روشنفکر دینی از کجا آمد (رساله‌یک‌کلمه)

روشنفکری دینی در ایران

روشنفکری دینی در ایران ( به فارسی : روشنفکری دینی ) در جریان انقلاب مشروطه ایران (1111-1906) به اوج خود رسید. این فرآیند شامل فیلسوفان، جامعه شناسان، دانشمندان علوم سیاسی و نظریه پردازان فرهنگی بود.

خلاصه

از ویژگی های وحدت بخش این روشنفکران می توان به شناخت اصلاحات در اندیشه اسلامی، دموکراسی، جامعه مدنی و کثرت گرایی دینی و مخالفت با ولایت مطلقه فقیه اشاره کرد . ظهور روشنفکران دینی را می توان از نوشته های عبدالکریم سروش دنبال کرد . ایده اصلی سروش این است که حقایق دینی دائمی و تغییر ناپذیری وجود دارد ، اما درک ما از آنها منوط به شناخت ما در زمینه‌های علم و فلسفه است.

متأثر از عرفان ایرانی ، روشنفکران دینی از نوعی اسلام اصلاح طلب حمایت کردند که فراتر از اکثر متفکران مسلمان لیبرال قرن بیستم بود و استدلال کردند که جستجوی آشتی بین اسلام و دموکراسی صرفاً یافتن عبارات مناسب در قرآن نیست. با علم مدرن، دموکراسی یا حقوق بشر موافق بودند. روشنفکران ایرانی با تکیه بر آثار مولانا جلال الدین بلخی ، امانوئل کانت ، جی دبلیو اف هگل ، کارل پوپر و اریش فروم ، با تاکید بر لزوم حفظ روح اصیل عدالت اجتماعی و تأکید بر آن، خواستار بازنگری در همه اصول اسلام شدند. در مورد مراقبت از افراد دیگر[1]

روشنفکران دینی ایران هم سنت و هم مدرنیته را نقد می کنند . آنها معتقدند که مدرنیته دارای یک هاردکور اساسی (که شامل خرد انتقادی می شود) و برخی از همکاران غیر ضروری است. بنابراین می توان آنچه را که «مدرنیته ایرانی» می نامند تعریف کرد که لزوماً با دین ناسازگار نیست.

جنبش اعتزالیه

یکی از بیمارستان های بزرگ تهران به نام علی شریعتی (واقع در منطقه امیر آباد) است .

دوران باشکوه دستاوردهای فکری دینی مرهون مکتب مشهور اولیه معروف به «معتزله» بود. این مکتب در اوایل عصر عباسیان شکوفا شد . آنها روش به کارگیری عقلانیت را در فرآیند تفسیر رمزهای دینی اتخاذ کردند.

دو قرن پس از رحلت پیامبر ، دو مکتب متمایز در الهیات نظری اسلامی وجود داشت ، معتزله که در قرن هشتم اولین مسلمانانی بودند که فلسفه یونان را در آموزه های اسلامی به کار بردند، و اشعریان ، «نام گرایان اسلام»، پیروان اسلام. الاشعری متکلم ارتدکس قرن دهم. معتزله با اعتراف به یگانگی مطلق خداوند، استدلال می‌کردند که قرآن را نمی‌توان کلام هم‌زمان خداوند دانست، که دیدگاه ارتدوکسی بود، بلکه مخلوق است. بنابراین، جایی برای قلمروی از حقیقت و اخلاق بود که برگرفته از دین نبود، عقلانیت یا سکولاریتی که صرفاً در قرآن ذکر نشده بود.[4]

روشنفکران دینی ایرانی، در سنت معتزله، از عقلانیتی خارج می‌شوند که به دین محصور نمی‌شود، اندیشه‌ای آزاد و مستقل که در ادعاهایش کاملاً مدرن و متمایز از پیش‌فرض‌هایش است.

تاریخ روشنفکری دینی در ایران

تاریخ روشنفکری دینی ایران به قرن نوزدهم می رسد. محمدکاظم خراسانی (1839-1911م) بر خلاف نظر رایج معتقد است که ولایت مطلقه از آن خداوند است و ولایت مطلقه انسانی (از جمله پیامبر) باید رد شود. خراسانی امور مردم را در دو حوزه دسته بندی می کند:

  • حوزه عمومی ، موضوعاتی که مردم به روسای یا دولت های خود به عنوان مسائل سیاسی یا حوزه عمومی یا مسائل نامشخص اشاره می کنند.
  • مسائل خصوصی ، یعنی مسائل خاص مربوط به افراد. در این زمینه احکام دینی (احکام) مانند مالکیت، ازدواج و ارث توسط دین وضع شده است. برای خراسانی رعایت این احکام شرعی بر همگان حتی بر پیامبر یا ائمه واجب است .

نظریات خراسانی با متکلمان برجسته زمان خود، از جمله میرزا حسین نائینی که در جریان انقلاب مشروطه ایران نیز بسیار تأثیرگذار بود، متفاوت بود . [5]

به طور خلاصه، خراسانی اولاً قضاوت را حق اختصاصی فقیه می داند ; ثانیاً تشریع را برای فقیهان واجب نمی داند ، بلکه نظارت آنان بر تشریع را ضروری می داند، به طوری که هیچ قانونی بر خلاف دین وارد جامعه دینی نمی شود; و ثالثاً حق خاصی را برای فقیهان در اداره امور عمومی نفی می کند. رد مطلق حق اختصاصی فقیه در اداره حوزه عمومی، امکان مشارکت را برای همه مردم فراهم می کند. بر این اساس خراسانی قول تاریخی خود را می گوید: «در غیبت امام مهدی، حکومت از آن مردم است». این گفته از نظر علمای ایرانی به عنوان پایه و اساس دموکراسی در جامعه اسلامی تلقی می شود. [5]

تاریخ روشنفکری دینی ایران در قرن بیستم را می توان به دو مرحله تقسیم کرد که در ادامه می آید.

فاز اول: گفتمان ایدئولوژیک [ ویرایش ]

  • نمونه اولیه علما: علی شریعتی (1933-1977)

شریعتی فکر می کرد که مدرنیزاسیون ممکن است با ارزش های مذهبی سنتی سازگار باشد. او همچنین دین را از انحصار روحانیون جدا کرد. جای تعجب نیست که زمانی که جمهوری اسلامی به قدرت رسید، سعی کرد با آموزه های او مقابله کند. با این وجود، ایده های او همچنان در جامعه ایران طنین انداز قوی داشته است.

به گفته علی رهنما: شریعتی مرد زمان خود بود، حال و هوا، شرایط، مشکلات، دردها و راه حل های قابل تصور زمانه خود را منعکس می کرد… او در هیچ کلیشه ای کلاسیک نمی گنجد، کسانی که سعی می کنند او را چنین جلوه دهند. ، به سادگی مرد را تغییر شکل دهید.”

شریعتی هم منتقد سنت و هم مدرنیته بود. پس از گذشت چندین دهه از مرگش، او همچنان تأثیرگذارترین روشنفکر دینی ایرانی در داخل و خارج از ایران است.

فاز دوم: گفتمان معرفتی/ دموکراتیک

  • نمونه اولیه علما: عبدالکریم سروش

در خصوص نقش سیاسی-اجتماعی دین، گفتمان معرفتی انتظارات «مینیمالیستی» دارد. سروش می‌گوید: «عقل‌گرایی» یکی از قوی‌ترین عناصر گفتمان معرفت‌شناختی است، به‌ویژه که روش‌های دموکراتیک حکومت‌داری را ترویج می‌کند. بعلاوه، عقل جمعی جامعه باید در مورد اداره آن تصمیم بگیرد، نه یک پلاتفرم مذهبی از پیش طراحی شده که در واقع درک انباشته فقها است. لفاظی این گفتمان دموکراتیک غیرمبارزه است و بر «حقوق» شخصی «شهروندان» تأکید دارد و خواستار نهادینه کردن آزادی های مدنی است. بنابراین، مشارکت مردم در سیاست باید بر اساس حقوق سیاسی و اراده آزاد آنها به عنوان شهروندان کشور باشد. و نه بر اساس وظایف عقیدتی/مذهبی آنها به عنوان رعیت. [9] فلسفه عبدالکریم سروش را می توان چنین خلاصه کرد:

  • تمایز «دین» و «درک ما از دین».
  • تمایز بین جنبه های «ذاتی» و «تصادفی» دین.
  • تمایز تفسیر «مینیمالیستی» و «مکزیمالیستی» از اسلام.
  • تمایز ارزش ها و اخلاقیات که از نظر اسلام درونی تلقی می شوند و اخلاقیاتی که از نظر بیرونی هستند.
  • تمایز «باور» دینی و «ایمان» دینی.
  • تمایز بین دین به عنوان ایدئولوژی/هویت و دین حقیقت.

در اینجا مقایسه ای کلی از چندین الهیات تازه توسعه یافته ایرانی آورده شده است:

  • کلام سروش : ماهیت متغیر معرفت دینی
  • الهیات کدیور : متکثر بودن معرفت دینی
  • الهیات شبستری : محدود بودن معرفت دینی

همچنین مقایسه این الهیات مدرن با الهیاتی که چند سال قبل مهدی بازرگان توسعه داده بود مفید است:

  • الهیات بازرگان :

سهم عمده بازرگان در الهیات نوین ایران به شرح زیر است: رسالت اصلی پیامبران آگاه ساختن مردم از خدا و زندگی آخرت بود. رسالت پیامبران این نبود که به مردم بیاموزند چگونه جامعه را اداره کنند یا چه نوع حکومتی داشته باشند. یعنی برای کشف قوانین سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یا نظریه های ریاضی یا طبیعی و … لازم نیست مسلمانان به قرآن مراجعه کنند. برای کشف این قوانین، مسلمانان نیز مانند غیر مسلمانان باید به عقل جمعی مراجعه کنند; یعنی تکیه بر دستاوردها در زمینه های علم و فلسفه.

اسلام روشنفکر ایرانی و مدرنیته

از ویژگی‌های «اسلام فکری» به تعبیر محققان ایرانی یا «اصول سازگاری اسلام و مدرنیته » می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: [13]

  • اصل اول: اسلام عقلی در مقایسه با اسلام رسمی که «فرمالیست» بوده، «غایت‌شناسانه» است و معتقد است که همه احکام، شعائر و گزاره‌های دینی در خدمت هدفی متعالی است.
  • اصل دوم: در اسلام عقلی این جمله که «هدف هیچ دستور دینی را عقل بشری درک نمی کند» صحیح نیست.
  • اصل سوم: مسلمانان روشنفکر می گویند بدون رعایت فردیت و آزادی انتخاب، کرامت انسانی قابل احترام نیست.
  • اصل چهارم: متدینان روشنفکر حداقل در سه مورد از روشنفکران لائیک (غیر دینی) متمایز می شوند:
    • اولاً، دینداران اعم از روشنفکر دینی ( مسلمان ، مسیحی یا یهودی ) در زندگی خصوصی خود با ایمان زندگی می کنند، به خدا و به دنیا ایمان دارند و در اخلاق خود پیرو سبک های دینی هستند و اهل نماز و پیروی از خدا و شعائر دینی هستند.
    • ثانیاً روشنفکران دینی در عرصه عمومی و در تعامل با دیگران به اخلاق دینی مقید هستند. آنچه مهمتر است، پایبندی عملی آنان به موازین دینی است.
    • ثالثاً، متدینان و مؤمنان در سیاست گذاری عمومی سعی می کنند کرامت انسانی، عدالت و اخلاق را رعایت کنند.

عرفی شدن دین

اقبال تأثیر بسزایی در روشنفکری ایرانی داشت.

عبدالکریم سروش معتقد بود که سکولاریسم اساس مدرنیته نیست و این مورد غربی مدرنیته است که سکولار است. از نظر سروش سکولاریسم می تواند در دو حوزه باشد: در ذهن و در نهادهای اجتماعی. یک ذهن سکولار نمی تواند مذهبی باشد. با این حال، می توان نهادهای سکولار را با جامعه مذهبی آشتی داد. او همچنین ایده «سکولاریزاسیون حداقلی» را مطرح کرد.

سعید حجاریان با بیان اینکه بقای جمهوری اسلامی در اولویت است و هیچ مناسک مذهبی نباید مانع از آن شود، گویا برتری سیاست را بر هر هنجار مذهبی نشان داد. او بیان می کند که این نوع تصمیم به این معناست که سیاست مهمتر از دین است و این امر به سکولاریزه شدن دین اذعان دارد. او معتقد است که در این زمینه می توان ولایت فقیه را مورد ارزیابی مجدد قرار داد و برتری آن را در عرصه سیاسی در ایران رد کرد. [14]

به طور خلاصه، روشنفکران دینی ایرانی انواع مختلف سکولاریسم را تشخیص می دهند :

  • سکولاریسم سیاسی
  • سکولاریسم فلسفی
  • سکولاریسم اجتماعی

آنها فقط «سکولاریسم سیاسی» را می پذیرند و دو نفر دیگر را رد می کنند. به عقیده محققان ایرانی، سکولاریسم سیاسی دو رکن عمده دارد. یک رکن مسئله مشروعیت و دیگری بی طرفی نظام سیاسی نسبت به مکاتب دینی و نظری است. آنها استدلال کرده اند که مشروعیت نظام در گرو عدالت است، نه به نوع خاصی از دین، و پذیرش نظام از جانب مردم است.

پلورالیسم دینی و فلسفه مولانا

پلورالیسم توسط عبدالکریم سروش وارد فلسفه معاصر ایران شد . او ایده اولیه را از مولانا ، شاعر و فیلسوف ایرانی گرفته است. نظریات سروش در باب پلورالیسم دینی از جان هیک فیلسوف دین انگلیسی الهام گرفته شده است . سروش در پرتو تأثیرات کانتی خود ادعا می‌کند که شناخت واقعیت متعالی تنها آن‌گونه که درک می‌شود می‌تواند شناخته شود.

همانطور که جان هیک بیان می کند، کثرت گرایی این باور است که هیچ دینی انحصار حقیقت یا زندگی را که به رستگاری منتهی می شود، ندارد. به قول صوفی بزرگ ، مولانا ، که از ادیان جهان می گوید: «چراغ ها متفاوتند، اما نور یکی است؛ از ماوراء می آید» (مولوی: شاعر و عارف، ترجمه ر.آ. نیکلسون. ، لندن و بوستون: آنوین، ص 166).

مولانا با احترام فراوان به فیلسوفان یونانی از مکاتب مختلف فکری از جمله اتمیست ها اشاره می کند. او در بسیاری از اشعارش خداوند را به نور خورشید تشبیه می کند که در منشور اندیشه بشری به عنوان دستورات دینی مختلف منعکس شده است. این تمثیل احتمالاً بهترین تصویر پانتهئیسم است که خدا را واحد می داند و در عین حال به بازنمایی های چندگانه او در جهان معتقد است (این به نظر می رسد پانتهئیسم است ). گرچه پانتئیسم یک پلورالیسم کامل نبود، اما حمایت آن از مفهومی کثرت گرایانه از بازنمایی خداوند، باعث ایجاد گرایش کثرت گرایانه در اندیشه دینی و فلسفی قرون وسطی در جهان اسلام شد و پانتئیسم حتی بر متفکران برجسته دوران مدرن مانندلایب نیتس و اسپینوزا.

مدارا و روشنفکری دینی ایرانی

حافظ ، شاعر نام‌آور ایرانی قرن هشتم/چهاردهم، بردباری را به حدی رساند که می‌گوید: «در این دو تعبیر، صلح دنیا و آخرت است/ با دوستان، بزرگواری، با دشمنان، مدارا». حافظ به خوبی می‌دانست که در یک جامعه دینی، دعوت مردم به تساهل و تساهل هیچ تأثیری نخواهد داشت و دل‌ها را مجذوب خود می‌کند، مگر اینکه با نظریه‌ای بصیرتی از فطرت و دین انسان همراه باشد. به همین دلیل است که او در سراسر آثارش زیرکانه تلاش می‌کرد تا از زبان شعر و کنایه استفاده کند تا نظریه‌ای از این دست را روشن کند و مخاطبانش را متقاعد کند که توصیه او فقط یک موعظه با نیت خوب نیست، بلکه بزرگواری و تسامح یک امر فلسفی است. مفاهیمی که بر پایه های محکمی استوار بودند.

حافظ حتی از مفهوم آزاردهنده جبرگرایی ( جبر ، تقدیرگرایی ) استفاده کرد تا تفکر متمایل به تساهل خود را تقویت کند. او می گوید ما همه اسیر سرنوشت هستیم. یک فرد مسلمان از نظر جغرافیا و تاریخ مسلمان است، همانطور که یک مسیحی بر همین اساس مسیحی است.

یک قرن پیش از آن، مولانا گفته بود که هر کدام بخشی از حقیقت را در دست داریم و هیچکس همه آن را ندارد. همین اعتراف به کمبود معرفت برای فروتنی بیشتر ما کافی است و صبر و بردباری چیزی جز میوه درخت خشوع نیست.

روشنفکران دینی ایرانی مفهوم «تساهل» را از این متفکران پارسی وام گرفتند و آن را بیشتر توسعه دادند.

دموکراسی، دین و فلسفه ایرانی

دموکراسی یکی از گزاره هایی است که بسیاری از دینداران از نزدیک شدن به آن هراس دارند. به گفته عبدالکریم سروش، فیلسوف ادیان، ما از یونان باستان تا امروز یک دموکراسی نداریم، بلکه بسیاری از آن‌ها هستند، از این رو دموکراسی‌های متعددی در جامعه جهانی وجود دارد. دموکراسی در دوره های مختلف بسته به شرایط زمان حاکم بود. آنچه رنگ و رنگ دموکراسی را تغییر می دهد، ویژگی ها و عناصر خاص یک جامعه است.

دموکراسی می تواند سکولار یا مذهبی باشد . اما آنچه رخ می دهد تصادف است و نه وحدت . لیبرالیسم نسبی گرایانه و دموکراسی یکسان نیستند. از سوی دیگر، دموکراسی زمانی نقض نمی‌شود که ایمانی مورد پذیرش قرار گیرد، زمانی که عقیده خاصی تحمیل شود یا کفر مجازات شود، نقض می‌شود.

مردم سالاری دینی [20] به این معناست که ارزش های دین در عرصه عمومی در جامعه ای که جمعیت آن مذهبی ها است، نقش آفرینی کند. مردم سالاری دینی نمونه‌ای از این است که چگونه ارزش‌های دموکراتیک می‌توانند با تفصیل فرهنگی متفاوت از آنچه که معمولاً قبلاً شناخته شده است وجود داشته باشند. اما، در یک جامعه سکولار ، برخی از ویژگی های دیگر مهم و مورد توجه است و این امر مبنای دموکراسی می شود .

دو ایده عمده علیه مردم سالاری دینی را می توان شناخت:

از دیدگاه سکولاریسم ، آرمان های یک جامعه دموکراتیک و یک دولت سکولار یکپارچه هستند. بنابراین بر جدایی قاطع دین و دولت به گونه ای تأکید می شود که دلالت بر این دارد که بدون این جدایی نمی توان از استبداد رهایی یافت. حاکمیت مطلق مردم بر این اندیشه حاکم است. برای برقراری دموکراسی و آزادی باید دین را از صحنه کنار گذاشت.

از دیدگاه قانون گرایی ، دموکراسی هرگز نمی تواند در یک جامعه مذهبی از مقبولیت عمومی برخوردار شود. هر چیزی خارج از تفسیر سفت و سخت اما فراگیر از متون دینی مردود است و حاکمیت مطلق خداوند به گونه ای حاکم است که هیچ نقشی برای حاکمیت مردم ندارد. هر چه جامعه از آزادی کمتری برخوردار باشد، دین قوی تر خواهد بود.

برخی مشکلات خاص

مسائل زیادی درباره اسلام وجود دارد که منشأ نگرانی‌های حقوق بشر در چند دهه اخیر بوده است. بسیاری از این گونه مسائل تقریباً صد سال پیش (در تئوری) توسط فیلسوفان دین ایرانی حل شده است و بسیاری از این مسائل اکنون در محافل دانشگاهی ایران «تاریخ تلقی می‌شوند». [23] با این حال، چنین سؤالاتی در میان متکلمان سنتی مورد توجه بوده است. در اینجا فهرستی از برخی از این مشکلات که توسط متکلمان سنتی حل شده است آورده شده است:

  • ارتداد :
    • صد سال پیش توسط روشنفکران دینی حل شد
    • حل شده توسط اومانیست های سنتی احمد قابل و حسینعلی منتظری.
    • در برخی موارد خاص توسط اصولگرایان حل شد: علی خامنه ای و محمود هاشمی شاهرودی در پرونده هاشم آغاجاری .
  • سنگسار :
    • حل شده توسط انسان شناسان سنتی: علامه طباطبایی
    • حل شده توسط اصولگرایان: محمود هاشمی شاهرودی (به عنوان رئیس قوه قضائیه دستور ممنوعیت سنگسار را در آذرماه ۱۳۸۱ صادر کرد.)
  • بمب گذاری انتحاری :
    • حل شده توسط انسان گرایان سنتی: یوسف صانعی و احمد قابل
  • دیه :
    • حل شده توسط انسان گرایان سنتی: یوسف صانعی
  • حجاب :
    • حل شده توسط اومانیست های سنتی: احمد قابل ، حسن یوسفی اشکوری ، محمود طالقانی و حسینعلی منتظری
  • مدیریت روحانی و دین سالاری :
    • حل شده توسط انسان گرایان سنتی: احمد قابل
  • ترانس جنسی :
    • حل شده توسط روح الله خمینی و مهدی کریمی نیا.

مسائل ایدئولوژیک مانند جهاد از زمان پایان گفتمان ایدئولوژیک (فاز اول) در کلام مدرن ایران جایی ندارد. با این حال برخی از موضوعات مانند همجنس گرایی ، فحشا و هرزگی همچنان در چارچوب الهیات ایرانی مورد بررسی قرار می گیرند. دیدگاه فعلی در میان روشنفکران دینی این است که عمل همجنس گرایی «صرفاً غیراخلاقی» است. با این حال هیچ کس تا به حال تحقیق محکمی در مورد این موضوع در ایران انجام نداده است. به نظر می رسد درک کنونی در مورد ماهیت همجنس گرایی در میان چنین محققانی مشابه دیدگاه روانشناسان اروپایی قبل از سال 1885 باشد.

انتقاد

این جنبش و اندیشه های آن از دیدگاه های مختلف مورد نقد قرار گرفته است. از یک سو برخی از روشنفکران و دانشگاهیان مانند جواد طباطبایی استفاده از دین را به عنوان ویژگی روشنفکری مورد انتقاد قرار داده اند. از سوی دیگر، برخی دیگر مانند سید حسین نصر به دلیل ادغام اسلام با مدرنیسم از آنها انتقاد کرده اند. همچنین متکلمینی چون مرتضی مطهری ، جوادی آملی و مصباح یزدی به دلیل انحراف از شیعه و کلام اسلامی، آنها را مورد انتقاد قرار داده اند.

ارقام قابل توجه

  • آخوند خراسانی
  • علامه نائینی
  • محمود طالقانی
  • یدالله سحابی
  • مهدی بازرگان
  • علی شریعتی
  • مرتضی مطهری
  • محمد مجتهد شبستری
  • عبدالکریم سروش
  • محسن کدیور
  • سعید حجاریان
  • علیرضا علوی تبار
  • محمود صدری
  • احمد زیدآبادی
  • هاشم آغاجری
  • یوسف صانعی
  • حسینعلی منتظری
  • مصطفی محقق داماد
  • محمد خاتمی
  • حسن یوسفی اشکوری
  • عبدالعلی بازرگان
  • عزت الله سحابی
  • آرش نراقی

مراجع و مطالعه بیشتر [ ویرایش ]

  • اشک دالن ، حقوق اسلامی، معرفت شناسی و مدرنیته: فلسفه حقوقی در ایران معاصر ، نیویورک: روتلج (2003).
  • اشک دهلن ، سیرة المستقیم: یک یا چند؟ پلورالیسم دینی در میان روشنفکران مسلمان در ایران ، همنشین بلک ول برای اندیشه اسلامی معاصر، ویرایش. I. ابو ربیع، آکسفورد (2006).
  • فریده فرهی، روشنفکران دینی، «مسئله زن» و مبارزه برای ایجاد یک حوزه عمومی دموکراتیک در ایران ، مجله بین المللی سیاست، فرهنگ و جامعه. دوره 15، شماره 2 / دسامبر، 2001
  • فروغ جهانبخش، اسلام، دموکراسی. و نوگرایی دینی در ایران: از بازرگان. به سروش ، لیدن: بریل (2001)
  • فروغ جهانبخش، پیدایش و توسعه روشنفکری دینی در ایران ، تأملات تاریخی، ش30، ش3، پاییز 1383، صص 469-490.
  • فرهاد خسروخاور، روشنفکران جدید در ایران قطب نمای اجتماعی، ش. 51، شماره 2، 191-202 (2004)
  • میرسپاسی، علی. روشنفکران دینی و نقدهای غربی مدرنیته سکولار ، مطالعات تطبیقی ​​جنوب آسیا، آفریقا و خاورمیانه – دوره 26، شماره 3، 2006، ص 416-433
  • محمود صدری، دفاع مقدس از سکولاریسم: الهیات سیاسی سروش، شبستری و کدیور. مجله بین المللی سیاست، فرهنگ و جامعه، جلد. 15، شماره 2، زمستان 2001.
  • احمدصدری و محمود صدری عقل، آزادی و دموکراسی در اسلام: نوشته‌های ضروری عبدالکریم سروش . انتشارات دانشگاه آکسفورد. شابک  0-19-515820-2
  • محمد مجتهد شبستری ، ماهیت سکولار قانون در اسلام: مبنایی برای دموکراسی . گفتگوی جهانی، شماره 6 (1/2) (2004).

همچنین ببینید [ ویرایش ]

  • پرچمپورتال ایران
  • آیکونپورتال مذهبی
  • جنبش های فکری در ایران
  • موسسه گفتگوی بین ادیان
  • لیبرالیسم در ایران
  • روحانیت در ایران
  • اصول اسلامی در ایران
  • سنت گرایی دینی در ایران (اومانیسم سنتی ایرانی)
  • مدرنیسم (کاتولیک رومی)
  • مسیحیت لیبرال
  • اومانیسم
  • اسلام و مدرنیته
  • خاورمیانه و جهانی شدن
  • ضد روشنفکری
  • عصر روشنگری
  • سکولاریسم در خاورمیانه
  • بی دینی در خاورمیانه

عالمان:

  • جان هیک
  • جاوید احمد قامیدی
  • جان اسپوزیتو
  • حمید دباشی
  • محمد ارکون

دانلود:

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *