مهاجرت به ورود افراد خارجی به یک کشور یا منطقه جغرافیایی معینی اطلاق می شود که برای اقامت طولانی مدت یا اقامت در آنجا به آنجا می آیند. کلمه مهاجرت از کلمه لاتین in-migrare گرفته شده است که به معنای “ورود به یک مکان” است. از طرف کشور مبدأ، با مهاجرت مطابقت دارد . در کنار این پدیده پدیده دو ملیتی و کوچ نشینی نیز وجود دارد . مفهوم مهاجر بر اساس اعلام محل تولد و ملیت است.
در مورد کارگران مرزی ، مهاجرت می تواند روزانه باشد (شکل بین المللی مهاجرت رفت و آمد ).
تاریخچه
مطالعات معاصر باستانشناسی، بر اساس ژنتیک ، تأیید میکند که جنبشهای مهاجرتی عمده از دوران ماقبل تاریخ ، مثلاً از آفریقا به اروپا، وجود داشتهاند ، و این جنبشها در دوران باستان و پس از رنسانس ، بهویژه فتح آمریکا توسط دولتهای اروپایی، ادامه داشتهاند.
برای مثال، شواهد ژنتیکی نشان میدهد که هیچ جمعیت «صرفا» ملی یا اروپایی مدرن وجود ندارد. DNA و ایزوتوپهای حفظ شده در دندانها و استخوانهای باستانی برعکس نشان میدهند که هر فرد نتیجه مهاجرتهای مکرر باستانی است و ریشههای مردم جهان بسیار درهمتنیده است . تعداد کمی از مردم در واقع به طور مستقیم از اسکلت های ماقبل تاریخ یا باستانی هستند که در نزدیکی محل زندگی آنها یافت می شوند. تقریباً همه اروپاییهای به اصطلاح بومی ، ژنهایی از حداقل سه موج مهاجرتی اصلی دارند که در 15000 سال گذشته رخ دادهاند، از جمله دو موج از خاورمیانه .
در جهان، تنها تعداد انگشت شماری از گروه ها (مثلاً بومیان استرالیا ) دارای دودمان باستانی هستند که با مهاجران ترکیب نشده یا اندکی ترکیب شده اند .
مدتها تصور میشد که انسانهای ماقبل تاریخ، از دوران باستان و قرون وسطی، چندان متحرک نبودند، اما مطالعات ژنتیکی و ایزوتوپی بقایای آنها نشان میدهد که علاوه بر چند موج مهاجرتی بزرگ در مقیاس قارهای (یا حتی بین قارهای)، خیلی قبل از ظهور وسایل حمل و نقل مکانیکی مدرن (قطار، ماشین، هواپیما و غیره)، جابجایی های مهاجرتی متعدد و پراکنده در مقیاس های منطقه ای و محلی وجود داشت.
بخشی از جمعیت (مذهبی، بازرگانان، معلمان، سربازان، مأموران دولتی، صنعتگران خاص، قایقران و ملوانان، و غیره) متحرکتر بودند و اغلب منبعی برای اختلاط جمعیت از طریق برونهمسری یا به اصطلاح کودکان «نامشروع» بودند .
در غرب، با انقلاب صنعتی و ظهور ایالات جدید ( ایالات متحده ، آلمان ، ایتالیا )، مهاجرت بیشتر به ملیت ها و دیاسپوراها اطلاق می شود ، مانند پولونیا که به معادن زغال سنگ روهر آلمان مهاجرت کردند. گاهی اوقات در مقیاس وسیع مانند فرانسه در اوایل دهه 1920 سازماندهی میشود ، زمانی که کمبود نیروی کار بر بخشهایی مانند فولاد، زغالسنگ، خودرو و تسلیحات تأثیر گذاشت ، با قوانین تشویقکننده و ایجاد انجمن عمومی مهاجرت در سال 1924 .
خلاصه و تاریخچه
مهاجرت تأثیر مثبتی بر کشورهای اروپایی، به ویژه در فرانسه در دوران بازسازی پس از جنگ داشت (همچنین به مقاله: سی سال باشکوه مراجعه کنید ).
در پایان قرن بیستم ، به ویژه پس از جنگ کوزوو ، پناهندگان به ویژه برای فرار از وحشت جنگ وارد فرانسه شدند (همچنین نگاه کنید به: اسکان و پذیرش اضطراری بشردوستانه Sangatte ). 10 سال پس از آغاز پایان جنگ دیوار برلین در سپتامبر 1989.
پس از مرگ آلن کردی در 2 سپتامبر 2015، در جریان بحران مهاجرت در اروپا در سال 2015 ، مسئله پناهندگان در اتحادیه اروپا محوریت پیدا کرد و آنگلا مرکل یک حامی سرسخت خواهد بود. ویکتور اوربان مجارستانی با Wir shaffen das با بازکردن گسترده مرز 3 روز قبل از این فاجعه در 31 آگوست 2015 3 ، حتی اگر دومی تا حدودی شعار خود را پس از 4 ، متعاقباً 5 ، اوربان، تصمیم به بستن مرز و ایجاد دیوار صرف نظر کند. در کنار آن با دیوار مرزی مجارستان در 17 ژوئن 2015 6 ، به گفته او میخواهد از بازگشت مهاجران غیرقانونی به مجارستان جلوگیری کند، و به نوعی پایان اسطوره آزادی تردد افراد و کالاها را نشان میدهد که آن هم عادی بود. از زمان فروپاشی دیوار برلین در 9 نوامبر 1989 و اتحاد مجدد آلمان (31 اوت 1990)، به این ترتیب به جهانی گرایی یا حتی اومانیسم انسانی خاص پایان داد و از این زمان، نامزدی دونالد ترامپ در ژوئن برپا شد. 16، 2015 همچنین این شکاف بین حامیان پناهندگان و مخالفان آنها را نشان می دهد (برای مشاهده گزارش بیشتر در مورد پناهندگان 2011-2015 رجوع کنید به: https://atelier-canope -19.canoprof.fr/eleve/accompaniment_migrants_benevole/activities/accompaniment .xhtml [ آرشیو ] ).
اخیراً، غرق شدن کشتی آدریانا در مسینیا در سال 2023، مسئله استقبال از پناهندگان، به ویژه در خاک فرانسه یا حتی اروپا را احیا کرده است.
به ویژه پس از این فاجعه، اتحادیه اروپا از 20 آوریل 2015 علیرغم مخالفت لهستان و مجارستان ، با سوء استفاده وزیر ماتئوش موراویتسکی از شورش های پس از مرگ ناهل، خواستار ایجاد پیمان مهاجرت و پناهندگی شد. مرزوک برای سوء استفاده از این موضوع با پرهیز از استقبال مردم خود 8 ، راوینا شمداسانی ، دبیر سازمان ملل متحد، به ویژه تبعیض و نژادپرستی حاکم بر نیروهای نظم را با فراخوانی برای رفع آن در پی این ماجرای ناگوار، محکوم کرد .
دلایل
برای مهاجر، مهاجرت می تواند یک یا چند انگیزه داشته باشد:
- حرفه ای ; اگر فقط یک ماموریت طولانی مدت در خارج از کشور یا دوره تحصیل باشد، ما ترجیح می دهیم از جابجایی یا مهاجرت صحبت کنیم .
- سیاسی ( پناهنده سیاسی در حال فرار از آزار و شکنجه)؛
- امنیت ، به ویژه در صورت وقوع جنگ در کشور مبدا؛
- اقتصادی (ساکن کشورهای فقیر یا پناهنده زیست محیطی که به دنبال استاندارد زندگی بهتر در کشورهای ثروتمند، احتمالاً به طور موقت) هستند.
- شخصی (میل به سکونت در کشوری خارج از ذائقه، برای مثال اگر شخصی خود را در ارزش های آن تشخیص دهد).
- خانواده (پیوستن به همسر، کودک قبلاً مستقر شده است)؛
- مالیات (استقرار در کشوری که سطح پایین تری از مالیات ارائه می دهد).
برای ایالتها، مناطق یا مناطق خاص، مهاجرت وسیلهای برای جبران کسری تولد یا اطمینان از کمیت یا کیفیت کافی کار است . با این حال، مهاجرت غیرقانونی فراتر از خواسته های کشورهای پذیرنده است.
امروزه جریان های مهاجرت هم از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته و هم از یک کشور توسعه یافته به کشور دیگر و از یک کشور در حال توسعه به کشور در حال توسعه دیگر (جنوب-جنوب) جهت گیری می شود. بیشترین نرخ کارگران مهاجر در نیروی کار در کشورهای حاشیه خلیج فارس مشاهده می شود : 90 درصد در امارات متحده عربی ، 86 درصد در قطر ، 82 درصد در کویت .
یک مهاجر ممکن است با قوانین مهاجرتی که در کشور مقصد لازم الاجرا است مطابقت نداشته باشد .
شهرداری هایی که تحت تأثیر مهاجرت روستایی قرار گرفته اند ، مانند Riace از سال 1998 ، در ایتالیا سیاست فعالانه ای برای استقبال از مهاجرت به ویژه برای حفظ جمعیت و زندگی اقتصادی محلی خود دارند . در سال 2011، Osservatore Romano ( روزنامه واتیکان ) از این شهر به عنوان نمونه ای برای تبعیت از مهاجران یاد کرد 11 .
بنا به گفته مورخ Benoit Bréville ، با ذکر مثالی از NAFTA در آمریکای شمالی ، قراردادهای تجارت آزاد عموماً به نفع جابجایی جمعیت است .
نظارت آماری
اطلاعات عمومی
بر اساس گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد (سازمان ملل متحد) در مورد مهاجرت و توسعه بین المللی که در سال 2006 ارائه شده است 10 ، جهان نزدیک به 200 میلیون مهاجر دارد. حدود یک سوم از یک کشور در حال توسعه به کشور دیگر و یک سوم دیگر از یک کشور در حال توسعه به یک کشور توسعه یافته سفر کردند. هر کشور استانداردهای خود را برای شناسایی و شمارش مهاجران اتخاذ می کند. این به طور مستقیم بر کمیت و نسبت مهاجران تأثیر می گذارد. بنابراین در فرانسه، اصطلاح مهاجر فقط برای افرادی که “خارجی متولد شده در خارج از کشور” هستند، به استثنای افرادی که فرانسوی متولد شده اند (مورد Harkis ، بازگردانده شده از الجزایر و غیره) اختصاص دارد. از سوی دیگر، طبق تعریف سازمان ملل متحد، مهاجر هر فردی است که در کشوری غیر از کشوری که در آن ساکن است متولد شود. او ممکن است تابعیت کشور محل تولد خود را داشته باشد یا تابعیت دیگری، به ویژه کشوری که در آن اقامت دارد، داشته باشد. در مورد اول، او یک خارجی است، و در آخرین، او خارجی نیست، با داشتن ملیت کشوری که در آن زندگی می کند.
بر اساس تعریف سازمان ملل متحد که در بالا مشخص شد، نسبت مهاجران در چندین کشور در سال 2010 به شرح زیر بوده است 13 و 14 :
کشور | % مهاجران (2010) |
بیشترین نماینده کشورهای مبدا |
---|---|---|
امارات متحده عربی | 70% | هند، پاکستان، بنگلادش، فیلیپین، سومالی |
لوکزامبورگ | 35% | پرتغال، بلژیک، فرانسه، آلمان، ایتالیا، صربستان |
سوئیس | 23% | ایتالیا، پرتغال، آلمان، صربستان، اسپانیا، اتریش |
استرالیا | 22% | انگلستان، نیوزلند، چین، هند، ایتالیا |
کانادا | 21% | فیلیپین، چین، هند، پاکستان، ایران، ایالات متحده آمریکا |
آلمان | 19% | ترکیه، لهستان، ایتالیا، رومانی، یونان، کرواسی |
اتریش | 16% | آلمان، ترکیه، صربستان، لهستان، بوسنی و هرزگوین |
سوئد | 14% | فنلاند، عراق، لهستان، ایران، صربستان، سوریه، سومالی |
اسپانیا | 14% | رومانی، مراکش، اکوادور، بولیوی، کلمبیا، پرو |
ایالات متحده | 13% | مکزیک، چین، هند، فیلیپین، جمهوری دومینیکن |
فرانسه | 11% | الجزایر، مراکش، تونس، پرتغال، ترکیه، چین |
هلند | 10% | ترکیه، سورینام، مراکش، آنتیل هلند |
انگلستان | 10% | پاکستان، هند، لهستان، ایرلند، نیجریه، بنگلادش، جامائیکا |
بلژیک | 9% | ایتالیا، مراکش، فرانسه، رومانی، لهستان، پرتغال، ترکیه |
ایتالیا | 7% | رومانی، آلبانی، مراکش، اوکراین، فیلیپین، چین، هند |
ده کشور جهان با بیشترین مهاجر در سال 2013 عبارتند از:
رتبه | کشور | تعداد مهاجران |
---|---|---|
1 | ایالات متحده | 45,785,090 |
2 | روسیه | 11,048,064 |
3 | آلمان | 9,845,244 |
4 | عربستان سعودی | 9,060,433 |
5 | امارات متحده عربی | 7,826,981 |
6 | انگلستان | 7,824,131 |
7 | فرانسه | 7,439,086 |
8 | کانادا | 7,284,069 |
9 | استرالیا | 6,468,640 |
10 | اسپانیا | 6,466,605 |
جریان های مهاجرت بر اساس کشور (2009-2012)
لیست 10 کشور برتر مبدا مهاجران سالانه به استرالیا , کانادا , ایالات متحده آمریکا , فرانسه و انگلستان . این درصدها مربوط به سهم هر کشور از تعداد کل مهاجران قانونی در یک سال معین است . از جدیدترین داده های موجود استفاده می شود.
استرالیا (2009) |
Canada 15 (2011) |
USA 16 (2011) |
فرانسه 17 (2010) |
UK 18 (2012) |
|||||
هندوستان | 18.6٪ | فیلیپین | 14.1٪ | مکزیک | 13.5٪ | الجزایر | 12.4٪ | هندوستان | 20.4٪ |
چین | 12.9٪ | چین | 11.5٪ | چین | 8.2٪ | مراکش | 12.2٪ | پاکستان | 10.1٪ |
نیوزلند | 8.4٪ | هندوستان | 10.0٪ | هندوستان | 6.5٪ | چین | 7.2٪ | نیجریه | 5.0٪ |
انگلستان | 7.5٪ | ایالات متحده | 3.5٪ | فیلیپین | 5.4٪ | تونس | 6.4٪ | چین | 4.9٪ |
فیلیپین | 4.0٪ | ایران | 2.7٪ | جمهوری دومینیکن | 4.3٪ | ایالات متحده | 3.8٪ | فیلیپین | 4.4٪ |
ویتنام | 3.4٪ | انگلستان | 2.6٪ | کوبا | 3.4٪ | ترکیه | 3.3٪ | آفریقای جنوبی | 3.8٪ |
نپال | 3.0٪ | هائیتی | 2.5٪ | ویتنام | 3.2٪ | رومانی | 2.9٪ | ایالات متحده | 3.6٪ |
آفریقای جنوبی | 2.9٪ | پاکستان | 2.4٪ | کره جنوبی | 2.1٪ | مالی | 2.8٪ | استرالیا | 2.8٪ |
کره جنوبی | 2.4٪ | فرانسه | 2.4٪ | کلمبیا | 2.1٪ | سنگال | 2.5٪ | بنگلادش | 2.5٪ |
مالزی | 2.3٪ | امارات متحده عربی | 2.1٪ | هائیتی | 2.1٪ | روسیه | 2.4٪ | نپال | 2.5٪ |
توجه: برای فرانسه و بریتانیا، کشورهای عضو منطقه اقتصادی اروپا خارج از رومانی مستثنی هستند.
گزارش مهاجرت بینالمللی 2014 OECD تعداد مهاجران را در سال 2013 در OECD 3.8 میلیون تخمین میزند که شامل 990000 نفر در ایالات متحده، 465000 در آلمان، 291000 در بریتانیا، 258،900 در فرانسه و 258،900 در فرانسه 19،14،250 9800 در اسپانیا 19 . OECD خاطرنشان می کند که مهاجرت نیروی کار از زمان بحران اقتصادی به طور مداوم کاهش یافته است و در سال 2012 به میزان 12 درصد کاهش یافته است. این کاهش به ویژه در منطقه اقتصادی اروپا قابل توجه بود ، جایی که مهاجرت نیروی کار بین سال های 2007 و 2012 تقریباً 40 درصد کاهش یافت. برعکس، درگیری ها در سوریه باعث افزایش 20 درصدی تعداد درخواست های پناهندگی در سال 2013 شد. در مجموع، بیش از 550,000 نفر در یک کشور عضو OECD 20 درخواست کردند .
آفریقای جنوبی
پس از پایان آپارتاید ، آفریقای جنوبی شروع به پذیرایی از پناهندگان سایر کشورهای آفریقایی (به ویژه کشورهای همسایه بلافاصله)، اغلب به صورت غیرقانونی کرد . دولت سیاست سختگیرانهای را در قبال مهاجرت غیرقانونی اجرا کرده است: یک میلیون نفر در دهه 1990 به مرز بازگردانده شدند .
آرژانتین
در سال 2010، در مجموع 1805957 مهاجر در آرژانتین ثبت شده است.
استرالیا
استرالیا نیز مانند ایالات متحده و کانادا ، سالانه پذیرای تعداد قابل توجهی از مهاجران به ویژه آسیایی و اروپایی است. استرالیا سنت طولانی و افتخار آمیزی در استقبال از مهاجران، پناهندگان و افراد آسیب پذیر با نیازهای بشردوستانه دارد. تعداد مهاجران در سال های 2021-2022 به 395000 نفر افزایش یافت، در مقایسه با 146000 نفر در سال قبل، افزایش 171٪ 23 . کاهش محدودیت های سفر بین المللی COVID-19 در سال 2021 منجر به افزایش تعداد مسافران جدید شده است.
کانادا
کانادا کشوری است که به دلیل دوزبانگی (فرانسه و انگلیسی)، ثبات سیاسی و رونق خود شناخته شده است. وضعیت اقامت دائم را می توان پس از بررسی پرونده به هر متقاضی خارجی اعطا کرد. برنامه های متعددی ارائه می شود که مهمترین آنها برنامه کارگران ماهر است که 186913 مهاجر اقتصادی جدید را در سال 2010 انتخاب کردند 24 . به عنوان بخشی از این برنامه، انتخاب به تخصیص امتیاز با توجه به آموزش، حرفه، سن، زبان های تسلط یافته و غیره بستگی دارد، اما همچنین به معاینه پزشکی و تحقیقات امنیتی بستگی دارد. کانادا از طریق برنامه های مختلف خود از 405999 مقیم دائم جدید در سال 2021 استقبال کرد .
برنامه مهاجرتی اکسپرس انتری کانادا یکی از محبوب ترین برنامه هاست، این برنامه برای افرادی است که مایل به زندگی و کار در کانادا (خارج از استان کبک ) هستند 26 .
ایالات متحده
بر اساس گزارش مرکز مطالعات مهاجرت، نزدیک به هشت میلیون نفر بین سال های 2001 تا 2005 به صورت قانونی یا غیرقانونی به ایالات متحده نقل مکان کردند. این نرخ 2.5 برابر بیشتر از موج بزرگ اروپاییان است که در حدود سال 1910 به قاره جدید وارد شدند.
ایالات متحده سالانه تقریباً 675000 ویزا به مهاجران اعطا می کند، اما این تعداد به 20000 در هر کشور محدود می شود. قاعده به ترتیب زمانی درخواست ها است. دو دلیل اصلی برای مهاجرت وجود دارد: اتحاد مجدد خانواده و جستجوی کار . از سال 90 این سازمان نیز به دلیل تقاضای زیاد اقدام به اعطای یا عدم اعطای گرین کارت به دنبال قرعه کشی کرده است. گرین کارت فقط برای کارمند شدن در آمریکا مفید است نه برای راه اندازی کسب و کار در آنجا! فیلیپ کان که میخواست در ایالات متحده بماند، شرکت بینالمللی بورلند را (با موفقیت) ایجاد کرد ، زیرا نتوانست گرین کارت دریافت کند . با توجه به سنت قانون زمین، هر کودکی که در قلمرو ایالات متحده متولد شود، می تواند شهروند ایالات متحده اعلام شود. با این حال، ازدواج با فردی با ملیت آمریکایی به تنهایی تابعیت این کشور را اعطا نمی کند.
در سال 2006، 1.2 میلیون مهاجر غیرقانونی که قصد داشتند از طریق تگزاس، آریزونا، نیومکزیکو و کالیفرنیا وارد ایالات متحده شوند، دستگیر شدند.
اروپا
بحران مهاجرت اروپا یا بحران پناهجویان در اروپا به افزایش تعداد مهاجران – عمدتاً پناهندگان – در دهه 2010 اشاره دارد که از طریق دریای مدیترانه و بالکان از آفریقا ، خاورمیانه و آسیای جنوبی به اتحادیه اروپا میرسند .
این بحران به ویژه توسط پناهندگان سوری و اریتره ای ایجاد می شود.
برنامه های سفر
سازمان بین المللی مهاجرت (IOM) پنج مسیر مسافرتی مورد علاقه مهاجران و پناهندگان را شناسایی کرده است: مسیر غرب آفریقا، مسیر مدیترانه غربی، مسیر بالکان، شرق مدیترانه و در نهایت مسیر مرکزی که از تونس و لیبی منتهی می شود. ایتالیا Frontex نقشه مسیرهای مهاجرت را منتشر کرده است و مسیرهای زیر را نشان می دهد:
نامی که فرانتکس 31 به جاده داده است | نقطه ورود اروپا را تحت تاثیر قرار داده است | شمارش مهاجران (از ژانویه تا) | 3 کشور مبدا برتر |
---|---|---|---|
غرب آفریقا | جزایر قناری | 150 | گینه ، مراکش ، گامبیا |
مدیترانه غربی | اسپانیا | 6698 | سوریه ، گینه ، ساحل عاج |
مدیترانه مرکزی | ایتالیا | 91,302 | اریتره ، نیجریه ، مختلف |
آپولیا و کالابریا | ایتالیا | ≈ 5000 (شکل مشخص نشده است) | (ملیت مشخص نشده است) |
آلبانی و یونان | یونان | ≈ 4634 | آلبانی ، گرجستان ، مقدونیه شمالی |
بالکان غربی | مجارستان | 102,342 | افغانستان ، سوریه ، کوزوو |
بالکان شرقی | سوئیس | 717 | ویتنام ، افغانستان ، گرجستان |
خاستگاه مهاجران
بر اساس گزارش Frontex ، سه کشور اصلی مبدا مهاجران در سال 2014 عبارتند از: سوریه (27.9%)، اریتره (12.2%) و افغانستان (7.8%). 32 .
کشور مادری | 2011 | 2012 | 2013 | 2014 |
---|---|---|---|---|
سوریه | 1.1٪ | 10.9٪ | 23.8٪ | 27.9٪ |
اریتره | 1.1٪ | 3.6٪ | 10.5٪ | 12.2٪ |
افغانستان | 16.3٪ | 18.2٪ | 8.8٪ | 7.8٪ |
مجموع 3 | 18.5٪ | 32.7٪ | 43.1٪ | 47.9٪ |
ریشه های دیگر | 81.5٪ | 67.3٪ | 56.9٪ | 52.1٪ |
اگرچه اکثر کشورهای اروپایی امروزه سرزمین مهاجرت هستند، اما وضعیت از کشوری به کشور دیگر بسیار متفاوت است. در کشورهای اروپای جنوبی ، مهاجرت اخیر عمدتاً مربوط به کشاورزی، ساخت و ساز و خدمات است، در حالی که در کشورهای اروپای شمالی که اتحاد مجدد خانواده نیز به نفع تشکیل جوامع است، تنوع بیشتری دارد.
حقوق مهاجران به کشور میزبان و کشور مبدا بستگی دارد. کشورهای عضو اتحادیه (تحت شرایط حداقل، که متداول ترین آنها عمل متقابل است) حق رای و واجد شرایط بودن را برای ساکنان خارجی برای انتخابات محلی به شهروندان سایر کشورهای اتحادیه اعطا می کنند. برخی از کشورها آن را به شهروندان کشورهای دیگر نیز اعطا می کنند.
اهمیت ملیت و نحوه کسب آن یکی دیگر از پارامترهای بسیار متغیر و بسیار مهم با تقریباً سه رویکرد است. اینها عبارتند از: قانون «خاک» (به عنوان مثال، سنت فرانسوی بسیار قبل از انقلاب ) ، قانون «خون» (به عنوان مثال، سنت آلمانی) و تجلی اراده و تصمیم مقامات (به عنوان مثال، سنت بریتانیا بر اساس پاسپورت بسیار آزادانه). این امر مستقیماً بر کمیت و نسبت مهاجران تأثیر می گذارد و هر کشور استانداردهای خود را برای شناسایی و شمارش آنها اتخاذ می کند.
طبق آمار یورواستات ، در سال 2010 ، 47.3 میلیون متولد خارجی در اتحادیه اروپا زندگی می کردند، از جمله 16.0 میلیون (3.2٪) در یکی دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا و 31.4 میلیون (6.3٪) در کشوری خارج از 27 اتحادیه اروپا متولد شده اند. در مجموع، جمعیت خارجی متولد شده 9.4٪ از کل جمعیت 27 اتحادیه اروپا را تشکیل می دهد. کشورهایی که بیشترین تعداد متولدین خارج از اتحادیه اروپا را دارند آلمان (6.4 میلیون)، فرانسه (5.1 میلیون)، بریتانیا (4.8 میلیون)، اسپانیا (4.1 میلیون)، ایتالیا (3.2 میلیون) و هلند (1.4 میلیون) هستند. 33 .
کشور | جمعیت (2010) |
متولد خارج از کشور | % | در یکی دیگر از کشورهای اتحادیه اروپا 27 متولد شد | % | متولد خارج از اتحادیه اروپا 27 | % |
اتحادیه اروپا 27 | 501 098 | 47,348 | 9.4 | 15980 | 3.2 | 31,368 | 6.3 |
آلمان | 81802 | 9,812 | 12.0 | 3,396 | 4.2 | 6,415 | 7.8 |
فرانسه | 64,716 | 7,196 | 11.1 | 2,118 | 3.3 | 5,078 | 7.8 |
انگلستان | 62008 | 7012 | 11.3 | 2,245 | 3.6 | 4767 | 7.7 |
اسپانیا | 45989 | 6,422 | 14.0 | 2,328 | 5.1 | 4094 | 8.9 |
ایتالیا | 60,340 | 4798 | 8.0 | 1592 | 2.6 | 3,205 | 5.3 |
هلند | 16575 | 1,832 | 11.1 | 428 | 2.6 | 1,404 | 8.5 |
یونان | 11,305 | 1256 | 11.1 | 315 | 2.8 | 940 | 8.3 |
سوئد | 9,340 | 1,337 | 14.3 | 477 | 5.1 | 859 | 9.2 |
اتریش | 8,367 | 1276 | 15.2 | 512 | 6.1 | 764 | 9.1 |
بلژیک (2007) | 10,666 | 1,380 | 12.9 | 695 | 6.5 | 685 | 6.4 |
کشور پرتغال | 10,637 | 793 | 7.5 | 191 | 1.8 | 602 | 5.7 |
دانمارک | 5,534 | 500 | 9.0 | 152 | 2.8 | 348 | 6.3 |
آلمان
در حالی که آخرین ویرایش «سرشماری خرد» ( microzensus ) در سال 2005 نشان داد که 15.3 میلیون نفر ساکن آلمان از مجموع جمعیت 82.2 میلیون نفری، اصالتاً خارجی یا مهاجر هستند، نسخه 2010 این تعداد را به بیشتر می رساند. بیش از 16 میلیون نفر، از جمله 3.3 میلیون “عودت کننده” (به زیر مراجعه کنید)، از کل جمعیت 81.8 میلیون نفری در سال 2009، یا 19.6٪ جمعیت. این افزایش از یک سو با کاهش 1.3 میلیون نفری در جمعیت آلمانی الاصل ( مرگ و میر ) و از سوی دیگر با افزایش 715000 نفری در جمعیت خارجی یا مهاجر (تولد و اتحاد خانواده) توضیح داده می شود . این شامل همه افراد “با پیشینه مهاجرت” ( migrationshintergrund ) می شود . از 16 میلیون نفری که در آلمان مهاجرت کرده اند ، فرزندانی با والدین آلمانی وجود دارند. اگر این جمعیت مهاجر یا خارجی با 19.6 درصد از کل جمعیت کشور در سال 2009 مطابقت داشته باشد، این میزان برای جمعیت 0 تا 5 ساله بیش از 33 درصد است.
در آلمان، مفهوم migrationshintergrund است که در آمار غالب است، عبارتی که می تواند به عنوان “داشتن سابقه مهاجرت” ترجمه شود. بنابراین، به نوعی، جمعیت بین جمعیتی با اصل آلمانی خالص و جمعیتی مختلط با منشاء خارجی محاسبه می شود. سال 1950 سال مرجعی است که قبل از آن هرگونه مبدا یا مهاجرت خارجی نادیده گرفته می شود. این به راحتی با همگنی شدید جمعیت آلمان پس از جنگ جهانی دوم، نتیجه اصلاح نژادی نازی ها توضیح داده می شود . بنابراین، فردی که دارای ” migrationshintergrund ” است، به عنوان هر فرد تعیین می شود:
- مهاجرت کرده و تابعیت خارجی خود را حفظ کرده است
- خود مهاجرت کرده و تابعیت آلمانی را از طریق تابعیت به دست آورده است ( einbürgerung )
- داشتن حداقل یکی از والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ خود که “از جریان های مهاجرت” باشد.
این بدان معناست که در جمعیت mit migrationshintergrund هم فردی با والدین اتریشی و هم یک والدین آلمانی، فردی که پدربزرگ و مادربزرگش همگی ترک تبار هستند، یا حتی فردی با منشأ آلمانی دور که به عنوان spätaussiedler به آنجا بازگشته، در نظر گرفته می شود . بر خلاف هلند ، به عنوان مثال، که در آن تفاوت بین “بومی” و “غیر بومی” فقط برای نسل های اول و دوم معتبر است ، آمار آلمان به طور پیشینی ، کمیت همه فرزندان ( nachkommen )، از جمله مخلوط ها را ارائه می دهد. از سال 1985 تا 1990، آلمان کمتر از 2،300،000 مهاجر اضافی، عمدتاً از کشورهای اروپای شرقی دریافت کرد، اما این هجوم بزرگ نتوانست از کاهش نرخ زاد و ولد آلمان در سالهای 1991-1992 جلوگیری کند (کاهش از 905،675 تولد در سال 1990 به 809 ، 1992 ، زیان 10٪، و جنبش در این سطح متوقف نشد. پایینترین نرخهای جدید، ابتدا در سالهای 94-95 و سپس در سالهای اول قرن بیست و یکم ثبت شد (766999 تولد در سال 2000 در مقایسه با 673675 تولد در سال 2006 ، کاهش 12.6%) .
با این حال، در این جمعیت ناشی از جریانهای مهاجرتی، باید توجه داشت که افراد حاصل از بازگرداندن جمعیتهای آلمانی که برای نسلها در اروپای شرقی و بهویژه در روسیه ساکن شدهاند، در جمعیت «از جریانهای مهاجرت» با migrationshintergrund به حساب میآیند . تعداد این aussiedler یا spätaussiedler حداقل 3.3 میلیون نفر خواهد بود. آلمانی های روسی ( Russlanddeutsche ) اکثریت قریب به اتفاق این گروه را تشکیل می دهند. این جمعیت توسط کاترین روسیه به روسیه آمدند تا سرزمین های ولگا و اوکراین را توسعه دهند . این اقلیت قومی که تزارها به آنها آزادی عبادت و امتیازات دیگر، به ویژه امتیازات مالی اعطا کرده بودند، اندک ادغام شد و حتی کمتر با جمعیت روسیه مخلوط شد. این «آلمانیها از روسیه» که تحت آزار استالین تحت آزار و اذیت قرار گرفتند، در سال 1941 هزاران نفر به آسیای مرکزی و سیبری تبعید شدند ، به محض فرو افتادن پرده آهنین، تعداد زیادی به سرزمین مادری دور خود در دهه 1990 هجوم بردند .
اسپانیا
اسپانیا که از دیرباز کشور مهاجرت به اروپا و آمریکای لاتین بود، در دهه 1980 به سرزمینی خوش آمد تبدیل شد . در سال 2005 رسماً 100000 مهاجر وجود داشت 36 . کشورهای اصلی مبدا مهاجران مراکش ، اکوادور و رومانی هستند . در سال 2010، نسبت مهاجران 14 درصد بود 13 .
اسپانیا یک مقصد ترانزیت برای مهاجران غیرقانونی از آفریقا است. او باید با ورود گسترده مهاجران آفریقایی غیرقانونی به جزایر قناری روبرو شود . در طول پنج ماه اول سال 2006، بیش از 7500 مهاجر غیرقانونی در سواحل این مجمع الجزایر اسپانیایی فرود آمدند . نخست وزیر مجبور شد به حملات مخالفان در این مورد پاسخ دهد و از اتحادیه اروپا درخواست حمایت کرد . این وعده اعزام گشت های هوایی نیروی دریایی برای نظارت بر منطقه بود. از سوی دیگر، دولت اسپانیا همکاری های دیپلماتیک خود را با کشورهای غرب آفریقا تقویت کرده است. روزنامه La Razon فاش کرد که در چهار ماه اول سال 2006، 60000 رومانیایی و بلغاری وارد اسپانیا شده اند. وی یادآور شد که بیشترین میزان مهاجرت از آمریکای لاتین و اروپای مرکزی بوده است.
اسپانیا از دهه 1980 چندین عملیات را برای قانونی کردن مهاجران غیرقانونی انجام داده است. آخرین عملیات، که توسط دولت خوزه لوئیس رودریگز زاپاترو راه اندازی شد ، منجر به قانونی شدن 700000 نفر از فوریه تا. برخی از کشورهای عضو حوزه شنگن مانند آلمان یا هلند از این اقدام انتقاد کرده اند زیرا مهاجران با مدارک صادر شده توسط اسپانیا می توانند آزادانه در کشورهای دیگر حرکت کنند 38 .
فرانسه
به گفته کریس بوشمین، محقق در INED، ما میتوانیم در سال 2018 تخمین بزنیم که از هر پنج نفر دو نفر (یعنی 40 درصد از جمعیت ساکن در فرانسه) از سه نسل مهاجرت کردهاند .
تحرک محلی در فرانسه در قرن 18 به نظر می رسد ، با توجه به ثبت نام محله و مدنی ، اغلب محدود است. بنابراین، همسران جدید از برخی از روستاهای مورد مطالعه در پیرنه معمولاً از شعاع حدود پانزده کیلومتری آمده بودند . با این حال، این ثبتها میتوانند منشأ بسیاری از فرزندان نامشروع و تحرک زوجهای خاص را پنهان کنند، که بازسازی شجره نامههای واقعی را دشوار میکند ( 40 ، 41) و حتی بدون در نظر گرفتن این حاشیههای خطا، و همزمان بدون تجزیه و تحلیل ژنتیکی. حمایت، روستاهای منزوی فرانسوی نشان دهنده برونهمسری «نه ناچیز» هستند و اغلب با توسعه راههای ارتباطی افزایش مییابند. این بخش از برونهمسری یکی از شاخصهای تحرک جغرافیایی افراد 42 ، 43 است ، و حتی اگر کاهش یابد (در داخل روستا به عنوان “واحد انگوگامی سرزمینی”) “برای اطمینان از تجدید نسبتاً سریع ژنتیک میراث در منطقه کافی است. روستا” 40 . قرار بود بخش بزرگی از جمعیت ساکن باشند و اساساً در شعاع 7 کیلومتری زندگی کنند و تا اوایل قرن نوزدهم با داشتن پیاده روی به عنوان تنها وسیله حمل و نقل، زندگی تقریباً به طور کامل در این فضا جریان داشت. مبادلات محصولات اساساً مرحله به مرحله انجام می شد و 90 درصد کالاهای موجود در شعاع 7 کیلومتری تولید می شد .
در پایان قرن هجدهم ، تقسیم قلمرو فرانسه به کمون ها مسافت طی شده با پای پیاده در یک روز را در نظر گرفت. در آن زمان، حتی گاهی از مهاجری صحبت میکردیم که فردی از نزدیکترین روستای همسایه میآمد، ازدواجهای بین روستایی با اخم میشد . لازم] . مهاجرت روستایی در زمانهای معینی اهمیت دارد .
در فرانسه، INSEE در حال حاضر به عنوان مهاجر تعریف میکند : «فردی که از تابعیت خارجی در خارج از کشور متولد شده و در فرانسه اقامت دارد» . «پس از ورود به فرانسه، او می تواند با کسب (مهاجر فرانسوی) فرانسوی شود یا تابعیت خود را حفظ کند (مهاجر خارجی) […] بنابراین افرادی که فرانسوی در خارج از کشور متولد شده اند از این تعریف مستثنی هستند» .
بر اساس INED و سرشماری سال 1999، تقریباً 13.5 میلیون نفر که در سال 1999 در فرانسه زندگی می کردند، منشاء خارجی کلی یا جزئی در طول سه نسل داشتند، یا 23 درصد از جمعیت 44 . در سال 2002، جرارد نویریل اگر به پدربزرگها و مادربزرگها برگردیم، این سهم را حدود 33 درصد تخمین زد . در سال 2014 ، پاسکال بلانچارد مورخ به این نتیجه رسید که فرانسویها عمدتاً نتیجه مهاجرت اخیر هستند، زیرا «یک چهارم فرانسویها منشأ غیر اروپایی دارند (اغلب استعماری، از جمله برای «عودتکنندگان» که والدین آنها اغلب خارجی بودند) بیش از سه یا چهار نسل و یک چهارم دیگر حداقل یک پدربزرگ و مادربزرگ از مهاجرت درون اروپایی دارند» 46 .
در سال 2013 ، فرانسه ، بر اساس تعریف بین المللی سازمان ملل (“فردی که در کشوری غیر از کشوری که در آن زندگی می کند” متولد شده است، از 7.4 میلیون نفر یا 11.6٪ از جمعیت خود، از جمله تقریبا 5،5 میلیون نفر استقبال کرد. 8.3٪ در خارج از اتحادیه اروپا متولد شده اند . بنابراین، پس از ایالات متحده (45.8 میلیون نفر)، روسیه (11)، آلمان (9.8)، عربستان سعودی (9.1)، ایالات متحده عربی (7.8) و بریتانیا، هفتمین مهاجر در جهان خواهد بود. (7.8). در مقایسه با کشورهای اروپایی، فرانسه (11.6٪) پس از لوکزامبورگ (43.3٪)، سوئد (15.9٪)، ایرلند ( 15.9٪)، اتریش ( 15.7٪)، اسپانیا ( 13.8٪)، بریتانیا (12.4٪) قرار دارند. آلمان (11.9%)، اما جلوتر از ایتالیا (9.4% ) 47 . در اتحادیه اروپا ، فرانسه نسبتاً افراد با پیشینه مهاجر ( نسل اول و دوم ) در بین افراد 25 تا 54 ساله (با 13.1٪ مهاجر و 13.5 ٪ 48 .
در سال 2012، 5.7 میلیون مهاجر (به معنای “فردی که در یک کشور خارجی متولد شده است”) در فرانسه زندگی می کردند، یا 8.7٪ از کل جمعیت آن 49 . 40 درصد از آنها تابعیت فرانسوی (به دست آمده از تابعیت یا ازدواج) داشتند 50 ، 51 . فرزندان مهاجران، فرزندان مستقیم یک یا دو مهاجر، در سال 2008 بالغ بر 6.5 میلیون نفر (11 درصد از جمعیت) بودند. سه میلیون نفر از آنها هر دو والدین مهاجر داشتند 52 .
مهاجران عمدتاً اروپایی (34٪) و مغرب (30٪) و سپس از آسیا (14٪ از جمله یک سوم از ترکیه ) و جنوب صحرای آفریقا (11٪) هستند 51 . تعداد مهاجران و فرزندانشان (نسل دوم) در سال 2008 به 11.8 میلیون نفر رسید (شامل کمی بیش از 5 میلیون منشاء اروپایی و 4 میلیون نفر از منشاء آفریقای شمالی )، یا 19٪ از جمعیت 53 .
در سال 2004، مهاجرت به فرانسه عمدتاً منشا آفریقایی ( مغرب و آفریقای جنوب صحرا ) بود. از 210075 نفر خارجی (مهاجر و پناهجو)، 100567 نفر از آفریقا آمده اند 54 .
40 درصد از مهاجران در ایل دوفرانس (از هر سه ساکن، یک نفر مهاجر یا نوادگان مستقیم یک مهاجر است)، 11 درصد در رون-آلپ و 9 درصد در پروانس-آلپ-کوت دازور 55 ساکن هستند .
از سال 1977 تا 2013، 7.8 میلیون نفر در سرزمین اصلی فرانسه از مجموع 28.3 میلیون تولد (27.6٪) متولد شده اند، یعنی افراد زیر 37 سال در، حداقل یک والدین در خارج از کشور متولد شده باشند (21.5٪ حداقل یکی از والدین متولد خارج از اروپا). در سال 2013، 28.2 درصد از کودکان متولد شده در سرزمین اصلی فرانسه حداقل یکی از والدینشان در خارج از کشور متولد شده اند (24.7 درصد والدین متولد خارج از اتحادیه اروپا)، در مقایسه با 24.3 درصد در سال 2003. این نسبت به تنهایی برای متروپلیس کاهش یافته است و از 31.5 درصد افزایش یافته است. بالاترین نقطه آن در سال 1988 به 22.4 درصد در سال 2000 رسید. اما از سال 2001 به طور منظم افزایش یافته است 56 , 57 , 58 . اگر به پدربزرگ ها و مادربزرگ ها برگردیم، نزدیک به 40 درصد از نوزادان بین سال های 2006 و 2008 حداقل یک پدربزرگ و مادربزرگ مهاجر دارند (16 درصد حداقل یک پدربزرگ و مادربزرگ متولد مغرب، 11 درصد حداقل یک پدربزرگ و مادربزرگ متولد اتحادیه اروپا و 13 درصد حداقل یک پدربزرگ و مادربزرگ مهاجر متولد شده اند. یک پدربزرگ و مادربزرگ متولد شده در منطقه دیگری از جهان) 59 ، 60 .
پدیدههای مهاجرت، مهاجرت و جذب از جمله پدیدههای جمعیتی هستند که توسط INSEE (موسسه ملی آمار و مطالعات اقتصادی) در فرانسه نظارت میشوند. آنها درخواست می کنند که آمار در دراز مدت نظارت شود:
برای مطالعه جذب جمعیت های خارجی، در نظر گرفتن زمان ضروری است. بررسی گذشته نگر، که داستان های زندگی را از نظرسنجی ها جمع آوری می کند، امکان معرفی یک بعد زمانی را فراهم می کند. با انتخاب تاکید بر اطلاعات با ماهیت گذشته نگر، ما را به ترجیح دادن حقایق بر نظرات و نگرش ها سوق دادیم، زیرا یادآوری وقایع آسان تر است و کمتر مورد تفسیر مجدد قرار می گیرد. »
– میشل تریبالات، پاتریک سایمون، بنویت ریاندی 61
کشور/منطقه | نسل اول ( در هزاران) |
نسل دوم ( در هزاران) |
جمع | % |
اسپانیا | 257 | 620 | 877 | 7.3 |
ایتالیا | 317 | 920 | 1,237 | 10.3 |
کشور پرتغال | 581 | 660 | 1,241 | 10.4 |
سایر کشورهای اتحادیه اروپا 27 | 653 | 920 | 1573 | 13.2 |
سایر کشورهای اروپایی | 224 | 210 | 434 | 3.6 |
کل اروپا | 2032 | 3,330 | 5,362 | 44.9 |
الجزایر | 713 | 1000 | 1713 | 14.3 |
مراکش | 654 | 660 | 1,314 | 11.0 |
تونس | 235 | 290 | 525 | 4.4 |
کل مغرب | 1602 | 1950 | 3,552 | 29.7 |
جنوب صحرای آفریقا | 669 | 570 | 1239 | 10.4 |
ترکیه | 239 | 220 | 459 | 3.8 |
جنوب شرقی آسیا | 163 | 160 | 323 | 2.7 |
سایر کشورهای آسیایی | 355 | 210 | 565 | 4.7 |
آمریکا/اقیانوسیه | 282 | 170 | 452 | 3.8 |
مجموع مناطق دیگر | 1,708 | 1,330 | 3,038 | 25.4 |
جمع | 5,342 | 6610 | 11952 | 100 |
جریان معکوس مهاجرت، مهاجرت یک پدیده رو به رشد در فرانسه با، دربیش از 1,610,000 فرانسوی در ثبت جهانی فرانسویان که در خارج از فرانسه تأسیس شده اند، ثبت شده اند، که شامل حدود 500،000 فرانسوی “ثبت نشده” اما توسط پست های کنسولی گزارش شده است ، در حالی که 12 سال قبل، در پایان سال 2001 ، این مهاجران فقط در حدود یک میلیون؛ افزایش اخیر در خروج افرادی که در فرانسه متولد شده اند، حضور فرانسه در خارج از کشور را افزایش داده است. بر اساس گزارش INSEE در سال 2013، “کمی کمتر از 3 و نیم میلیون نفر متولد فرانسه در خارج از کشور زندگی می کردند” 64 .
ایتالیا
ایتالیا که تا دهه 1960 کشور مهاجرت بود، به تدریج به سرزمین مهاجرت تبدیل شد. از دهه 1990، ایتالیا پذیرای پناهندگان متعددی از یوگسلاوی سابق و همچنین سومالی بوده است . تعداد رسمی مهاجران در پایان سال 2005 3 میلیون نفر بود 36 . ایتالیا همچنین با موجهای مهاجرت غیرقانونی، به ویژه از طریق دریا مواجه است: آلبانیاییها در سواحل پولیا ، آفریقاییها در جزیره لامپدوزا در جنوب کشور. دولت برلوسکونی (2001-2006) پروازهای چارتر به کشورهای مبدا راه اندازی کرد و سعی کرد با ورود مهاجران غیرقانونی با قایق مبارزه کند. در سال 2005، 207 قایق توسط مقامات ایتالیایی در نزدیکی ساحل سوار شدند که از مجموع 22000 مهاجر غیرقانونی تخمین زده می شود . علاوه بر این، دولت 690000 مهاجر غیرقانونی را در سال 2003 قانونی کرد.
در سال 2002 ، قانون Bossi – Fini یک فایل اثرانگشت ژنتیکی برای متقاضیان ویزا و سهمیه سالانه مهاجرانی که برای نیازهای بازار کار و با توجه به ظرفیتهای یکپارچگی اقتصادی کشور مورد استقبال قرار میگرفت، ایجاد کرد. در سال 2006، 170000 مهاجر می توانستند به طور قانونی وارد ایتالیا شوند 66 . دولت پرودی ، که در بهار 2006 روی کار آمد، تمایل خود را برای لغو اکثر مفاد قانون فینی بوسی و تسهیل در اخذ تابعیت ایتالیا اعلام کرد. موفق نشد و پس از انتخابات 13 وچهارمین دولت برلوسکونی روی کار آمد. این دولت معرفی جرم مهاجرت غیرقانونی و سایر اقدامات را برای تسهیل اخراج مهاجران غیرقانونی می داند.
در سال 2011 ، پس از انقلاب تونس ، جزیره لامپدوزا با ورود گسترده مردم از تونس مواجه شد که از نبود نظارت در سواحل تونس استفاده کردند. تقریباً پنج هزار نفر در یک آخر هفته وارد شدند. در مجموع مقامات ایتالیایی حدود پانزده هزار نفر را دستگیر کردند. بسیاری از مسافران پس از آن ایتالیا را ترک کردند.
ایتالیا همچنین با این واقعیت مواجه است که مافیا تا حدی در سیستم پناهندگی این کشور نفوذ کرده است 67 .
هلند
در هلند ، مهاجران بالقوه باید در آزمون استعداد در فرهنگ و زبان هلندی شرکت کنند و دوره های زبان (اجباری اما رایگان) را بگذرانند و لایحه ای پیش بینی می کند که این آزمون توسط خارجی ها انجام شود. مهاجرانی که برای مدت طولانی در خاک هلند حضور داشته اند. زمان. شهرداری راستگرای روتردام در حکمی صادر کردیک آیین نامه رفتار خوب برای خارجی ها که آنها را ملزم به استفاده از هلندی در مکان های عمومی می کند 66 . از زمان تغییر اکثریت، درخواست به حالت تعلیق درآمده است.
سوئد
اتباع خارجی از سراسر جهان می توانند در سوئد مستقر شوند ، به این معنی که می توانند برای ویزای کاری یا تجاری درخواست دهند. دسته بندی ویزاهای ویژه نیز برای کسانی که مایل به تحصیل یا انجام فعالیت های دیگر هستند در دسترس است 68 .
بریتانیا
بریتانیا پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان امپراتوری بریتانیا شاهد مهاجرت قابل توجهی از مستعمرات سابق خود بود . اعضای مشترک المنافع عنوان “شهروند بریتانیا” را حفظ کردند که به آنها اجازه می داد آزادانه در بریتانیا بیایند و کار کنند. در پایان دهه 1950 ، اولین تنش ها بین مهاجران و بومیان بریتانیایی در محله های خاصی مانند ناتینگ هیل در لندن به وجود آمد . مشکلات اقتصادی که بریتانیا در دهه بعد با آن مواجه شد، باعث شد که اولین اقداماتی را برای محدود کردن مهاجرت انجام دهد. ساکنان کشورهای مشترک المنافع دیگر نمی توانند بیایند و آزادانه در خاک بریتانیا مستقر شوند. در پایان دهه 1960 ، مهاجرت جدید به نفع اتحاد مجدد خانواده کاهش یافت ، در حالی که دولت سیاست مبارزه با تبعیض را دنبال کرد که بر خلاف سیاست های فرانسه، مبتنی بر به رسمیت شناختن دسته های قومی بود که در سرشماری ها ظاهر می شوند. کمیسیون برابری نژادی (CRE) علیه تبعیض و برای ادغام مردم از همه نژادها مبارزه می کند. این کمیسیون مستقل از دولت، نمایندگی اقلیت های قومی را در زندگی عمومی ترویج می کند. این جایزه سالانه شخصیت رسانه ای را اعطا می کند (مثلاً در سال 2005 به بازیکن فوتبال تیری آنری داده شد ).
در دهه 2000، این مدل چندفرهنگی مورد بحث قرار گرفت. این سازمان به دلیل محدود کردن ادغام جوامع قومی در جامعه مورد انتقاد قرار می گیرد، انتقادهایی که پس از حملات ژوئیه 2005 در لندن، که چندین مظنون اصلی آن شهروندان بریتانیا بودند، تقویت شد. بنابراین دولت تونی بلر در حال بررسی تغییر وضعیت پناهجویان با محدود کردن حق اقامت آنها (غیر دائمی، محدود به 5 سال) و در عین حال ترویج مهاجرت نخبگان از طریق اقامت و مجوزهای کاری است که بر اساس سن متقاضیان و حرفه آنها تخصیص داده می شود. مدارک و تجربه و دانش آنها به زبان انگلیسی …
روسیه
در سال 2007، روسیه می خواست تعداد اتباع کشورهای مستقل مشترک المنافع را که در قلمرو خود کار می کردند از 11 به 6 میلیون 69 افزایش دهد، در حالی که قانون مهاجرت امکان محدود کردن کار سازمان های غیردولتی، به ویژه در مورد فعالان حقوق بشر خارجی را فراهم کرد . در پایان سال 2008، روسیه حدود 10 میلیون مهاجر داشت 71 .
سوئیس
طبق تعریف اداره آمار فدرال (FSO)، جمعیت مهاجر شامل «همه افرادی است که بدون توجه به ملیت فعلیشان در سوئیس متولد نشدهاند و به همین دلیل به آنجا مهاجرت کردهاند» و از جمله سوئیسیهایی که به خارج از کشور آمدهاند. اقامت در سوئیس، از یک سو، به استثنای افراد خارجی متولد شده در سوئیس . بر اساس OFS، جمعیت نوادگان مهاجران شامل “همه افرادی است که بدون توجه به ملیت فعلی آنها در سوئیس به دنیا آمده اند و حداقل یکی از والدین آنها در خارج از کشور متولد شده اند” .
در سال 2001، 2.1 میلیون مهاجر و فرزندان مهاجران 15 ساله یا بیشتر در سوئیس زندگی می کردند. با اضافه کردن 300000 کودک زیر 15 سال، تقریباً 2.4 میلیون نفر (33 درصد از جمعیت ساکن دائمی هستند که دو سوم را مهاجران و یک سوم را فرزندان آنها تشکیل می دهد. 72 ) .
بر اساس گزارش OECD ، در سال 2012، کنفدراسیون از بیشترین تعداد مهاجر به نسبت جمعیت خود استقبال کرد، یعنی 1.6٪ یا 125600 مهاجر. بنابراین سوئیس بالاتر از نروژ (1.2٪) و استرالیا (1.1٪) قرار دارد. میانگین کشورهای OECD 0.6 درصد است. اتریش با 0.6 درصد، آلمان، اسپانیا و بریتانیا با 0.5 درصد و ایتالیا و فرانسه 0.4 درصد هستند 73 . بنابراین، در سال 2012، سوئیس به نسبت 4 برابر بیشتر از فرانسه (258900 مهاجر) برای سرزمینی 15 برابر کوچکتر از مهاجران پذیرایی کرد. افزایش تعداد مهاجران در سال 2013 با 136200 مهاجر جدید ادامه یافت. کشورهای اصلی مبدأ عبارتند از آلمان (18٪ از کل)، پرتغال، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، بریتانیای کبیر، ایالات متحده، لهستان، اتریش و هند 74 .
سوئیس با 20000 متقاضی در سال 2013 و 26000 متقاضی در سال 2012 در رتبه هشتم از نظر درخواست های پناهندگی قرار دارد .
مهاجرت غیرقانونی
مهاجرت غیرقانونی شامل افرادی از کشورهای فقیرتر است که به دنبال استاندارد زندگی بهتر در کشورهای ثروتمندتر هستند.
این کار به صورت غیرقانونی انجام می شود و مهاجران غیرقانونی اغلب خطرات قابل توجهی را متحمل می شوند که می تواند جان خود را به خطر بیاندازد تا به کشورهایی برسند که امیدوارند شرایط زندگی بهتری دارند. بنابراین، آنها از رها کردن همه چیز برای امتحان ماجراجویی دریغ نمیکنند، که اغلب در این شرکت توسط قاچاقچیان بیمعنا «کمک» میشود و آنها را وادار میکنند تا بهای گزافی را بپردازند تا وسایل عبور از موانع طبیعی (دریا، کوه، رودخانه و غیره) را برایشان فراهم کنند. .) یا انسان (پست مرزی) در شرایط امنیتی بسیار نامطمئن.
تأثیرات بر دستمزد و اشتغال [ ویرایش | ویرایش کد ]
اکثر مطالعات نتیجه می گیرند که مهاجرت هیچ تاثیری بر میانگین حقوق یا اشتغال بومیان ندارد. مهاجرت فقط باعث تغییر مقیاس می شود: افزایش متناسب جمعیت، اشتغال و تولید بدون تأثیر بر سطح متوسط حقوق. با این حال، این نتایج را نمیتوان به همه زمینههای مهاجرت تعمیم داد «زیرا عمدتاً مربوط به دورههایی از مهاجرت سنتی است که در آن جریانها نسبتاً کم، پایدار و کاملاً پیشبینیشده است» (75 ) .
از سوی دیگر، مجموعه ای از مطالعات تجزیه و تحلیل واکنش دستمزدها و اشتغال به دوره های مهاجرت استثنایی نشان می دهد که “زمانی که ورود مهاجران گسترده، ناگهانی و غیرقابل پیش بینی باشد”، اثرات مهاجرت بر بازار کار می تواند طولانی مدت ایجاد کند. اثرات مطالعه بازگرداندن 600000 فرانسوی از الجزایر در سال 1962 یا حتی بازگرداندن 500000 پرتغالی از آنگولا و موزامبیک در سالهای 1974-1975 به این موضوع اشاره دارد . در آلمان پس از ورود غیرمنتظره کارگران چک به جنوب شرق کشور در سال 1992 یا در ترکیه پس از ورود پناهجویان سوری در سال 2012 نیز چنین است . این مطالعات نشان میدهد که این هجومهای جمعیتی تمایل به کاهش دستمزدها و/یا فرصتهای شغلی برای بومیان در سالهای اول پس از شوک مهاجرت داشتند .
مطالعه ای که بر بازگشت کنندگان از الجزایر متمرکز است، نشان می دهد که این اثرات افسردگی تنها پس از 10 تا 15 سال ناپدید شد . به همین ترتیب، جورج جی. برخاس، اقتصاددان آمریکایی نشان داد که هجوم بیش از 125000 پناهجوی کوبایی به شهر میامی در سال 1980، که 60 درصد این پناهجویان بدون مدرک بودند، نتیجه کاهش حقوق کارگران بومی غیر ماهر بود. در مقایسه با کارگران واجد شرایط 75 . برجاس تعدادی از مطالعات را منتشر کرده است که نتیجه میگیرد مهاجرت کم مهارت بر بومیان کم مهارت تأثیر منفی میگذارد (در حالی که تأثیر مثبتی بر بومیهای با مهارت متوسط و بالا دارد)، پیشنهادی که در بین اقتصاددانان مورد بحث است .
سایر مطالعات انجام شده در کانادا و فرانسه (به ترتیب در سالهای 2007 و 2015) نشان میدهد که مهاجرت در دهههای اخیر در این کشورها عمدتاً باعث افزایش تعداد نسبی کارگران ماهر، کاهش دستمزد کارگران ماهر و افزایش آن دسته از افراد کممهارت شده است .