جادوی واقعیت: چگونه میدانیم چه حقیقتی دارد، کتابی است توسط زیستشناس بریتانیاییریچارد داوکینز در سال ۲۰۱۱ ، با تصاویری از دیو مککین . این کتاب در 15 سپتامبر 2011 در بریتانیا و در 4 اکتبر 2011 در ایالات متحده منتشر شد.
این یک کتاب علوم گرافیکی است که در درجه اول برای کودکان و بزرگسالان هدف قرار گرفته است. داوکینز بیان کرده است که این کتاب برای افراد بالای 12 سال در نظر گرفته شده است، و در هنگام آزمایش کتاب قبل از انتشار، خوانندگان جوانتر قادر به درک محتوای آن با کمک بزرگسالان بودند.
این کتاب در بریتانیا توسط انتشارات Bantam و در ایالات متحده توسط Free Press منتشر شده است .
عنوان جادوی واقعیت نوشتۀ ریچارد داوکینز
در فصل اول کتاب، ریچارد داوکینز منظور خود را با عنوان جادوی واقعیت توضیح می دهد :
سحر و جادو کلمه ای لغزنده است: معمولاً به سه روش مختلف استفاده می شود و اولین کاری که باید انجام دهم این است که بین آنها تمایز قائل شوم. من اولی را “جادوی ماوراء طبیعی”، دومی را “جادوی مرحله” و سومی را (که معنای مورد علاقه من است و در عنوانم در نظر دارم) “جادوی شاعرانه” می نامم. […] چیزی که امیدوارم در این کتاب به شما نشان دهم این است که واقعیت – حقایق دنیای واقعی که از طریق روشهای علم فهمیده میشود – جادویی است در این معنای سوم، به معنای شاعرانه، حس خوب برای زنده بودن. […] در ادامه این کتاب میخواهم به شما نشان دهم که دنیای واقعی، همانطور که از نظر علمی فهمیده میشود، جادوی خاص خود را دارد – آن چیزی که من آن را جادوی شاعرانه مینامم: زیبایی الهامبخشی که جادوییتر است زیرا واقعی و به این دلیل که می توانیم بفهمیم که چگونه کار می کند. در کنار زیبایی و جادوی واقعی دنیای واقعی، طلسمهای ماوراء طبیعی و ترفندهای صحنه در مقایسه، ارزان و بیمعنا به نظر میرسند. جادوی واقعیت نه فراطبیعی است و نه یک ترفند، بلکه – به سادگی – شگفت انگیز است. فوق العاده و واقعی فوق العاده استچون واقعی
خلاصه جادوی واقعیت نوشتۀ ریچارد داوکینز
بیشتر فصلها با بازگویی کوتاهی از افسانههای خلقت آغاز میشوند که بهعنوان تلاشهایی برای توضیح منشأ پدیدههای مشاهدهشده خاص ظاهر شدند. داوکینز این اسطوره ها را از سراسر جهان از جمله سنت های بابلی ، یهودی-مسیحی ، آزتک ، مائوری ، مصر باستان ، بومیان استرالیایی ، نوردیک ، یونانی ، چینی ، ژاپنی و سایر سنت ها انتخاب می کند. فصل نهم (“آیا ما تنها هستیم؟”) شامل آدم ربایی بیگانه معاصر استاسطوره شناسی؛ فصل 4 (“اشیاء از چه چیزی ساخته شده اند؟”) اسطوره شناسی را به طور کلی حذف می کند زیرا داوکینز می گوید که پدیده های واقعا کوچک قبل از اختراع تجهیزات پیشرفته بزرگنمایی نوری برای مردمان بدوی ناشناخته بودند، هر متنی که آنها معتقد بودند الهام گرفته شده از الهی بوده است که از ذکر چنین پدیده ای خودداری کرده است . دانش مفید فراتر از تجربه بشر در آن زمان. داوکینز همچنین دوران کودکی خود را مرور میکند و افکار اولیه خود را در مورد این پدیدههای مختلف یا آن افکاری که توسط همعصران جوانش بیان شده بود، به یاد میآورد. داوکینز بسیاری از اسطورهها را نقد میکند، مانند زمانی که اشاره میکند که بسیاری از اسطورهشناسی شامل عمل تجاوزکارانه نمادین خداست که فقط یک بار انجام میشود، و اینکه چنین اعمالی یکباره برای توضیح مکانیسم این که چرا پدیدهها ادامه پیدا میکنند، کافی نیستند. در چرخه های ناگسستنی اتفاق می افتد.
داوکینز در فصل آغازین توضیح میدهد که اگرچه روایتهای اسطورهای و باورهای ساختگی بخشهای سرگرمکننده رشد هستند، واقعیت – با ظرفیت اساسیاش برای زیبایی – بسیار جادوییتر از هر چیز غیرممکنی است. مادرخوانده پری از سیندرلا نمی تواند به طور جادویی یک کدو تنبل را به کالسکه ای خارج از محدوده داستان تبدیل کند، زیرا کدو تنبل و کالسکه دارای سازماندهی درونی هستند که اساساً پیچیده است . یک کدو تنبل بزرگ که به طور تصادفی دوباره در کمترین سطح جمع می شود، بسیار بیشتر از یک کالسکه پیچیده و سازماندهی شده، منجر به توده ای از خاکستر یا لجن بی خاصیت می شود.
در فصلهای بعدی داوکینز به موضوعاتی میپردازد که از زیستشناسی تکاملی و گونهزایی گرفته تا پدیدههای فیزیکی مانند نظریه اتمی ، اپتیک ، حرکت سیارهای ، گرانش ، تکامل ستارهها ، طیفسنجی ، و تکتونیک صفحهای ، و نیز گمانهزنی در مورد اگزوبیولوژی . داوکینز درک خود از مکانیک کوانتومی را مه آلود توصیف می کند [8] و بنابراین از کندوکاو بسیار در آن موضوع خودداری می کند. داوکینز اعلام می کند که هیچ شخص اولی وجود نداشته است تا به این نکته اشاره کند که زیست شناسان تکاملی از اصطلاح گونه استفاده می کنند.برای مشخص کردن تفاوتها در ترکیب ژن – اغلب در طول هزاران نسل از جدایی – به جای هر نسلی به نسل دیگر. برای نشان دادن این موضوع، او یک آزمایش فکری شامل عکسهای خانوادگی انجام میدهد. اگر به طور فرضی، مجموعه کاملی از عکسهای تمام اجداد مذکر مستقیم یک فرد وجود داشته باشد که به ترتیب تاریخ تولد (یا تاریخ جوجهبرداری) از جوانترین تا قدیمیترین، میلیونها نسل قبل مرتب شدهاند، از نسلی به نسل دیگر تفاوت چندانی درک نمیشود. بین هر دو عکس مجاور – با نگاه کردن به عکس پدربزرگ یا پدربزرگ، فرد به تصویر یک انسان نگاه می کند – اما اگر به عکسی از 185 میلیون نسل قبل نگاه کنیم، تصویری از نوعی ماهی را می بینیم. مثل حیوانگونه مانند والدینش، به استثنای هیبریدهای غیرقابل دوام مانند قاطرها .
دو فصل آخر به بحث در مورد هرج و مرج و روانشناسی انسان در پس ادعاهای به اصطلاح معجزه آسا مانند نمونه هایی از بانوی ما فاطمه و پری های کاتینگلی می پردازد . داوکینز استدلال فیلسوف دیوید هیوم را ارائه می کند که ادعاهای معجزه را تنها در صورتی باید به طور جدی پذیرفت که معجزه بزرگتری باشد که مدعی دروغ می گوید یا اشتباه می کند. داوکینز توضیح میدهد که ادعاهای معجزهآسا که در متنهایی که بعداً مقدس تلقی میشوند نوشته شدهاند، از این استاندارد مستثنی نیستند.
پذیرایی جادوی واقعیت نوشتۀ ریچارد داوکینز
تیم رادفورد ، در نقد خود به گاردین ، ارائه این کتاب فیزیکی را «به طرز شگفتانگیزی مصور و طراحی زیبا» مینامد و در رابطه با محتوا میگوید «این تقطیر آنقدر است که داوکینز از زمان انتشار «ژن خودخواه» نوشته و استدلال کرده است . .. نقطه قوت این است که او زمینه خود را می شناسد. نقطه ضعف این است که – برای یک “مخاطب خانوادگی” – او عمداً دایره لغات خود را همراه با تصاویر پرشور و جنگ طلبی که از ابتدا باعث شهرت او شد محدود می کند.”
دانشمند جدیدمقاله بررسی های اندی کوگلان و دختر 20 ساله اش فیبی و پسر 13 ساله اش کالوم را گردآوری می کند. کوگلان این کتاب را “پیروزی” می نامد، اما آرزو می کند که داوکینز فصلی با عنوان “چرا مردم با دیگران بد می کنند؟” او می گوید: “این کتاب فرصت طلایی را برای داوکینز فراهم می کند تا بپرسد آیا می توانیم به گونه ای متمدنانه تر با یکدیگر رفتار کنیم. افسوس که او از آن استفاده نمی کند.” کوگلان همچنین از داوکینز حمایت می کند “خوانندگان را تشویق می کند تا با زیبایی خیره کننده واقعیت غرق شوند – احساسی که من کاملاً از آن حمایت می کنم. تعداد بسیار کمی از ما هر روز از خواب بیدار می شویم و به این فکر می کنیم که چقدر شگفت انگیز است که ما نه تنها زنده ایم، بلکه از بودنمان آگاه هستیم. زنده.” فیبی کتاب را دوست داشت، او مینویسد: «نتوانستم کتاب را زمین بگذارم. متوجه شدم که از یادگیری حقایق جدید هیجانانگیز و تقویت حقایق قدیمی لذت میبرم. قطعاً سناریوی کلاس درس تکرار نشد… شاید بزرگترین دارایی کتاب این باشد که توانسته علم را زنده کند. تصاویر پر جنب و جوش این را تقویت می کند، همانطور که سبک های فونت سرگرم کننده نیز این را تقویت می کند… سبک او محاوره ای است، که لحنی آرام و سبک تر ایجاد می کند.” او می نویسد: «معجزه وجود ندارد. به همین سادگی. معجزه وجود ندارد به همین سادگی. معجزه وجود ندارد به همین سادگی.جادوی واقعیت دیدگاه من را نسبت به چیزی تغییر نداده است.»
نویل هاوکاک برای فایننشال تایمز شفافیت داوکینز را در توضیح ستایش می کند:
“او واقعا در این کار بسیار خوب است. فصل رنگین کمان واضح ترین توضیحی را در مورد نحوه ظاهر شدن آنها دارد که من تا به حال دیده ام.” از افسانههایی که داوکینز استفاده میکند، هاوکاک مینویسد: «این خدایان کاهی که برای داوکینز ایجاد شدهاند تا آنها را به زیر بکشد، نمیتوانند کار حسابداری واقعیت را انجام دهند، اما حداقل به مککین موضوعی عالی میدهند». مگان کاکس گوردون برای وال استریت ژورنال می نویسدمیگوید: «لحن او در سراسر جهان به تناوب بین لذت واقعی از نحوه کار کردن چیزها و ترحم بینظیر برای افرادی که اصرار دارند نویسندهای را در پشت ماشینهای جهان ببینند… هیچ برنامهای وجود ندارد، آقای داوکینز چشمک میزند، و نه خدایی. فقط “جادوی” جهان در حال آشکار شدن است. اگر این دیدگاهی است که می خواهید فرزندانتان از کیهان داشته باشند، پس جادوی واقعیت به خوبی برای شما مناسب خواهد بود.”
بیل گیتس نیز این کتاب را ستوده و آن را «کتاب درسی علمی جذاب و مصور ارائه میکند که پاسخهای قانعکنندهای به پرسشهای بزرگ، از چگونگی شکلگیری جهان تا عواملی که باعث زلزله میشود، ارائه میدهد».
BookBub این کتاب را در فهرست “بهترین کتاب های علمی تمام دوران” قرار داد.
جنجال باشگاه کانتری ویندگیت جادوی واقعیت نوشتۀ ریچارد داوکینز
در جریان تور کتاب ریچارد داوکینز در اکتبر 2011، مرکز تحقیقات حامی آن قراردادی را با Wyndgate Country Club در روچستر هیلز، میشیگان، به عنوان محل برگزاری، امضا کرد. پس از دیدن مصاحبه با داوکینز در The O’Reilly Factor ، یکی از مقامات باشگاه حضور داوکینز را لغو کرد. داوکینز گفت که مسئول باشگاه کانتری تفسیر «پیچیده» بیل اوریلی از کتاب را بدون اینکه شخصاً آن را خوانده باشد، پذیرفته است. [15] [16] شان فیرکلوثگفت که لغو این مطالعه “واقعاً اصول اساسی آمریکا را نقض می کند… قانون حقوق مدنی… تبعیض بر اساس نژاد یا دیدگاه مذهبی را ممنوع می کند. … [داوکینز] کتاب های متعددی منتشر کرده است… برای توضیح علم به مردم علنی است، بنابراین به طور کلی برای استدلال، توهین آمیز است، مانند آنها دوری جستن از او.” [17] مدیر اجرایی مرکز تحقیقات میشیگان، جف سیور، اظهار داشت که “این اقدام توسط The Wyndgate نشان دهنده نوع تعصب و تعصبی است که افراد بی ایمان همیشه با آن مواجه می شوند.” [18] پس از لغو، اعتراضات و اقدامات قانونی توسط مرکز تحقیق علیه باشگاه Wyndgate کشور پیگیری شد. [19] در سال 2013 این پرونده به نفع مرکز تحقیق حل و فصل شد.
ریچارد داوکینز
ریچارد داوکینز FRS FRSL (زاده 26 مارس 1941) [7] زیست شناس تکاملی و نویسنده بریتانیایی است . او یکی از اعضای ممتاز کالج نیو آکسفورد است و از سال 1995 تا 2008 استاد درک عمومی علم در دانشگاه آکسفورد بود . کتاب او در سال 1976 ژن خودخواه دیدگاه ژن محوری تکامل را رایج کرد و همچنین این اصطلاح را ابداع کرد. میم . داوکینز برنده چندین جایزه دانشگاهی و نویسندگی شده است. [8]
داوکینز به دلیل انتقاد از خلقت گرایی و طراحی هوشمندانه و همچنین به خاطر یک آتئیست با صدای بلند معروف است . [9] داوکینز ساعتساز نابینا را در سال 1986 نوشت ، با استدلال بر ضد قیاس ساعتساز ، استدلالی برای وجود خالق ماوراء طبیعی بر اساس پیچیدگی موجودات زنده . در عوض، او فرآیندهای تکاملی را شبیه به یک ساعت ساز نابینا توصیف می کند ، زیرا تولید مثل ، جهش و انتخاب توسط هیچ طراح باهوشی هدایت نمی شود. در سال 2006 داوکینز The God Delusion را منتشر کردبا این ادعا که یک خالق ماوراء طبیعی تقریباً وجود ندارد و ایمان مذهبی یک توهم است . او بنیاد ریچارد داوکینز برای عقل و علم را در سال 2006 تأسیس کرد . [10] [11]
داوکینز دو جلد خاطرات به نام های An Appetite for Wonder (2013) و Brief Candle in the Dark (2015) منتشر کرده است.
پس زمینه [ ویرایش ]
زندگی اولیه [ ویرایش ]
داوکینز با نام کلینتون ریچارد داوکینز در 26 مارس 1941 در نایروبی ، پایتخت کنیا در دوران استعمار بریتانیا به دنیا آمد . [12] او بعداً با نظرسنجی از نام کلینتون حذف شد . [7] او پسر ژان مری ویویان ( با نام خانوادگی لادنر؛ 1916–2019) [13] [14] و کلینتون جان داوکینز (1915–2010)، کارمند بخش کشاورزی در سرویس استعمار بریتانیا در نیاسالند (امروزه) است. مالاوی )، از یک خانواده نجیب زاده در آکسفوردشایر . [12] [15] [16] پدرش به خانه فراخوانده شدتفنگ های آفریقایی کینگ در طول جنگ جهانی دوم [17] [18] و در سال 1949، زمانی که داوکینز هشت ساله بود، به انگلستان بازگشت. پدرش یک ملک روستایی به نام Over Norton Park در آکسفوردشایر را به ارث برده بود که به صورت تجاری در آن کشاورزی می کرد. [16] داوکینز در آکسفورد ، انگلستان زندگی می کند. [19] او یک خواهر کوچکتر به نام سارا دارد. [20]
والدین او به علوم طبیعی علاقه مند بودند و به سؤالات داوکینز به صورت علمی پاسخ می دادند. [21] داوکینز دوران کودکی خود را به عنوان “تربیت عادی آنگلیکن ” توصیف می کند. [22] او مسیحیت را تا نیمههای سالهای نوجوانی پذیرفت و در آن زمان به این نتیجه رسید که نظریه تکامل به تنهایی توضیح بهتری برای پیچیدگی زندگی است و دیگر اعتقاد به خدا را متوقف کرد. [20]داوکینز میگوید: «دلیل اصلی باقیمانده که چرا من مذهبی بودم این بود که تحت تأثیر پیچیدگی زندگی بودم و احساس میکردم که باید طراح داشته باشد، و فکر میکنم زمانی بود که فهمیدم داروینیسم توضیحی بسیار برتر بود که باعث شد از زیر بحث طراحی بیرون آمد. و این برای من چیزی باقی نگذاشت.» [20] این درک از الحاد همراه با پیشینه فرهنگی غربی او، داوکینز را آگاه می کند که در چندین مصاحبه خود را به عنوان یک « مسیحی فرهنگی » و « انگلیکان فرهنگی » توصیف می کند. [23] [24] [25]
آموزش [ ویرایش ]
سالن بزرگ، مدرسه اوندل
داوکینز پس از بازگشت از نیاسالند به انگلستان در سال 1949 ، در سن هشت سالگی به مدرسه چافین گروو در ویلتشایر پیوست [26] و پس از آن از سال 1954 تا 1959 در مدرسه اوندل در نورث همپتون شایر ، یک مدرسه دولتی انگلیسی با کلیسای انگلستان رفت. ethos، [20] جایی که او در Laundimer House بود. [27] زمانی که داوکینز در اوندل بود، برای اولین بار کتاب برتراند راسل چرا من مسیحی نیستم را خواند. [28] او در کالج بالیول آکسفورد در رشته جانورشناسی تحصیل کردفارغ التحصیلی در سال 1962; زمانی که در آنجا بود، توسط نیکولاس تینبرگن ، اخلاق شناس برنده جایزه نوبل ، آموزش دید . او با درجه عالی درجه دوم فارغ التحصیل شد. [29]
داوکینز به عنوان دانشجوی پژوهشی زیر نظر تینبرگن ادامه داد و تا سال 1966 مدرک دکترای فلسفه [30] خود را دریافت کرد و یک سال دیگر دستیار پژوهشی باقی ماند. [31] [32] تینبرگن در مطالعه رفتار حیوانات، به ویژه در زمینه های غریزه ، یادگیری و انتخاب، پیشگام بود. [33] تحقیقات داوکینز در این دوره به مدلهای تصمیمگیری حیوانی مربوط میشود. [34] او در سال 1989 موفق به دریافت مدرک DSc توسط آکسفورد شد . [32] [31]
تدریس جادوی واقعیت نوشتۀ ریچارد داوکینز
داوکینز از سال 1967 تا 1969 استادیار جانورشناسی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی بود . در این دوره، دانشجویان و اساتید دانشگاه کالیفرنیا برکلی تا حد زیادی با جنگ جاری ویتنام مخالف بودند و داوکینز در تظاهرات و فعالیتهای ضد جنگ شرکت کرد . [35] او در سال 1970 به عنوان مدرس به دانشگاه آکسفورد بازگشت. در سال 1990، او در رشته جانورشناسی کتابخوان شد . در سال 1995، او به عنوان استاد سیمونی برای درک عمومی علم در آکسفورد منصوب شد ، سمتی که توسط چارلز سیمونی اعطا شده بود.با این نیت صریح که از دارنده «انتظار میرود که کمکهای مهمی به درک عمومی برخی از زمینههای علمی داشته باشد»، [36] و اولین دارنده آن باید ریچارد داوکینز باشد. [ 37 ] او این مقام استادی را از سال 1995 تا 2008 داشت.
از سال 1970، او یکی از اعضای کالج جدید، آکسفورد بوده است ، و او اکنون یک همکار ممتاز است. [39] [40] او سخنرانیهای زیادی از جمله سخنرانی یادبود هنری سیدگویک (1989)، اولین سخنرانی یادبود اراسموس داروین (1990)، سخنرانی مایکل فارادی (1991)، سخنرانی یادبود هاکسلی (1992)، سخنرانی یادبود ایروین (1997)، سخنرانی تینبرگن (2004)، و سخنرانی های تانر (2003). [31] در سال 1991، او سخنرانی های کریسمس برای کودکان را در مؤسسه سلطنتی ایراد کردبزرگ شدن در کیهان . او همچنین چندین مجلات را ویرایش کرده است و به عنوان مشاور ویراستاری دایره المعارف Encarta و Encyclopedia of Evolution فعالیت کرده است . او بهعنوان سردبیر ارشد و ستوننویس مجله تحقیق آزاد شورای اومانیسم سکولار فهرست شده است و از زمان تأسیس مجله Skeptic عضو هیئت تحریریه آن بوده است[41]
داوکینز در هیئت های داوری جوایز مختلف مانند جایزه فارادی انجمن سلطنتی و جوایز تلویزیونی آکادمی بریتانیا ، [31] و رئیس بخش علوم زیستی انجمن بریتانیا برای پیشرفت علم بوده است . در سال 2004، کالج بالیول، آکسفورد ، جایزه داوکینز را برای “تحقیقات برجسته در مورد اکولوژی و رفتار حیواناتی که رفاه و بقای آنها ممکن است توسط فعالیت های انسانی به خطر بیفتد” اعطا کرد. [42] در سپتامبر 2008، او از استادی خود بازنشسته شد و اعلام کرد که قصد دارد “کتابی را برای جوانان بنویسد که در آن به آنها از اعتقاد به افسانه های “ضد علمی” هشدار دهد.[43]
در سال 2011، داوکینز به استادی کالج جدید علوم انسانی ، یک دانشگاه خصوصی در لندن که توسط AC Grayling تأسیس شده بود ، پیوست که در سپتامبر 2012 افتتاح شد. [44]
کار جادوی واقعیت نوشتۀ ریچارد داوکینز
زیست شناسی تکاملی
در دانشگاه تگزاس در آستین ، مارس 2008
داوکینز بیشتر به دلیل عمومیت بخشیدن به ژن به عنوان واحد اصلی انتخاب در تکامل شناخته شده است . این دیدگاه به وضوح در دو کتاب او بیان شده است: [45] [46]
- ژن خودخواه (1976)، که در آن اشاره می کند که “تمام زندگی با بقای متفاوت موجودات در حال تکثیر تکامل می یابد.”
- فنوتیپ توسعه یافته (1982)، که در آن او انتخاب طبیعی را به عنوان “فرآیندی که طی آن تکثیرگرها از یکدیگر منتشر می شوند”توصیف می کنداو مفهوم تأثیرگذاری را که در سال 1977 ارائه کرد، [47] به مخاطبان گستردهتری معرفی میکند که اثرات فنوتیپی یک ژن لزوماً محدود به بدن یک ارگانیسم نیست، بلکه میتواند تا حد زیادی در محیط، از جمله بدن موجودات دیگر گسترش یابد. داوکینز فنوتیپ توسعه یافته را مهم ترین سهم خود در زیست شناسی تکاملی می دانست و ساخت طاقچه را مورد خاصی از فنوتیپ توسعه یافته می دانست. مفهوم فنوتیپ توسعه یافته به توضیح تکامل کمک می کند، اما به پیش بینی نتایج خاص کمک نمی کند.
داوکینز پیوسته در مورد فرآیندهای غیر انطباقی در تکامل (مانند اسپندلها ، توصیف شده توسط گولد و لوونتین ) [49] و در مورد انتخاب در سطوح “بالاتر از” ژن، تردید داشته است. [50] او به ویژه در مورد امکان عملی یا اهمیت انتخاب گروه به عنوان مبنایی برای درک نوع دوستی تردید دارد .
نوع دوستی در ابتدا یک پارادوکس تکاملی به نظر می رسد، زیرا کمک به دیگران هزینه های گرانبهایی را به همراه دارد و شانس خود را برای بقا یا “تناسب اندام” کاهش می دهد . پیش از این، بسیاری نوعدوستی را به عنوان جنبهای از انتخاب گروهی تفسیر میکردند، که نشان میداد افراد بهترین کار را برای بقای جمعیت یا گونهها به عنوان یک کل انجام میدهند. زیست شناس تکاملی بریتانیایی WD Hamilton از تجزیه و تحلیل فرکانس ژن در نظریه تناسب اندام فراگیر خود استفاده کرد تا نشان دهد اگر شباهت ژنتیکی کافی بین بازیگران و گیرندگان چنین نوع دوستی، از جمله خویشاوندان نزدیک وجود داشته باشد، چگونه صفات نوع دوستی ارثی می توانند تکامل یابند. [52] [a]تناسب اندام فراگیر همیلتون از آن زمان تاکنون با موفقیت در طیف وسیعی از موجودات از جمله انسان اعمال شده است . به طور مشابه، رابرت تریورز ، با تفکر بر اساس مدل ژن محور، نظریه نوع دوستی متقابل را توسعه داد ، که به موجب آن یک ارگانیسم برای دیگری در انتظار واکنش متقابل در آینده، سود می بخشد. [53] داوکینز این ایدهها را در «ژن خودخواه» رایج کرد و آنها را در کار خود توسعه داد. [54]
در ژوئن 2012، داوکینز از کتاب فتح اجتماعی زمین در سال 2012، زیست شناس همکار EO Wilson به شدت انتقاد کرد، زیرا نظریه انتخاب خویشاوندان همیلتون را نادرست درک می کند. داوکینز همچنین به شدت از فرضیه گایا دانشمند مستقل جیمز لاولاک انتقاد کرده است .
منتقدان رویکرد بیولوژیکی داوکینز نشان میدهند که در نظر گرفتن ژن به عنوان واحد انتخاب (رویداد منفردی که در آن فرد یا موفق میشود یا در تولید مثل ناکام میماند) گمراهکننده است. آنها می گویند که این ژن را می توان بهتر به عنوان یک واحد تکامل (تغییرات طولانی مدت در فراوانی آلل در یک جمعیت) توصیف کرد. [60] داوکینز در The Selfish Gene توضیح می دهد که او از تعریف جرج سی ویلیامز از ژن به عنوان “آن چیزی که با فرکانس قابل ملاحظه ای جدا و دوباره ترکیب می شود” استفاده می کند. [61]یکی دیگر از ایرادهای رایج این است که یک ژن نمی تواند به تنهایی زنده بماند، بلکه باید با ژن های دیگر برای ساختن یک فرد همکاری کند و بنابراین یک ژن نمی تواند یک “واحد” مستقل باشد. [62] داوکینز در فنوتیپ توسعه یافته پیشنهاد میکند که از دیدگاه یک ژن، همه ژنهای دیگر بخشی از محیطی هستند که با آن سازگار شده است.
طرفداران سطوح بالاتر انتخاب (مانند ریچارد لوونتین ، دیوید اسلون ویلسون و الیوت سوبر ) پیشنهاد می کنند که پدیده های زیادی (از جمله نوع دوستی) وجود دارد که انتخاب مبتنی بر ژن نمی تواند به طور رضایت بخشی توضیح دهد. فیلسوف مری میدگلی ، که داوکینز در چاپ در مورد ژن خودخواه با او درگیر شد ، [63] [64] انتخاب ژن، ممتیک و زیستشناسی اجتماعی را به عنوان بیش از حد تقلیلگرایانه مورد انتقاد قرار داده است . [65] او پیشنهاد کرده است که محبوبیت کار داوکینز به دلیل عواملی در Zeitgeist مانند افزایش فردگرایی دهههای تاچر/ریگان است. [66]علاوه بر این، دیدگاهها و تحلیلهای جدیدتر دیگری نیز درباره آثار علمی رایج او وجود دارد. [67]
در مجموعهای از مناقشات بر سر مکانیسمها و تفسیر تکامل (آنچه «جنگهای داروین» نامیده میشود)، [68] [69] یک جناح اغلب به نام داوکینز نامگذاری میشود، در حالی که جناح دیگر به نام دیرینهشناس آمریکایی استفان جی نامگذاری میشود. گولد ، منعکس کننده برتری هر یک به عنوان محبوب کننده ایده های مرتبط است. [70] [71] به طور خاص، داوکینز و گولد مفسران برجسته ای در مجادله بر سر زیست شناسی اجتماعی و روانشناسی تکاملی بوده اند ، که داوکینز عموماً آن را تأیید می کند و گولد به طور کلی منتقد است. [72] یک نمونه بارز از موضع داوکینز، بررسی کوبنده او از Not in Our Genes توسط استاستیون رز ، لئون جی. کمین و ریچارد سی لوونتین. [73] دو متفکر دیگر که اغلب در این موضوع با داوکینز متحد هستند، استیون پینکر و دنیل دنت هستند . دنت دیدگاه ژن محوری از تکامل را ترویج کرده و از تقلیل گرایی در زیست شناسی دفاع کرده است. داوکینز و گولد علیرغم اختلاف نظرهای آکادمیکشان، رابطه شخصی خصمانه ای با هم نداشتند و داوکینز بخش بزرگی از کتاب « کشیش شیطان» را در سال 2003 پس از مرگ به گولد که سال قبل درگذشته بود، تقدیم کرد.
وقتی از داوکینز پرسیده شد که آیا داروینیسم به درک روزمره او از زندگی اطلاع می دهد یا خیر، داوکینز می گوید: “از یک جهت اینطور است. چشمان من دائماً به واقعیت خارق العاده هستی باز است. که انتخاب طبیعی است، توانسته حقایق بسیار ساده فیزیک و شیمی را بگیرد و آنها را به درختان چوب قرمز و انسانها بسازد. این هرگز از افکار من دور نیست، آن حس شگفتی. از طرف دیگر، مطمئناً اجازه نمی دهم داروینیسم برای تأثیرگذاری بر احساسات من در مورد زندگی اجتماعی انسان»، به این معناست که او احساس میکند که انسانها میتوانند از ماشین بقای داروینیسم خارج شوند، زیرا با آگاهی از خود آزاد شدهاند. [19]
“میم” به عنوان مفهوم رفتاری
داوکینز در کوپر یونیون در نیویورک سیتی برای بحث در مورد کتابش به نام The Greatest Show on Earth: The Evidence for Evolution در سال 2010
داوکینز در کتاب خود به نام ژن خودخواه کلمه میم (معادل رفتاری یک ژن) را به عنوان راهی برای تشویق خوانندگان به تفکر در مورد چگونگی گسترش اصول داروینی فراتر از قلمرو ژن ها ابداع کرد . [75] این بهعنوان بسط استدلال «تکثیرکنندهها» او در نظر گرفته شد، اما در دستان نویسندگان دیگری مانند دنیل دنت و سوزان بلکمور جان خود را گرفت . این محبوبیتها سپس به ظهور میمتیک منجر شد ، حوزهای که داوکینز از آن فاصله گرفته است. [76]
میم داوکینز به هر موجود فرهنگی اشاره دارد که یک ناظر ممکن است آن را تکرارکننده یک ایده یا مجموعه ای از ایده ها بداند. او این فرضیه را مطرح کرد که مردم میتوانند بسیاری از نهادهای فرهنگی را بهعنوان قادر به چنین تکراری ببینند، عموماً از طریق ارتباط و تماس با انسانهایی که بهعنوان کپیکنندههای کارآمد (اگرچه نه کامل) اطلاعات و رفتار تکامل یافتهاند. از آنجایی که میمها همیشه بهطور کامل کپی نمیشوند، ممکن است با ایدههای دیگر اصلاح شوند، ترکیب شوند، یا به شکل دیگری اصلاح شوند. این منجر به میمهای جدیدی میشود که ممکن است خود همانندسازیکنندههای کم و بیش کارآمدی نسبت به پیشینیان خود داشته باشند، بنابراین چارچوبی برای فرضیه تکامل فرهنگی بر اساس میمها فراهم میکند، مفهومی که مشابه نظریه تکامل بیولوژیکی مبتنی بر ژن است. [77]
اگرچه داوکینز اصطلاح میم را ابداع کرد ، اما ادعا نکرده است که این ایده کاملاً بدیع است، و عبارات دیگری نیز برای ایده های مشابه در گذشته وجود داشته است. به عنوان مثال، جان لوران پیشنهاد کرده است که این اصطلاح ممکن است از کار زیست شناس آلمانی کمتر شناخته شده ریچارد سمون گرفته شده باشد. سمون «منیم» را مجموعهای از آثار حافظه عصبی (خودآگاه یا ناخودآگاه) میدانست که به ارث رسیدهاند، اگرچه زیستشناسان مدرن چنین دیدگاهی را لامارکی میدانند. لوران همچنین استفاده از اصطلاح mneme را در زندگی مورچه سفید موریس مترلینک یافت.(1926) و خود Maeterlinck اظهار داشت که این عبارت را از کار Semon به دست آورده است. [79] مترلینک در کار خود سعی کرد حافظه را در موریانهها و مورچهها توضیح دهد و مدعی شد که ردپای حافظهی عصبی «روی یادداشت فردی» اضافه شده است. [80] با این وجود، جیمز گلیک مفهوم داوکینز از میم را به عنوان «مشهورترین اختراع به یاد ماندنی او، بسیار تأثیرگذارتر از ژنهای خودخواهانه یا تبلیغ بعدی او علیه دینداری» توصیف میکند. [81]
بنیاد
در سال 2006، داوکینز بنیاد عقل و علم ریچارد داوکینز ( RDFRS )، یک سازمان غیرانتفاعی را تأسیس کرد . RDFRS تحقیقاتی را در زمینه روانشناسی اعتقادات و مذهب تأمین مالی کرد ، برنامه ها و مواد آموزشی علمی را تأمین مالی کرد، و سازمان های خیریه ای را که ماهیت سکولار دارند تبلیغ و حمایت کرد. [82] در ژانویه 2016، اعلام شد که بنیاد در حال ادغام با مرکز تحقیقات است و داوکینز به عضویت هیئت مدیره سازمان جدید درآمد. [83]
نقد دین
سخنرانی در مورد کتاب او توهم خدا ، 24 ژوئن 2006
داوکینز در سن 13 سالگی وارد کلیسای انگلستان شد، اما نسبت به این باورها بدبین شد.
او گفت که درک او از علم و فرآیندهای تکاملی او را به این پرسش سوق داد که چگونه بزرگسالانی که در موقعیت های رهبری در دنیای متمدن قرار دارند، هنوز می توانند در زیست شناسی اینقدر بی سواد باشند [84] و متحیر است که چگونه ایمان به خدا در میان افراد پیشرفته باقی می ماند. در علم. داوکینز می گوید که برخی از فیزیکدانان از «خدا» به عنوان استعاره ای برای اسرار کلی هیبت انگیز جهان استفاده می کنند، که به ادعای او باعث سردرگمی و سوء تفاهم در بین افرادی می شود که به اشتباه فکر می کنند در مورد موجودی عرفانی صحبت می کنند که گناهان را می بخشد، شراب را تغییر می دهد، یا باعث می شود مردم پس از مرگ زندگی کنند. [85]
او با اصل استفن جی گولد در مورد غیر همپوشانی magisteria (NOMA) [86] مخالف است و پیشنهاد می کند که وجود خدا باید به عنوان یک فرضیه علمی مانند هر فرضیه دیگری در نظر گرفته شود. [87] داوکینز از منتقدان برجسته دین شد و مخالفت خود را با دین به دو صورت بیان کرده است : دین هم منبع تضاد و هم توجیهی برای اعتقاد بدون مدرک است. [88] او ایمان را – اعتقادی که مبتنی بر مدرک نیست – «از شرور بزرگ دنیا» میداند. [89]
داوکینز در مورد طیف احتمال خداباورانه خود که دارای هفت سطح بین 1 (100% اطمینان به وجود خدا یا خدایان) و 7 (100% اطمینان از عدم وجود خدا یا خدایان) است، گفته است که او 6.9 است که نشان دهنده آن است .
یک “آتئیست واقعی” که فکر می کند “من نمی توانم با قطعیت بدانم، اما فکر می کنم خدا بسیار غیرمحتمل است، و من زندگی ام را با این فرض می گذرانم که او آنجا نیست.” وقتی از داوکینز در مورد عدم اطمینان جزئی او پرسیده می شود، به طعنه می گوید: “من تا حدی آگنوستیک هستم که در مورد پری های ته باغ آگنوستیک هستم.” [90] [91] در ماه مه 2014، در فستیوال هی در ولز، داوکینز توضیح داد که اگرچه به عناصر ماوراء طبیعی ایمان مسیحی اعتقادی ندارد، اما هنوز نسبت به جنبه تشریفاتی مذهب دلتنگ است.داوکینز علاوه بر اعتقاد به خدایان، عقاید مذهبی را غیرمنطقی نیز مورد انتقاد قرار داده است، مانند اینکه عیسی آب را به شراب تبدیل کرد، جنین به صورت لکه ای شروع می شود، لباس زیر جادویی شما را محافظت می کند، اینکه عیسی زنده شد، اینکه منی از ستون فقرات می آید. عیسی روی آب راه میرفت، خورشید در مرداب غروب میکرد، اینکه باغ عدن در آدم-ئوندی- احمان، میسوری وجود داشت، اینکه مادر عیسی باکره بود، اینکه محمد ماه را شکافت ، و اینکه ایلعازار از آنجا برخاسته است. مردگان . [100]
داوکینز از زمان انتشار محبوبترین کتابش، توهم خدا ، در سال 2006 که به پرفروشترین کتاب بینالمللی تبدیل شد، در بحثهای عمومی در مورد علم و دین به شهرت رسید. [101] تا سال 2015، بیش از سه میلیون نسخه فروخته شده و کتاب به بیش از 30 زبان ترجمه شده است. [102] موفقیت آن توسط بسیاری به عنوان نشانه ای از یک تغییر در ذات فرهنگی معاصر و همچنین با ظهور آتئیسم جدید شناخته شده است . [103] داوکینز در این کتاب ادعا می کند که یک خالق ماوراء طبیعی تقریباً به طور قطع وجود ندارد و ایمان مذهبی یک توهم است – “یک باور غلط ثابت”. [104]داوکینز در سخنرانی خود در TED در فوریه 2002 با عنوان “بی خدایی ستیزه جو” از همه ملحدان خواست که موضع خود را آشکارا اعلام کنند و با هجوم کلیسا به سیاست و علم مبارزه کنند. [105] در 30 سپتامبر 2007، داوکینز، کریستوفر هیچنز ، سام هریس و دنیل دنت در محل سکونت هیچنز برای گفتگوی خصوصی و بدون تعدیل که دو ساعت به طول انجامید، ملاقات کردند. این مراسم با عنوان “چهار سوارکار” فیلمبرداری شد. [106]
داوکینز آموزش و افزایش آگاهی را ابزار اولیه در مخالفت با آنچه او جزم و تلقین مذهبی می داند می داند.
[35] [107] [108] این ابزارها شامل مبارزه با کلیشههای خاص میشود، و او اصطلاح روشن را به عنوان راهی برای تداعی مفاهیم مثبت عمومی با کسانی که دارای یک جهانبینی طبیعتگرا هستند، اتخاذ کرده است. [108] او از ایده یک مکتب آزاد اندیش حمایت کرده است، [109]که «به کودکان تلقین نمیکند»، بلکه به کودکان یاد میدهد که مدرک بخواهند و شکاک، انتقادی، و ذهن باز باشند. داوکینز می گوید، چنین مکتبی باید «مذهب تطبیقی را آموزش دهد، و آن را به درستی و بدون هیچ گونه سوگیری نسبت به ادیان خاص، و شامل ادیان مهم تاریخی اما مرده، مانند ادیان یونان باستان و خدایان نورس، آموزش دهد، حتی اگر اینها، مانند کتاب مقدس ابراهیمی برای درک ادبیات انگلیسی و تاریخ اروپا مهم است. [110] [111] با الهام از موفقیت های افزایش آگاهی فمینیست هاداوکینز در برانگیختن خجالت گسترده از استفاده معمول از «او» به جای «او»، به طور مشابه پیشنهاد میکند که عباراتی مانند «کودک کاتولیک» و «کودک مسلمان» باید از نظر اجتماعی مانند «کودک مارکسیست» در نظر گرفته شوند. زیرا معتقد است که کودکان نباید بر اساس عقاید عقیدتی یا مذهبی والدینشان طبقه بندی شوند. [108]
در حالی که برخی از منتقدان، مانند کریستوفر هیچنز نویسنده، استیون پینکر روانشناس و سر هارولد کروتو، برندگان جایزه نوبل ، سر هارولد کروتو ، جیمز دی واتسون و استیون واینبرگ از موضع داوکینز در مورد مذهب دفاع کرده و آثار او را ستوده اند،
دیگران، از جمله برنده جایزه نوبل نظری . فیزیکدان پیتر هیگز ، اخترفیزیکدان مارتین ریس ، فیلسوف علم مایکل راس ، منتقد ادبی تری ایگلتون ، فیلسوف راجر اسکروتون ، منتقد دانشگاهی و اجتماعی کامیل پاگلیافیلسوف ملحد دانیل کام و الاهیدان آلیستر مک گراث ، [119] داوکینز را به دلایل مختلف مورد انتقاد قرار داده اند، از جمله این ادعا که کار او صرفاً به عنوان یک همتای بی خدا با بنیادگرایی دینی عمل می کند و نه یک نقد سازنده از آن، و او اساساً به اشتباه درک کرده است. مبانی مواضع الهیاتی که او مدعی رد آن است. ریس و هیگز، بهویژه، هر دو موضع تقابلی داوکینز در قبال دین را بهعنوان محدود و «شرمآور» رد کردهاند، و هیگز تا آنجا پیش رفت که داوکینز را با بنیادگرایان مذهبی مورد انتقادش یکی دانست. [120] [121] [122] [123] فیلسوف ملحد جان گریداوکینز را به عنوان یک «مسیونر ضد مذهبی» محکوم کرده است، که اظهاراتش «به هیچ وجه بدیع یا بدیع نیستند»، و نشان میدهد که «داوکینز که در شگفتی از عملکرد ذهن خود متحیر است، چیزهای مهمی را در انسانها از دست میدهد». گری همچنین از وفاداری داوکینز به داروین انتقاد کرده و بیان کرده است که اگر «علم، برای داروین، روشی برای تحقیق بود که او را قادر میسازد تا به طور آزمایشی و فروتنانه به سوی حقیقت پیش برود، برای داوکینز، علم دیدگاهی بی چون و چرا از جهان است». [124] یک مطالعه در سال 2016 نشان داد که بسیاری از دانشمندان بریتانیایی دیدگاه نامطلوبی نسبت به داوکینز و نگرش او نسبت به دین دارند. [125] در پاسخ به منتقدانش،سوال می کند و اینکه او اصولگرا نیست، زیرا حاضر است نظرش را در مواجهه با شواهد جدید تغییر دهد. [126] [127] [128]
داوکینز به دلیل برخی از نظرات عمومی خود در مورد اسلام با واکنش های منفی مواجه شده است.
در سال 2013، داوکینز در توییتی نوشت : “همه مسلمانان جهان جوایز نوبل کمتری نسبت به کالج ترینیتی در کمبریج دارند. با این حال، آنها کارهای بزرگی در قرون وسطی انجام دادند.” [129] در سال 2016، دعوت داوکینز برای سخنرانی در کنفرانس شمال شرقی علم و شک و تردید به دلیل به اشتراک گذاشتن آنچه که به عنوان یک “ویدیو بسیار توهین آمیز” توصیف می شد که به طنز شخصیت های فمینیست و اسلامگرای کارتونی را در حال آواز خواندن درباره چیزهای مشترک خود نشان می داد، لغو شد. . داوکینز در انتشار این توییت اظهار داشت که “بدیهی است که برای اکثریت قریب به اتفاق فمینیست ها، که من خودم را در میان آنها می شمارم، صدق نمی کند. اما اقلیت آنها مضر هستند.” [130]
نقد خلقت گرایی [ ویرایش ]
داوکینز یکی از منتقدان برجسته خلقت گرایی است ، یک باور دینی مبنی بر اینکه بشریت ، زندگی و جهان توسط خدایی [131] بدون توسل به تکامل خلق شده اند . [132] او دیدگاه آفرینش گرای زمین جوان را مبنی بر اینکه زمین تنها چند هزار سال قدمت دارد، به عنوان “دروغی مضحک و کوچک کننده ذهن” توصیف کرده است . [133] کتاب او در سال 1986، ساعتساز نابینا ، حاوی نقدی مستمر بر استدلال از طراحی است ، که یک استدلال مهم خلقگرایی است. داوکینز در این کتاب بر خلاف قیاس ساعت ساز بحث می کنداو توسط ویلیام پیلی ، الهیدان انگلیسی قرن هجدهم، از طریق کتاب الهیات طبیعیاش معروف شد، که در آن پیلی استدلال میکند که همانطور که ساعت بسیار پیچیده و کاربردی است که صرفاً تصادفی به وجود نیامده است، همه موجودات زنده نیز باید وجود داشته باشند. پیچیدگی بسیار بیشتر – به طور هدفمند طراحی شود. داوکینز با نظر عموم دانشمندان موافق است که انتخاب طبیعی برای توضیح عملکرد ظاهری و پیچیدگی غیر تصادفی جهان زیستی کافی است و میتوان گفت که نقش ساعتساز را در طبیعت بازی میکند، البته به صورت خودکار، بدون هدایت هیچ طراح. ساعت ساز نابینا . [134]
پوشیدن سنجاق یقهای قرمز رنگ A ، در سی و چهارمین کنفرانس سالانه ملحدان آمریکایی (2008)
در سال 1986، داوکینز و جان مینارد اسمیت زیستشناس در یک مناظره اتحادیه آکسفورد علیه AE Wilder-Smith (یک خالق زمین جوان) و ادگار اندروز (رئیس انجمن آفرینش کتاب مقدس ) شرکت کردند. [b] با این حال، به طور کلی، داوکینز از توصیه همکار فقید خود استفان جی گولد پیروی کرده و از شرکت در مناظره های رسمی با آفرینش گرایان امتناع ورزیده است، زیرا “آنچه آنها به دنبال اکسیژن احترام است” و انجام این کار “این اکسیژن را به آنها می دهد”. با عمل صرف درگیر شدناو پیشنهاد میکند که خلقتگرایان «بدشان نمیآید که در یک بحث مورد ضرب و شتم قرار بگیرند. آنچه مهم است این است که ما آنها را با زحمت بحث کردن با آنها در ملاء عام به رسمیت بشناسیم.» [135] داوکینز در مصاحبه ای با روزنامه نگار آمریکایی بیل مویرز در دسامبر 2004 گفت که «از میان چیزهایی که علم می داند، تکامل به همان اندازه قطعی است که هر چیزی که ما می دانیم.» وقتی مویرز از او در مورد استفاده از کلمه تئوری سؤال کردداوکینز اظهار داشت که “تکامل مشاهده شده است. فقط این است که در حالی که در حال وقوع است مشاهده نشده است.” او افزود که “بیشتر شبیه کارآگاهی است که بعد از صحنه قتل را انجام می دهد… البته کارآگاه عملا قتل را ندیده است. اما آنچه می بینید یک سرنخ عظیم است… مقادیر زیادی از شواهد غیرمستقیم. ممکن است با کلمات انگلیسی نیز املا شود.” [136]
داوکینز با گنجاندن طراحی هوشمند در آموزش علوم مخالفت کرده و آن را «اصلاً یک استدلال علمی نیست، بلکه یک استدلال مذهبی» توصیف میکند. [137] او در رسانه ها به عنوان ” روتوایلر داروین “، [138] [139] اشاره به زیست شناس انگلیسی تی.ح. هاکسلی ، که به دلیل حمایت از ایده های تکاملی چارلز داروین به عنوان ” بولداگ داروین” شناخته می شود، نامیده می شود. او منتقد شدید سازمان بریتانیایی حقیقت در علم بوده است که آموزش خلاقیت گرایی را در مدارس دولتی ترویج می کند و داوکینز کارش را به عنوان یک “رسوایی آموزشی” توصیف می کند.بنیاد عقل و علم ریچارد داوکینز با تحویل کتابها، دیویدیها و جزوههایی که با کار آنها مقابله میکند. [140]
دیدگاه های سیاسی [ ویرایش ]
با آریان شرین در راه اندازی کمپین اتوبوس بی خدا در لندن، ژانویه 2009
داوکینز یک آتئیست صریح [141] و حامی سازمان های مختلف بی خدا، سکولار، [142] [143] و اومانیست ، [144] [145] [146] [147] از جمله اومانیست های بریتانیا و جنبش برایتز است . [105] داوکینز پیشنهاد میکند که ملحدان باید مغرور باشند، نه عذرخواهی، و تأکید میکند که بیخدایی شاهدی بر یک ذهن سالم و مستقل است. [148] او امیدوار است که هر چه ملحدان بیشتر خود را معرفی کنند، عموم مردم از تعداد افراد بی دین بیشتر آگاه می شوند و در نتیجه نظر منفی اکثریت مذهبی نسبت به بی خدایی کاهش می یابد. [149]او با الهام از جنبش حقوق همجنس گرایان ، کمپین بیرون را برای تشویق ملحدان در سراسر جهان به اعلام موضع خود به صورت علنی تأیید کرد. [150] او از یک طرح تبلیغاتی آتئیست بریتانیا، کمپین اتوبوس بی خدا در سال 2008 و 2009، که با هدف جمعآوری بودجه برای قرار دادن تبلیغات ملحدان در اتوبوسهای منطقه لندن، حمایت کرد. [151]
سخنرانی در کتاب کپلر ، منلو پارک ، کالیفرنیا ، 29 اکتبر 2006
داوکینز در مورد رشد جمعیت انسانی و موضوع ازدیاد جمعیت ابراز نگرانی کرده است . [152] در ژن خودخواه ، او به طور خلاصه به رشد جمعیت اشاره می کند، با مثالی از آمریکای لاتین ، که جمعیت آن، در زمان نگارش کتاب، هر 40 سال دو برابر می شد. او از نگرشهای کاتولیک رومی به تنظیم خانواده و کنترل جمعیت انتقاد میکند و بیان میکند که رهبرانی که پیشگیری از بارداری را ممنوع میکنند و «روشهای «طبیعی» محدود کردن جمعیت را ترجیح میدهند، دقیقاً چنین روشی را به شکل گرسنگی دریافت خواهند کرد . [153]
داوکینز به عنوان حامی پروژه میمون بزرگ – جنبشی برای گسترش برخی حقوق اخلاقی و قانونی به همه میمونهای بزرگ – مقاله «شکافهای ذهن» را در کتاب پروژه میمون بزرگ که توسط پائولا کاوالیری و پیتر سینگر ویرایش شده بود، ارائه کرد . در این مقاله، او نگرشهای اخلاقی جامعه معاصر را به عنوان مبتنی بر یک «ضرورت ناپیوسته و گونهگرا » مورد انتقاد قرار میدهد. [154]
داوکینز همچنین مرتباً در روزنامهها و وبلاگها در مورد مسائل سیاسی معاصر نظر میدهد و یکی از همکاران مکرر در مجله علمی و فرهنگی آنلاین 3 Quarks Daily است . [155] نظرات او شامل مخالفت با حمله 2003 به عراق ، [156] بازدارندگی هسته ای بریتانیا ، اقدامات رئیس جمهور وقت ایالات متحده جورج دبلیو بوش ، [157] و اخلاقیات نوزادان طراح است . [158] چندین مقاله از این دست در یک کشیش شیطان ، مجموعه ای از نوشته ها در مورد علم، دین و سیاست گنجانده شد . او همچنین طرفدار جمهوری استمبارزات انتخاباتی برای جایگزینی سلطنت بریتانیا با رئیس جمهور منتخب دموکراتیک . [159] داوکینز خود را به عنوان رای دهنده حزب کارگر در دهه 1970 [160] و رای دهنده لیبرال دموکرات ها از زمان ایجاد حزب توصیف کرده است . در سال 2009، او در کنفرانس حزب در مخالفت با قوانین توهین به مقدسات، طب جایگزین و مدارس مذهبی سخنرانی کرد. در انتخابات سراسری بریتانیا در سال 2010 ، داوکینز رسماً از لیبرال دموکرات ها حمایت کرد، در حمایت از کمپین آنها برای اصلاحات انتخاباتی و به دلیل “امتناع آنها از حمایت از “ایمان ” . [161] در آستانه انتخابات عمومی 2017داوکینز بار دیگر از لیبرال دموکرات ها حمایت کرد و از رای دهندگان خواست به حزب بپیوندند.
داوکینز در کنفرانس آزادی بیان و وجدان در سال 2017 درباره آزادی بیان و اسلام (ایسم) بحث می کند.
در آوریل 2021، داوکینز در توییتر گفت که “در سال 2015، راشل دولزال ، رئیس بخش سفیدپوست NAACP، به دلیل شناسایی سیاه پوست مورد سرزنش قرار گرفت. برخی از مردان انتخاب می کنند که به عنوان زن معرفی شوند و برخی از زنان ترجیح می دهند خود را به عنوان مرد معرفی کنند. شما خواهید بود. اگر انکار کنید که آنها به معنای واقعی کلمه همان چیزی هستند که آنها را معرفی می کنند، نکوهش می شود. بحث کنید.” داوکینز پس از دریافت انتقادات برای این توییت، در پاسخ گفت: “من قصد ندارم افراد ترنس را تحقیر کنم. می بینم که سوال آکادمیک “بحث” من به اشتباه تفسیر شده است و من از این موضوع ابراز تاسف می کنم. همچنین قصد من این نبود که در به هر حال متعصبان جمهوری خواه در ایالات متحده اکنون از این موضوع سوء استفاده می کنند.” [162] انجمن انسانگرای آمریکا در پاسخ به این نظرات، جایزه انسانشناس سال 1996 داوکینز را پس گرفت.
داوکینز حمایت خود را از کمپین تأسیس مجمع پارلمانی سازمان ملل متحد ، سازمانی که برای اصلاحات دموکراتیک در سازمان ملل متحد و ایجاد یک سیستم سیاسی بین المللی پاسخگوتر مبارزه می کند، ابراز کرده است . [164]
داوکینز به عنوان یک فمینیست معرفی می شود. [165] او گفته است که فمینیسم “بسیار مهم” است. [166] با این حال، داوکینز توسط نویسندگانی مانند آماندا مارکوت ، کیتلین دیکسون و آدام لی نیز به زن ستیزی متهم شده است و از کسانی که در مورد آزار و اذیت و آزار جنسی صحبت می کنند و در عین حال تبعیض جنسی در جنبش ملحدان جدید را نادیده می گیرند، انتقاد می کنند. [167] [168] [169]
دیدگاه های پست مدرنیسم [ ویرایش ]
در سال 1998، داوکینز در نقد کتابی که در مجله نیچر منتشر شد ، قدردانی خود را از دو کتاب مرتبط با ماجرای سوکال ، یعنی خرافه عالی: چپ آکادمیک و نزاعهای آن با علم نوشته پل آر. گراس و نورمن لویت و ابهامات فکری نوشته سوکال و ژان ابراز کرد. بریکمونت _ این کتابها به دلیل انتقاد از پست مدرنیسم در دانشگاههای ایالات متحده (یعنی در بخشهای مطالعات ادبی، مردمشناسی و سایر مطالعات فرهنگی) مشهور هستند. [170]
داوکینز با تکرار بسیاری از منتقدان معتقد است که پست مدرنیسم از زبان تاریک اندیشانه برای پنهان کردن فقدان محتوای معنادار خود استفاده می کند. او به عنوان مثال از روانکاو فلیکس گواتاری نقل قول میکند: «ما به وضوح میتوانیم ببینیم که هیچ تناظری دوجانبه بین پیوندهای دلالت خطی یا آرکینویسی، بسته به نویسنده، و این کاتالیز ماشینی چندارجاعی و چند بعدی وجود ندارد». داوکینز معتقد است که این با جاهطلبیهای آکادمیک روشنفکران مشخص توضیح داده میشود. چهره هایی مانند گواتاری یا لاکانبه گفته داوکینز، چیزی برای گفتن ندارد جز اینکه میخواهد از مزایای شهرت و شهرت ناشی از یک حرفه دانشگاهی موفق بهرهمند شود: «فرض کنید که شما یک فریبکار فکری هستید که چیزی برای گفتن ندارید، اما با جاهطلبیهای قوی برای موفقیت در زندگی دانشگاهی، جمعآوری کنید. مجموعهای از شاگردان محترم و از دانشآموزان در سراسر جهان که صفحات شما را با برجستهکننده زرد محترمانه تدهین کنند. چه نوع سبک ادبی را میپرورانید؟ مطمئناً برای وضوح، به دلیل وضوح، کمبود محتوای شما آشکار نمیشود.” [170]
سایر زمینه ها [ ویرایش ]
نوازنده جیس لوئیس در خانه داوکینز هنگام کار بر روی میلیون (قسمت 2)
داوکینز در نقش خود به عنوان استاد درک عمومی از علم، منتقد شبه علم و پزشکی جایگزین بوده است . کتاب او در سال 1998 به نام Unweaving the Rainbow اتهام جان کیتس را در نظر می گیرد که با توضیح رنگین کمان ، ایزاک نیوتن از زیبایی آن کاسته است. داوکینز برای نتیجه مخالف استدلال می کند. او پیشنهاد می کند که فضای عمیق، میلیاردها سال تکامل زندگی، و عملکرد میکروسکوپی زیست شناسی و وراثت، زیبایی و شگفتی بیشتری نسبت به « اسطوره ها » و « شبه علم » دارند. [171] برای روغن مار پس از مرگ جان دیاموند منتشر شدداوکینز ، کتابی که به ابهامزدایی از طب جایگزین اختصاص دارد، پیشگفتاری نوشت که در آن ادعا میکند که طب جایگزین مضر است، البته فقط به این دلیل که بیماران را از درمانهای مرسوم موفقتر منحرف میکند و امیدهای واهی به مردم میدهد. [172] داوکینز بیان می کند که “هیچ پزشکی جایگزین وجود ندارد. فقط پزشکی است که کار می کند و پزشکی که کار نمی کند.” [173] داوکینز در فیلم تلویزیونی خود در سال 2007 کانال 4 به نام « دشمنان عقل» به این نتیجه رسید که بریتانیا گرفتار «یک اپیدمی تفکر خرافی» شده است. [174]
داوکینز با ادامه همکاری طولانی مدت با کانال 4 ، در یک مجموعه تلویزیونی پنج قسمتی، نابغه بریتانیا ، به همراه دیگر دانشمندان، استیون هاوکینگ ، جیمز دایسون ، پل نرس و جیم الخلیلی شرکت کرد . این سریال برای اولین بار در ژوئن 2010 پخش شد و بر دستاوردهای علمی مهم بریتانیایی در طول تاریخ تمرکز دارد. [175]
در سال 2014، او به عنوان “100 برابر امضا کننده” به جنبش جهانی آگاهی روز سیارک پیوست. [176]
جوایز و تقدیر [ ویرایش ]
دریافت جایزه دشنر در فرانکفورت ، 12 اکتبر 2007، از کارلهینز دشنر
او دارای دکترای افتخاری علوم از دانشگاه هادرسفیلد ، دانشگاه وست مینستر ، دانشگاه دورهام ، [177] دانشگاه هال ، دانشگاه آنتورپ ، دانشگاه اسلو ، دانشگاه آبردین ، [178] دانشگاه آزاد ، وریژه است. دانشگاه بروکسل ، [31] و دانشگاه والنسیا . [179] او همچنین دارای دکترای افتخاری ادبیات از دانشگاه سنت اندروز و دانشگاه استدانشگاه ملی استرالیا (HonLittD، 1996)، و در سال 1997 به عنوان عضو انجمن سلطنتی ادبیات و عضو انجمن سلطنتی (FRS) در سال 2001 انتخاب شد. او یکی از حامیان انجمن علمی دانشگاه آکسفورد است .
داوکینز در سال 1987 جایزه انجمن سلطنتی ادبیات و جایزه ادبی لس آنجلس تایمز را برای کتاب ساعتساز کور دریافت کرد . در همان سال موفق به دریافت مدرک علمی شد. جایزه فناوری بهترین برنامه علمی مستند تلویزیونی سال برای کارش در قسمت افق بیبیسی The Blind Watchmaker .
در سال 1996، انجمن انسانگرای آمریکا جایزه انسانگرای سال را به او اعطا کرد، اما این جایزه در سال 2021 با این بیانیه که او گروههای به حاشیه رانده شده، از جمله افراد تراجنسیتی، را با استفاده از «نقاب گفتمان علمی تحقیر میکند» پس گرفته شد.
جوایز دیگر عبارتند از: مدال نقره انجمن جانورشناسی لندن (1989)، جایزه نوآوری فینلی (1990)، جایزه مایکل فارادی (1990)، جایزه ناکایاما (1994)، پنجمین جایزه بین المللی کیهان (1997)، کیستلر . جایزه (2001)، مدال ریاست جمهوری ایتالیا (2001)، جایزه امپراطور سال 2001 و 2012 بدون لباس از بنیاد آزادی از دین ، مدال دویستمین سالگرد کلوین انجمن سلطنتی فلسفی گلاسکو (2002)، جایزه لوح طلایی آکادمی دستاوردهای آمریکا (2006)، و جایزه نیرنبرگ برای علم در منافع عمومی (2009). [182] او جایزه دشنر را به نام کارلهینز دشنر نویسنده ضد روحانی آلمانی دریافت کرد. کمیته تحقیقات شکاک (CSICOP) بالاترین جایزه خود را در ستایش عقل (1992) به داوکینز اعطا کرده است.
داوکینز جایزه خدمات به اومانیسم را در کنفرانس سالانه انجمن اومانیست بریتانیا در سال 2012 پذیرفت
داوکینز بر اساس تصمیم خوانندگان، در صدر فهرست 100 روشنفکر برتر بریتانیایی مجله پراسپکت در سال 2004 قرار گرفت و دو برابر رأی دوم را به دست آورد. او در نظرسنجی بعدی آنها در سال 2008 به عنوان نامزد انتخاب شد. در یک نظرسنجی که توسط پراسپکت در سال 2013 برگزار شد، داوکینز بر اساس 65 نام انتخاب شده توسط یک هیئت تخصصی عمدتاً مستقر در ایالات متحده و بریتانیا به عنوان متفکر برتر جهان انتخاب شد.
در سال 2005، بنیاد آلفرد تاپفر مستقر در هامبورگ جایزه شکسپیر خود را به پاس «ارائه مختصر و قابل دسترس دانش علمی» به او اعطا کرد . او برنده جایزه لوئیس توماس برای نوشتن در مورد علم برای سال 2006، و همچنین جایزه نویسنده سال گلکسی بریتیش کتاب جوایز برای سال 2007 شد. در همان سال، او توسط مجله تایم به عنوان یکی از 100 نفر معرفی شد. تأثیرگذارترین افراد جهان در سال 2007، و در فهرست 100 بزرگترین نابغه زنده روزنامه دیلی تلگراف در سال 2007 در رتبه بیستم قرار گرفت .
از سال 2003، اتحاد بینالمللی آتئیست در طول کنفرانس سالانهاش جایزهای اعطا میکند و از یک ملحد برجسته تقدیر میکند که کارش بیشترین تلاش را برای افزایش آگاهی عمومی از بیخدایی در آن سال انجام داده است. این جایزه به افتخار تلاش های داوکینز به عنوان جایزه ریچارد داوکینز شناخته می شود. در فوریه 2010، داوکینز به عنوان هیئت افتخاری بنیاد آزادی از دین از دستاوردهای برجسته انتخاب شد.
در سال 2012، تیمی از ماهی شناسان سریلانکایی به سرپرستی روهان پتییاگودا ، یک جنس جدید از ماهیان آب شیرین، داوکینزیا را به افتخار داوکینز نامگذاری کردند. (اعضای این جنس قبلاً از تیره Puntius بودند ).
زندگی شخصی ریچارد داوکینز
داوکینز سه بار ازدواج کرده و یک دختر دارد. در 19 اوت 1967، داوکینز با اخلاق شناس ماریان استمپ در کلیسای پروتستان در آنستاون ، شهرستان واترفورد ، ایرلند ازدواج کرد. [195] آنها در سال 1984 طلاق گرفتند. در 1 ژوئن 1984، او با ایو برهام (1951-1999) در آکسفورد ازدواج کرد. آنها یک دختر به نام جولیت اما داوکینز (متولد 1984، آکسفورد) داشتند. داوکینز و برهام طلاق گرفتند. [196] در سال 1992، او با بازیگر لالا وارد [196] در کنزینگتون و چلسی ، لندن ازدواج کرد. داوکینز از طریق دوست مشترکشان داگلاس آدامز ، [197] که با او در برنامه Doctor Who در بی بی سی کار کرده بود، او را ملاقات کرد.. داوکینز و وارد در سال 2016 از هم جدا شدند و بعداً این جدایی را “کاملاً دوستانه” توصیف کردند. [198] او به عنوان یک ملحد شناخته می شود که یک ” انگلیکان فرهنگی “، مرتبط با کلیسای انگلستان ، و یک ” مسیحی سکولار ” است.
در 6 فوریه 2016، داوکینز در حالی که در خانه بود دچار یک سکته مغزی هموراژیک خفیف شد. داوکینز در همان سال گزارش داد که تقریباً به طور کامل بهبود یافته است.
داوکینز به عنوان صداپیشه Q42/Computer در فیلم هیجان انگیز آمریکایی 2020 Intersect حضور داشت .
رسانه جادوی واقعیت نوشتۀ ریچارد داوکینز
انتشارات منتخب جادوی واقعیت نوشتۀ ریچارد داوکینز
- ژن خودخواه . 1976.
- فنوتیپ توسعه یافته 1982.
- ساعت ساز نابینا . 1986.
- رودخانه خارج از عدن 1995.
- صعود از کوه غیرممکن است . 1996.
- باز کردن رنگین کمان . 1998.
- کشیش یک شیطان . 2003.
- داستان اجداد . 2004.
- توهم خدا . 2006.
- کتاب نوشتن علوم مدرن آکسفورد . 2008.
- بزرگترین نمایش روی زمین: شواهدی برای تکامل . 2009.
- جادوی واقعیت: چگونه میدانیم چه چیزی واقعاً درست است . 2011.
- اشتهایی برای شگفتی 2013.. جلد اول خاطراتش .
- شمع مختصر در تاریکی . 2015.. جلد دوم خاطراتش.
- علم در روح . 2017.
- بزرگ شدن خدا . 2019.
- کتاب ها یک زندگی را تجهیز می کنند . 2021.
- Flights of Fancy: Defying Gravity by Design and Evolution . 2021.
فیلم های مستند [ ویرایش ]
- Nice Guys Finish First (1986)
- ساعت ساز کور (1987) [209]
- بزرگ شدن در جهان (1991)
- شکستن سد علم (1996)
- نوارهای الحاد (2004)
- The Big Question (2005) – قسمت 3 سریال تلویزیونی با عنوان “Why Are We Here?”
- ریشه همه بدی ها؟ (2006)
- دشمنان عقل (2007)
- نابغه چارلز داروین (2008)
- تهدید مدرسه ایمان؟ (2010)
- Beautiful Minds (آوریل 2012) – مستند BBC4
- جنسیت، مرگ و معنای زندگی (2012) [210]
- کافران (2013)
ظواهر دیگر [ ویرایش ]
داوکینز در برنامه های خبری تلویزیونی بسیاری حضور داشته است که عقاید سیاسی و به ویژه دیدگاه های خود را به عنوان یک ملحد ارائه می دهد. او اغلب به عنوان بخشی از تورهای کتابش در رادیو مصاحبه شده است. او با بسیاری از شخصیت های مذهبی مناظره کرده است. او بارها و بارها در هماهنگی با تورهای کتابش، سخنرانی های دانشگاهی زیادی داشته است. از سال 2016، او بیش از 60 اعتبار در پایگاه داده فیلم های اینترنتی دارد که در آن به عنوان خودش ظاهر شد.
- Exelled: No Intelligence Allowed (2008) – به عنوان خود او به عنوان یکی از مخالفان علمی برجسته طراحی هوشمند در فیلمی معرفی شد که ادعا می کند جریان اصلی علم، دانشگاهیان را سرکوب می کند که معتقدند شواهدی از طراحی هوشمند در طبیعت می بینند و شواهدی را که از تکامل داروینی حمایت می کنند انتقاد می کنند.
- Doctor Who : ” The Stolen Earth ” (2008) – به عنوان خودش
- غول های درون طبیعت (12-2009) – به عنوان کارشناس مهمان
- The Simpsons : ” Black Eyed, Please ” (2013) – در رویای ند فلاندرز از جهنم ظاهر می شود. صدا را به عنوان نسخه شیطانی خود ارائه کرد [211]
- فرمهای بیپایان، زیباترین (2015) – توسط نایتویش : گروه فنلاندی سمفونیک متال نایتویش، داوکینز را بهعنوان ستاره مهمان در آلبوم داشت. [212] [213] [214] او در دو قطعه روایت میکند: «لرزش پیش از زیبا»، که در آن آلبوم را با یکی از نقل قولهای خودش باز میکند، و «بزرگترین نمایش روی زمین»، با الهام از و نامش. کتاب او به نام The Greatest Show on Earth: The Evidence for Evolution ، و در آناز چارلز داروین درباره منشأ گونه ها نقل قول می کند . [215] [216] او متعاقباً قطعات خود را به صورت زنده با نایتویش در 19 دسامبر 2015 در ومبلی آرنا اجرا کرد.در لندن؛ کنسرت بعداً به عنوان بخشی از یک آلبوم زنده/DVD با عنوان Vehicle of Spirit منتشر شد .