تنهایی پسا کرونا از نگاه فلسفه بجای روانشناسی

 

مهدی خلجی پادکست یک متر و نیم

انزوای اجتماعی در کووید-19: تأثیر تنهایی

“تمام مشکلات بشریت از ناتوانی مرد در نشستن آرام در یک اتاق به تنهایی ناشی می شود.”
ما باید این بیانیه بلز پاسکال را بارها و بارها مرور کنیم تا چیزی ارزشمند را کشف کنیم، تا چیزی اولیه را تقویت کنیم، به ویژه در مواقعی مانند این که تمام جهان در حالت قرنطینه است، به لطف بیماری ویروس کرونا 2019 (COVID-19) . این بیماری ناشی از SARS-CoV-2، در چند ماه گذشته به معنای واقعی کلمه جهان را به زانو درآورده است.

کووید 19

جهان در سه ماه گذشته با یک بحران جهانی بهداشت عمومی مواجه است، زیرا بیماری کروناویروس 2019 (COVID-19) به عنوان یک بیماری همه گیر تهدیدآمیز ظاهر می شود. علاوه بر افزایش تعداد موارد و تلفات ناشی از این بیماری همه گیر، تأثیرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و روانی-اجتماعی قابل توجهی نیز داشته است. میلیاردها نفر در خانه های خود قرنطینه شده اند زیرا کشورها برای اجرای فاصله گذاری اجتماعی به عنوان اقدامی برای مهار شیوع عفونت قرنطینه شده اند. موارد مشکوک و آسیب دیده جدا شده اند. این انزوای اجتماعی منجر به تنهایی مزمن و بی حوصلگی می شود که اگر به اندازه کافی طولانی شود می تواند اثرات مخربی بر سلامت جسمی و روانی داشته باشد. زمان بندی این همه گیری رو به رشد نامشخص است، انزوا با وحشت و اضطراب توده ای ترکیب می شود. بحران اغلب بر ذهن انسان تأثیر می گذارد و برانگیختگی تهدید را افزایش می دهد و اضطراب را از بین می برد. تصمیمات عقلانی و منطقی جای خود را به تصمیمات مغرضانه و نادرست مبتنی بر «ایمان و باور» محض می‌دهد. این تهدید اجتماعی مهم یک بیماری همه گیر تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. ما به تأثیر COVID-19 بر تنهایی در اقشار مختلف اجتماعی، پیامدهای آن در عصر دیجیتالی مدرن نگاه می‌کنیم و راهی را با راه‌حل‌های ممکن برای آن ترسیم می‌کنیم.
شکی نیست که اقتصادهای ملی و جهانی در رنج هستند، سیستم های بهداشتی تحت فشار شدیدی قرار دارند، هیستری جمعی سرعتی دیوانه وار به خود گرفته است و امید و آرزوهای مردم ضرب و شتم بی رحمانه ای دارد. عدم قطعیت یک عفونت جدید و نسبتاً ناشناخته، اضطراب را افزایش می دهد، که با انزوا در قرنطینه تشدید می شود. از آنجایی که سازمان‌های بهداشت عمومی جهانی مانند سازمان جهانی بهداشت (WHO) و مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) برای مهار شیوع بیماری تلاش می‌کنند، فاصله‌گذاری اجتماعی به‌طور مکرر به عنوان یکی از مفیدترین استراتژی‌های پیشگیرانه پیشنهاد می‌شود. این با موفقیت در گذشته برای کاهش یا جلوگیری از انتقال جامعه در طول همه گیری ها مورد استفاده قرار گرفته است ( WHO، 2019 ). در حالی که برخی از کشورها مانند چین به تازگی بهبودی از قرنطینه سه ماهه خود را آغاز کرده اند، کشورهایی مانند ایران، ایتالیا و کره جنوبی بدون توجه به این اقدامات به شدت آسیب دیده اند و کشورهایی مانند هند تعطیلی سراسری و مقررات منع آمد و شد را برای جلوگیری از انتقال جامعه آغاز کرده اند. کووید 19. با این حال، از قضا، فاصله گذاری اجتماعی یک نام اشتباه است، که به معنای جدایی فیزیکی برای جلوگیری از گسترش ویروس است.
دنیای مدرن به ندرت تا این حد منزوی و محدود بوده است. محدودیت‌های متعددی برای حرکت عمومی برای مهار شیوع ویروس اعمال شده است. مردم مجبورند در خانه بمانند و بار سنگین قرنطینه را بر دوش دارند. افراد هر روز در یک دیگ انجماد انزوای اجتماعی، کسالت محض و احساس نافذ تنهایی از خواب بیدار می شوند. انسان مدرن، در عصر سفر و ارتباطات سریع، چنین چیزی را کمتر می دانست. اگرچه در طول شیوع اولیه سندرم حاد تنفسی شدید (SARS)، سندرم تنفسی خاورمیانه (MERS)، آنفولانزای اسپانیایی، ابولا و طاعون، جهان به همان اندازه با میلیون‌ها قربانی تکان خورده بود، سلطه فناوری به اندازه‌ای نبود که احساس فاصله تقویت شد ( اسمیت، 2006 ). در این عصر دیجیتالی شدن، رسانه‌های اجتماعی، پاتوق‌های اجتماعی، غذاخوری‌ها، میخانه‌ها، بارها، مراکز خرید، سالن‌های سینما برای ایجاد «روابط اجتماعی» ظاهری حواس ما را پرت می‌کنند. نوع بشر همیشه می‌دانست که بعداً چه کاری انجام دهد، و زندگی آنها معمولاً دنباله‌روی منظمی دارد. اما این چرخش ناگهانی فاجعه‌آمیز وقایع، آن‌ها را با یک حساب و کتاب روبه‌رو کرده است – چگونه با خود زندگی کنیم. در واقع درک ترسناکی است که یک یا دو نسل کامل می‌دانند چگونه با یک انفجار هسته‌ای کنار بیایند، اما در نهایت هوشیاری خود را در مورد چگونگی صرف زمان با خود دارند. با این حال، از قضا، آنها را با خانواده هایشان (کسانی که تحت تأثیر بیماری قرار نمی گیرند) گرفتار کرده است و انتظار می رود که پیوندهای رابطه را تقویت کند. اما، همانطور که قبلا ذکر شد، “ارتباط مجازی” ارائه شده توسط رسانه های اجتماعی احتمالا باعث شده است که فراموش کنیم نزدیکی در روابط چه حسی دارد. این می‌تواند یک شمشیر دولبه باشد که می‌تواند روابط را بر اساس صمیمیت و الگوهای ارتباطی موجود بهبود بخشد یا تیره کند. در حالی که بیماری همه گیر در سراسر جهان در حال گسترش است، ماندن در کنار خود و عزیزانتان کار بسیار مهمی به نظر می رسد.

تنهایی در طول یک بیماری همه گیر: تأثیر و تغییرات اجتماعی

تنهايي اغلب به عنوان حالتي توصيف مي‌شود كه بدون شركت يا در انزوا از جامعه يا جامعه باشد. این یک احساس تیره و بدبخت در نظر گرفته می شود، یک عامل خطر برای بسیاری از اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال سازگاری، استرس مزمن، بی خوابی یا حتی زوال عقل در اواخر عمر (ویلسون و همکاران، 2007 ) . تنهایی در گروه سنی رایج است که منجر به افزایش میزان افسردگی و خودکشی می شود. به خوبی مستند شده است که دوره‌های طولانی انزوا در مراقبت‌های زندان یا قرنطینه برای بیماری، اثرات مخربی بر رفاه روانی دارد ( استیکلی و کویاناگی، 2016 ). تنهایی برای شکستن این ساختار اساسی و بر هم زدن یکپارچگی اجتماعی، که منجر به افزایش انزوا می شود، پیشنهاد شده است. این یک چرخه معیوب است که باعث می شود فرد تنها در فضای “محدود” خود جدا شود. تنهایی همچنین یکی از شاخص های اصلی رفاه اجتماعی است ( کاسیوپو و پاتریک، 2008 ). اکثر مردم از ایده این انزوای اجتماعی می ترسند. آن‌ها هر کاری می‌کنند تا خودشان را مشغول کنند یا حواسشان پرت شود، از اغراق‌های ظالمانه گرفته تا نمایش‌های مضحک از غرور و تباهی. علاوه بر این، نشان داده شده است که تنهایی یک عامل خطر مستقل برای از دست دادن حس، بافت همبند و اختلالات خود ایمنی، اختلالات قلبی عروقی و چاقی است. اگر این انزوا و قرنطینه طولانی شود، این احتمال وجود دارد که تنهایی مزمن باعث کاهش فعالیت بدنی و افزایش خطر ضعف و شکستگی شود ( مشتاق و همکاران، 2014 ).
به نظر می‌رسد این همه‌گیری کووید-19 سرعت دیوانه‌وار جامعه مدرن ما را متوقف کرده است و به معنای واقعی کلمه بال‌های تعامل اجتماعی نامحدود را در هم کوبیده است. تحت این محدودیت‌های اجتماعی، افراد مجبور می‌شوند با این واقعیت وحشتناک انزوا آشتی کنند که می‌تواند به خشونت و ملال بین فردی خانوادگی کمک کند. روندهای مشابه افزایش انزوا و تنهایی در میان کارکنان اورژانس و جمعیت قرنطینه شده در ووهان چین مشاهده شده است. این امر باعث افزایش شیوع افسردگی، اضطراب، اختلالات استرس پس از سانحه و بی خوابی در جمعیت شده است. همچنین به خستگی و کاهش عملکرد کارکنان مراقبت های بهداشتی کمک می کند ( تورالس و همکاران، 2020 ). اما نه زندگی و نه جامعه احتمالا ما را برای این کار آماده نکرده بودند. مفهوم بی حوصلگی و تنهایی منجر به خشم، ناامیدی مقامات می شود و می تواند باعث شود بسیاری از محدودیت های قرنطینه سرپیچی کنند که می تواند عواقب وخیم سلامت عمومی را به همراه داشته باشد. عدم آمادگی عاطفی برای چنین بلایای بیولوژیکی اثرات زیانباری دارد، زیرا این وضعیت در همه اقدامات بی سابقه است. همچنین ما را وادار می کند که یک قدم به عقب برگردیم و این سوال را مطرح کنیم: آیا فاصله گذاری اجتماعی فقط برای یک طبقه اجتماعی خاص است؟ از آنجایی که میلیون‌ها کارگر مهاجر، افراد بی‌خانمان و کارگران مزدبگیر روزانه در محل کار، ایستگاه‌های راه‌آهن و اتوبوس و کارخانه‌ها با ازدحام بیش از حد و بهداشت ضعیف سرگردان مانده‌اند. وقتی امکانات اولیه زندگی کمیاب است، فکر کردن به فاصله‌گذاری یا ضدعفونی دست‌ها بر اساس استانداردهای تجویز شده، افسانه‌ای دور از ذهن است ( The Print، 2020 ؛ www.theprint.in ). بنابراین انزوا یا تنهایی برای آنها متفاوت است. دوری از اصل، خانواده و محرومیت از حقوق اولیه انسانی و کرامت نفس است. جداسازی از هویت خود نیز می‌تواند پایه‌ای برای تنهایی باشد، فقط این که در لایه‌های مختلف اجتماعی-اقتصادی منعکس می‌شود ( والکنبورگ و پیتر، 2008 ). باز هم طعنه آمیز است که چگونه ساختار تنهایی بر اساس اقشار اجتماعی که نیازهای روانی-اجتماعی بعدی را به وجود می آورند متفاوت است.

راه پیش رو

اولین قدم در این سفر تبدیل این تنهایی فریبنده به تنهایی است. تنهایی که از یک سو عاطفه ای پر از وحشت و مهجوریت است، تنهایی، پسرعمویش سرشار از آرامش و آرامش. پاسخ اولیه به تنهایی همیشه در ریشه ما بوده است: توانایی در صلح با خود. با این حال، این عادتی است که بشر مدت‌ها در روند جهانی‌شدن از دست داده است.
بسیاری از آثار بزرگ هنری، فلسفه، ادبیات از تنهایی بیرون آمده اند. این با لذت بردن از وجود و توانایی در گرامی داشتن پیوندها با دیگران همراه است. این ممکن است زمان خوبی برای درگیر شدن در سرگرمی های فراموش شده، علایق نادیده گرفته شده و رویاهای برآورده نشده باشد. بهبود پیوندهای نزدیک با خانواده و عزیزان فرصت دیگری است. فاصله گرفتن از رسانه های اجتماعی مفید خواهد بود، زیرا در زمان شیوع بیماری همه گیر می تواند به “اینفودمیک” که باعث بار اطلاعاتی می شود کمک کند. کووید-۱۹ به هر طریقی یک «اپیدمی دیجیتالی» است که در آن آمارهای مرتبط سریعتر از خود ویروس پخش می‌شوند. فقط اطلاعات مرتبط و به روز در مورد وضعیت بیرون به تسکین اضطراب در طول انزوا کمک می کند ( Hyvärinen & Vos, 2016 ). بسیار مهم است که ویروس از نظر روانی به ما حمله نکند که می تواند بسیار فراتر از حل این بیماری همه گیر دوام بیاورد.
به عنوان متخصصان سلامت روان، باید نسبت به نیازهای شخصی افراد در قرنطینه حساس باشیم و به آنها رسیدگی کنیم. نیازهای شخصی و روانی آنها باید رعایت شود. ارتباطات دیجیتال باید با عزیزانشان حفظ شود. همانطور که گفته شد، قبل از اینکه ارتباط اجتماعی مهم باشد. پروتکل های مشابه در چین در مرحله اول شیوع نشان داده بود که کیفیت زندگی افراد ایزوله شده را بهبود می بخشد ( دوان و ژو، 2020 ). نیاز به مداخلات مبتنی بر جامعه و مختصر مداخلات روانی-اجتماعی نیز توسط تورالس و همکاران مورد تاکید قرار گرفته است. (2020) در مقاله اخیر خود، با اذعان به تأثیر مزمن سلامت روان وضعیت همه گیر در حال انجام. علاوه بر این، تحقیقات نشان داده است که جلسات تلفنی ساده به اندازه هفتگی می تواند به کاهش اضطراب در زمان همه گیری کمک کند. این جلسات باید مختصر و متمرکز بر راه حل باشد ( Yang et al., 2020 ). ادغام اجتماعی جنبه مهم دیگری را تشکیل می دهد که در آن مشارکت افراد مرتبط در زندگی اهمیت دارد. مراقبت از کمک های خانگی، فروشندگان، پرسنل امنیتی و غیره یا حتی یک احوالپرسی ساده با همسایه ها یا غریبه ها می تواند این احساس را ایجاد کند که “ما همه با هم در این کار هستیم”. پیوندهای بشریت در چنین مواقعی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند، زمانی که سراسر جهان رشته‌های اضطراب مشترکی دارند. حساسیت‌های مشابهی باید برای متخصصان متحد انجام شود تا نیازهای بهداشت روانی یک فاجعه بیولوژیکی را درک و درک کنند. این بیماری همه گیر در نهایت به پایان خواهد رسید و دو درس مهم را به دنبال خواهد داشت: آمادگی عاطفی برای تنهایی در مواقع چنین بحرانی و رفاه روانی-اجتماعی که سنگ بنای سلامت عمومی را تشکیل می دهد.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *