روان‌درمانی اگزیستانسیال – رواق – قسمت اول

 

درمان وجودی

روان درمانی اگزیستانسیال روشی از درمان فلسفی است که بر این باور است که تعارض درونی هر فرد ناشی از مواجهه او با مشکلات وجودی است. این موضوعات همانطور که اروین دی یالوم اشاره کرده است عبارتند از: اجتناب ناپذیر بودن مرگ، آزادی و مشکل مسئولیت پذیری، انزوای وجودی (در رابطه با پدیدارشناسی) و در نهایت، نیستی.معنا – فی لی. این چهار نگرانی کلیدی در نظر گرفته می‌شوند و اساس روان‌درمانی اگزیستانسیال را تشکیل می‌دهند و چارچوبی را برای درمانگران فراهم می‌کنند تا مشکلات مراجع خود را به منظور توسعه یک رویکرد درمانی، مفهوم‌سازی کنند. در مکتب درمان اگزیستانسیالیستی بریتانیا (کوپر، 2003)، این مشکلات به عنوان تنش ها و تضادها در مورد چهار بعد وجودی انسان دیده می شود: بدن، جامعه اجتماعی، حوزه فردی و معنوی (Umwelt، Miwelt، Eigenwelt و Uberwelt). .

پلت فرم

فیلسوفان به ویژه برای این توسعه روان درمانی مناسب هستند و کار آنها به سمت تفسیر وجود انسان هدایت شده است. اما جنبش های فلسفی که از همه مهمتر هستند و مستقیماً مسئولیت ایجاد درمان اگزیستانسیال را بر عهده گرفته اند پدیدارشناسی و فلسفه وجودی هستند. آغاز فلسفه وجودی (رجوع کنید به وارناک، 1970؛ میس، 1999؛ ون دورزن و کنوارد، 2005) را می توان به قرن نوزدهم با آثار کی یرکگور و نیچه ردیابی کرد. هر دو با ایده آلیسم حاکم در آن زمان در تضاد بودند و هدفشان کاوش واقعیت آن گونه که با اشتیاق و به شیوه ای شخصی تجربه می شود، بود.

کی یرکگور (1813-1855)

به شدت با سوء تفاهم و سوء استفاده گسترده از جزم اندیشی مسیحی و با اصطلاح «عینیت» علم مخالفت کرد (Kierkegaard, 1841, 1844). او فکر می‌کند که هر دو راه‌هایی برای فرار از اضطراب مشکل وجود اوست. کی یرکگور شیوه زندگی را تنها از طریق چیزهای اطراف خود بسیار تحقیر می کرد و معتقد بود که حقیقت را تنها می توان به صورت ذهنی از طریق اعمال فردی کشف کرد. آنچه بیش از همه کم است، شجاعت انسان برای پذیرش ایمان و زندگی با شور و عهد از اعماق وجود است. این شامل مبارزه ابدی بین امر ناپایدار و دائمی در طبیعت ما به عنوان بخشی از وظیفه دشوار تولید خود و یافتن معنا است. همانطور که خود کی یرکگور زندگی اش را در خلوت و خنده سپری کرد.

نیچه (1844-1900)

این فلسفه هستی را حتی بیشتر از این پیش برد. نقطه شروع او این دیدگاه است که خدا مرده است، که ایده خدا بیش از حد فرسوده و محدود است (نیچه، 1861، 1874، 1886) و اینکه زمان آن فرا رسیده است که تولد را در این پرتو ارزیابی کنیم. او مردم را به شکستن قیدهای اخلاقی دعوت می کند و این جامعه ستمگر را به کشف اراده آزاد و زندگی بر اساس خواسته های خود دعوت می کند. که اکنون فقط در فلسفه او محفوظ است. او مردم را تشویق کرد که از تمدن خارج شوند و معیارهای خود را انتخاب کنند. رواق – قسمت اول مضامین مهم وجودی آزادی، انتخاب، مسئولیت و شجاعت برای اولین بار معرفی شدند. در حالی که کی یرکگور و نیچه توجه خود را بر مشکلات وجودی انسان متمرکز کردند که نیاز به توجه داشتند، پدیدارشناسی هوسرل (هوسرل، 1960، 1962؛ موران، 2000) روشی را برای هدایت آنها به سوی راه حل ارائه کرد.

او استدلال می کند که علم طبیعی رواق – قسمت اول بر این فرض استوار است که موضوع و ابژه از هم جدا هستند و این نوع ثنویت تنها به خطا منجر می شود. او یک پارادایم کاملاً جدید برای بررسی و درک جهان و تجربه ما از آن پیشنهاد می کند.

 

دانلود:

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *