آشنایی با تاریخ ژاپن و فرهنگ سامورایی

 

 

 

 

 

 

 

سامورایی (? ) نشان دهنده اعضای کاست نظامی ژاپن فئودال است . از برخی جهات شبیه به شوالیه های اروپای قرون وسطی ، این جنگجویان برای چندین قرن نقش اساسی در تاریخ ژاپن داشتند. زوال آنها مصادف شد با آغاز توکوگاوا شوگونات ، که با پایان دوران درگیری ها، تعداد آنها به شدت کاهش یافت، اما در طول تجدید میجی در قرن نوزدهم به طور کامل به نفع ارتش منظم به سبک اروپایی کنار گذاشته شد.

فهرست مطالب

  • 1تاریخ
  • 2علم اشتقاق لغات
  • 3سلاح ها
  • 4دستورات یک سامورایی
  • 5ساکورا – درخت گیلاس
  • 6سامورایی ها در فرهنگ توده ای
    • 6.1در تئاتر
    • 6.2در فیلمها
    • 6.3در کمیک
    • 6.4در بازی های ویدیویی
    • 6.5در موسیقی
  • 7کتابشناسی – فهرست کتب
  • 8آیتم های مرتبط
  • 9پروژه های دیگر
  • 10لینک های خارجی

تاریخچه [ ویرایش | ویرایش ویکی متن ]

این نام قطعاً از یک فعل گرفته شده است، saburau به معنای “خدمت کردن” یا “نگه داشتن” و در لغت به معنای “خدمتکار” است. یک اصطلاح مناسب تر می تواند مربوط به دوره ادو باشد .

این اصطلاح هنوز برای نشان دادن اشراف جنگجو به کار می رود (مثلاً نه آشیگارو ، یعنی پیاده نظام، و نه کوگه ، یعنی اشراف دربار). سامورایی‌هایی که به دایمیو خدمت نمی‌کردند زیرا او مرده بود یا به این دلیل که لطف یا اعتمادش را از دست داده بودند، rōnin نامیده می‌شدند که به معنای واقعی کلمه «مرد موجی» به معنای «عاری از محدودیت» است، اما همیشه معنایی تحقیرآمیز به خود می‌گیرد.

سامورایی‌ها یک کاست فرهیخته تشکیل می‌دادند که علاوه بر هنرهای رزمی که مستقیماً با حرفه خود در ارتباط بودند، به هنرهای ذن مانند چا نو یو (هنر چای) یا شودو (هنر نوشتن) می‌پرداختند. در طول دوران توکوگاوا، آنها به تدریج عملکرد نظامی خود را از دست دادند و تبدیل به رونین صرف شدند که اغلب در غارت و بربریت افراط می کردند. در اواخر دوره ادو، سامورایی ها اساساً به عنوان بوروکرات هایی در خدمت شوگان یا دایمیو نامیده می شدند و شمشیر آنها فقط برای اهداف تشریفاتی استفاده می شد تا بر وابستگی کاست آنها تأکید شود.

با تجدید میجی (اواخر قرن 19 )، طبقه سامورایی به نفع ارتش ملی به سبک غربی منسوخ شد. سامورایی‌ها « آواز قو » خود را در جریان شورش ساتسوما داشتند: در سال 1877 گروهی از سامورایی‌های ساتسوما به رهبری سایگو تاکاموری ، که یکی از طرفداران تجدید میجی نیز بود، در مخالفت با غربی‌سازی جامعه ژاپن، شورش مسلحانه‌ای را علیه دولت امپراتوری آغاز کردند. در نبرد شیرویاما که در 24 سپتامبر 1877 جنگید، پانصد سامورایی با 30 هزار سرباز ارتش منظم ژاپن روبرو شدند که همه آنها با سلاخی شدند.تاکاموری زخمی که طبق قوانین بوشیدو سپپوکو (خودکشی آیینی) تمرین می کرد. با این وجود، بوشیدو ، یک کد شرافتی سفت و سخت سامورایی، زنده ماند و هنوز در جامعه ژاپنی امروز هسته ای از اصول اخلاقی و رفتاری مشابه نقشی است که اصول اخلاقی دینی در جوامع کنونی غربی ایفا می کند.

ریشه شناسی [ ویرایش | ویرایش ویکی متن ]

مجسمه سامورایی کوسونوکی ماساشیگه ، که در قرن چهاردهم زندگی می‌کرد ، نمادی از بوشیدو : او با شکست دادن شوگون کاماکورا برای امپراتور گو-دایگو جنگیده بود و یک قهرمان ملی و یک میهن‌پرست محسوب می‌شود . مجسمه او در مقابل کاخ امپراتوری توکیو قرار دارد

کلمه “سامورایی” در اصل به معنای “کسانی که به اشراف خدمت می کنند” بود که با حروف چینی یا کانجی نوشته شده بود که به همین معنی بود. در ژاپن، در دوره هیان (794-1185)، آن را سابوراپی و بعداً سابورای تلفظ می کردند . در ادبیات ژاپنی به اولین سامورایی که از قرن دهم شروع شد، در کتاب کوکینشو که با نام کوکین واکاشو شناخته می شود و به عنوان «مجموعه اشعار باستانی و مدرن ژاپنی» ترجمه شده است، اشاره شده است.

نام دیگری که سامورایی را با آن می‌شناختند بوشی (武士) است که برای اولین بار در شوکو نیهونگی (続日本紀، ۷۹۷ پس از میلاد)، یک سند ژاپنی باستانی محصور در چهل جلد است که مهم‌ترین تصمیمات دولتی گرفته شده توسط دربار امپراتوری بین سال‌های ۶۹۷ پس از میلاد را جمع‌آوری می‌کند. ملت”.

بر اساس کتاب ایده آل های سامورایی نوشته ویلیام اسکات ویلسون ، کلمات بوشی و سامورایی در اواخر قرن دوازدهم مترادف شدند . ویلسون به طور کامل ریشه های کلمه “جنگجو” را در فرهنگ ژاپنی بررسی می کند بدون اینکه از شخصیت های کانجی که با آن نوشته شده است غافل شود. ویلسون بیان می کند که بوشی در واقع به “مردی که توانایی حفظ صلح را با نیروی نظامی یا ادبی دارد” ترجمه می شود.

سابورایی تا اوایل دوران مدرن ، اواخر دوره آزوچی-مومویاما ( 1573-1603 ) و اوایل دوره ادو در اواخر قرن 16 و 17 جایگزین سامورایی نشد . در آن زمان، معنی قبلاً برای مدتی تغییر کرده بود.

گروهی از رونین نماینده شوگون را هنگام عبور از پل ریوگوکو با نقاشی اوتاگاوا هیروشیگه متوقف می کنند.

در دوران قدرت سامورایی‌ها، اصطلاح یومیتوری ( کماندار ) به عنوان یک عنوان افتخاری برای یک جنگجو مورد استفاده قرار می‌گرفت، حتی زمانی که شمشیرزنی اهمیت بیشتری پیدا کرد. کمانداران ژاپنی (به هنر کیوجوتسو مراجعه کنید ) هنوز به شدت با خدای جنگ هاچیمن مرتبط هستند .

یک سامورایی نام رونین (浪人 به معنای واقعی کلمه “مرد موجی”) را زمانی که استاد بزرگواری که با او فامیل بود درگذشت یا ایمانش را از دست داد. بوشیدو پیش‌بینی کرد که برای جبران گناه و به دست آوردن مجدد شرافت از دست رفته، باید به تمرین هاراکیری متوسل شد که به معنای «شکم بریدن» است و نمایانگر بخش اوج خودکشی آیینی به نام سپپوکو ، از طریق بیرون آوردن شکم با شمشیر کوتاه واکیزاشی است . پیروی نکردن از این اصول باعث آبروریزی جنگجو شد که تبدیل به یک سامورایی سرگردان ، بدون شرافت و شرافت شد.

رونین ممکن است مایل باشد برای هر کسی که به او پول می دهد کار کند، یا ممکن است بیاید تا به امثال او بپیوندد و روستاها را ویران کند، غارت کند و باعث سردرگمی شود. رونین در حالی که همچنان بخشی از طبقه عالی سامورایی ها بود، می توانست خود را در خدمت مردم قرار دهد، هنرهای رزمی و جنگی را آموزش دهد، به عنوان محافظ ( یوجیمبو ) استخدام شود یا از دهکده در برابر تهاجمات خارجی دفاع کند.

اینها برخی از اصطلاحاتی هستند که به عنوان مترادف برای سامورایی استفاده می شوند.

  • Buke武家 – عضو یک خانواده نظامی، عضوی از آن؛
  • Mononofuもののふ – اصطلاح قدیمی برای “جنگجو”؛
  • Musha武者 – مخفف bugeisha武芸者، به معنای واقعی کلمه “مرد هنرهای رزمی”؛
  • Shi士 – تلفظ چینی-ژاپنی شخصیت که معمولاً به عنوان سامورایی خوانده می شود
  • Tsuwamono兵 – اصطلاح باستانی برای “سرباز” که توسط یک هایکو معروف توسط Matsuo Bashō معروف شد . نشان دهنده یک فرد شایسته است؛

سلاح [ ویرایش | ویرایش ویکی متن ]

سامورایی مسلح
مجموعه زره سامورایی

سامورایی‌ها از تنوع زیادی از سلاح‌ها استفاده می‌کردند، در واقع تفاوت آشکاری بین سواره نظام اروپایی و سامورایی‌ها دقیقاً مربوط به استفاده از سلاح‌ها است، زیرا سامورایی‌ها هرگز باور نمی‌کردند که سلاح‌های ناپسند وجود داشته باشد، بلکه فقط سلاح‌های کارآمد و ناکارآمد وجود دارد. استفاده از سلاح گرم یک استثنا جزئی بود، زیرا در قرن هفدهم به شدت توسط شوگان های توکوگاوا منع شد، تا جایی که تقریباً به طور کامل آنها را ممنوع کردند و آنها را به طور کلی از رویه اکثر سامورایی ها حذف کردند.

در دوره توکوگاوا، این ایده گسترش یافت که روح یک سامورایی در کاتانایی که با خود حمل می‌کرد، به دنبال تأثیر ذن بر بوجوتسو ساکن است . سامورایی ها گاهی اوقات به عنوان وابسته به شمشیر برای مبارزه توصیف می شوند. وقتی به سن سیزده سالگی رسیدند، در مراسمی به نام گنپوکو ، پسران کلاس نظامی را واکیزاشی و نام بزرگسالی می‌دادند و به این ترتیب، از همه جهات واسال، یعنی سامورایی می‌شدند. این به آنها حق حمل کاتانا را می داد، اگرچه اغلب با توری بسته می شد تا از غلاف بدون انگیزه یا تصادفی جلوگیری شود. با هم، کاتانا و واکیزاشیآنها را دایشو (به معنای واقعی کلمه: “بزرگ و کوچک”) می نامند و مالکیت آنها در انحصار بوکه ، طبقه نظامی در رأس هرم اجتماعی بود. پوشیدن دو شمشیر در سال 1523 توسط شوگان برای شهروندان عادی که پسر سامورایی نبودند ممنوع شد تا از شورش های مسلحانه جلوگیری کنند، زیرا قبل از اصلاحات همه می توانستند سامورایی شوند.

یکی دیگر از سلاح‌های بسیار مهم سامورایی‌ها که آیین‌های مهم شینتو به آن مربوط می‌شد، کمان بود و قرن‌ها تا زمان معرفی باروت و تفنگ در قرن شانزدهم تغییری در آن صورت نگرفت . تا پایان قرن سیزدهم بسیاری از متخصصان بوشیدو به روش شمشیر ( کندو ) کمتر از روش کمان توجه داشتند . کمان ژاپنی سلاح بسیار قدرتمندی بود: اندازه آن باعث می شد انواع مختلف پرتابه ها (مانند تیرهای شعله ور یا تیرهای علامتی) با دقت در فاصله صد متری شلیک شوند و در مواقعی که دقت لازم نبود به دویست متر می رسید.

ایدئوگرام سامورایی
سامورایی متعلق به قبیله چوسیو در طول جنگ بوشین
عکس یادگاری با فیگورهایی در لباس سامورایی (حدود 1880)

معمولاً با پای پیاده، پشت خمیده ، سپر چوبی بزرگ استفاده می‌شد ، اما می‌توان آن را روی اسب نیز استفاده کرد. تمرین تیراندازی با کمان از روی اسب تبدیل به یک مراسم شینتو به نام yabusame شد . در نبرد با مهاجمان مغول، این کمان ها سلاح تعیین کننده ای بودند که در برابر کمان ها و کمان های کوچکتر مورد استفاده چینی ها و مغول ها قرار می گرفتند .

در قرن پانزدهم نیزه ( یاری ) نیز به یک سلاح محبوب تبدیل شد. یاری تمایل داشت که جایگزین ناگیناتا شود زیرا قهرمانی فردی در میدان جنگ اهمیت کمتری پیدا کرد و شبه نظامیان سازماندهی شدند . در دست سربازان پیاده یا آشیگارو از کاتانا مؤثرتر بود، به ویژه در حملات میدانی بزرگ. در نبرد شیزوگاتاکه که شیباتا کاتسوئی توسط تویوتومی هیدیوشی (از آن زمان به نام هاشیبا هیدیوشی نیز شناخته می شد) شکست خورد، به اصطلاح “هفت نیزه دار شیزوگاتاکه” نقش تعیین کننده ای در این پیروزی ایفا کردند.

Seppuku (切腹) یک اصطلاح ژاپنی برای مراسم خودکشی است که توسط سامورایی ها استفاده می شود. در غرب کلمه harakiri (腹切り) بیشتر استفاده می شود، گاهی اوقات در ایتالیایی به اشتباه به عنوان “karakiri” تلفظ می شود، با تلفظ و نوشتن نادرست ایدئوگرام hara . به طور خاص، seppuku و harakiri دارای تفاوت هایی هستند که در زیر توضیح داده شده است.

ترجمه تحت اللفظی عبارت seppuku «بریدن معده» است، در حالی که برای هاراکیری «بریدن شکم» است و طبق یک آیین کاملاً مدون، به عنوان کفاره برای جنایت ارتکابی یا به عنوان وسیله‌ای برای فرار از مرگ ناپسند به دست دشمنان انجام می‌شد. یک عنصر اساسی برای درک این آیین عبارت است از: اعتقاد بر این بود که شکم جایگاه روح است و بنابراین معنای نمادین آن نشان دادن روح عاری از گناه در تمام پاکی آن به تماشاگران است.

گاهی اوقات به دلایل مختلف به طور داوطلبانه تمرین می شد، در دوره ادو (1604-1867) این حکم به یک حکم اعدام تبدیل شد که شامل بی شرمی نمی شد. در واقع، محکوم با توجه به موقعیتی که در کاست نظامی داشت، اعدام نمی‌شد، بلکه با ایجاد جراحت عمیق در شکم با خنجری با چنان شدتی که باعث مرگ او می‌شد، دعوت یا مجبور به خودکشی شد.

برش باید از چپ به راست و سپس به بالا انجام شود. این وضعیت باید حالت کلاسیک ژاپنی به نام seiza باشد که زانو زدن با انگشتان پا به سمت عقب است. این همچنین وظیفه جلوگیری از سقوط بدن به عقب را داشت، زیرا جنگجو همیشه باید با افتادن به جلو با افتخار بمیرد. برای حفظ بیشتر آبروی سامورایی، یک همراه مورد اعتماد به نام کایشاکونین ، پس از قول به دوستش، سامورایی را به محض ایجاد زخم بر روی شکمش سر برید تا مطمئن شود که درد صورتش را مخدوش نکند.

سر بریدن ( کایشاکو ) نیاز به مهارت استثنایی داشت و در واقع کایشاکونین دوستی بود که در شمشیرزنی مهارت بیشتری داشت. یک اشتباه ناشی از مهارت یا احساسات اندک در واقع باعث رنج بیشتر می شود. دقیقاً مداخله کایشاکونین و متعاقب آن سر بریدن بود که تفاوت اساسی بین سپپوکو و هاراکیری را تشکیل می داد : اگرچه روش های بریدن شکم مشابه بود، اما در هاراکیری سر بریدن خودکشی پیش بینی نمی شد و بنابراین تمام بخش نسبی مراسم از بین رفته بود و در نتیجه این رویداد رسمیت کمتری داشت.

شناخته‌شده‌ترین مورد سپپوکوی جمعی « چهل و هفت رونین » است که در درام « چوشینگورا » جشن گرفته شد ، در حالی که جدیدترین مورد مربوط به نویسنده یوکیو میشیما است که در سال 1970 رخ داد .

یکی از دقیق‌ترین توصیف‌ها درباره سپپوکو، توصیفی است که در کتاب « قصه‌های ژاپن قدیم » (1871) اثر الجرنون برترام میتفورد، که بعداً توسط اینازو نیتوبه در کتاب « بوشیدو ، روح ژاپن» (1899) ارائه شد. میتفورد شاهد عینی سپپوکو بود که توسط تاکی زنزابورو، سامورایی که در فوریه 1868 دستور تیراندازی به خارجی‌ها در کوبه را صادر کرد و با به عهده گرفتن مسئولیت کامل این واقعیت، خود را با این آیین باستانی کشت. این شهادت دقیقاً به این دلیل جالب است که توسط یک غربی ارائه شده است که مراسمی را بسیار دور از فرهنگ خود و با واقع‌گرایی بسیار توصیف می‌کند.

حتی در کتاب میشیما، اسب‌ها در پرواز ، توصیف‌های متعددی از سپپوکو وجود دارد که توسط برخی سامورایی‌ها انجام می‌شود که برای بازگرداندن نظم سنتی در ژاپن و بازگرداندن امپراتور به قدرت کامل خود، اقدام به شورش می‌کنند. شخصیت اصلی در صفحه آخر کتاب نیز مراسم سپپوکو را اجرا می کند.

در سال 1889، با قانون اساسی میجی، به عنوان نوعی مجازات لغو شد. یک مورد معروف مربوط به دایمیو نوگی مارسوکه سالخورده سابق بود که در سال 1912 با شنیدن خبر مرگ امپراتور خودکشی کرد. موارد سپپوکو در پایان جنگ جهانی دوم در میان افسران، اغلب از کاست سامورایی، که تسلیم ژاپن را نپذیرفتند، رخ داد .

با نام جیگای ، سپپوکو ، به سنت کاست سامورایی، برای زنان نیز پیش بینی شده بود. در این مورد، بریدگی در شکم اتفاق نمی‌افتد، بلکه در گلو، پس از بستن پاها به‌گونه‌ای که در حین عذاب وضعیت نامنظم به خود نگیرند، بریدگی ایجاد می‌شود. در کتاب فوق الذکر میشیما، کاوالی در فوگا نیز توضیحی در این باره وجود دارد .

سلاح مورد استفاده می‌توانست تانتو (چاقو) باشد ، اگرچه اغلب، به‌ویژه در میدان نبرد، انتخاب بر عهده واکیزاشی بود ، که به‌عنوان «نگهبان افتخار» شناخته می‌شد، تیغه دوم (کوتاه‌تر) که فقط توسط سامورایی‌ها حمل می‌شد.

در فلورانس، موزه استیبرت مهمترین مجموعه زره سامورایی ها را در خارج از ژاپن نگهداری می کند.

احکام یک سامورایی [ ویرایش | ویرایش ویکی متن ]

سامورایی میاموتو موساشی
سامورایی ژاپنی در زره با چندین قطب ( حدود 1880 )

سامورایی‌ها از یک رمز افتخار دقیق پیروی می‌کردند که بوشیدو (“راه جنگجو”) نامیده می‌شد، معروف‌ترین اثری که آن را خلاصه می‌کند، هاگاکوره اثر یاماموتو سونتومو ( 1659 – 1721 ) است. با این حال، نباید تصور کرد که بوشیدو در دوره‌های مختلفی که سامورایی‌ها در آن زندگی می‌کردند، همیشه به یک رمز افتخار مربوط می‌شد، بدون تغییر یا تفاوت. به عنوان مثال، هاگاکوره با اثر معروف دیگری در مورد بوشیدو که چند دهه قبل از آن نوشته شده است، یعنی کتاب پنج حلقه اثر میاموتو موساشی، تفاوت اساسی دارد و در بسیاری از بخش‌ها در تضاد است.. در واقع، مفهوم شرافت هاگاکوره مبتنی بر پذیرش مرگ و اطاعت کورکورانه از پروردگار است، در حالی که موساشی آن را به جستجوی کمال خود و به کمال فرهنگی و فلسفی پیوند می دهد. توجه داشته باشید که موساشی یک سامورایی “واقعی” نبود، بلکه یک بوشی بود که در تمام زندگی خود از خدمت به یک ارباب با بیعت با او امتناع می کرد و همیشه مستقل باقی می ماند. یک رویه عادی در قرن پانزدهم و شانزدهم ، اما در قرن هفدهم تا حدودی «غیر متعارف» بود و در محافل فرهنگی مشابه آنهایی که هاگاکوره در آن نوشته شده بود، با تردید مورد توجه قرار گرفت.. موساشی همچنین علاقه چندانی به شرافت و آداب رسمی نداشت و بیشتر بر شرافت اساسی و شخصی تمرکز داشت.

هاگاکوره کتابی است که در عصر صلح برای خلق یک سامورایی کامل نوشته شده است، از تعهد او برای خدمت به ارباب و شرافتش، با شمشیر خود و با جان خود . برعکس، هدف کتاب پنج حلقه ایجاد یک سامورایی کامل است که او را به یک انسان کامل یا تا حد امکان کامل تبدیل می کند و همچنین تاکید زیادی بر معنویت ذن بودایی (و در حاشیه بر بودیسم باطنی فرهنگی ) و آماده سازی فلسفی دارد و هدف آن این است که سامورایی کامل خود را نیز بر اساس اصول بودایی یک مرد “خوب” ژاپنی بسازد. توجه داشته باشید که کتاب پنج حلقه درست پس از صلح ژاپن نوشته شده استاز طرفداران جناح شکست خورده است و بنابراین بسیار کمتر “تئوریک” و بسیار عمل گراتر است و فرزند دعواهای واقعی است و نه دعوا در مورد افتخار. شاید تصادفی نباشد که هاگاکوره به کتاب بسیار مهمی برای ناسیونالیسم و ​​فاشیسم ژاپنی تبدیل شد ، که خواندن آن را تقریباً اجباری در محافل آنها کرد، در حالی که کتاب پنج حلقه حتی در خارج از ژاپن و در زمینه های فرهنگی مختلف بسیار محبوب بود.

احکام سامورایی به شدت تحت تأثیر جریان های معنوی و فرهنگی اصلی ژاپن قرار داشت. در سال 1000 شینتوئیسم هنوز منبع اصلی الهام سامورایی ها بود، جریانی که بر وفاداری به امپراتور تأکید می کرد، در دوره ای که سامورایی بودن به معنای جنگجوی ماهر بود، اما متعاقباً مفاهیم تائوئیستی، بودایی و کنفوسیوسی شروع به گسترش و همپوشانی با آنها کردند . آنها به ویژه پس از بودیسم چینی ، بودیسم ذن و بودیسم باطنی (دومی به ویژه در ثروتمندترین و قدرتمندترین خانه های اشرافی، در حالی که اولی در سطح مدارس کوچک و رونین نیز موفق بودند، موفقیت زیادی کسب کردند.). در این دوران مکاتب زیادی گسترش یافتند که وظایف سامورایی را با تعهد به انجام وظایف نه تنها در حد حداکثر توانایی خود، بلکه با ظرافت و ظرافت مرتبط می‌کردند و برتری خود را از طریق ژست نشان می‌دادند، رویه‌ای که در قرن شانزدهم (زمانی که توجه به اثربخشی و نه به شکل مکتب سامورایی باقی ماند) بسیار مورد مناقشه قرار گرفت .

قبل از سال 1300، جنگجویان سرسخت دهه 1900 به شاعران ، حامیان، نقاشان، دوستداران هنر، گردآورنده ظروف چینی تبدیل شده بودند و در بسیاری از آثار بوشیدو (تا کتاب پنج حلقه ) نیاز به یک سامورایی را برای متخصص بودن در بسیاری از هنرها، نه فقط در واژه های هنر، تدوین می کردند. اولین رمزگذاری عمده این نقطه عطف در Heike Monogatari ، معروف‌ترین اثر ادبی دوره کاماکورا ( 1185 – 1249 ) رخ داد که به شیوه‌ی جنگجو، الزام ایجاد توازن بین قدرت نظامی و قدرت فرهنگی را نسبت داد. قهرمانان این حماسه (داستان مبارزه بین دو طایفه طایرا ومیناموتو ) و دیگرانی که در سال‌های بعد از آن الهام گرفتند، مهربان، خوش لباس، بسیار مراقب بهداشت، مودب با دشمن در لحظه‌های آتش‌بس، نوازندگان ماهر، شاعران شایسته، نویسندگانی هستند که گاهی به خوشنویسی یا چیدمان گل‌ها تبحر دارند، عاشقان پرشور باغبانی و اغلب علاقه‌مند به ادبیات چینی هستند . علاوه بر این، هنگامی که آنها می میرند، اغلب سنگ نوشته خود را در شعر قرار می دهند.

این دیدگاه دوگانه از وظایف سامورایی تا حد زیادی تأیید شد، تا جایی که هژمونیک شد. هوجو ناگاوجی (یا سون)، ارباب اوداوارا (1432-1519)، یکی از مهم ترین سامورایی های زمان خود، در بیست و یک دستور سامورایی می نویسد: “روش جنگجو باید همیشه هم فرهنگی و هم رزمی باشد. لازم نیست به یاد داشته باشیم که قانون باستانی این را تثبیت می کند که باید با مهارت های فرهنگی و با هنرهای راست، او را با مهارت های فرهنگی خاص و با هنرهای راست تثبیت کرد.” برای هنرهای رزمی مهم است، اما بسیاری از این سامورایی های آموزش دیده الهام گرفتند که به عنوان شمشیرزن و همچنین به عنوان متخصص مراسم چای یا به عنوان هنرمندان، بازیگران تئاتر نو معروف شدند .و شاعران ایماگاوا رویشون (1420-1325)، مفسر بزرگ هنر جنگ توسط سون تزو ، در هنجارهای خود پا را فراتر گذاشته و بیان می‌کند که «بدون شناخت راه فرهنگ، رسیدن به پیروزی در راه رزمی برای شما ممکن نخواهد بود»، مفهوم جدیدی از تعادل بین فرهنگ و جنگ را ایجاد کرد که به نام bunbu abandon the دو راه شناخته می‌شود .

خود میاموتو موساشی، یکی از بزرگترین دوئل‌بازان قرن هفدهم (با 59 برد و یک تساوی یا 60 برد و یک تساوی در عرض سی سال بسته به منابع)، در اواخر عمر خود به یکی از بزرگترین نقاشان آن دوره تبدیل شد. او با تاکدا شینگن ( 1521 – 1573 )، شاید درخشان ترین ژنرال قرن شانزدهم، موافق بود، که تأیید می کرد که عظمت یک انسان به تمرین روش های متعدد بستگی دارد.

بدیهی است که این نگرش مجموعه ای از انتقادات تند را برانگیخت. به ویژه بیزاری کاتو کیوماسا ( 1562 – 1611 ) را از هر چیزی که رزمی نبود و عقیده او را که در بسیاری از مکاتب «به شدت رزمی» مشترک بود، به یاد می آوریم، که بر اساس آن یک سامورایی که به شعر اختصاص داده می شد «زن» می شد، در حالی که سامورایی که باید به شغل خودکشی علاقه مند بود یا به شغل خود علاقه نشان می داد. به نام او آورده است. جریان های فکری “فوق العاده رزمی” و رد جنبه های فرهنگی شخصیت سامورایی در قرون بعدی به طور قابل توجهی گسترش یافت.نه تنها آداب معاشرت پذیرفته شد، بلکه به طور عمیق مورد مطالعه قرار گرفت. با این حال، در عین حال، هدف بازگشت به معنای اصلی سامورایی بودن، جنگجوی بی باک نیز بود. در این زمینه حتی هاگاکوره ممکن است بیش از حد “تصفیه شده” در نظر گرفته شود.

منابع مختلف الهام فرهنگی که سامورایی ها تابع آنها بودند (شینتوئیسم، شینتوئیسم باطنی، تائوئیسم، بودیسم چینی، بودیسم سرزمین خالص، بودیسم ذن، بودیسم باطنی، آیین کنفوسیوس رسمی چین، آیین کنفوسیوس نویسندگان ژاپنی و حماسه های کلاسیک ژاپنی)، همچنین اصول و مكاتب بسیار متفاوتی را به وجود آوردند. به استعداد عالی برای عمل گرایی و همزمانی فرهنگ ژاپنی .

ساکورا – درخت گیلاس [ ویرایش | ویرایش ویکی متن ]

همین موضوع با جزئیات: Prunus serrulata .
شکوفه های گیلاس

امروزه که به عنوان نمادی از تمام هنرهای رزمی در نظر گرفته می شود، توسط سامورایی ها به عنوان نمادی از تعلق به طبقه خود پذیرفته شد. در نماد نگاری کلاسیک جنگجو، درخت گیلاس هم زیبایی و هم گذرا بودن زندگی را نشان می‌دهد: در هنگام گل‌دهی، منظره‌ای مسحورکننده را نشان می‌دهد که در آن اره سامورایی عظمت شکل او را که در زره پیچیده شده است منعکس می‌کند، اما یک طوفان ناگهانی کافی است تا همه گل‌ها به زمین بریزند، درست مانند سامورایی‌هایی که با کلمه‌های سامورایی روی زمین می‌افتند. جنگجو که عادت داشت مرگ در نبرد را نه به عنوان یک واقعیت منفی، بلکه به عنوان تنها راه شرافتمندانه ترک بداند، این فلسفه را در شکوفه های گیلاس منعکس کرد.

یک آیه باستانی که امروزه نیز به یادگار مانده است این است: «در میان گلها درخت گیلاس، در میان مردان جنگجو» (花は桜木人は武士 hana wa sakuragi، hito wa bushi ? ) یا: «همانطور که شکوفه گیلاس بهترین گل‌های جنگی است، بنابراین بهترین گل‌های جنگی است».

سامورایی در فرهنگ توده [ ویرایش | ویرایش ویکی متن ]

در تئاتر [ ویرایش | ویرایش ویکی متن ]

  • چوشینگورا یک نمایشنامه ژاپنی است که توسط تاکدا ایزومو نوشته شده است و کارهای چهل و هفت رونین را به تصویر می کشد .

در فیلم ها [ ویرایش | ویرایش ویکی متن ]

رشته خلاقانه فیلم های ژاپنی چامبارا نام دارد .

  • آکیرا کوروساوا کارگردان ژاپنی به خاطر ساختن برخی از معروف ترین فیلم های سامورایی شهرت دارد
  • دیگر کارگردانان قرن بیستم که به این موضوع پرداخته اند عبارتند از: ماساکی کوبایاشی ، کیهاچی اوکاموتو و هیروشی ایناگاکی که سه گانه سامورایی آنها مجموعه ای از فیلم هاست که داستان آن بر اساس رمانی از ایجی یوشیکاوا در مورد زندگی و اعمال موساشی میاموتو است .

از جمله فیلم های دهه 2000 می توان به: گرگ و میش سامورایی به کارگردانی یوجی یامادا ، آخرین سامورایی به کارگردانی ادوارد زویک و 13 قاتل ، ایچیمی و جاودانه به کارگردانی تاکاشی میکه اشاره کرد .

در کمیک [ ویرایش | ویرایش ویکی متن ]

صنعت چاپ و نشر ژاپن شامل تولید بزرگی از مانگا است که بسیاری از آنها در دوره سنتی سامورایی ها قرار دارند یا با این نوع موضوعات سروکار دارند. معروف ترین و مرتبط ترین سریال ها عبارتند از:

  • گرگ تنها و توله ساخته شده توسط نویسنده Kazuo Koike و طراح Gōseki Kojima نیز الهام بخش برای خلق فیلم ها و سریال های تلویزیونی مختلف بود .
  • نتیجه همچنین یک جابجایی سینمایی از مانگای جاودانه بود ، داستانی که در دوران شوگونات توکوگاوا اتفاق می‌افتد ، نوشته و تصویرسازی شده توسط هیرواکی سامورا .
  • تاکهیکو اینو، Vagabond را با الهام از رمان ” Musashi ” اثر Eiji Yoshikawa، که داستان سامورایی موساشی میاموتو را روایت می کند ، نوشت و طراحی کرد .

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *