فیلسوف کیست

فیلسوف (از یونانی Φιλοσοφία ( philo-sophia ) – عشق به خرد) متعلق به نامگذاری همزمان بحث برانگیز و در عین حال بسیار واضح عضوی از گروه متنوعی از مردم است. اگر گستره مظاهر توانایی های فکری و تعریف دانش لازم او را در نظر بگیریم نامی سوال برانگیز است. اگر به جهانی بودن نقاط آغازین و اهداف فلسفی اشاره کنیم، نام روشنی است.

ارسطو در اروپای قرون وسطی فیلسوف نامیده می شد .

«ایده‌های فلسفی تنها در صورتی می‌توانند در جهان امروز تأثیر بگذارند که اکثریت افراد را تحت تأثیر قرار دهند. در حال حاضر، توده های مردم می توانند بخوانند و بنویسند، اما آموزش غربی را به طور کامل ندارند. با این حال، آنها در دانش، تفکر و عمل مشارکت دارند. آنها می توانند با تسلط کامل تری بر مهم ترین نظرات و تمایزات انتقادی از این فرصت ها بهتر استفاده کنند. بنابراین ضروری است که هر چیزی که برای لحظه های تأمل هر فرد ضروری است، به ساده ترین شکل ممکن و بدون از دست دادن عمق ارائه شود.”

کارل یاسپرس (نقش فلسفه امروز؛ 1953)

تقسیم بندی از نظر تحصیلی

ما در حال حاضر فیلسوفان را از نظر آموزش متمایز می کنیم. ما دو دسته می شناسیم:

  1. فیلسوف – عامی (فردی بدون تحصیلات در زمینه فلسفه، جنبه های فردی، ساختار و تاریخ آن، اما علاقه مند به رویه های فلسفی هنگام تفکر یا تحقیق برای زندگی شخصی خود)
  2. فیلسوف – متخصص (روشنفکر با تحصیلات در زمینه فلسفه)

فیلسوف – غیر روحانی

انسان در لحظه ای فیلسوف می شود که دنیای آشنایش بدیهیات خود را از دست می دهد. بنابراین، فرض اساسی برای فلسفه، تجربه خودم و جهان اطرافم در تعامل با من است. از دست دادن بدیهیات در هر زمینه ای از تجربه (تجربه) انسانی باعث ایجاد سؤال می شود، در حالی که فرآیند یافتن پاسخ سؤالات را فلسفی می گویند. نقطه شروع فلسفه که تجربه یک جهان کاملاً شناخته شده و وجود خود فرد است، نقطه شروع ماقبل علمی نیز نامیده می شود .

یک فیلسوف – یک فرد غیر روحانی، مانند هر فیلسوفی، نیز فراخوانده می شود تا با پاسخ های سنجیده خود با اطرافیان خود روبرو شود. به این ترتیب فضای مفیدی برای مخالفت هایی ایجاد می شود که تاکنون به ذهن فیلسوف-عامی نرسیده است.

مشاهده یک غیر بدیهی معمولی، حیرت است که اغلب به اجبار رخ می دهد، مثلاً در موقعیت های مرزی (آستانه مرگ و …) سپس فرد مجبور می شود بایستد و به زندگی بعدی خود فکر کند. او وارد فرآیند استدلال فلسفی می شود.

یک فیلسوف عامی راحت تر می تواند تسلیم ترس از شک شود. با این حال، شک در فلسفه ممکن است دقیقاً به بررسی کامل واکنش فرد به تجربه شخصی منجر شود. در اصل، می تواند به جستجو برای به اصطلاح منجر شود حقیقت ایده آلی که یک فیلسوف عامی را می توان با آن راضی کرد. حقیقت آرمانی آن پاسخی است که به تجربه بشری می‌دهد که به نظر فیلسوف عامه محتمل‌ترین است و حیرت او را به حدی کاهش می‌دهد که از آن راضی است.

فلسفه که با از دست دادن بدیهیات برای فیلسوف عامه قابل دسترسی می شود، دارای 3 مرحله است:

  1. فلسفه زندگی هر فرد ، جهان بینی، طرز رفتار و تفکر، عقاید،
  2. همان مرحله اول است، اما به حکمتی می رسد که سیستم، حکمت عامیانه ، فصاحت، هنر زندگی بیان نمی کند.
  3. فلسفه به مثابه تأمل علمی در اصول هستی، زندگی، بیان انتقادی، تحلیل، جستجوی علل، روش های مختلف فلسفی (استنتاج منطقی، روش متعالی یا پدیدارشناختی و غیره)، در نهایت سنتز در یک سیستم.

لازمه فلسفه ورزی یک فیلسوف عامی علاوه بر از دست دادن بدیهی بودن مسائل حل شده، میزان استفاده از عقل است. به عنوان یک قاعده، اکثر مردم تا حدی یک فیلسوف عامی می شوند.

فیلسوف – متخصص

فیلسوف – کارشناس در حال حاضر فردی است که در رشته فلسفه تحصیلات داشته باشد. در اسلواکی افرادی هستند که با فلسفه دانشگاهی سر و کار دارند و مطالعات قبلی آنها در دانشکده های فلسفه در رشته فلسفه متمرکز شده است.

فلسفه آکادمیک معمولاً سومین سطح از فلسفه غیر روحانی است که توسط به اصطلاح گسترش یافته است. تمرین فلسفی

اشکال تمرین فلسفی

اشکال زیر از تمرین فلسفی، یعنی شیوه های تمرین یا «انجام» فلسفه قابل تشخیص است:

  1. تدریس فلسفه
  2. تحقیق فلسفی
  3. مشاوره فلسفی (مشاوره)
  4. درمان فلسفی

آموزش فلسفه و پژوهش فلسفی

تدریس فلسفه و پژوهش فلسفی، اشکال سنتی آکادمیک تمرین فلسفه است که در تاریخ آن، به ویژه در تاریخ فلسفه جدید، غالب بوده است. آنها مبتنی بر فعالیت هایی مانند خواندن و نوشتن متون فلسفی، تحلیل و تفسیر آنها، سخنرانی، تعمیم تحقیقات علمی- خاص و مانند آن بودند.

یک فیلسوف – متخصص به عنوان یک آکادمیک (معلم) متعاقباً نتایج تحقیقات فلسفی یا تجربیات خود را از تدریس فلسفه در نشریات حرفه ای یا علمی عامه پسند ترکیب می کند. او به مقاله نویسی، روزنامه نگاری و ادبیات اختصاص دارد.

با این حال، تحقیقات فلسفی می تواند توسط یک فیلسوف – متخصص غیر دانشگاهی نیز انجام شود. سپس متخصص خود را منحصراً وقف خلقت و نوشتن می کند. او به ناچار عقاید و افکار خود را با دیگر فیلسوفان – متخصصان مواجه می کند.

یک فیلسوف – یک متخصص بیش از یک فیلسوف – یک فرد غیر روحانی در تحقیق از حدس و گمان و شهود استفاده می کند .

مشاوره فلسفی و درمان فلسفی

دو شکل دیگر تمرین فلسفه – مشاوره فلسفی و درمان فلسفی – در تاریخ فلسفه، به ویژه فلسفه باستان ( سقراط ، رواقیون و اپیکوریان ) جایگاه خود را دارند، اما آنها در حاشیه بودند و عموماً بخشی از فلسفه به حساب نمی آمدند. حرفه فلسفی این سنت در حال حاضر در حال احیاء است و به طرز شگفت انگیزی شروع به یافتن جایگاه خود در فرهنگ معاصر کرده است.

یک فیلسوف به عنوان یک مشاور یا به عنوان یک درمانگر با متخصصان یا افراد غیر روحانی از حوزه های مختلف زندگی اجتماعی، چه با افراد و چه با گروه ها ارتباط برقرار می کند و خود را به عنوان یک متخصص در مسائل عمیق تمرین و زندگی انسانی ثابت می کند. روش اصلی کار او گفتگوی سقراطی است .

شایستگی هایی که یک مشاور فلسفی و درمانگر باید کسب کند، عمدتاً از روانشناسی (گاهی اوقات نیز از روان درمانی و روانپزشکی ) ناشی می شود. وقتی فلسفه به مسئله انسان علاقه دارد، وقتی می خواهد بداند انسان چگونه سازمان یافته است و چه مشکلاتی دارد، لزوماً روانشناسی فلسفی است. بنابراین، فلسفه به طور عمدی به اهداف عمومی و انقلابی اختصاص ندارد، بلکه برای اهداف خصوصی و درمانی است. دانستن نقاط شروع فلسفی مشتری وسیله ای برای استفاده در موقعیت خاص زندگی یک فرد خاص می شود، که فلسفه می خواهد به او توصیه کند، چگونه ادامه دهد، چه کاری انجام دهد، برای چه چیزی تلاش کند و غیره.

احیای مشاوره فلسفی در شرایط خاص با ابتکار فیلسوف آلمانی گرد آخنباخ مرتبط است که مشاوره فلسفی خود را در اوایل دهه 1980 افتتاح کرد.

مشاوره و درمان فلسفی مبتنی بر 3 فرض اساسی است:

  1. هر فردی موقعیت زندگی خود را دارد که منجر به مشکلات خاص زندگی، نارضایتی، خواسته ها و غیره می شود.
  2. هر فردی شیوه زندگی، سبک زندگی و احساس مربوط به زندگی خود را دارد.
  3. هر فردی فلسفه زندگی خود را دارد (استراتژی، جهت گیری، اعتقاد، ایمان و غیره).

درمان فلسفی را می توان فیلوتراپی یا روان-فلسفه نیز نامید . هدف آن رساندن مشتری به حقیقت ایده آل و/یا حل مشکلات غیر مادی زندگی او است.

آرای فیلسوفان

هراکلیتوس

از نظر هراکلیتوس فیلسوف محقق است ، یعنی اهل تحقیق.

افلاطون

به عقیده افلاطون ، فیلسوفان کسانی هستند که قادرند آنچه را که همیشه تغییرناپذیر می ماند، درک کنند. آنها دائماً در آرزوی دانشی هستند که به وسیله آن چیزی از آن موجودی که با ظهور و زوال دست نخورده باقی می ماند، برایشان آشکار شود. اگر در این راه در راه معرفت هستی بکوشند، با انبوه پدیده‌های موجود نمی‌مانند، بلکه استوار به راه خود می‌روند و تا به جوهره هر چیز با آن نرسند، عشق خود را راضی نمی‌کنند. بخشی از روح که به چنین چیزی تعلق دارد. بدین ترتیب به وجود حقیقی نزدیک می شوند و با آن متحد می شوند و بدین ترتیب عقل و حقیقت را به وجود می آورند. فیلسوفان دوست دارند با حقیقت سروکار داشته باشند. فیلسوفان کسانی هستند که میان حکمت و حقیقت قرار دارند.

خلاصه و نتیجه گیری

فیلسوف شخصی است – نظریه پردازی که حس بدیهی بودن را در زمینه خاصی از تجربه زندگی شخصی خود از دست داده است. سؤالی برای او پیش می‌آید که تنها با استفاده از عقل خود با آن به عنوان یک مشکل فلسفی مواجه می‌شود. او اهدافی را تعیین می کند و از روش های منطقی یا روش های استدلالی استفاده می کند. در گذشته که هنوز فلسفه با بسیاری از رشته های علمی امروزی پیوند محکمی داشت، فیلسوفان نیز خود را وقف آنها کردند. در حال حاضر، ما بین یک فیلسوف – یک عامی و یک فیلسوف – یک متخصص تمایز قائل می شویم. فیلسوف – کارهای تخصصی، به عنوان مثال، در زمینه های آکادمیک سخنرانی فلسفه و انجام تحقیقات فلسفی. فیلسوفان، به ویژه، در حال حاضر اتاق های مشاوره فلسفی خود را باز می کنند و سعی می کنند گفتگوی سقراطی در سطح مشکلات خاص با یک شخص خاص داشته باشند. درمان فلسفی هم انجام می دهند.

بسیاری از فیلسوفان بر اساس این که از چه روش هایی استفاده می کنند و/یا چه ایده هایی را توسعه و تحقیق می کنند، در مکاتب و جهت گیری های فلسفی خاصی تمرکز می کنند. آنها علاوه بر مطبوعات و ادبیات، نتایج خود را با سایر فیلسوفان مواجه می کنند، مثلاً در به اصطلاح کافه های فلسفی فیلسوفان – عوام نیز به رویارویی دعوت می شوند که در میان آنها، به ویژه در موقعیت های مرزی، افراد زیادی با تحصیلات غیر فلسفی وجود دارند.

فیلسوف اساساً یک انسان در ذاتاً عقلانی ترین معنای خود باقی می ماند. او نظاره گر، نظری، شهودی است و از شک و تردید نمی ترسد. او به خود اعتماد می کند و با وضوح پاسخ هایی که می یابد اعتماد خود را تقویت می کند. بردبار است، پیشینی را رد نمی کند . او مشتاق خرد واقعی است و معتقد است که تا حدودی می تواند به آن دست یابد. او عاشق واقعی خرد است همانطور که خود فلسفه نیز عاشق خرد است.

دانلود:

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *