیص نجات از طریق مسیح و حفظ رابطه با خدا بین فرقه های مختلف مسیحیان متفاوت است، اما همه بر ایمان به مسیح و انجیل به عنوان نقطه شروع اساسی تکیه می کنند. نجات از طریق ایمان به خدا در افسسیان 2: 8-9 یافت می شود – ” [8] زیرا به فیض از طریق ایمان نجات یافته اید، و این از خود شما نیست، بلکه عطای خداست، [9] نه در نتیجه کار می کند، که هیچ کس نباید به خود ببالد.” ( NASB ؛ 1973). انجیل معتقد است که از طریق این اعتقاد، مانعی که گناه بین انسان و خدا ایجاد کرده است، از بین می‌رود و بدین وسیله به مؤمنان اجازه می‌دهد که دوباره تولید شوند. به خدا سوگند و در آنها قلب جدیدی بنا به خواست خدا با توانایی زندگی درست در برابر او تلقین کند. این همان چیزی است که اصطلاح ذخیره شده تقریباً همیشه به آن اشاره دارد.

در الهیات اصلاح‌شده، هدف از زندگی جلال دادن خداوند است. در کاتشیسم کوتاهتر وست مینستر ، یک عقیده بسیار مهم برای مسیحیان اصلاح‌شده، [116] اولین سؤال این است: “غایت اصلی انسان چیست؟” (یعنی «هدف اصلی انسان چیست؟»). پاسخ این است: «غایت اصلی انسان تسبیح خدا و لذت بردن از او برای همیشه است». خدا از شخص می خواهد که از قانون اخلاقی مکشوف پیروی کند و می گوید: “خداوند، خدای خود را با تمام دل و با تمام جان و با تمام قوت و با تمام ذهن خود دوست بدار و همسایه خود را مانند خودت دوست بدار.” [117] تعالیم بالتیمور به این سؤال پاسخ می دهد که “چرا خدا شما را آفرید؟” با گفتن “خداوند مرا آفرید تا او را بشناسم، او را دوست داشته باشم و در این دنیا به او خدمت کنم و تا ابد در بهشت ​​با او شاد باشم.” [118]

پولس رسول نیز در سخنرانی خود در آرئوپاگوس در آتن به این سؤال پاسخ می دهد : “و او از یک خون همه امت ها را در تمام روی زمین ساکن کرد و زمان های از پیش تعیین شده و حدود خانه های آنها را تعیین کرد. تا خداوند را بجویند، به این امید که او را تاپ بزنند و بیابند، هر چند او از هر یک از ما دور نیست.» [119]

کاتولیک طرز تفکر بهتر از طریق اصل و اساس سنت ایگناتیوس لویولا بیان می‌شود: «شخص انسان برای ستایش، احترام و خدمت به خداوند خداوند ما آفریده شده است و با انجام این کار، روح خود را نجات می‌دهد. همه چیزهای دیگر روی زمین برای انسان آفریده شده است تا به او کمک کند تا هدفی را که برای آن خلق شده است دنبال کند. و خود را از آن‌ها رها کنیم، تا آنجا که مانع غایت انسان هستند، برای این کار باید خود را نسبت به همه مخلوقات بی‌تفاوت کنیم، مشروط بر اینکه این امر منوط به اختیار ما باشد و منع دیگری نداشته باشد. تا آنجا که به ما مربوط می شود، نباید سلامتی را بیش از بیماری، ثروت را از فقر، شهرت را بیشتر از ننگ، عمر طولانی را بیش از کوتاهی و همین طور برای بقیه بخواهیم، ​​بلکه باید آرزو کنیم و انتخاب کنیم. چه چیزی بیشتر به ما کمک می کند تا به پایانی برسیم که برای آن آفریده شده ایم.” [120]

مورمونیسم می آموزد که هدف از زندگی بر روی زمین کسب دانش و تجربه و شادی است. [121] مورمون ها معتقدند که انسان ها به معنای واقعی کلمه فرزندان روح خدای پدر هستند، و بنابراین پتانسیل پیشرفت برای شبیه شدن به او را دارند. مورمون‌ها تعلیم می‌دهند که خدا به فرزندانش این امکان را داد که به زمین بیایند، که مرحله‌ای حیاتی در رشد آنها در نظر گرفته می‌شود – که در آن یک بدن فانی، همراه با آزادی انتخاب، محیطی را برای یادگیری و رشد ایجاد می‌کند. [121] سقوط آدم به عنوان لغو تأسف بار یا بدون برنامه ریزی از برنامه اولیه خدا برای بهشت ​​تلقی نمی شود. در عوض، مخالفت در فناپذیری عنصر اساسی برنامه خداوند است زیرا روند تحمل و غلبه بر چالش‌ها، مشکلات و وسوسه‌ها فرصت‌هایی را برای به دست آوردن خرد و قدرت فراهم می‌کند و در نتیجه یاد می‌گیرید که قدر و خوبی را انتخاب کنید و بدی را رد کنید. [122] [123] از آنجا که خدا عادل است، به کسانی که در دوران فانی به انجیل تعلیم نداده اند اجازه می دهد که آن را پس از مرگ در جهان ارواح دریافت کنند. [124] تا همه فرزندانش این فرصت را داشته باشند که برای زندگی با خدا بازگردند و به تمام توان خود برسند.

یک گفتمان الهیات جایگزین مسیحی اخیر، عیسی را اینگونه تعبیر می کند که هدف از زندگی این است که پاسخ دلسوزانه ما به رنج بشر را بالا ببریم. [125] با این وجود، موضع مرسوم مسیحیان این است که مردم با اعتقاد به قربانی کردن مرگ عیسی بر صلیب توجیه می شوند.

اسلام

در اسلام ، هدف نهایی بشریت این است که خالق خود، خدا (به انگلیسی: خدا ) را به وسیله نشانه های او پرستش کنند و با عشق و ارادت خالصانه از او سپاسگزاری کنند. این امر عملاً با پیروی از رهنمودهای الهی نازل شده در قرآن و سنت پیامبر (به استثنای قرآنیان ) نشان داده می شود. زندگی دنیوی آزمایشی است برای تعیین جایگاه قرب الهی در آخرت. ​​به او و عشقش نزدیک می شود یا در جهانم دور انسان یا در بهشت .

برای رضای خداوند به وسیله قرآن همه مسلمانان باید به خدا و آیات او و فرشتگان او و رسولان و به « روز قیامت » ایمان بیاورند. [126] قرآن هدف آفرینش را چنین بیان می کند: «خوشا به حال کسی که سلطنت در دست اوست، او بر هر چیزی توانا است، کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا بررسی کند که کدام یک از شما نیکوکارترید. و اوست توانا و آمرزنده». (قرآن 67:1-2) و «و من (خداوند) جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه فرمانبردار باشند». (قرآن 51:56). اطاعت گواه بر یگانگی خداوند در ربوبیت و اسماء و صفات اوست. زندگی زمینی یک آزمایش است. نحوه عمل (رفتار) شخص تعیین می کند که روحش به جنت (بهشت) برود یا به جهاننام (جهنم). [127] [ نیاز به منبع ] اما در روز قیامت تصمیم نهایی تنها با خداست. [128]

ارکان پنج گانه اسلام بر عهده هر مسلمانی است. آنها عبارتند از: شهادت (حرفه ایمان)؛ صلوات ( نماز مناسکی)؛ زکات (صدقه)؛ صوم (روزه ماه رمضان ) و حج (زیارت مکه ). [129] ، مشتق شده آنها از آثار حدیثی ، به ویژه صحیح البخاری و صحیح مسلم اند . این پنج رکن مستقیماً در قرآن ذکر نشده است.

عقاید در میان کلام ها متفاوت است . مقدرات اهل سنت و احمدیه است حکم الهی . [130] همچنین، مقدر شیعه مفهوم ، عدل الهی است . در نگاه صوفیان باطنی ، جهان هستی فقط برای رضای خدا وجود دارد. آفرینش یک بازی بزرگ است که در آن خدا بزرگترین جایزه است.

نگرش صوفیانه به معنای زندگی از حدیث قدسی سرچشمه می گیرد که می گوید: «من (خدا) گنجی پنهان بودم و دوست داشتم شناخته شوم، بنابراین آفرینش را خلق کردم تا شناخته شوم. یکی از تفسیرهای ممکن از این دیدگاه این است که معنای زندگی برای یک فرد، شناخت ذات خداوند است و هدف همه آفرینش، آشکار ساختن آن طبیعت و اثبات ارزش آن به عنوان غنای نهایی، یعنی خداست. اما این حدیث به اشکال مختلف بیان شده است و افرادی مانند عبدالبهاء حضرت بهائی [ 131] و در فصوص الحکم ابن عربی به طرق گوناگون تفسیر شده اند. [132]

بهائیت

نماد رینگ استون نشان دهنده ارتباط بشریت با خدا است.

. دیانت بهائی بر وحدت بشریت تاکید دارد [133] هدف بهائیان از زندگی بر رشد معنوی و خدمت به بشریت متمرکز است. انسان به عنوان موجودی ذاتاً معنوی در نظر گرفته می شود. زندگی مردم در این دنیای مادی فرصت های گسترده ای را برای رشد و شکوفایی صفات و فضایل الهی فراهم می کند و پیامبران برای تسهیل این امر از سوی خداوند مبعوث شده اند. [134] [135]

ادیان جنوب آسیا

اطلاعات بیشتر: ادیان هندی و فلسفه هند

فلسفه های هندو

اطلاعات بیشتر: هندوئیسم ، فلسفه هندو ، و دارما

طلایی Aum که به زبان Devanagari نوشته شده است. آئوم در ادیان هندو ، جین و بودایی مقدس است.

هندوئیسم یک مقوله مذهبی است که شامل بسیاری از باورها و سنت ها می شود. از آنجایی که هندوئیسم برای مدت طولانی پیش از آنکه نیازی به نامگذاری آن به عنوان یک دین جداگانه باشد، روشی برای بیان زندگی معنادار بوده است، آموزه های هندو ماهیت مکمل و مکمل دارند و عموماً محتوایی غیر انحصاری، پیشنهادی و تسامح دارند. [136] بیشتر بر این باورند که آتمن واقعی شخص (روح، روح) – خود – ابدی است. [137] تا حدی، این از باورهای هندوها ناشی می‌شود که رشد معنوی در طول زندگی‌های بسیاری رخ می‌دهد، و اهداف باید با وضعیت رشد فرد مطابقت داشته باشند. چهار هدف ممکن برای زندگی انسان وجود دارد که به نام پوروشارتها (از کوچکترین به بزرگترین) شناخته می شوند: (1) کاما (آرزو، آرزو، عشق و لذت نفسانی)، (2) آرتا (ثروت، رفاه، شکوه)، (iii) ( دارما عدالت، وظیفه، اخلاق، فضیلت ، اخلاق )، شامل مفاهیمی مانند آهیمسا (عدم خشونت) و ساتیا (حقیقت) و (IV) موکشا (رهایی، یعنی رهایی از ساصارا ، چرخه تناسخ ). [138] [139] [140]

در تمام مکاتب هندوئیسم، معنای زندگی در مفاهیم کارما (عمل سببی)، سانسارا (چرخه تولد و تولد دوباره) و موکشا (رهایی) گره خورده است. وجود به عنوان پیشرفت آتمن (مشابه مفهوم غربی روح ) در طول عمرهای متعدد و پیشرفت نهایی آن به سوی رهایی از کارما تصور می شود. اهداف خاص برای زندگی عموماً در زیر یوگا (تمرینات) یا دارما (زندگی صحیح) قرار می گیرند که برای ایجاد تناسخ مطلوب تر در نظر گرفته شده است، اگرچه آنها به طور کلی اعمال مثبت در این زندگی نیز هستند. مکاتب سنتی هندوئیسم اغلب دیوها را می پرستند که مظاهر ایشوارا (خدای شخصی یا برگزیده) هستند. این دیوها به عنوان اشکال ایده آلی در نظر گرفته می شوند که باید با آنها شناسایی شوند، به عنوان شکلی از بهبود معنوی.

به طور خلاصه، هدف پی بردن به حقیقت اساسی در مورد خود است. این تفکر در ماهاوکیاها (” تات توام عاصی ” (تو آن هستی)، “آهام برهماسمی”، “پراجنام برهما” و “ایام آتما برهما” (این آتمن برهمن است) منتقل می شود.

آدوایتا و هندوئیت دوایتا
اطلاعات بیشتر: Advaita Vedanta و Dvaita Vedanta

مکاتب بعدی وداها را دوباره تفسیر کردند تا بر برهمن ، “یکی بدون ثانیه” [141] به عنوان یک شخصیت مرکزی خداگونه تمرکز کنند.

در Advaita Vedanta مونیست ، آتمن در نهایت از برهمن قابل تشخیص نیست، و هدف زندگی این است که بدانیم یا بفهمیم که آتمن (روح) شخص با برهمن یکسان است . [142] از نظر اوپانیشادها ، هر کس کاملاً از آتمن به عنوان هسته اصلی خود آگاه شود، با برهمن هویت پیدا می کند و در نتیجه به موکشا (رهایی، آزادی) دست می یابد. [137] [143] [144]

دوایتا ودانتا و دیگر باکتی مکاتب دوگانه تفسیری دارند. برهمن به عنوان یک موجود برتر با شخصیت و ویژگی های آشکار دیده می شود. آتمن برای وجودش به برهمن وابسته است. معنای زندگی، دستیابی به موکشا از طریق عشق به خدا و به لطف اوست. [143]

وایشنویسم

وایشنویسم شاخه ای از هندوئیسم است که در آن اعتقاد اصلی شناسایی ویشنو یا نارایانا به عنوان خدای یگانه است. این باور در تضاد با سنت های کریشنا محور است، مانند والابها ، نیمباراکا و گائودیا ، که در آن کریشنا خدای یگانه و یگانه برتر و منبع همه آواتارها در نظر گرفته می شود . [145]

الهیات وایشناوا شامل باورهای مرکزی هندوئیسم مانند یکتاپرستی ، تناسخ ، سامسارا ، کارما ، و سیستم های مختلف یوگا است، اما با تأکید ویژه بر ارادت ( باکتی ) به ویشنو از طریق فرآیند یوگا باکتی ، اغلب شامل خواندن نام ویشنو ( بهاجان ) ، مراقبه در شکل او ( dharana ) و انجام خدا عبادت ( puja ) است. آداب پرستش خدا عمدتاً بر اساس متونی مانند پانکاراترا مختلف و سامیتاهای است. [146]

یکی از مکتب های فکری رایج، گائودیا وایشناویسم ، مفهوم آچینتیا بهدا آبهدا را آموزش می دهد . در این، کریشنا به عنوان تنها خدای حقیقی پرستش می شود و همه موجودات زنده اجزای ابدی و شخصیت عالی الوهیت کریشنا هستند. بنابراین موقعیت قانونی یک موجود زنده این است که با عشق و از خود گذشتگی به خداوند خدمت کند. هدف از زندگی انسان به ویژه این است که فراتر از روش حیوانی خوردن، خوابیدن، جفت گیری و دفاع فکر کند و هوش بالاتر را برای احیای رابطه از دست رفته با کریشنا درگیر کند.

جینیسم

اطلاعات بیشتر: جینیسم و ​​فلسفه جین

جینیسم دینی است که از هند باستان سرچشمه می گیرد ، نظام اخلاقی آن بیش از هر چیز خود انضباط را ترویج می کند. با پیروی از زاهدانه تعالیم جینا به انسان اشراق (علم کامل) می رسد . جینیسم جهان را به موجودات زنده و غیر زنده تقسیم می کند. تنها زمانی که موجود زنده به غیر زنده دلبسته شود، رنج و عذاب حاصل می شود. بنابراین سعادت حاصل تسخیر نفس و رهایی از اشیاء بیرونی است. پس می توان گفت که معنای زندگی استفاده از بدن فیزیکی برای رسیدن به خودشناسی و سعادت است. [147]

جین ها معتقدند که هر انسانی مسئول اعمال خود است و همه موجودات زنده دارای روحی ابدی به نام جیوا هستند. جین ها بر این باورند که همه روح ها برابر هستند زیرا همه آنها دارای پتانسیل رهایی و رسیدن به موکشا هستند. دیدگاه جین در مورد کارما این است که هر عمل، هر کلمه، هر فکری که ایجاد می کند بر روح تأثیر می گذارد.

جینیسم شامل پیروی شدید از آهیمسا (یا آهینسا ) است، نوعی از خشونت پرهیز که بسیار فراتر از گیاهخواری است. جین ها از غذایی که با ظلم غیر ضروری به دست می آیند امتناع می کنند. سبک زندگی مشابه با وگانیسم بسیاری به دلیل خشونت مزارع لبنیات مدرن، ، سبزیجات ریشه را انجام می دهند و برخی دیگر برای حفظ جان گیاهانی که از آنها می خورند ای را از رژیم غذایی خود حذف می کنند. [148]

بودیسم

بودیسم اولیه

بودایی ها در آغوش گرفتن ذهن آگاهی، بد بودن (رنج) و رفاهی که در زندگی وجود دارد، تمرین می کنند. بودایی ها تمرین می کنند که علل بدی و رفاه را در زندگی ببینند. به عنوان مثال، یکی از علل رنج، دلبستگی ناسالم به اشیاء مادی یا غیر مادی است. بودایی تانتراهای و سوتراها در مورد “معنای زندگی” یا “هدف زندگی” صحبت نمی کنند، بلکه در مورد پتانسیل زندگی انسان برای پایان دادن به رنج صحبت می کنند، برای مثال از طریق در آغوش گرفتن (نه سرکوب یا انکار) هوس ها و دلبستگی های مفهومی. دستیابی و به کمال رساندن بی‌علاقگی فرآیندی از سطوح مختلف است که در نهایت منجر به وضعیت نیروانا می‌شود . نیروانا به معنای رهایی از رنج و تولد دوباره است. [149]

هشت دارماچاکرای پره .

بودیسم تراوادا به طور کلی نزدیک به آیین بودایی اولیه در نظر گرفته می شود. مفهوم Vibhajjavada ( Pali )، به معنای واقعی کلمه «آموزش تحلیل» را ترویج می‌کند، که می‌گوید بصیرت باید از تجربه، تحقیق انتقادی و استدلال مشتاق به‌جای ایمان کورکورانه ناشی شود. با این حال، سنت تراوادین نیز بر توجه به توصیه های خردمندان تأکید می کند و این توصیه ها و ارزیابی تجربیات خود را دو آزمونی می داند که باید بر اساس آنها قضاوت کرد. ، هدف تراوادین رهایی (یا آزادی) از رنج بر اساس چهار حقیقت شریف است. این در دستیابی به نیروانا یا Unbinding حاصل می شود که به چرخه مکرر تولد، پیری، بیماری و مرگ نیز پایان می دهد. راه رسیدن به نیروانا، پیروی و تمرین راه اصیل هشتگانه است.

بودیسم ماهایانا
اطلاعات بیشتر: ماهایانا

مکاتب بودایی ماهایانا بر دیدگاه سنتی (هنوز در تراوادا ) درباره رهایی از رنج فردی ( دوهخا ) و دستیابی به بیداری ( نیروانا ) تأکید نمی‌کنند. در ماهایانا، بودا به عنوان موجودی ابدی، تغییر ناپذیر، غیرقابل تصور و همه جا حاضر دیده می شود. اصول اساسی آموزه ماهایانا بر امکان رهایی جهانی از رنج برای همه موجودات و وجود طبیعت متعالی بودا است که جوهر ابدی بودا حاضر، اما پنهان و ناشناخته در همه موجودات زنده است. [ نیازمند منبع ]

مکاتب فلسفی بودیسم ماهایانا، مانند چان/ذن و بودیساتوا مکاتب تبتی و شینگون واجرایانا، به صراحت می آموزند که باید از رهایی کامل خودداری کند و به خود اجازه دهد تا زمانی که همه موجودات به روشنگری دست یابند، در جهان تناسخ پیدا کنند. مکاتب عبادی مانند بودیسم سرزمین خالص به دنبال کمک بوداهای آسمانی هستند – افرادی که عمری را صرف آوری جمع کارمای مثبت کرده اند، و از این تجمع برای کمک به همه استفاده می کنند.

سیکیسم

خاندا آیین ، نماد مهم سیک .

پیروان آیین سیک به پیروی از آموزه‌های ده گورو سیک یا رهبران روشن‌فکر و همچنین کتاب مقدس با عنوان گورو گرانت صاحب که شامل آثار منتخب بسیاری از فیلسوفان با زمینه‌های مختلف اجتماعی-اقتصادی و مذهبی است، منصوب شده‌اند.

گوروهای سیک می گویند که رستگاری را می توان با پیروی از مسیرهای معنوی مختلف به دست آورد، بنابراین سیک ها انحصار نجات را ندارند: “خداوند در هر قلبی ساکن است و هر قلبی راه خود را برای رسیدن به او دارد.” [150] سیک ها معتقدند که همه مردم در برابر خدا به یک اندازه مهم هستند . [151] سیک‌ها ارزش‌های اخلاقی و معنوی خود را با جستجوی دانش متعادل می‌کنند و هدفشان ترویج زندگی صلح‌آمیز و برابر و همچنین اقدام مثبت است. [152]

یکی از ویژگی‌های متمایز اصلی سیکیسم، مفهوم غیر انسانی از خدا است، تا جایی که می‌توان خدا را به عنوان خود جهان ( پانتئیسم ) تفسیر کرد. بنابراین آیین سیک زندگی را فرصتی برای درک این خدا و همچنین کشف الوهیتی که در هر فردی نهفته است می بیند. در حالی که درک کامل خدا فراتر از انسان است، [153] ناناک خدا را کاملاً ناشناخته توصیف کرد و تأکید کرد که خدا باید از «چشم باطن» یا «قلب» انسان دیده شود: فداییان باید مراقبه کنند. پیشرفت به سمت روشنگری و مقصد نهایی یک سیک این است که خود را به طور کامل در عشق پروردگار از دست بدهد و در نهایت در خالق قادر متعال ادغام شود. ناناک بر وحی از طریق مراقبه تأکید کرد، زیرا کاربرد دقیق آن وجود ارتباط بین خدا و انسان ها را مجاز می سازد. [153]

ادیان شرق آسیا

تائوئیسم

تایجیتو نماد وحدت اضداد بین یین و یانگ است.

کیهان‌شناسی تائوئیستی کیهان بر نیاز همه موجودات ذی‌شعور و همه انسان‌ها به بازگشت به ازلی یا پیوستن مجدد به یگانگی از طریق تزکیه و خودسازی تأکید می‌کند. همه طرفداران باید حقیقت نهایی را درک کنند و با آن هماهنگ باشند.

تائوئیست ها معتقدند که همه چیز در اصل از تایجی و تائو بوده است و معنای زندگی برای پیروان این است که ماهیت زمانی وجود را درک کنند. “تنها درون نگری می تواند به ما کمک کند تا درونی ترین دلایل خود را برای زندگی پیدا کنیم… پاسخ ساده اینجا در درون خودمان است.” [154]

شینتو

شینتو توری ، دروازه سنتی ژاپنی.

شینتو دین بومی ژاپن است. شینتو به معنای “مسیر کامی ” است، اما به طور خاص می توان آن را به معنای “چهارراه الهی جایی که کامی راه خود را انتخاب می کند” در نظر گرفت. تقاطع “الهی” بیانگر این است که همه جهان روح الهی است. این پایه اراده آزاد ، انتخاب راه، به این معنی است که زندگی یک فرآیند خلاقانه است.

شینتو زندگی را برای زندگی می خواهد نه مردن. شینتو مرگ را آلودگی می‌داند و زندگی را قلمرویی می‌داند که در آن روح الهی می‌خواهد خود را با خودسازی صحیح پاک کند. شینتو می خواهد که زندگی فردی انسان برای همیشه بر روی زمین به عنوان یک پیروزی روح الهی در حفظ شخصیت عینی خود در عالی ترین اشکال آن طولانی شود. وجود شر در جهان، آن گونه که شینتو تصور می کند، با تحمیل مسئولیت الوهیت برای تسکین رنج انسان در حالی که از انجام آن امتناع می ورزد، طبیعت الهی را خدشه دار نمی کند. مصائب زندگی، مصائب روح الهی در جستجوی پیشرفت در جهان عینی است. [155]

ادیان جدید

بسیاری از جنبش‌های مذهبی جدید در شرق آسیا وجود دارد، و برخی با میلیون‌ها پیرو: Chondogyo ، Tenrikyo ، Cao Đài ، و Seicho-No-Ie . ادیان جدید معمولاً توضیحات منحصر به فردی برای معنای زندگی دارند. برای مثال، در تنریکیو، از فرد انتظار می رود که زندگی با شرکت در تمرین هایی که برای خود و دیگران شادی ایجاد می کند، شادی داشته باشد.

ادیان ایرانی

اطلاعات بیشتر: فلسفه ایرانی

دین زرتشت

زرتشتیان به جهانی آفریده شده توسط خدای متعالی، اهورامزدا ، اعتقاد دارند که در نهایت همه پرستش ها متوجه اوست. آفرينش اهورامزدا اشا آن در تعارض و حق و نظم است و با ضد و درج و باطل و بي نظمي است. [156]

از آنجایی که بشریت دارای اراده آزاد است ، مردم باید مسئول انتخاب های اخلاقی خود باشند. با استفاده از اراده آزاد، مردم باید با افکار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، نقش فعالی در درگیری جهانی داشته باشند تا شادی را تضمین کنند و هرج و مرج را از خود دور کنند.

دیدگاه های محبوب

این بخش در قالب فهرست است اما ممکن است به صورت نثر بهتر خوانده شود . می توانید با تبدیل این بخش در صورت لزوم کمک کنید. راهنمای ویرایش در دسترس است. ( سپتامبر 2022 )

“معنی زندگی چیست؟” این سوالی است که بسیاری از افراد در دوره ای از زندگی از خود می پرسند، بیشتر در زمینه “هدف زندگی چیست؟”. [15] برخی از پاسخ های رایج عبارتند از:

برای تحقق بخشیدن به پتانسیل ها و آرمان های خود

  • برای تعقیب رویاها [157]
  • برای زندگی کردن رویاهای خود [158]
  • خرج کردن آن برای چیزی که دوام بیشتری داشته باشد. [159]
  • مهم بودن: شمردن، برای چیزی ایستادن، تفاوتی ایجاد کرد که اصلاً زندگی کردی. [159]
  • برای گسترش توانایی های خود در زندگی. [158]
  • برای تبدیل شدن به فردی که همیشه می خواستی باشید. [160]
  • برای تبدیل شدن به بهترین نسخه از خود. [161]
  • به دنبال سعادت [162] و شکوفا شدن. [8]
  • یک انسان اصیل واقعی بودن. [163]
  • اینکه بتواند تمام وجودش را در احساسات، کار، باورهایش بگذارد. [159]
  • دنبال کردن یا تسلیم شدن به سرنوشتمان. [164] [165] [166]
  • برای دستیابی به eudaimonia ، [167] شکوفایی روح انسانی.

برای تکامل یا رسیدن به کمال زیستی

  • برای تکامل ، [168] تغییر از نسلی به نسل دیگر.
  • تا زنده ماندن یعنی [169] حد امکان زنده ماندن [170] از جمله جست و جوی جاودانگی (از طریق ابزارهای علمی). [171]
  • برای همیشه زنده ماندن [171] مردن یا در تلاش . [172]
  • برای به حداکثر رساندن مزیت ژن ها از نظر انتخاب طبیعی، با داشتن فرزندان زیاد یا فرزندان غیرمستقیم از طریق خویشاوندان. [173]
  • تکثیر کردن، تکثیر کردن. [157] “رویای هر سلول این است که دو سلول شود.” [174] [175] [176] [177]

به دنبال عقل و دانش

  • برای گسترش درک خود از جهان. [158]
  • برای دنبال کردن سرنخ ها و خروج از خروجی. [178]
  • تا جایی که ممکن است در زندگی چیزهای زیادی یاد بگیریم. [179]
  • تا جایی که ممکن است در مورد بسیاری از چیزها بدانید. [180]
  • جست و جوی خرد و دانش و رام کردن ذهن و دوری از رنج ناشی از نادانی و یافتن سعادت . [181]
  • برای مواجهه با ترس ها و پذیرش درس هایی که زندگی به ما می دهد. [164]
  • برای یافتن معنا یا هدف زندگی. [182] [183]
  • برای یافتن دلیلی برای زندگی کردن [184]
  • برای حل عدم تعادل ذهن با درک ماهیت واقعیت. [185]

نیکی کردن، کار درست را انجام دادن

  • دنیا را به عنوان مکانی بهتر از آنچه که آن را پیدا کردی ترک کنی. [157]
  • تمام تلاش خود را بکنید تا هر موقعیتی را بهتر از آنچه که پیدا کرده اید ترک کنید. [157]
  • به نفع دیگران باشد. [11]
  • برای دادن بیشتر از آنچه می گیرید. [157]
  • برای پایان دادن به رنج. [186] [187] [188]
  • برای ایجاد برابری . [189] [190] [191]
  • به چالش کشیدن ظلم . [192]
  • برای تقسیم ثروت . [193] [194]
  • سخاوتمند بودن. [195] [196]
  • برای کمک به رفاه و روحیه دیگران. [197] [198]
  • برای کمک به دیگران، [8] [196] برای کمک به یکدیگر. [199]
  • از هر فرصتی برای کمک به دیگری در سفر خود به اینجا استفاده کنید. [157]
  • برای خلاقیت و نوآوری. [197]
  • بخشیدن. [157]
  • عیوب انسان را بپذیرد و ببخشد. [200] [201]
  • از نظر عاطفی صادق باشیم. [159]
  • مسئول بودن. [159]
  • شریف بودن. [159]
  • به دنبال آرامش . [159]

دانته و بئاتریس خدا را نقطه ای نورانی می دانند که توسط فرشتگان احاطه شده است. از تصاویر گوستاو دوره برای کمدی الهی .

معانی مربوط به دین

  • برای رسیدن به بالاترین بهشت ​​و در قلب الهی بودن. [202]
  • برای داشتن روح پاک و تجربه خدا. [159]
  • برای درک راز خدا. [164]
  • شناخت یا رسیدن به اتحاد با خدا. [203] [204]
  • خود را بشناسد، دیگران را بشناسد و اراده بهشت ​​را بشناسد. [205]
  • دوست داشتن چیزی بزرگتر، بزرگتر و فراتر از خودمان، چیزی که خلق نکرده ایم یا قدرت خلق کردنش را نداریم، چیزی ناملموس و مقدس با اعتقاد خودمان به آن. [157]
  • دوست داشتن خدا [203] و همه مخلوقات او. [206]
  • برای تسبیح خدا با لذت بردن از او برای همیشه. [207]
  • برای گسترش دین خود و به اشتراک گذاشتن آن با دیگران. [208] [209]
  • عادلانه رفتار کنید، رحمت را دوست بدارید و با خدای خود فروتنانه قدم بردارید. [210]
  • بارور و تکثیر شود. [211] ( پیدایش 1:28 )
  • برای به دست آوردن آزادی ( رومیان 8:20-21 )
  • برای پر کردن زمین و تسلط بر آن. [211] ( پیدایش 1:28 )
  • برای خدمت به بشر، [212] برای آماده شدن برای ملاقات [213] و شباهت بیشتر به خدا، [214] [215] [216] [217] برای انتخاب خیر بر شر، [218] و شادی. [219] [220]
  • [خداوندی] که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که چه کسی نیکوکار است و او توانا و آمرزنده است. ( قرآن   67:2 )
  • برای عبادت خدا و ورود به بهشت ​​در آخرت. [221]

دوست داشتن، احساس کردن، لذت بردن از عمل زندگی کردن

  • بیشتر دوست داشتن [157]
  • دوست داشتن کسانی که بیشتر از همه مهم هستند. هر زندگی را که لمس کنید، شما را باز می گرداند. [157]
  • ارزش داشتن هر حس لذت بخشی که فرد دارد. [157]
  • جست و جوی زیبایی در تمام اشکال آن. [157]
  • برای تفریح ​​یا لذت بردن از زندگی. [164] [197]
  • لذت طلبی [159] و دوری از درد. [222]
  • دلسوز بودن. [159]
  • از اشک و درد دیگران متاثر شوید و از روی محبت و دلسوزی به آنها کمک کنید. [157]
  • تا جایی که می توانیم دیگران را دوست داشته باشیم. [157]
  • برای خوردن و آشامیدن و شاد بودن. [223]

قدرت داشتن، بهتر بودن

  • تلاش برای قدرت [79] و برتری. [222]
  • برای حکومت بر جهان. [165]
  • برای شناخت و تسلط بر جهان. [208] [224]
  • شناخت و تسلط بر طبیعت. [225]
  • برای کمک به زندگی تا جایی که ممکن است قدرتمند شود. [226]

زندگی معنایی ندارد

  • زندگی یا وجود انسان معنا یا هدف واقعی ندارد زیرا وجود انسان از یک شانس تصادفی در طبیعت رخ داده است و هر چیزی که تصادفی وجود داشته باشد هدف مورد نظری ندارد. [185]
  • زندگی هیچ معنایی ندارد، اما ما به عنوان انسان سعی می کنیم معنا یا هدفی را با هم مرتبط کنیم تا بتوانیم وجود خود را توجیه کنیم. [157]
  • هیچ فایده ای در زندگی وجود ندارد و این دقیقاً همان چیزی است که آن را بسیار خاص می کند. [157]

نباید به دنبال شناخت و درک معنای زندگی بود

  • پاسخ به معنای زندگی آنقدر عمیق است که بتوان آن را شناخت و درک کرد. [185]
  • اگر به دنبال معنای زندگی باشید هرگز زندگی نخواهید کرد. [157]
  • معنای زندگی فراموش کردن جستجوی معنای زندگی است. [157]
  • در نهایت، یک فرد نباید بپرسد که معنای زندگی او چیست، بلکه باید تشخیص دهد که این خود آنها هستند که از آنها سؤال می شود. در یک کلام، زندگی هر فردی را زیر سوال می برد. و آنها فقط با پاسخگویی به جان خود می توانند پاسخگوی زندگی باشند. آنها فقط با مسئولیت پذیری می توانند به زندگی پاسخ دهند. [227]

در فرهنگ عامه

چارلز آلن گیلبرت همه چیز غرور است، نمونه ای از وانیتاها ، جوانی زن مشغول زیبایی خود را در میان آرایش و عطرهایش به تصویر می کشد که در آینه خود غرور است. اما همه چیز به گونه ای قرار گرفته است که تصویر جمجمه ای را نشان می دهد که بیانگر یادگاری است، که مهم نیست چقدر خوب به نظر برسد، زیرا مرگ اجتناب ناپذیر است.

رمز و راز زندگی و معنای واقعی آن موضوعی است که اغلب تکرار می شود در فرهنگ عامه که در رسانه های سرگرمی و اشکال مختلف هنر به نمایش در می آید.

«معنای زندگی» اثر مونتی پایتون شامل شخصیتی است که مایکل پیلین با آن بازی می‌کند، پاکتی حاوی «معنای زندگی» به او داده می‌شود و او آن را باز می‌کند و برای تماشاگران می‌خواند: «خب، چیز خیلی خاصی نیست. اوه، سعی کنید با آن خوب رفتار کنید. مردم، از خوردن چربی بپرهیزید، هر از چند گاهی یک کتاب خوب بخوانید، کمی قدم بزنید، و سعی کنید با هم در صلح و هماهنگی با مردم از هر عقیده و ملتی زندگی کنید.” [228] [229] [230]

در داگلاس آدامز کتاب به نام «راهنمای کهکشان تاسوعای» ، پاسخ به پرسش نهایی زندگی، جهان و همه چیز »، جواب عددی « 42 ، پس از هفت و نیم میلیون سال محاسبه توسط یک ابر رایانه غول پیکر به نام « دیپ » داده شده است. فکر کرد . هنگامی که این پاسخ با سردرگمی و خشم سازندگان آن مواجه می‌شود، Deep Thought توضیح می‌دهد که “من فکر می‌کنم مشکلی که وجود داشت، بیش از حد گسترده بود. شما در واقع هرگز بیان نکردید که سوال چیست.” [231] [8] [232] [233] [234] سپس Deep Thought کامپیوتر دیگری – زمین – می سازد تا محاسبه کند که سوال نهایی در واقع چیست. بعداً فورد و آرتور موفق شدند این سؤال را همانطور که رایانه زمین آن را ارائه می کرد استخراج کنند. معلوم می شود که “اگر شش را در نه ضرب کنید چه چیزی به دست می آورید” [235] و متوجه می شود که برنامه با ورود غیرمنتظره گلگافرینچان ها به زمین خراب شده است، و بنابراین سوال نهایی واقعی زندگی، جهان، و همه چیز ناشناخته می ماند.

هملت در حال مدیتیشن بر روی جمجمه یوریک به ماندگارترین تجسم تصویر وانیتاس تبدیل شده است و مضمون memento mori (“به یاد داشته باشید که خواهید مرد”) را منتقل می کند. معنای زندگی هر چه باشد، (زندگی) زودگذر است.

در Person of Interest فصل 5 قسمت 13، یک هوش مصنوعی به نام The Machine به هارولد فینچ می گوید که راز زندگی این است که “همه به تنهایی می میرند. اما اگر برای کسی معنایی دارید، اگر به کسی کمک کنید یا کسی را دوست داشته باشید. یک فرد مجرد شما را به یاد می آورد، آنگاه شاید واقعاً هرگز نمردید.” این عبارت سپس در انتهای نمایش تکرار می شود تا بر پایان نمایش تأکید شود. [236]

مفاهیم مرتبط

بحران موجودیتی

بحران های وجودی ، بحران های معنا هستند. آنها با این تصور تحریک می شوند که زندگی فاقد معنا است. [237] [238] [239] شدیدی این تصور می‌تواند به یک درگیری درونی منجر شود، زیرا میل برای یافتن نوعی معنا در زندگی وجود دارد. در ادبیات اگزیستانسیالیستی ، اختلاف بین میل فرد به معنا و فقدان ظاهری آن در جهان، پوچ نامیده می شود . [240] [241] [242] می‌توان با این سؤال خلاصه کرد: «چگونه موجودی که به معنا نیاز دارد، در عالمی معنا پیدا می‌کند که معنا ندارد؟». [243] در حالی که این تعارض ممکن است دست کم تا حدودی افراد مختلف را تحت تأثیر قرار دهد، در مورد بحران های وجودی به سطح شدیدتری می رسد. منفی مختلفی این سطح منجر به تجربیات مانند استرس ، اضطراب ، ناامیدی و افسردگی می شود . [243] [238] [239] در موارد جدی تر، این علائم عملکرد طبیعی فرد را در زندگی روزمره مختل می کند. یک عارضه جانبی مثبت این تجربیات منفی این است که فرد آسیب دیده را وادار می کند تا به موضوع اصلی رسیدگی کند. این فرصت را باز می کند رشد به عنوان یک فرد و بهبود شیوه زندگی. [243] [244]

درمانگران اغلب سعی می کنند با کمک به بیماران خود در کشف معنای زندگی، بحران های وجودی را درمان کنند. تمایز مهم در این زمینه، تفاوت معنای شخصی و معنای کیهانی است. [243] [245] در معنای کیهانی، اصطلاح “معنای زندگی” به هدف جهان به عنوان یک کل یا چرایی حضور ما در اینجا اشاره دارد. یکی از راه‌های حل بحران وجودی، یافتن پاسخی رضایت‌بخش برای این سؤال است. این اغلب به شکل یک توضیح مذهبی است که شامل یک موجود الهی است که جهان را برای هدف خاصی خلق کرده است. [243] [246] [247] رویکرد دیگر برای حل بحران های وجودی، جستجوی معنا نه در سطح کیهانی، بلکه در سطح شخصی است. این معمولاً شکل سکولارتری به خود می گیرد: درمانگر به فرد کمک می کند تا بفهمد چه چیزی برایش مهم است یا چرا زندگی اش ارزش زیستن دارد. [243] [245] [248] در این رابطه، آنها ممکن است کشف کنند که چگونه زندگی شخصی آنها می تواند معنادار باشد، برای مثال، با وقف خود به خانواده یا حرفه خود. این رویکرد ممکن است یک بحران وجودی را کاهش دهد یا حل کند، حتی اگر فرد هنوز پاسخی به سؤال بزرگتر از معنای عمیق‌تر پشت همه چیز نداشته باشد. [243] [239] [246]

اهمیت

پرسش از معنای زندگی ارتباط تنگاتنگی با این پرسش دارد که چه چیزی اهمیت دارد یا چه چیزی اهمیت دارد. این در این واقعیت منعکس می شود که یافتن معنا در زندگی اغلب با وقف خود به نوعی هدف عالی همراه است که اهمیت ویژه ای دارد. [249] [250] با این وجود، برخی از نظریه پردازان استدلال کرده اند که این دو مفهوم یکسان نیستند. [249] [251] این تمایز اغلب به دلیل مشاهده این است که جستجوی معنای زندگی معمولاً به عنوان یک هدف تحسین برانگیز مرتبط با تعالی از خود در نظر گرفته می شود . از سوی دیگر، به نظر می رسد که اهمیت ولع خودخواهانه یا خودشیفته در مقایسه با هدف تر باشد. [249]

نظریه پردازان مختلف استدلال کرده اند که مهم بودن به معنای تأثیرگذاری بر جهان یا ایجاد تغییر است. برخی فقط نیاز دارند که این تأثیر علی به اندازه کافی بزرگ باشد. برخی دیگر به عنوان یک عنصر اضافی که تفاوت مورد نظر باید بر ارزش جهان تأثیر بگذارد را شامل می شود. [252] [251] [253] این اغلب با اشاره به رفاه تفسیر می‌شود : درجه اهمیت یک چیز به میزان تأثیر آن بر رفاه موجودات ذی‌شعور داده می‌شود. [254] [251] [255] با این حال، ارتباط با یک هدف معمولاً برای اهمیت لازم نیست. در این راستا، ممکن است برخی چیزها به طور تصادفی یا ناخواسته بدون هدایت هدفی بالاتر اهمیت پیدا کنند. برای مثال، شخصی ممکن است تصادفاً به چیزی برخورد کند و در نتیجه ناخواسته باعث ایجاد یک اثر پروانه‌ای با ابعاد شدید شود. در چنین حالتی زندگی فرد به دلیل عواقبی که به بار آورده اهمیت بالایی پیدا کرده است. با این حال، این به معنای آن نیست که به نوعی معنای عمیق تر یا هدف بالاتری نیز دست یافته است. [249]

تفاوت دیگر این است که جستجو و پی بردن به معنای زندگی معمولاً توسط اکثر نظریه پردازان به عنوان یک اقدام مثبت و ارزشمند تلقی می شود. با این حال، بسته به نوع تفاوت ارزش، اهمیت می تواند مثبت یا منفی باشد. [249] [251] به عنوان مثال، الکساندر فلمینگ از نظر مثبت از آنجایی که کشف پنی سیلین او به بسیاری از افراد کمک کرد تا عفونت های باکتریایی خود را درمان کنند، اهمیت داشت. [256] آدولف هیتلر از سوی دیگر، به معنای منفی مهم بود زیرا سیاست‌های او باعث رنج گسترده افراد بی‌شماری شد. [252]

همچنین ببینید

  • پورتال فلسفه
توضیحات علمی
  • ایده خطرناک داروین: تکامل و معانی زندگی – کتاب 1995 نوشته دانیل دنت
  • The Death of God and the Meaning of Life – کتاب 2014 نوشته جولیان یانگ
  • قدرت، جنسیت، خودکشی: میتوکندری و معنای زندگی – کتاب 2005 توسط نیک لین
  • Sex, Death and the Meaning of Life – مستند تلویزیونی سه قسمتی 2010
خاستگاه و ماهیت زندگی و واقعیت
  • Abiogenesis – فرآیند طبیعی که در آن حیات از ماده غیر زنده بوجود می آید
  • آگاهی – حالت یا توانایی درک، احساس یا آگاهی از رویدادها، اشیاء یا الگوهای حسی
  • بودن
  • بیوسمیوتیک – زیست شناسی به عنوان یک سیستم نشانه تفسیر می شود
  • دائو
  • وجود – حضور
  • وضعیت انسان – نگرانی های نهایی وجود انسان
  • لوگوس – مفهومی در فلسفه، دین، بلاغت و روانشناسی
  • طبیعت گرایی متافیزیکی – جهان بینی فلسفی در رد “ماوراء طبیعی”
  • ادراک – تفسیر اطلاعات حسی
  • واقعیت – مجموع یا مجموع همه آنچه واقعی یا موجود است
  • واقعیت شبیه سازی شده – فرضیه ای که واقعیت را می توان شبیه سازی کرد
  • نظریه همه چیز – مفهوم فیزیکی فرضی
  • غایت شناسی – تفکر بر اساس سرنوشت یا هدف
  • سرنوشت نهایی جهان – نظریه هایی در مورد پایان جهان
ارزش زندگی
  • فرهنگ زندگی – شیوه زندگی که تقدس زندگی را برجسته می کند. با سقط جنین و کمک به خودکشی مخالف است
  • اخلاق زیستی – مطالعه مسائل اخلاقی ناشی از پیشرفت های زیست شناسی و پزشکی
  • زندگی پرمعنا – تحقق بخشیدن به زندگی با هدایت یک هدف
  • کیفیت زندگی – درجه رفاه فردی
  • ارزش زندگی – ارزش اقتصادی
هدف از زندگی
  • سرنوشت – دوره از پیش تعیین شده وقایع
  • زندگی اخلاقی
  • زندگی عمدی
  • تمدید زندگی – مفهوم افزایش طول عمر انسان با پیشرفت در پزشکی یا بیوتکنولوژی
  • انسان در جستجوی معنا – کتاب 1946 اثر ویکتور فرانکل
  • به معنای رسیدن به هدف است
  • فلسفه زندگی
متفرقه
  • انقراض انسان – پایان فرضی نوع بشر
  • ایکیگای – مفهوم ژاپنی: دلیلی برای بودن
  • موضع زندگی – رابطه فرد با آنچه که آن را به عنوان مهم ترین اهمیت می پذیرد
  • معناسازی – فرآیند درک مشکلات در زندگی
  • فلسفه همیشگی – همه ادیان یک حقیقت واحد دارند
  • دره اشک – عبارت مذهبی در مسیحیت
  • معمای جهان – اصطلاح در مطالعات هستی شناسی و آگاهی
  • جهان بینی