نشانی بلوغ (مجتبی شکوری)

بلوغ در یک کودک

بلوغ در درجه اول یک خودکنترلی است که به نوبه خود رشد عقل سلیم و مسئولیت پذیری را تسهیل می کند یا به عبارت ساده بلوغ توانایی پاسخگویی محیط به مناسب است.

برخی از والدین بر این باورند که بلوغ بخشی اجتناب ناپذیر از روند رشد است و به طور طبیعی برای همه کودکان، چه آموزش دیده و چه غیر آموزش دیده به وجود می آید، بنابراین بدون اینکه متوجه مشکلات در مراحل بعدی شوند، کمک چندانی به این روند نمی کنند. کودکان در دنیایی به دنیا می آیند که برای آنها خود محور است، بنابراین کودک باید آموزش ببیند تا بفهمد که دنیا حول آنها نمی چرخد ​​و همه چیز در این دنیا برای آنها ساخته نشده است. کودکی که یاد می گیرد خواسته های خود را انکار کند و تحت کنترل والدین خود قرار گیرد، در بزرگسالی کنترل های درونی به دست می آورد. برای رسیدن به این هدف، والدین باید این توانایی را در کودک ایجاد کنند که به خواسته های خود «نه» و به تصمیمات والدین خود «بله» بگویند. همه بچه ها بزرگتر می شوند، اما فقط آنهایی که به بلوغ آراسته شده اند، می توانند به آن دست یابند. از این رو، به عنوان والدین، ما باید عمداً برای کمک به فرزندانمان در رشد بلوغ تلاش کنیم. در حین گفتن این موضوع، اجازه دهید ببینیم که والدین می توانند روی کدام زمینه ها کار کنند تا به روند رشد کمک کنند.

مناطق بلوغ

اغلب وقتی والدین در مورد بلوغ صحبت می کنند، می شنوید که فرزندان خود را نابالغ یا بالغ معرفی می کنند. در واقع بلوغ یک کیفیت یا کمیت نیست. این چیزی است که کودکان در طول زمان با یادگیری مهارت ها و رشد ظرفیت مقابله با پیچیدگی های زندگی به دست می آورند. در هر لحظه، کودکان در مراحل مختلف رشد هستند و زمینه های بلوغ نیز در آنها رشد می کند. بیایید ببینیم والدین همه زمینه های بلوغ را می توانند در فرزندشان بررسی کنند. پرسش‌هایی که در پاراگراف‌های بعدی قرار می‌گیرند به والدین کمک می‌کنند تا سطح بلوغ فرزندشان در هر زمینه را بدانند.

بلوغ جسمانی

آیا آنها می توانند به اندازه کافی خوانا بنویسند تا نوشته های خود را بخوانند؟

هماهنگی چشم و دست آنها چقدر ماهر است؟

آیا آنها مهارت فیزیکی برای لباس پوشیدن دارند؟

آیا آنها از سنین پایین شروع به راه رفتن کردند؟

آیا آنها توانایی دوچرخه سواری را به راحتی و زود به دست می آورند؟

آیا ماهیچه های آنها به اندازه کافی رشد کرده اند که بتوانند حرکات روده خود را کنترل کنند؟

بلوغ عاطفی

چقدر صبورانه می توانند منتظر اسباب بازی ای باشند که خواسته اند؟

آنها چقدر می توانند ناامیدی ناشی از ناتوانی در ساخت یک اسباب بازی سفالی را تحمل کنند؟

آیا آنها قادرند خشم خود را کنترل کنند و آن را به شیوه های سازنده ابراز کنند؟

چقدر خوب با ناامیدی یا شکست در یک بازی کنار می آیند؟

بلوغ اجتماعی

آنها چقدر مایلند که یک مورد را با یک دوست یا خواهر یا برادر به اشتراک بگذارند؟

آنها چقدر می توانند در گروه های بزرگ بازی کنند؟

آنها در هنگام بازی چقدر همکاری می کنند؟

بلوغ فکری

آنها چقدر می توانند دستورالعمل یک اسباب بازی ساختمانی را که به تازگی دریافت کرده اند بخوانند؟

آنها چقدر در مدرسه خوب عمل می کنند؟

آیا آنها برای درک مفاهیم انتزاعی مانند خدا، مرگ یا ایده های ریاضی به اندازه کافی بالغ هستند؟

آنها چقدر می توانند آنچه را که در مدرسه می آموزند با موقعیت های زندگی روزمره مرتبط کنند؟

بلوغ اخلاقی/اخلاقی

آیا آنها حاضرند زمانی که نسبت به کسی بی مهری کرده اند اعتراف کنند؟

آنها چقدر مفهوم کمک به دیگران، یا تصدیق اشتباهات خود را درک می کنند؟

چقدر مفهوم صداقت و تقلب نکردن را درک می کنند؟

چقدر می توانند با دیگران همدردی کنند؟

ایجاد حس بلوغ .

کودکان در هر زمینه رشد با سرعت خاص خود بالغ می شوند و ممکن است در یک زمینه بالغ و در حوزه دیگر نابالغ باشند. اگر فرزندان در یک زمینه بالغ شوند، والدین ممکن است انتظار داشته باشند که در زمینه های دیگر بالغ شوند، اما انتظارات بیش از حد و کم توقعات باید با دقت مورد قضاوت قرار گیرند. هنگامی که به این فکر می کنید که آیا فرزندتان بالغ است یا خیر، به این فکر کنید که او در هر زمینه تا چه اندازه رشد کرده است. بلوغ واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که بچه‌ها توانایی و انگیزه داشته باشند که کار را به تنهایی انجام دهند. کارها زمانی راحت‌تر پیش می‌رود که فرزندان شما هم قادر و هم مایل به انجام یک کار باشند. اگر توانایی و میل با هم مطابقت نداشته باشند، مشکلات به وجود می آیند. بچه ها ممکن است فقط توانایی داشته باشند، اما تمایل نداشته باشند، یا برعکس، بچه ها ممکن است میل داشته باشند، اما هنوز توانایی رشد نکرده باشند.

چرا این مهم است؟

یکی از مهمترین کارهایی که والدین می توانند برای فرزندان خود انجام دهند این است که انتظارات واقع بینانه از آنها تعیین کنند. اگر والدین بیش از حد انتظار داشته باشند، ممکن است ناامید و ناامید شوند، عزت نفس کودکان آسیب می بیند، تعارض ممکن است افزایش یابد و کودکان ممکن است دست از تلاش بردارند. اگر والدين توقع كمتري داشته باشند، كمتر از توانايي فرزندانشان، كودكان با چالش مواجه نخواهند شد و پتانسيل خود را به طور كامل برآورده نخواهند كرد.

آگاهی از سطح بلوغ فرزندانتان در هر زمینه از رشد می تواند به شما کمک کند تا تعادل بین توقع بیش از حد و کم توقع از فرزندانتان را پیدا کنید.

نقد کتاب- رهبران آخرالزمان می خورند اثر سایمون سینک

نقد کتاب- «رهبران آخرالزمان غذا می‌خورند» نوشته SIMON SINEK

اکثر رهبران قبل از کار به رفاه افراد اهمیت می دهند، اما واقعیت سازمان ها متفاوت است. رهبران همیشه قبل از هر تصمیمی به اطراف نگاه می کنند و وقتی مهم است، رهبران بالاخره غذا می خورند. یکی از الهام‌بخش‌ترین کلماتی که نویسنده در کتاب به آن اشاره کرده است: « اما مانند اسپارت‌ها، ما باید یاد بگیریم که قدرت ما نه از تیز نیزه‌هایمان، بلکه از تمایل ما برای ارائه محافظت از سپرهایمان به دیگران ناشی می‌شود».

نویسنده . سایمون الیور سینک

(زاده ۹ اکتبر ۱۹۷۳) نویسنده بریتانیایی-آمریکایی و سخنران الهام بخش است. او نویسنده پنج کتاب است و کتاب « لیدرها آخر غذا بخورند » یکی از کتاب‌های الهام‌بخش و متفکر اوست. در این کتاب، سینک بسیاری از مطالعات موردی جالب در مورد استرس/اضطراب در دفتر از جمله نمونه هایی از شخصیت های بزرگ مانند رونالد ریگان، استیو جابز و غیره را ارائه کرد.

درسهایی از کتاب .

این کتاب مملو از درس های فراوان است و نکات اندکی که قابل توجه بود در زیر آورده شده است.

 دایره ایمنی .

دایره ایمنی سینک می گوید که وقتی کارمند بداند که افراد داخل “حلقه ایمنی” او را از خطرات بیرونی محافظت می کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که کارمند آزادانه کار کند که سازمان را به سمت جلو حرکت می دهد.

مواد شیمیایی

بدن سینک چهار نوع ماده شیمیایی خوب/بد را در بدن انسان توضیح داد. اندورفین (ماده شیمیایی پوشاننده درد)، دوپامین (مواد شیمیایی دستیابی به هدف)، سروتونین (ماده شیمیایی رهبری) و اکسی توسین (مواد شیمیایی عشق). سطح این مواد شیمیایی در بدن بر رفتار و عملکرد روزانه ما تأثیر می گذارد.

سینک آنها را بیشتر به دو دسته مهم دسته بندی کرد:

مواد شیمیایی خودخواه . اندورفین و دوپامین به ما کمک می کنند تا کارها را به هر وسیله ای انجام دهیم.
مواد شیمیایی بی خود سروتونین و اکسی توسین به تقویت پیوندهای اجتماعی ما، تقویت ارتباط و همکاری کمک می کنند.

رهبر بلند

مدت پیشروی در بلندمدت بهترین استراتژی برای همه است، زیرا اصلاحات کوتاه‌مدت ممکن است بهترین تصمیم‌ها برای آن زمان به نظر برسند، اما آنها فقط راه‌های کوتاهی برای رضایت فوری هستند.

نکات کلیدی و نظر من .

دو نقل قول که بیشترین الهام را در این کتاب به من دادند عبارتند از:

“اگر اعمال شما به دیگران انگیزه می دهد تا بیشتر رویاپردازی کنند، بیشتر بیاموزند، بیشتر انجام دهند و بیشتر شوند، شما یک رهبر هستید.”
«رهبری مجوزی برای کم کاری نیست. این یک مسئولیت است که بیشتر انجام دهیم.

من این کتاب را به دیگران توصیه می کنم زیرا این کتاب به من آموخت که به دنبال راه حل های طولانی مدت برای مشکلات باشم. از برداشت نویسنده فهمیدم که موفقیت یا شکست سازمان به برتری رهبری بستگی دارد نه به استعداد مدیریت. من مشتاقانه منتظر هستم تا آموخته هایم را از این کتاب با همکارانم به اشتراک بگذارم.

6 نشانه بلوغ در کودکان شما

یکی از اهداف اصلی ما در حین آموزش و تربیت فرزندانمان این است که آنها را به بلوغ برسانیم، اما چگونه می توانیم بفهمیم که به آن هدف می رسیم؟ چه نشانه هایی از بلوغ در فرزندانتان وجود دارد که می توانید به دنبال آن باشید؟

یکی از مهم‌ترین دستوراتی که خدا به والدین می‌دهد در افسسیان 6: 4 یافت می‌شود، جایی که به ما گفته می‌شود «آنها را در تربیت و پند و اندرز خداوند تربیت کنیم». واژه یونانی برای «پرورش آنها» به معنای پرورش دادن به بلوغ است.

بنابراین به وضوح، خدا به ما می‌گوید که این باید اولویت فرزندپروری عمدی کتاب مقدس باشد.

شش نشانه بلوغ در فرزندان شما

چگونه متوجه می شوید که فرزندتان نابالغ است؟ به خاطر داشته باشید که همه بچه های ما در سنین و مراحل مختلف به بلوغ می رسند، بنابراین اگر به محض اینکه می خواهید نشانه های بلوغ را در برخی از فرزندان خود مشاهده نکردید، ناامید نشوید! آنها ممکن است در برخی مناطق بالغ باشند، اما در برخی دیگر همچنان در حال رشد هستند. اشکالی ندارد. نکته کلیدی این است که به آموزش و آموزش آنها ادامه دهید.

به همین دلیل است که خداوند فرزندانمان را برای حداقل 18 سال به ما داد – تا بتوانیم به بزرگ کردن آنها تا حد بلوغ ادامه دهیم.

30 کلمه تاییدی که هر کودکی باید در گوشه شخصیت بشنود

داشتم به بلوغی که اخیراً در یکی از بچه‌هایم متوجه شده بودم فکر می‌کردم و شروع کردم به فکر کردن در مورد زمینه‌هایی که آنها در آن رشد کرده‌اند و نشانه‌هایی برای بلوغ وجود دارد.

تعداد زیادی وجود دارد، اما اینها مواردی هستند که برای من برجسته هستند، به عنوان چیزهای مهمی که باید در هنگام تربیت فرزندانمان روی آنها کار کنیم. اصولاً به تربیت شخصیت آنها برمی گردد!

برخی از نشانه های بلوغ در فرزندان شما چیست؟

1. قدردانی و احترام به والدین نشان دهنده بلوغ فرزندان است

بچه های ما همیشه برای ما در بیشتر موارد احترام قائل بوده اند، زیرا آنها این گونه تربیت شده اند. با این حال، قدردانی همیشه وجود نداشت!

متوجه شدم که وقتی بزرگتر شدند و مجبور بودند مسئولیت های بیشتری را خودشان به عهده بگیرند، شروع به قدردانی کردند. در آن لحظه آنها متوجه شدند که ما چقدر زمان و انرژی را از طریق آموزش، آموزش، پشتیبانی و غیره در زندگی آنها ریخته ایم.

می‌دانید که بچه‌هایتان زمانی به این سطح رسیده‌اند که دیگر «ذهنیت استحقاق» را نداشته باشند، بلکه از آنچه به آنها می‌دهید یا برایشان انجام می‌دهید سپاسگزار هستند.

به ایده هایی برای این کار نیاز دارید؟ در اینجا چند راه ساده برای آموزش احترام به فرزندان آورده شده است.

2. آگاهی از امور مالی به بلوغ کودک کمک می کند

بچه ها اغلب تا زمانی که شروع به پرداخت پول با پول خود نکنند، اهمیت عاقل بودن با پول را درک نمی کنند. ناگهان قبل از خرج کردن شروع به فکر کردن می کنند زیرا اکنون پول آنهاست. آنها متوجه می شوند که باید پول خود را بودجه بندی کنند و آن را با دقت خرج کنند.

عاقلانه است که به فرزندان خود کمک کنید تا در سنین پایین یاد بگیرند که چگونه از پول استفاده کنند، با اجازه دادن به آنها برای چیزی پس انداز کنند و ببینند چقدر طول می کشد تا پول آن را به دست آورند. نشان دادن بودجه خانوادگی و صورتحساب های ماه به آنها همچنین به آنها آگاهی از اهمیت مباشر عاقل بودن در امور مالی می دهد.

3. خودکنترلی نشانه بلوغ ذهنی است

این احتمالاً یکی از بزرگترین کلیدها است، زیرا بدون خودکنترلی آنها در سایر زمینه های بلوغ مبارزه خواهند کرد. هنگامی که آنها خودکنترلی دارند، می توانند خود را برای انجام آنچه درست و بهترین است، تنبیه کنند، صرف نظر از اینکه دوست دارند یا نه، و حتی زمانی که نمی خواهند. خودکنترلی آنها را قادر می سازد تا به جای زندگی بر اساس احساسات خود، کار درست را انجام دهند.

برای کمک به شما در اینجا 7 نکته برای آموزش خودکنترلی به کودکان آورده شده است .

نشانه های بلوغ در یک نوجوان

4. وقتی کودک به بلوغ می رسد، کوشش در کار را می آموزد

ما خیلی سخت کار کردیم تا به بچه هایمان اهمیت کار سخت و مسئولیت پذیر و کوشا بودن در کارشان را بیاموزیم. وقتی اولین کارشان را پیدا کردند، دیدیم که این کار با هر یک از آنها نتیجه داد.

کارفرمایان آنها از آنها قدردانی می کردند، و اغلب طولی نمی کشید که مسئولیت و اعتماد بیشتری در کارشان به آنها داده شد و ترفیعاتی به آنها داده شد.

آموزش آنها از طرف ما زمان برد، اما آنها اغلب از ما تشکر می کنند که به آنها یاد دادیم سخت کار کنند و بهترین کار را انجام دهند.

در اینجا چند راه ساده و عملی برای آموزش سخت کوشی به فرزندانتان آورده شده است.

5. کودکان در مسئولیت مراقبت از چیزهای خود رشد می کنند

وقتی بچه‌ها جوان هستند، اسباب‌بازی‌ها را روی زمین، دوچرخه‌ها در خیابان و لباس‌های پراکنده در خانه می‌گذارند. بخشی از بلوغ شامل یادگیری مسئولیت پذیری و دقت در امور است. گذاشتن اسباب‌بازی‌ها یا ابزارها پس از اتمام کار، گذاشتن لباس‌ها در جایی که به آنها تعلق دارد و غیره.

باز هم، زمانی که آنها بزرگتر می شوند و شروع به پرداخت هزینه برای برخی از چیزهای خود می کنند، اغلب به طور ناگهانی در مورد آن موارد بسیار مراقب می شوند و آموزش هایی که به آنها داده شده ریشه می گیرد.

6. بچه های بالغ یاد می گیرند ابتکار عمل کنند

ما از زمان جوانی به بچه هایمان یاد دادیم که ابتکار عمل داشته باشند، و آنها تا حدودی این کار را کردند – برخی بیشتر از دیگران. با این حال، همانطور که آنها بالغ شدند، تفاوت زیادی در این زمینه وجود داشت.

متوجه می شدم که در خانه نیازی می بینند و به آن رسیدگی می کنند. (بله، حتی پسران من!)

من به یاد دارم که بیش از یک نفر از آنها آشپزخانه را برای من تمیز می کردند، در حالی که من در حال انجام برخی کارها بودم. مواقع دیگر وقتی اوضاع بهم ریخته بود جاروبرقی می‌کشیدند یا برمی‌داشتند، و من مشغول فصل همایش بودم.

آنها یاد گرفتند که اگر نیازی دیدند بدون اینکه از آنها خواسته شود رسیدگی کنند.

در اینجا یک راه عملی برای آموزش ابتکار وجود دارد.

بلوغ بر اساس سن است یا تجربه؟

معمولاً فکر می‌کنیم که بلوغ چیزی است که با بالا رفتن سن برای فرزندانمان اتفاق می‌افتد، اما به عنوان والدین باید سهم خود را برای پرورش آنها به بلوغ انجام دهیم.

بعضی از بچه ها زودتر از بقیه بالغ می شوند و این اشکالی ندارد! جایی که ممکن است یک کودک از نظر مسئولیت یا احترام سریعتر به بلوغ برسد، دیگری ممکن است از نظر ابتکار سریعتر بالغ شود. هر کودک در زمان های مختلف در مناطق مختلف بالغ می شود. این وظیفه ما به عنوان والدین آنهاست که آنها را در طول کل فرآیند به بهترین شکل ممکن راهنمایی کنیم.

همه بچه ها بزرگتر خواهند شد، اما همه آنها به بلوغ نخواهند رسید مگر اینکه زودتر شروع کنیم و به آنها کمک کنیم در این زمینه های شخصیتی رشد کنند. از جوانی شروع کنید و آنها را در این زمینه های مختلف آموزش دهید.

مراحل مختلف رشد بلوغ در کودکان

رشد بلوغ در یک سری مراحل انجام می شود. این مقاله را بخوانید تا در مورد آنها بیشتر بدانید تا فرزندتان را در این فرآیند همراهی کنید.

مراحل رشد بلوغ و پیشرفت عاطفی در کودکان مجموعه ویژگی های خاص خود را دارد . آنها به تدریج به کودکان اجازه می دهند تا از طریق رشد به ثبات برسند.

مسیری که کودک را از وابستگی کامل به استقلال می رساند (اعم از جسمی و روانی) مسیری طولانی است و نیاز به حمایت والدین دارد. دانستن مراحل رشد بلوغ برای تشخیص هر گونه ناهنجاری مهم است.

مراحل رشد بلوغ چیست؟

هنگام ارزیابی رشد کودک، نمی توان به طور انحصاری در مورد “عادی” و آسیب شناختی صحبت کرد. سلامتی صرفاً به عنوان فقدان بیماری تعریف نمی شود، بلکه به عنوان یک حالت رفاه، هم جسمی و هم روانی تعریف می شود. این حالت تحت تأثیر محیط اجتماعی و خانوادگی خاص کودک است.

به همین دلیل است که ما همیشه باید قبل از هر گونه تشخیص، فرد را به عنوان یک کل در نظر بگیریم . رشد کودکان یک فرآیند پیچیده است که شامل چندین بخش است:

کسب عملکردهای تطبیقی ​​و ابزاری. این به چهار حوزه تقسیم می شود:
سایکوموتریسیته
هوش
زبان
اجتماعی شدن
رشد عاطفی . این ساختار دستگاه روانی کودکان است. این به کودکان اجازه می دهد تا به استقلال روانی و عاطفی از والدین خود برسند و پس از نوجوانی به هویت خود دست یابند.

این فرآیندها به یکدیگر مربوط می شوند و بر یکدیگر تأثیر می گذارند، اما خطی نیستند . یک کودک پیشرفت ها و ناکامی ها را تجربه می کند و از نظر پیشرفت، سرعت یکسانی را حفظ نمی کند.

برای تمایز بین نرمال و پاتولوژیک، باید چندین عامل را در نظر گرفت:

سن تقویمی کودک
مرحله رشد فعلی کودک
ساختار روانی به دست آمد
نوع پیوند ایجاد شده با والدین کودک
مراحل رشد بلوغ
حداکثر 15-18 ماه

کاملاً به مادر خود وابسته هستند نوزادان از نظر جسمی و روانی . آنها در برابر تمام محرک های جهان کاملاً درمانده هستند و این مادر است که باید از طریق پیوند مادر-کودک این احساسات را سازماندهی کند.

واکنش نوزاد به هر محرکی جسمی (گریه، لگد زدن) است و این به مادر اجازه می دهد ضمن تقویت رابطه، به نیازهای او پاسخ دهد. در این مرحله از رشد، کودک تفاوتی بین خود و مادر قائل نیست .

همانطور که عملکردهای ذهنی کودک تکامل می یابد، او شروع به تمایز افراد دیگر می کند. در حدود ماه هشتم زندگی، او شروع به تمایز مادر و نزدیک ترین اعضای خانواده خود از غریبه ها می کند.

همچنین آنها دیگر خود را مرکز جهان نمی دانند. از این نقطه به بعد رابطه از فرزند-مادر و فرزند-پدر به فرزند-مادر-پدر پیشرفت می کند.

این واقعیت برای رشد آنها ضروری است، زیرا فرزندان دیگر خود را برای رفاه والدینشان ضروری نمی دانند. این به آنها اجازه می دهد تا اجتماعی شدن خود را آغاز کنند.

 

بلوغ و نوجوانی: 11 تا 18

در این مرحله تغییرات جسمی و روانی زیادی رخ می دهد. بدن تغییر می کند و رشد می کند و خصوصیات جنسی اولیه و ثانویه ایجاد می شود و پایان دوران کودکی رخ می دهد. این می تواند به یک دوره سوگواری منجر شود.

نوجوانان ممکن است دچار بحران هویت شوند، زیرا احساس نارضایتی می کنند. آنها ممکن است به گروه دوستان خود پناه ببرند و همچنین علیه ارزش های دنیای بزرگسالان شورش کنند .

این زمانی است که اولین روابط عاشقانه و جنسی رخ می دهد که تمام عواقب جنسی بزرگسالان را به دنبال دارد.

افکار نهایی در مورد رشد بلوغ

کودکان دائماً در حال تکامل هستند، و ضروری است که والدین تمام اطلاعات مورد نیاز خود را برای حمایت در هر مرحله از فرآیند رشد داشته باشند.

با بزرگ شدن کودکان، به نظر می رسد انتظارات دنیا از آنها با سرعت نور تغییر می کند. تکالیف مدرسه به طور ناگهانی چالش برانگیزتر می شوند. ورزش‌هایی که سرگرم‌کننده بودند، رقابتی‌تر و از نظر فیزیکی سخت‌تر می‌شوند. فعالیت‌ها، بازی‌ها و برنامه‌های تلویزیونی کودک شما و دوستانش که یک روز آنها را دوست دارند، روز دیگر «کودکانه» در نظر گرفته می‌شوند.

همه بچه‌ها برای تغییر هنجارهای اجتماعی و انتظارات والدین یا معلمان تلاش می‌کنند، اما وقتی کودکی کندتر از همسالانش به بلوغ می‌رسد، تغییرات می‌تواند باعث شود که او از کارهایی که دوستانش انجام می‌دهند نادیده گرفته، خجالت زده یا گیج شود. خوشبختانه، همانطور که هر فرد بزرگسالی که قبلاً بی دست و پا بود، می داند، نابالغی معمولاً موقتی است، اما این بدان معنا نیست که برای بچه هایی که در این مرحله هستند آسان نیست.

راشل بوسمن، روانشناس روانشناس بالینی، می گوید: «در بیشتر موارد، وقتی بچه ها بزرگ می شوند، همه چیز یکسان می شود. “آنها به عقب خواهند رسید. اما این روند می تواند سخت باشد.» او توضیح می دهد که نقش ما به عنوان والدین این است که به بچه ها اطمینان دهیم و به آنها حمایت و داربستی بدهیم که برای عبور از آن نیاز دارند.

علائم نابالغی در کودکان کوچکتر

کودکانی که روز تولد آنها در انتهای کلاس قرار می گیرد، به احتمال زیاد کمتر از همکلاسی های خود بالغ می شوند، اما سن تنها عامل نیست، زیرا بچه ها با سرعت های متفاوتی بالغ می شوند.

در کودکان کوچکتر برخی از علائم نابالغی ممکن است به شرح زیر باشد:

نیاز به کمی توجه یا کمک بیشتر برای انجام کارهایی که همسالانش به طور مستقل انجام می دهند
نسبت به سایر کودکان هم سن و سال خود از لحاظ فیزیکی هماهنگی کمتری دارد
وقتی همه چیز بر وفق مراد او نیست، به راحتی ناراحت می شود یا غرق می شود یا در آرام کردن خود مشکل دارد

تلاش برای انطباق با مفاهیم جدید در مدرسه
از نظر جسمی کوچکتر یا کمتر از سایر کودکان هم سن خود رشد کرده است
عقب ماندن یا اجتناب از فعالیت هایی که جدید یا چالش برانگیز هستند
علائم نابالغی در کودکان بزرگتر

همانطور که بچه ها بزرگتر می شوند، نابالغی ممکن است به نظر برسد:

علائق نامناسب با سن، به عنوان مثال، نوجوانی که هنوز در حال تماشای Paw Patrol است
ناهنجاری اجتماعی، ناراحتی از روابط اجتماعی جدید مانند قرار ملاقات، یا معاشرت های گروهی بدون نظارت
سختی یا عدم تمایل به امتحان چیزهای جدید
“آشفت شدن” از مکالمات در مورد جنسیت و تمایلات جنسی
از نظر جسمی کمتر از همسالانش رشد کرده است
مشکل در سازگاری با چالش های جدید تحصیلی

همچنین مهم است که توجه داشته باشید که کودکان ممکن است در یک زمینه کمتر بالغ و در زمینه دیگری پیشرفته باشند. به عنوان مثال، ممکن است کودکی در صدر گروه کتابخوانی خود قرار داشته باشد اما در مورد پیچیدگی اجتماعی دوران راهنمایی احساس گمراهی کند، حتی زمانی که به نظر می رسد همه دوستانش متوجه این موضوع شده اند.

تنظیم عاطفی

در اصل، بالغ بودن مربوط به اسباب‌بازی‌هایی نیست که بچه‌ها به آن علاقه‌مند هستند، یا اینکه از فیلم‌های ترسناک می‌ترسند در حالی که دوستانشان ترسی ندارند. کار کلیدی بزرگ شدن، کسب مجموعه ای از مهارت های نامرئی به نام خودتنظیمی است – توانایی درک و مدیریت احساسات و تکانه ها در هنگام بروز. بچه‌هایی که برای خودتنظیمی تلاش می‌کنند، حتی با شکست‌های کوچک هم برخورد سخت‌تری دارند و در آرام کردن خود یا کنترل رفتارهای تکانشی خوب نیستند. مثلا:

کودکی که اگر دوستانش آن بازی را که او می‌خواهد انجام ندهند، با عصبانیت از او دور می‌شود، اگر کیک صورتی رنگ را نگیرد اشک می‌ریزد، یا وقتی از او خواسته می‌شود اتاقش را تمیز کند یا میز را بچیند، عصبانی می‌شود.
یک پیش نوجوان که وقتی می‌بازد، کنترلر بازی‌های ویدیویی‌اش را می‌شکند، وقتی دوستان یا معلمان صحبت می‌کنند، به‌طور ناگهانی حرفش را قطع می‌کند، یا برای همه چیز دیر می‌شود.

والدین می‌توانند با تشویق کودکان به تمرین مهارت‌ها و رفتارهایی که مهارت‌های خودتنظیمی را تقویت و آموزش می‌دهند، کمک کنند.

در مورد اینکه او چگونه می تواند از خودش دفاع کند اگر در شرایط سختی قرار دارد صحبت کنید. به عنوان مثال: اگر کودکی از فعالیتی که دوستانش انجام می‌دهند ناراحت است، می‌توانید متنی بسازید که او می‌تواند از آن برای خنثی کردن وضعیت استفاده کند: «می‌دانید، این کار من نیست، اما شما بچه‌ها سرگرم شوید، من بعداً با شما صحبت خواهم کرد. ”
روی مذاکره و صبور بودن کار کنید. برای مثال، اگر دختری از این که دوستانش نمی‌خواهند بازی مورد علاقه‌اش را انجام دهند، ناراحت می‌شود، ممکن است بگویید: «می‌دانم که وقتی شما و جن می‌خواهید کارهای متفاوتی انجام دهید ناراحت‌کننده است. دفعه بعد، شاید بتوانید موافقت کنید که ابتدا بازی ای را که او انتخاب می کند، انجام دهید، سپس یکی را که خودتان انتخاب می کنید، بازی کنید.»
ذهن آگاهی را با کودک خود تمرین کنید و مدل سازی کنید که چگونه خودتنظیمی خوب به نظر می رسد. به عنوان مثال، «من نیز گاهی اوقات ناراحت می‌شوم، و آرام کردن آن ممکن است سخت باشد. اگر هر دوی ما بپذیریم دفعه بعد که عصبانی یا ناراحت شدیم ده نفس عمیق بکشیم چه؟

همانطور که بچه ها مهارت های خودتنظیمی بهتری را یاد می گیرند، در هنگام عبور از چالش های جدید یا دشوار، اعتماد به نفس و توانایی بیشتری پیدا می کنند و بهتر می توانند انتخاب های هوشمندانه تر (و بالغ تر) برای خود داشته باشند.

در مورد خطرات واقع بین باشید

ما می خواهیم فرزندانمان با سرعت خودشان رشد کنند و در مورد چیزهایی که دوست دارند احساس راحتی و خوشحالی و هیجان داشته باشند. اما فشار برای انطباق با آنچه بچه های دیگر انجام می دهند می تواند شدید باشد. خطرناک ترین بخش نابالغی احتمال خجالت، مسخره شدن یا آزار و اذیت کودکان است.

بنابراین چگونه والدین می توانند مرز بین حمایت از کودک در جایی که او است و اطمینان از اینکه او در معرض خطر نیست، طی کنند؟ به کودک خود اجازه دهید بداند که دوست داشتن یا انجام کارهایی که با همسالانش متفاوت است، چیزی نیست که از آن خجالت بکشد، اما ممکن است باید آماده باشد تا بچه های دیگر تمایلی به بازی نداشته باشند. به عنوان مثال، اگر کودکی دوست دارد با دایناسورها بازی کند اما دوستانش به بازی Fortnite رفته اند، می توانید برنامه ای برای نحوه صحبت او با آنها در مورد آن ایجاد کنید. به عنوان مثال، او می تواند بگوید: “من الان می خواهم دایناسور بازی کنم، اما آیا می توانیم بعداً با هم تگ بازی کنیم؟”

دکتر بوسمن می گوید: «اگر کودکی در سنی که دیگر مناسب نیست، هنوز انگشت شست خود را می مکد یا یک حیوان عروسکی به مدرسه می آورد، این پایان دنیا نیست. ما نمی‌خواهیم بچه‌ها را شرمنده کنیم یا با گفتن «کودک نباش» آنها را تعطیل کنیم. انگشت شستت را از دهانت بیرون بیاور.»

با این وجود، هشدار دادن به فرزندتان که ممکن است فعالیت مورد علاقه اش توسط همسالانش پذیرفته نشود، مفید است. دکتر بوسمن توضیح می دهد: “این فرصتی است برای کمک به بچه ها برای درک اینکه برخی از فعالیت ها واقعاً فقط در مکان های خاصی قابل قبول هستند.” «شاید بگویید، من می‌دانم که مکیدن شست شما بسیار آرامش‌بخش است، اما می‌دانید که من هیچ یک از بچه‌های دیگر را ندیده‌ام که این کار را در مدرسه انجام دهند. نمی دانم آیا این بدان معناست که این چیزی است که بهتر است در خانه انجام شود؟ شما چی فکر میکنید؟”

ارتباط را باز نگه دارید

متأسفانه، هیچ برنامه ریزی یا تمرینی نمی تواند به طور کامل از پتانسیل قلدری جلوگیری کند، بنابراین والدین باید آنتن خود را حفظ کنند.

بهترین راه برای اینکه بدانید فرزندتان با چه چیزی سر و کار دارد این است که یک خط ارتباطی باز داشته باشید. این ممکن است مستلزم تداوم باشد. سوالات باز بپرسید و تا جایی که می توانید به بچه ها فرصت دهید تا به شما بگویند در زندگی شان چه می گذرد. برای مثال، اگر فرزندتان گزارش داد که دختری که با او دوست بوده دیگر نمی‌خواهد بازی کند، از آن به عنوان فرصتی برای انجام کارهای پلیسی استفاده کنید. به جای گفتن «اوه، متاسفم» که به نوعی مکالمه را قطع می کند، سعی کنید، «این ناراحت کننده به نظر می رسد. آیا اخیراً چیزی بین شما اتفاق افتاده یا تغییر کرده است؟» اگر او نمی‌خواهد پاسخ دهد، یا به سادگی می‌گوید «نمی‌دانم»، کمی به او فضا بدهید، اما بعداً دوباره بررسی کنید.

مقداری تحقیق کن

اگر نگران هستید که نابالغی فرزندتان ممکن است برای او مشکل ایجاد کند، با انجام تحقیقاتی در مورد اینکه جهان او چگونه است شروع کنید. بچه های هم سن و سال فرزندتان به چه گوش می دهند، می خوانند، می پوشند، تماشا می کنند و غیره؟ چگونه آنها را با علایق فرزندتان مقایسه می کنند؟ اگر چیزی را پیدا کردید که او ممکن است به آن علاقه مند باشد، اما آن را انتخاب نکرده است، مانند یک گروه موسیقی یا یک برنامه تلویزیونی، سعی کنید برنامه ای برای بررسی آن با هم داشته باشید.

و اگر فرزندتان علاقه‌ای دارد که دوستانش فکر می‌کنند احمقانه است، جایی را پیدا کنید – یک باشگاه یا گروه یا کلاس – که بتواند آن را در فضایی قابل قبول و بدون قضاوت انجام دهد.

مدرسه را به عنوان متحد ثبت نام کنید

در نهایت، اگر نگران هستید که فرزندتان در مدرسه احساس ناراحتی کند یا مورد آزار و اذیت قرار بگیرد، معلمان او یا مشاور راهنمایی مدرسه را به عنوان متحد استخدام کنید. “اگر احساس می کنید که فرزندتان ممکن است از داشتن داربست اضافی در مدرسه بهره مند شود، می توانید از آنها بخواهید که مراقب قلدرها باشند و شاید تا زمانی که احساس راحتی بیشتری کند به او کمک کنند.” حتی اگر مشکوک نیستید که فرزندتان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد، ممکن است ایده خوبی باشد که با معلم فرزندتان ملاقاتی داشته باشید . او ممکن است بتواند تصور بهتری از فشارهای اجتماعی و تحصیلی او در مدرسه به شما بدهد.

چه زمانی باید نگران بود

در برخی موارد، آنچه به نظر می رسد نابالغی است ممکن است علت متفاوتی داشته باشد. علائم اولیه ADHD، برخی از ناتوانی‌های یادگیری، اضطراب و اوتیسم را می‌توان با نابالغی معمولی اشتباه گرفت. رفتارهایی که افراطی به نظر می رسند، یا با رشد کودکان محو نمی شوند، نیاز به مراجعه به پزشک اطفال یا پزشک کودک شما دارند.

برخی از مواردی که باید مراقب آنها بود عبارتند از:

تاخیر در گفتار
عدم هماهنگی قابل توجهی که برای سن نامناسب است – به عنوان مثال، کودکی که در استفاده از چنگال مشکل دارد یا در نوشتن خوانا در مدرسه ابتدایی مشکل دارد.
عدم علاقه کامل به فعالیت های اجتماعی
اضطراب جدی در مورد موقعیت‌های اجتماعی مانند خوابیدن یا مهمانی‌ها، یا مشکل در دوست‌یابی یا حفظ دوستان
مشکلات خواب قابل توجهی که برای سن نامناسب هستند، به عنوان مثال یک کودک 9 ساله که در طول شب بدون دخالت والدین تلاش می کند بخوابد.
مشکلات تحصیلی که تاثیر بسزایی بر نمرات دارد
مشکلات کنترل تکانه یا تمرکز
کج خلقی یا فروپاشی در مدرسه ابتدایی یا راهنمایی

با این حال، در بیشتر موارد، نابالغ بودن تنها بخشی از بزرگ شدن است، مانند داشتن زانوهای دستگیره یا بریس. کمک و حمایتی که به فرزندتان نیاز دارد تا به روشی ایمن و کم استرس گام بردارد، به او کمک می‌کند تا زمانی که به او رسید، روی پاهایش قرار بگیرد و ابزارهای قدرتمندی را در اختیار او بگذارد تا از خود مراقبت کند، هم اکنون و هم زمانی که «بالغ» است.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *